شبکههای
اجتماعی اگر تا دیروز، ارتباطاتی از جنس مَجاز بود مدتی است پا را فراتر
از مرزهای خود گذاشته و دور همیهایی را رقم زده است برای غریبههایی که
گاهی هیچ سنخیتی با هم ندارند، کنار هم قرار گرفتنهایی که بخشی بهنجار است
و عمدهاش نابهنجار.
اما این دور همیها برای آنانی که برنامههایش را
میچینند و مکانهایش را قرق میکنند کاملاً هدفگذاری شده است، اهدافی که
نهایت اکثر آنها رسیدن به امیال نفسانی خودشان است.
قراری در یک شبکه اجتماعی برای همه اعضای گروه از
پیر و جوان تا تحصیلکرده و بیسواد که شاید تنها وجه اشتراک آنها همان
لطیفهها و جملات هجوی است که برای هم به اشتراک گذاشتهاند اما این بار
قرار است رأس ساعت 21 در یک فضای دربسته در کنار هم قرار گیرند و به قول
خودشان یک فضای شادی را برای آشنایی بیشتر تا سحر رقم بزنند.
قراری که شاید همه در گوشهای از ذهن خود میدانند
که چه خطراتی میتواند داشته باشد اما تسلیم نفس خود میشوند و در این قرار
دسته جمعی حاضری میزنند.
قراری چند ده نفره، در یک سفرهخانه در تاریکی شب و
پنهان از چشم آنهایی که باید امنیت را در جامعه حفظ کنند، رمز ورودشان هم
نام گروه مشترکشان در وایبر، واتسآپ و... است.
سودجویانی که تا پیش از این جامعه واقعی را
میدان عمل خود برای خواستههای نفسانی و غیرشرعی خود میدیدند دیگر با
نقابی تازه در فضای مجازی، آن طور که بیشتر مورد اقبال قرار گیرند رخنه
کردهاند و بسیار آسانتر از گذشته، آنچه را میخواهند، پیش میبرند.
ظاهر برنامههای دسته جمعی آنها در نگاهی
سادهانگارانه، کاملاً عادی است قرارهایی به نام آشنایی اعضای گروه،
آببازی، قرار قهوهخانهای و... اما در باطن همهچیز هست غیر از آنچه
بهانه قرار حضوری بوده است، شروعش تعارف انواع نوشیدنیها و مواد مخدر است و
انتهایش هم آن چیزی است که ورود دوباره و سالم این میهمان قرار اینترنتی
به جامعه را مشکل میکند.
«فریب»،
چاشنی تمام مراحل این بازی است از زمانی که فردی را عضو گروه یک شبکه
اجتماعی مجازی میکنند تا زمانی که به قرارهای حضوری و دستهجمعی میرسند و
در نهایت او را آسیبدیده و سرخورده در جامعه واقعی رها میکنند.
شبکههای
اجتماعی اگرچه مزایای بسیاری برای مبادلات اطلاعات علمی و تبلیغات اقتصادی
دارد اما لایههای پنهانی از مخاطرات را با خود یدک میکشند که مردم جامعه
ما بیش از آنکه تحت تأثیر مزایای آن باشند اثرات سوء آن را تجربه میکنند
چرا که مثل همیشه «پیوستهای فرهنگی» که مسئولان تنظیم میکنند دیرتر از
تکنولوژیها به دست مردم میرسد و مردم ما باید به صورت فطری، «هوشیار»
باشند!