ابعاد پدیده‌ای به نام کمپین تحریم حج؛

یک حادثه تلخ و بازهم رفتار زشت برخی کاربران فضای مجازی/ وقتی عده‌ای به عزادار شدن دیگران می خندند!

تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۳۹۴

از همه ناراحت کننده‌تر شوخی و خنده با مساله ایست که صدها خانواده هموطن را داغدار کرده و در عزای عزیزانشان نشانده است و حقیقتا این سوال را به ذهن متبادر می سازد که آیا سازندگان این جوک ها واقعا خود را ایرانی می دانند که این گونه...

گروه شبکه های اجتماعی گرداب- حادثه غم بار منا به حقیقت عید قربان را در تمامی کشورهای اسلامی عزا کرد و شادی مردم را به تلخی کشاند. وقتی چنین حادثه تاسف باری رخ می دهد و تاثیر مدیریت غلط و بی کفایتی آل سعود در مدیریت حجاج در حادثه به خوبی آشکار است طبیعی است که موجی از احساسات منفی نسبت به کشور عربستان سعودی و حکام آن سراسر ملل اسلامی را فرا بگیرد.
 
تا اینجای داستان کاملا طبیعی و منطقی است تا اینکه بازهم مثل همیشه پای شبکه های اجتماعی به میان می آید و پیامهای بی حد و حصری که در این فضای مجازی بی در و پیکر منتشر می شوند و هرفرد داغدیده ای را دست مایه توهین و اعتقاد و فریضه ای را دست مایه توهین قرار می دهند.
 
داستان به طور کامل و با تمام زوایایش قبل از به راه افتادن موج نیز قابل پیش بینی بود زیرا دقیقا موج مشابهی را پس از حادثه بی حرمتی به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده شاهدبودیم و هم چنین موج ضعیفی را پس از حادثه سقوط جرثقیل و کشته شدن حدود یازده تن از هموطنانمان!
 
حال آنکه این بار بیش از صد و سی ایرانی کشته شده اند و موج خبری جامعه را در می نوردد و به راحتی می توان واکنش شبکه های اجتماعی را پیش بینی کرد.

 
یک حادثه تلخ و بازهم رفتار زشت کابران فضای مجازی/ وقتی عده‌ای به عزدار شدن دیگران می خندند!

این داستان به قدری واضح و قابل پیش بینی بود که تنها یک روز پس از حادثه بازیگر ایرانی گلزار نیز در اینستاگرامش از هموطنان خواست که رفتار زشت و زننده پس از حادثه دونوجوان ایرانی را تکرار نکنند و با مصیبت وارده به بیش از صد خانواده ایرانی جک نسازند و داغ آنها را تازه نکنند!
 
اما همانگونه که همه می دانیم و قابل پیش بینی بود بازهم هشدارها کارگر نیافتاد و شبکه های اجتماعی با چند موج طنز و انتقاد و تحریم به مساله واکنش دادند که هریک در جای خود قابل بررسی است:
 
نخست: موج جک ها و پیامهایی که با مساله حج و کشته شدن به ساختن سوژه برای خنده می پردازند. این موج که چندان هم مساله تازه ای نیست و در مورد همه پدیده های اجتماعی در فضای مجازی به سرعت شیوع می یابد؛ متاسفانه این بار علاوه بر تمسخر عمل اعتقادی حج مصیبت وارده به خانواده های هموطن را سوژه تمسخر و خنده قرار داده است که حقیقتا عملی غیر انسانی است و هنوز هم باور چنین رفتاری از ملت ایران دشوار است.
 
دوم: موج انتقادها از فریضه حج واجب و غیر عاقلانه و غیر منطقی دانستن آن است. این موج با استفاده از استدلالهایی همچون روا بودن پول حج به ایتام و فقرای هم وطن و نه شاهزادگان عیاش سعودی و ...  در حقیقت یک عمل عبادی و فرع واجب دینی را به باد انتقاد می گیرد. این موج قبلا در مورد جح عمره نیز به راه افتاده بود اما با این تفاوت که عمره عملی مستحب است و می توان از آن چشم پوشید و حسنات آن را با حسنات یک عمل مستحب دیگر همچون انفاق قیاس نمود اما تمتع عملی واجب است و جز شارع مقدس کسی حق ندارد مردم را از بجا آوردن آن منع کند و اگر این موج های مجازی منع از واجب را امروز به بهانه حادثه رخ داده در مکه باب کنند مساله به همین جا پایان نمی یابد و امر به منکر و نهی از معروف کم کم عادی و رایج شده و به امری طبیعی تبدیل می گردد.
 
سوم: کمپین تحریم حج است که این پدیده در حقیقت نتیجه عملی و ثمره مورد دوم است. این کمپین که به صورت مستقیم و علنی مردم را از رفتن به حج واجب در آینده نهی می کند در گروه های مختلف فضای مجازی حضور دارد و با استفاده از نام شخصیتهای مطرح و  انتصاب سخنان بی اساس و غیر ممکن به آنها، سعی در جذب تعدادی طرفدار برای لایک کردن مطالب بی اساس خود دارند.
 
این کمپین چنانکه گفته شد از مصادیق بارز نهی از معروف و امر به منکر است و از نشانه های بروز روندی خطرناک در فضای مجازی کشور است که اگر امروز برای آن چاره ای اندیشیده نشود ممکن است به زودی خیلی دیر شود.
 
چهارم: شکل دادن دو قطبی های عرب-عجم و شیعه-سنی که خوشبختانه طبق رصد صورت گرفته در مورد اخیرر هنوز تلاشی برای شکل دادن دو قطبی شیعه-سنی مشاهده نشده و این نشان از هوشیاری بیشتر قشرمذهبی نسبت به سایر اقشار دارد اما متاسفانه دو قطبی عرب-عجم یا دو قطبی فارس-عرب مجددا در حال شکل گیری است و باستان گراهای افراطی به شد بر طبل آن می کوبند و حج را به پول ریختن ایرانیان به حلق اعراب تفسیر می کنند و ...
 
باید توجه داشت اولا زبان عربی، زبان قرآن، ائمه اطهار و در واقع زبان مشترک مسلمانان است. دوماً آنان که در جبهه مقاومت در حال نبرد و دفاع از حیثیت مسلمین هستند، نیز عرب می‌باشند و نیز آنانی که در اربعین حسینی از میلیون‌ها زائر پذیرایی می‌کنند؛ ان اکرمکم عندالله اتقیکم... . و البته در این میان نباید از ظلمی که از ناحیه این مطالب به هموطنان عرب‌زبانمان می‌شود، نیز به راحتی عبور کرد.


یک حادثه تلخ و بازهم رفتار زشت کابران فضای مجازی/ وقتی عده‌ای به عزدار شدن دیگران می خندند!

باید پرسید پاشیدن تخم نفاق در میان مسلمین آنهم با بهره گیری از احساسات و خشم بجای مردم از حادثه رخ داده در مکه جز دشمنان مسلمانان چه کسانی را شاد خواهد ساخت و آب به آسیاب چه کسانی خواهد ریخت؟
 
اما پنجم و از همه ناراحت کننده تر شوخی و خنده با مساله ایست که صدها خانواده هموطن را داغدار کرده و در عزای عزیزانشان نشانده است و حقیقتا این سوال را به ذهن متبادر می سازد که آیا سازندگان این جوک ها واقعا خود را ایرانی می دانند که این گونه در داغ هموطنانشان بی تفاوت و بلکه خوشحال و خندانند؟!

باید به این مساله کاملا جدی اندیشید که لایک زدن و بازنشر مطالبی با محتوای این چنینی هرچند دور از چشم دیگران و به صورت ناشناس و پنهانی، عملی مسئولیت آور است و انسان را از مسئولیت آثار سوء این رفتار کوچکش اعم از شکسته شدن دل یک هموطن داغدار یا خندیدن عده ای به یک فریضه الهی مبرا نمی سازد.
 
در پایان توجه به نامه ای منتسب به فرزند یکی از کشته شدگان حادثه منا که این روزها در شبکه های مجازی منتشر گردیده است خالی از لطف نیست نامه ای که در بطن خود به بسیاری از ابهامات و شبه افکنی ها و هتاکی ها و تمسخر ها به زیبایی و با قلمی روان و منطقی پاسخ داده است:
 
اکنون که مشیت الهی آن طور رقم خورد که پدرم را از زیارت خود به میقات خود ببرد چاره ای جز صبر و آرزوی آمرزش برای پدرمان و سایر از دست رفته ها نداریم. در سنت ما آنکس را که مصیبتی فرو می آید تسلی میدهند و با او هم دردی میکنند.

 هرچند تسلی ما زخم و زبان شد و توهین و افترا. گله ای نیست از آنکس که پدرم را نشناخت و او را به جهالت متهم کرد.

گله ای نیست از آنکه پدرم را به بی توجهی به فقیران متهم کرد. حتما آن شخص نمیدانسته که پدرم هرسال یک پنجم مالش را خمس و یک دهم کشتش را زکات می داده است و هر روزه ای از او که قضا شد گرسنه ای را سیر کرد.

گله ای نیست از آنکس که صدقه های روزانه پدرم را ندید.

 گله نیست از بی انصافانی که نمیدانستند پدرم قربانی هر ساله عید قربان را به کودکان یتیم میدهد. همان بی انصافانی که هر سال به طعنه میگفتند بجای کشتن درخت بکار!

گله ای نیست چون که بسیاری از یتیمان و فقیران کوفی که علی را به بی توجهی متهم می کردند تنها بعد از مرگ او فهمیدند که آن ناشناسی که شبها برای آنها طعام می آورد کیست.

گله ای نیست از آنها که خرج کردن برای یک بار رفتن به مکه در تمام عمر را جهل می شناسند ولی خرج ده سفر حج را در یک شب خرج عیش و نوش می کنند، همان مجالسی که فقرا را به آنها راه نمی دهند.

گله ای نیست، گله ای نیست، گله ای نیست چون خدایی هست.

اما گله ای دارم به آنکس که میگوید «خدارا در اشک کودک یتیمی جستجو کن» و اکنون که کودکی یتیم شده است مرگ پدرش را مایه خنده خود کرده است. از شما میپرسم با کدام دین و آیین یتیم شدن کودکی، مرگ فرزندی و یا همسری را مایه خنده میدانید؟

اگر خدا را در اشک یتیمی میبینید از شما همدردی نمیخواهیم لطفا نمک به زخممان نپاشید که مولایمان حسین گفته است: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.