تخریب ادبیات فارسی توسط نسل جدید

هجمه شبكه‌هاي مجازي به پيكره زبان فارسي

تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۴

با ظهور شبكه‌هاي مجازي همه چيز تحت تاثير سرعت و انقلاب‌هاي اجتماعي و فرهنگي اين ابزار جديد قرار گرفت؛ به‌صورتي‌كه ديگر سن و سال و شناخت اهميتي ندارد هركس در هر جايگاه و موقعيتي مي‌تواند خود به يك رسانه تبديل شود.

به گزارش گرداب از فرهنگ نیوز؛ در نيمه نهايي خنداننده برتر برنامه «خندوانه» جواد رضويان كمدين شناخته شده درابتكاري موضوع جالبي را محور استندآپ خود قرار داد كه كم و بيش دغدغه بسياري از اهالي فرهنگ است؛ يعني تغييرات نرم زبان و ادبيات فارسي. هرچند رضويان نتوانست آن طور كه بايد و شايد به اين موضوع ورود كند و به آنچه نگراني‌هاي امروز است به‌خوبي بپردازد اما در كل از اجراي رضويان مي‌شد به راحتي لمس كرد آسيب‌هايي هستند كه بدجور گريبانگيرزبان فارسي شده‌اند و نياز به نگاهي جدي و بنيادين دارد. متاسفانه اين روزها در اغلب نوشته‌هاي شبكه‌هاي مجازي، به صورت شوخي و جدي شاهد تغييرات ادبياتي هستيم كه جاي بسي تامل است. 
 
درگذشته رسانه‌هاي سنتي مانند كتاب، معلم و استادان دانشگاهي مهمترين ركن انتقال ادبيات به جامعه و نسل‌ها بودند كه ضمن اطلاع‌رساني، مقيد به رعايت چارچوب نگارشي و نوشتاري نيز بودند و اگر قرار بود كسي خارج از اين قواعد كاري كند آن هم قاعده خود را داشت و از سر سواد و شناخت وارد مي‌شد نه سهل‌انگاري و بي‌توجهي. براي مثال خيلي‌ها فكر مي‌كنند شعر نو يا همان شعر نيمايي يك ساختارشكني بدون قاعده است؛ درحالي‌كه اولا نيما شاعر و نويسنده توانايي بود كه  تبحر و اشراف كاملي روي شعر سنتي و ادبيات فارسي داشت و ثانيا شعر نو داراي قواعد خاص خود است؛ يعني باني اين كار، خود يك عالم به ادبيات فارسي و آگاه به ساختارهاي قبلي بود. اما  با حضور پررنگتر رسانه‌ها اوضاع كم‌كم متفاوت شد هرچند در رسانه‌هاي نوشتاري مانند روزنامه‌ها هم قواعد و اصول نوشتاري تغيير كرده و ساده‌نويس شده‌اند اما اين امر نيز درچارچوب اصول اكادميك بوده است چراكه يك نويسنده بايد تمام قواعد و اصول نوشتاري را بداند تا بتواند مطلب خود را به مخاطب منتقل كند.
 
 
اما با ظهور شبكه‌هاي مجازي همه چيز تحت تاثير سرعت و انقلاب‌هاي اجتماعي و فرهنگي اين ابزار جديد قرار گرفت؛ به‌صورتي‌كه ديگر در اين عرصه سن و سال و ميزان سواد و شناخت اهميتي ندارد هركس در هر جايگاه و موقعيتي مي‌تواند به تنهايي خود به يك رسانه تبديل شوند اما وقتي خوب نگاه مي‌كنيم مي‌بينم  اغلب افرادي كه رسانه‌هاي مجازي نيز حضور فعال و اثر گذار دارند خود به واسطه رسانه‌هاي ديگر به شهرت و تاثيرگذاري رسيده‌اند و داراي قدرت نفوذ شده‌اند اين افراد گاها خواسته و ناخواسته با شكستن هنجارهاي نوشتاري و ادبياتي به قول خودشان عامه‌نويسي و جوان پسندبودن، غلط‌هاي املايي عجيب و غريبي را در عرصه نوشتاري ايجاد كرده‌اند كه باعث شده خواسته و ناخواسته تاثيرات نامطلوبي بر پيكره زبان و ادبيات فارسي بگذارند.
 
 رضا شكراللهي دراين رابطه مي‌گويد: «بازیگر یا خواننده‌ای که نزدیک به دو میلیون نفر فالوئر یا پی‌خوان دارد، خودش منبع انتشار غلط‌های املایی مضحک است. واقعا اگر یکی از این‌ چهره‌های محبوب یکی از انبوه پست‌های لایک‌خورش را به روش درست نوشتن یک کلمه‌ غلط اختصاص بدهد، به اندازه‌ یک عمر تلاش فرهنگستان و آموزش و پرورش و امثال ما چهره‌های نامحبوب روی مخاطب عام اثر نمی‌گذارد؟!» وقتي بازيگراني كه هوادارن زيادي دارد و چهره شناخته شده‌اي هستند وقتي در نوشتار اينستاگرامي خود ازجمله بندي‌ها و لغات نامفهومي مثل «عسيسم» به‌جاي «عزيزم» و... هرچقدر هم به‌عنوان شوخي و طنز باشد مي‌تواند در ترويج چنين سبك غلط ادبياتي موثر باشند.
 
تعدادی از تصاویری که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی استفاده می شود
 
 اما وقتي خوب مي‌بينيم متوجه مي‌شويم اين همه ماجرا نيست، تنها شبكه‌هاي مجازي نيستند كه در حال ضربه زدن به بدنه كهنسال و قديمي زبان فارسي ما هستند بلكه در كنار آنها نسل كنوني یعنی اغلب متولدين دهه 70 نيز به سبك نوشتاري جديد و كودكانه‌اي كه به تازگي ميان آنها بابا شده است  ناخواسته منجر به تاثيرات منفي بر زبان فارسي شده‌ا‌ند به‌‌طوري كه شايد پربيراه نباشد بگوييم شكاف نسل‌ها دراين‌ عرصه بيش از پيش ديده مي‌شود وهمين زنگ خطري براي ادبيات فارسي ماست؛ به گونه‌اي كه تا حدودي ادبيات اين نسل براي نسل‌هاي قبل از آن به پديده‌اي نو و شلخته نويسي تبديل شده است لغات به‌طور محسوسي در اين ادبيات تغيير شكل پيدا كرده و رواج آن باعث نگراني استادان دانشگاهي و فرهيختگان شده است؛ هرچند زبان معيار، چيز ديگري است اما  اين حرف كه بايد با اتفاقات نو و انقلابي جديد در عرصه الكترونيك نسبت به قبل از آنچه رخ مي‌دهد نگران بود درتعارض است. نوشتن كلمات بدون در نظر گرفتن صحت آنها مانند «حرف زدن» که مي‌شود «حرفيدن»، «وضعيتي» که مي‌شود «وعضي»،«زنگ زدن» كه مي‌شود «بزنگم»،‌ «عزيزم» كه نوشته مي‌شود «عسيسم»،«‌عجيجم» و واژه‌هاي ديگري که اين روزها در شبکه‌هاي اجتماعي و شبکه‌هاي پيام‌رسان تلفن‌هاي همراه از آن‌ها زياد استفاده مي‌کنند و بدتر از آن‌كه  آن‌ها را حتي گاه در متن‌هاي رسمي بيرون از فضاي مجازي هم به کار مي‌گيرند، اين موضوع وقتي جدي‌تري مي شود كه يك نگاه اماري به مصرف‌كنندگان ايراني اين فضاها داشته باشبم فضاهايي كه خواه ناخواه مخاطبين خود را تخت تاثير قرار مي دند. 
 
ولي باز اين هم همه ماجرا نيست؛ متاسفانه تلويزيون به عنوان تنها رسانه فراگير و ملي هم خواسته و ناخواسته دراين تاثيرگذاري منفي موثر بوده است كه بايد اين قضيه درست و اصولي  مديريت شود زيرا تعداد مخاطبان برنامه‌هاي تلويزيوني بسيار زياد هستند به‌خصوص فيلم‌ها و سريال‌ها همچنين حجم بالاي تبليغات و آگهي‌هايي بازرگاني كه از شبكه‌هاي مختلف پخش  مي‌شوند و درهمين راستا حداد عادل رييس فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي با نامه‌اي كه به صدا وسيما نوشته به اين مسئله مهم گوشزد كرده است دربخشي ازاين نامه  نوشته شده:  «در طول سال‌های اخیر که بر حجم تبلیغات رادیویی و تلویزیونی برای کالاهای ایرانی و غیر ایرانی افزوده شده، هجوم اسامی بیگانه بر چشم و گوش مخاطب از طریق رسانه ملی عرصه را بر کلمات فارسی تنگ کرده است. هوم‌کِر و بارْلی و بایودِنت و پریل و اکتیو و اویلا و ویستابست و نوترینو و پرسیل و فامیلا و فارنهایت و چاکلز و آلومکس و جی‌بی‌پوز و مولتی‌ویتامین‌ و پلاس پروتئین تنها نمونه‌هایی از چند ده نام بیگانه‌ای هستند که پیوسته از طریق رسانه ملی در گوش فارسی‌زبانان طنین‌افکن می‌شوند و ذهن پیر و جوان ایرانی ‌را چنان مخدوش می‌کند که تصور می‌کنند فقط کالایی ارزش تبلیغ و خریداری دارد که نامی غیر فارسی بر پیشانی داشته باشد...»
 
به نظر مي‌رسد با توجه به دغدغه‌هايي كه اين روزها ميان اهالي فرهنگ وهنر از حداد عادل رييس فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي گرفته تا جواد رضويان بازيگر نسبت به زبان فارسي در دوران كنوني ايجاد شده بايد بيش از بيش نسبت به اين مهم تامل كرد اما در اين راستا نيز هيچ كس به اندازه خود اين عزيزان نمي‌توانند موثر باشند رسانه ملي وبرنامه‌هاي محبوب و فرا جناحي‌اش مثل برنامه اثر گذار «خندوانه» مي‌توانند در اين عرصه ظهور و بروز بسيار خوبي داشته باشند و به جامعه براي حفظ ميراث معنوي ادبي خود و اصلاح اشتباهات كمك كنند. همانند اثرگذاري زيبايي كه برنامه «خندوانه» در اصلاح واژه افغاني به افغانستاني براي نام بردن تبعه كشور دوست وهمسايه انجام داد و باعث شد تا اصطلاح نادرست افغاني كه به واحد پول افغانستان مرتبط است در مورد اتباع  آن به افغانستاني تا حد زيادي تغيير كند و تاثير آن را در گفت‌وگوهاي مردمي در فضاي مجازي نيز ببينيم.