درطول بیش از سه دهه گذشته، به وضوح مشخص شده که از رسانه های ارتباطی گوناگون، به مثابه ابزار و وسیله مهمی برای اثرگذاری بر جامعه ایران و ایجاد تغییر ارزشی در آن استفاده شده است.
از سال های پایانی دهه شصت به بعد، «ویدئو» بحث ها و مناقشات متعددی را میان صاحب نظران و تصمیم سازان فرهنگی بوجود آورد، در حالی که این گفتگو ها به فرجام درخور توجهی نرسید و نظریه متقن و مستحکمی در زمینه نحوه رویارویی انقلاب با آن عرضه نشد، «ماهواره» نیز به جمع اشکال تکنولوژیک جدید اضافه شد و گرداب دیگری را فراروی ما نهاد.
خلاف ویدئو که تا حدی مهارپذیر و قابل تصرف بود، ماهواره به واسطه ویژگی های خاص و منحصر به فرد خود به هیچ رو تسلیم نمی شد؛ چرا که اولا تجربه آزادسازی ویدئو، جامعه را در مصرف رسانه های خاص، حریص تر و جسورتر کرده بود و ثانیاً ماهیت این تکنولوژی جدید چنان بود که امکان مصرف پنهان و نامحسوس آن وجود داشت.
نخبگان و سرآمدان فرهنگی جامعه، سردرگم برای انتخاب راهکار مناسب در نوع برخورد با ماهواره بودند که «اینترنت» همه محاسبات و سنجش های ناپخته پیشین را در هم ریخت و واقعیت رسانه ای بسیار پیچیده و تودرتویی در برابر جامعه ایران قرار داد. توجه همراه با نگرانی که نسبت به این رسانه های نوپدید بوجود آمد به این دلیل است که ما هنوز در سیر تکامل تکنولوژیک رسانه ها، محتوا و مضمون قابل عرضه ای از جهات کمی و کیفی تولید نکرده ایم.
بدیهی است که رویارویی رسانه ای و آزادسازی مبادلات و گشودن مرزها و حصارهای فرهنگی کشور بدون برنامه ریزی برای آن، در نهایت به تخریب هویت ایرانی-اسلامی جامعه و در نتیجه، ایجاد شکاف و گسست های ارزشی – در قالب فرهنگ غیر رسمی یا خرده فرهنگ های سرکش و معارضه گر – منجر می شود، همچنان که تاکنون نیز از همین ناحیه، محتمل ضررها و گزندهای عمیقی شده ایم:
«وَلایَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُم حَتَّیَ یَرُدُّوکُم عَن دِینِکُم انِ استَطَاعُوا»
وانان{کافران،} پیوسته با شما می جنگند تا اگر بتوانند، شما را از دین تان برگردانند.
غرب به واسطه ثروت هنگفتی که برای سرمایه گذاری در رسانه دارد و نیز به دلیل پیشینه و سابقه افزون تری که از ما در ابداع و پرداخت محتوا دارد، از مزیت نسبی در این زمینه برخوردار است.
به واقع «اینترنت» در زمان ما یک مسئله بسیار جدّی و تقدیر آفرین محسوب می شود که استفاده صحیح از آن نیازمند مطالعه و تامل عالمانه است. هرچند تمام رسانه های برخاسته از پیشرفت های تکنولوژیک، نقش مهمی در مرکزیت بخشیدن به عنصر اطلاعات و گسترش یافتن دامنه ارتباطات ایفا کرده اند، اما بدون شک باید « فضای مجازی» (یا شبکه جهانی اینترنت ) را یک فصل متفاوت نسبت به همه آنچه که در گذشته به وقوع پیوسته قلمداد کرد، چرا که این رسانه غول آسا و شگفت انگیز چند ویژگی شاخص دارد:
یک: همه رسانه های پیشین خود را در خویش هضم و مستحیل ساخته و به یک ابزار ابر رسانه تبدیل شده است.
دو: به دلیل برخورداری از قدرت «فراگیری» و «پوشش دهندگیِ» بی نظیری که دارد، جهان را به قول مک لوهان، به یک «دهکده کوچک» یکپارچه و واحد تبدیل کرده است. به صورتی که فضای مجازی بیشترین اصطکاک و تماس فرهنگی جامعه ما با غرب را رقم زده است.
سه: تا حدودی مقابله سلبی با آن غیرممکن است.
چهارم: فضای مجازی به بخش مهم و اجتناب ناپذیری از زندگی انسان معاصر- چه غربی و چه شرقی- تبدیل شده است و تقریباَ تمام
شئون و ساحات زندگی کنونی، در ارتباط با فضای مجازی قرار گرفته اند و از مجاری آن محقق می شوند.
هرقدر بر اهمیت «فضای مجازی» تاکید شود، کم است. چرا که این فضا حتی «جهان واقعی» را نیز متاثر از خویش کرده است. امروز دیگر نمی توان گفت جهان مجازی، صورت «بازنمایی» شده از جهان واقعی است، بلکه شایسته آن است که گفته شود جهان مجازی از چنان قدرتی برخوردار است که می تواند جهان واقعی را «بازسازی» کند. مبالغه آمیز نیست اگر ادعا شود دامنه و گستره جهان مجازی از جهان واقعی، بیشتر و اثرگذارتر است و می تواند زمینه تغییرات بسیاری را در جامعه فراهم کند. حجم قابل توجهی از مناسبات و ارتباطات انسانی از جهان واقعی به جهان مجازی انتقال یافته و به این ترتیب، جهان واقعی، کم رونق تر و خلوت تر شده است. اینترنت، یک فضای عمومی بسیار گسترده و اقیانوس وار برای بحث و تبادل نظر کاربران در موضوعات مختلف است. در واقع، اینترنت یک رسانه دو سویه و تعاملی است که در آن، گیرنده پیام نیز تاحد زیادی در شکل گیری اتمسفر کلّی رسانه نقش ایفا می کند. حتی شاید بتوان ادعا نمود که یکی از دلایل اصلی پرمخاطب بودن این رسانه، وجود چنین خصوصیتی در آن است.
****
در ادامه این مطالب که به زودی منتشر خواهد شد تلاش خواهیم کرد دوگانه تهدید و فرصت در فضای مجازی را مورد بررسی قرار دهیم.