به گزارش
گرداب؛ هویت و موضوعات
پیرامونی آن از مهمترین مباحثی است که از دیرباز تا امروز در حوزه جامعه
شناسی مورد بحث قرار گرفته است و افراد بسیاری درباره آن ابراز نظر کرده و
عوامل گوناگونی را در شکل گیری و تغییر هویت فردی و اجتماعی بیان کرده اند.
مانوئل کاستلز که از یکی از مشهور ترین اساتید دانشگاه و از کارشناسان
متاخر حوزه جامعه شناسی و ارتباطات محسوب می شود، هویت را سرچشمه معنا و
تجربه انسان ها می داند. به عبارتی، طبق این تعریف انسان بی هویت، خالی از
معنا است و قادر به درک بسیاری از ارزش ها و هنجار های اجتماعی نخواهد بود و
به نوعی هیچ درکی از زندگی اجتماعی ندارد.
هویتهای پوچ؛ خواسته دستان پشت پرده گفتمان جهانیشدن
در قرن بیست و یکم به واسطه ظهور انواع گوناگون تکنولوژی و تاثیرگذاری
بالای رسانه های اجتماعی که برآمده از این فضای هستند، در فرآیند هویت
پذیری و جامعه پذیری افراد تغییرات بسیاری بوجود آمد. بسیاری از کارشناسان
حوزه جامعه شناسی، روان شناسی و ارتباطات معتقدند استفاده از رسانه ها، به
خصوص فضای مجازی که یکی از مهمترین انواع رسانه های جمعی عصر حاضر محسوب می
شود، موجب استحاله هویتی افراد جامعه شده است.
یکسان سازی عقاید، دغدغه ها، ایده های مردم و از بین بردن هویت های قومی،
یکی از مهمترین اهداف غرب برای مدیریت بر جامعه جهانی بود که در غالب
گفتمان «جهانی شدن» مطرح شد. پروژه جهانی شدن که توسط نظام اقتصادی سرمایه
داری مطرح شد، تمامی ابعاد تکنولوژی از جمله رسانه های جمعی برای نیل به
اهداف خود به خدمت می گیرد.
سیاست یکسان سازی سبک زندگی در جامعه جهانی و تغییر در ساختار سیاست،
اقتصاد و فرهنگ تمامی جوامع با هدف نزدیک شدن به ساختار مورد نظر غرب
اجرایی شد. این سیاست به تدریج به محدودیت و سطحی شدن حوزه تفکری بشر و در
نهایت محدود شدن دایره تصمیم گیری افراد منتج خواهد شد. باید پذیرفت در این
فرآیند و با استحاله فرهنگی جوامع سنتی اصیل و از بین رفتن بسیاری از
مناسبات اجتماعی، بسیاری از ارزش های اجتماعی و عرفی تغییر کرده و بی هویتی
خاصی در جوامع حاکم می شود.
انسان بی هویت نیز ناخواسته راهی جز اطاعت از رهبران فکری خود در نظام سرمایه داری ندارد. می توان این فرآیند را در غالبی کلی تر با عنوان «ریشه کن کردن اصالت هویت فردی و جمعی» مطرح نمود.
فضای مجازی چگونه بی هویتی را به ما تزریق می کند؟
فضای مجازی به عنوان آخرین، تاثیرگذارترین و مهمترین رسانه عصر حاضر، نقش بسزایی در پروژه «بی هویت سازی» ایفا می کند.
امکان ایجاد هویت های چندگانه، یکی از مهمترین دستاوردهای فضای مجازی برای
بشر روزگار ما است. هر فردی می تواند با استفاده از هویت های جعلی پایه
گذار ناهنجاری های بسیاری در جامعه باشد. ادامه این حرکت های خارج از عرف و
هنجارگریز و در عین حال مجهول بودن هویت فرد عامل، وی را به انجام حرکت
های مشابه با هویت های جعلی ترغیب می کند. این مساله علاوه بر ایجاد
ناهنجاری های اجتماعی برای هویت فردی و جمعی نیز تبعات ویرانگری را در پی
خواهد داشت.
ارتباط با جمعیت بیشتری از آنچه که در جامعه پیرامونی فرد حضور دارند و از
بین رفتن مفهوم مکان و زمان از جمله دیگر ویژگی های اینترنت است که فرد را
به استفاده بیشتر از آن مجاب می کند. با از بین رفتن بعد زمان و مکان به
تدریج از اهمیت بعد جسمانی انسان نیز کاسته شد. امکان حضور همزمان در
موقعیت های مختلف، تجریه احساسات متفاوت و بعضا متناقض در زمان واحد و
قابلیت حضور در اماکن مختلف با کمترین هزینه، برای بسیاری از کاربران بسیار
هیجان انگیز است. اما واقعیت این است که لذت تجربه کردن، متعهد بودن،
درمیان گذاشتن احساسات بدون بعد جسمانی برای افراد یک "واقعیت دروغین" به
حساب می آید. با این وجود ویژگی ها و قابلیت های هیجان انگیزی که فضای
مجازی دارد، مانع از پی بردن افراد به این واقعیت تلخ شده است.
میل به دیده شدن همیشه افراد را به افعال خاصی وا می دارد تا مورد پسند
دیگری قرار بگیرند. حال در نظر بگیرید در اینترنت افراد بدون محدودیت های
دنیای حقیقی می توانند هویت دلخواه و در بسیاری از مواقع دروغین خود را
برای دیگری به نمایش بگذارند. قدرت و نقش کاربر فضای مجازی در بازنمایی
هویت خود برای سایرین از تاثیری که وی در نمایش هویت خود برای دیگران در
فضای حقیقی دارد، بیشتر است. حال اگر افراد در بازنمایی هویتی خود موفق
باشند، حس رضایتمندی کاذبی نسبت به افعال خود دارند و در صورتی که نسبت به
بازنمایی هویت مورد نظرشان موفق نباشند به نوعی احساس ناکامی کرده و دچار
یکی از رایج ترین انواع افسردگی در عصر حاضر می شوند.
فرد می تواند هویت مورد نظر خود را برای افرادی که در فضای مجازی با وی در
ارتباط هستند به نمایش بگذارد. این ویژگی فضای مجازی موجب شده است تا افراد
معمولا به هویت ذهنی و ایده آل خود تظاهر کند. این مساله به خصوص در شبکه
های اجتماعی بیشتر رایج است؛ در شبکه های اجتماعی فرد آثار عینی اعمال خود
را در کوتاه مدت و بلند مدت مشاهده می کند و با حضور و انتشار مطالب خود در
شبکه های اجتماعی، خود را بصورت مداوم در معرض بازخوردهای مخاطبین می بیند
و از این مساله لذت می برد.
مساله مهم دیگری که در این زمینه می توان مطرح کرد تفاوت هویتی هر فرد در
فضای حقیقی و مجازی است. این مساله ناشی از دروغین بودن هویت مجازی افراد و
تقابل آن با هویت حقیقی آنهاست که در فضای زندگی روزانه با آن شناخته شده
اند. این مساله می تواند در بلند مدت و کوتاه مدت آثار مخربی برای فرد و
جامعه در پی داشته باشد. از جمله این آثار می توان به ترویج دورویی در
جامعه، از بین رفتن صداقت و از بین رفتن اعتماد عمومی اشاره کرد. به نوعی
می توان گفت تلاش افراد برای تغییر هویتی و بازنمایی هویت مورد نظرشان که
در فضای مجازی آن را به نمایش گذاشته اند و تسری آن به جامعه حقیقی یک
ناکامی بزرگ برای هرفردی است.
پیشگیری بهتر از درمان است!
برای کاهش آثار مخربی که اینترنت برای افراد جامعه در پی خواهد داشت و
همچنین استفاده موثر از آن، روشها و متدهایی به افراد (حتی از سنین
خردسالی) آموزش داده می شود که به عنوان «سواد رسانه ای» مشهور شده است.
سواد رسانه ای ضمن اشاره به آثار مضر و مخرب رسانه ها و تاکید بر کارکردهای
مفیدی که هرکدام از آنها می توانند در زندگی روزمره داشته باشند،
راهکارهایی را ارائه می دهد تا فرد بدون نیاز به کنار گذاشتن رسانه ها،
کمترین ضرر را از آنها متحمل شده و در مقابل استفاده بیشتری از آن رسانه ها
ببرند.
همانطور که پیش تر اشاره شد، این روزها گذر از بحران هویت (چه در بعد فردی و
چه در بعد اجتماعی) به یکی از مهمترین دغدغه های جوامع و کارشناسان حوزه
آسیب شناسی اجتماعی تبدیل شده است. در مقابل، سواد رسانه ای نیز به عنوان
یکی از کارآمدترین ابزارهای مقابله در حوزه بحران هویتی شناخته شده است.
سواد رسانه ای با آموزش تفکر انتقادی نسبت به تولیدات رسانه ای، سعی کرده
است با بالابردن آگاهی مردم، آنها را از مخاطبی منفعل به مخاطبی فعال تبدیل
کنند. در این پروژه فرد نسبت به آسیب هایی که استفاده از رسانه ها بصورت
بالقوه دارند، آگاهی پیدا کرده و با آموزش هایی که دیده است، تلاش می کند
با در نظر گرفتن ویژگی های هویت خود، در بازی های رسانه ای به عنوان فردی
منفعل و آسیب پذیر شناخته نشود.
منبع: جهان نیوز