به گزارش
گرداب، آنچه امروزه به عنوان محتوا در شبکههای اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد شامل چهار بخش نوشتاری، عکس، ویدیو و صوت است که بنابر ماهیت شبکههای اجتماعی در این موارد، فاصله تولیدکنندگان حرفهای و کاربران چندان از یکدیگر دور نیست به طوری که امروزه کاربران نیز در تولید محتوا سهیم و مطرحاند.
عامل رونق و بالندگی شبکه های اجتماعی، آن چیزی است که برای کاربران و کنشگران به عنوان محتوا بر صفحههای پردازشگرشان خودنمایی میکند. هرچه محتوا به واقعیت نزدیکتر باشد برای جذابیت و ابراز تمایل کاربران، موفقتر عمل میکند.
محتوا مانند بسیاری دیگر از پدیدههای زندگی اجتماعی و تمدن بشر معاصر دو روی یک سکه است زیرا همانگونه که میتوان به واسطه اطلاعرسانی محتوایی مناسب، جامعه را در برابر آسیبها، تنگناها یا حتی بلایای طبیعی و غیر طبیعی ایمن کرد و ضریب آگاهی آن را بالا برد، به واقع میتوان به همان اندازه و میزان، چالشهایی فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی را نیز به وجود آورد؛ بنابراین محتوا در شکل تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی نقشی حساس و تأثیرگذار دارد.
شبکههای اجتماعی بنا بر ذات خود برای تمام گروههای حرفهای، آماتور، تخصصی و علاقهمندانی که در گرد یک موضوع دیدگاهها و تمایلاتشان را به اشتراک میگذراند، قابل استفاده هستند و با پشت سر گذاشتن روند چند ساله خود در جهان تبدیل به یکی از صورتهای رسانههای نوین در دنیای ارتباطات و فناوری اطلاعات شدهاند.
از آنجایی که تولیدکنندگان مردمی شبکههای اجتماعی، با تولیدکنندگان حرفهای رسانهها در این جایگاه، تفاوت معنایی چندانی ندارند و گاهی بر اساس ناآگاهی، به شایعات و اخبار محتوایی نادرست دامن میزنند و سبب نشر اکاذیب، دروغ پردازی و ایدهسازی بر خلاف مصالح اجتماعی میشوند؛ بنابراین لازم است در زمان فعلی با روشنگری و افزایش سطح سواد رسانهای جامعه، ایمن سازی لازم را در برابر شایعات، دروغ پردازیها و کنشهای مغرضانه و حتی دشمنی با هنجارهای اجتماعی و برخورد با هنجارشکنان فراهم کرد.
در این زمینه اگر مطلبی یا خبری به شکل نوشتاری در شبکههای اجتماعی مطرح میشود، در ابتدا باید لینک مستند (نشانی اینترنتی سایت و جایگاهی که منبع انتشار خبر بوده ) و مستدلی از آن را بیان کرد تا تاییدیه و اصطلاحاً مهر استاندارد را هم ارائه کرده باشیم.
در مورد صورتهای تصویری نیز لوگوی رسمی منابع رسانهای یا حتی برودکسترها میتواند برای پذیرش اصلی بودن و فاصله گرفتن از تصویر سازیهای هنجارشکن و اصطلاحاً فتوشاپ، بهره گرفت.
محتوای صوتی به لحاظ تک بعدی بودن دقت عمل بیشتری را طلب میکند و چه بسا میزان کمتر استفاده شدن آن یا وجوه اعتباری و کاربریاش، نسبت به سایر وجوه ساختاری محتوا، همین مورد باشد که صرفاً کاربر مجبور است آن را بشنود و استدلال کند، تا نتایج درست و غلط بودن برایش معنا شود.
دنیای محتوا، دنیای فرصتها و چالشهاست که به خوبی میتواند بر ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه کاربران تأثیر شگرف و عمیقی را ایجاد کند. سیل محتوا بر ذهنیت جامعه اگر با هدایت راهکارها و مناسبات همراه نباشد، خود عامل تخریب و به نابودی کشاندن فعالیتهای اجتماعی و به صورت دقیقتر، افسردگیهای اعتقادی، فرهنگی و خانوادگی میشود.
تمام تلاش بازیگران رسانهای در جامعهای که با کنشهای رسانههای اجتماعی درگیر است، باید بر اساس اصل اطلاعرسانی صحیح، سرگرمی، آموزش، مقابله با تهدیدات نرم و اصول صحیح فرهنگی همراه باشد.
استفاده از آرشیوهای موفق تولیدات مطلوب رسانهای که در ذهن مخاطب حرفهای و کاربران فعلی به عنوان اصل وفاداری در خاطره تاریخیشان، به ثبت رسیده یا ایدهآلهای متنوع و به روز شده تجارب قبلی و آنچه خوشایند جامعه بوده است، میتواند به امتداد موفقیت و کارکرد خوب رسانههای اجتماعی کمک قابل توجهی کند.
ویدیو موزیکهای نوستالژیک، استفاده از المانهای اعتقادی و فرهنگی، نمادهای تصویری، کاراکترهای پرطرفدار، قلمهای روان و آشنا برای جامعه، صداهای گرم و تأثیرگذار مطرح در ذهن اجتماع، پیامهای غیر مستقیم، گرافیک خوب و رنگهای امید بخش همراه با پس زمینههای مناسب معنای توجه به تهیه محتوای عالی و غالب در رسانههای اجتماعی است.
اگر سینما را هنر هفتم نامیدهاند به این دلیل است که کامل کننده تمام هنرهای قبل از خود بوده و به منزله در برگیرندهی کلی هنر در یک قاب است؛ به واقع رسانههای اجتماعی فراگیرتر از آن است زیرا هنر هفتم با تمام ظرفیتهای به کار گرفته شده در آن، خود به تنهایی فقط بخشی از شبکههای اجتماعی را در برمیگیرد و یک وجه از وجوه محتوایی آنها محسوب میشود.
شاید بهتر باشد رسانههای اجتماعی را ابزاری برای " هنر هشتم " که عنوانی نمادین در ارتباطات اجتماعی و روابط عمومی است، نامگذاری کرد.
رسانههای اجتماعی با توجه به ماهیت تعاملی و دو سویهای که دارند، مفهوم روابط عمومی الکترونیک و بر خط را معنا میکنند. هدایت، پاسخگویی و مستندسازی وجوهی است که امروزه در قالب کارکردهای روابط عمومیها مورد توجه و عنایت است و برای این مقولات جایگاهی مناسبتر از سطوح ارتباطی برخط همچون رسانههای اجتماعی نیست چرا که تعامل لحظهای کاربران و هموندان آنها، فرصتی ایدهآل و البته کم هزینه را برای نقش آفرینان و کارشناسان هنر هشتم فراهم میسازد.
الگوی پوششی رسانههای اجتماعی و گستره جغرافیایی آنها، مرزهای فناوری و کاستیهایی را که در گذشته برای امور تخصصی رسانههای موجی و نسلهای متأخر مسئلهساز بود و به عنوان تهدید در مهندسی پیام و انتقال آن به حساب میآمد، به فرصتی عالی و دست یافتنی تبدیل کرده است که با توجه به محدودیتهای منابع مالی، محتوایی، عملکردی و زمانی مطرح در گذشته، جملگی را با بهترین شکل اجرایی به لحظاتی برخط و دسترسی آسان معنا کرده است.
امروزه تمامی برودکسترهای حرفهای که چشماندازی راهبردی برای جذب و جلب بیشتر مخاطب را در مباحث آینده پژوهی خویش و برنامهریزی محتوایی دنبال میکنند، خروجی محتوایشان را برای هدایت و راهنمایی به سوی رسانههای اجتماعیشان یا وبسایتها، باشگاههای مخاطبین، پرتالهای مد نظر و صفحههای ویژهای که زمین بازی امروزی در دنیای رسانهای معنا میشود، مقرر کردهاند.
این عملکرد بنابر مفهومی با عنوان واکاوی داده و محتوا، کمک میکند تا تلخیص و ذائقهسنجی افکار مخاطب در قالب کاربر رسانههای اجتماعی، منتج به معناگرایی نیاز محتوایی مخاطب در رسانههای موجی (رادیو- تلویزیون) شود و هزینههای سنگین و زمان بر گذشته که عالیترین آنها در قالب نظرسنجی میدانی انجام میشد، جای خود را به استنتاج دیدگاههای کاربران در رسانههای نوین دهد تا با سرعتی خوب و هزینه کردی نازل امکان برنامهریزی محتوایی را برای برودکسترها فراهم کند.
کارکردهای کمپینهای همگرا با مصالح اجتماعی رایج یا کمپینهای هنجار شکن را امروز به خوبی مشاهده کرده و حتی لمس میکنیم. بزرگنماییهای موضوعاتی نه چندان مهم مانند فوت چهرههای هنری یا موسیقیایی، مباحث تشویقی یا ترغیبی سرپیچیهای اجتماعی– اقتصادی و حتی اعتقادی، ایجاد شبهات، ترویج شایعات، دامن زدنهای بیاساس و بیشمار مورد دیگر که هر روز با جذابیت کامل در قالب ادبیات ملموس و مورد پسند عامه جامعه در حال تکثیر و نفوذ مویرگی به افکار عمومی است، مفاهیمی از این فعالیتهای رسانهایاند.
دقت نظری که اندیشمندان علوم اجتماعی و ارتباطات بر مفاهیمی همچون اقناع و کنشهای اجتماعی دارند، ابزاری برای عملکرد و پوشش لازم دارد که چند دهه با سرآمدترین نوع رسانههای فراگیر یعنی رادیو و تلویزیون به انجام میرسید و امروزه با ظهور فناوریهای نوین و به روز رسانههای جایگزین که از صورت خطی و دیکته شده با فهرست برنامههای یک طرفه و یک سویه به شکل غیر خطی و دو سویه بدل شدهاند، شیوههای اقناع را نیز تحت تأثیر قرار گرفته و نزدیک شدن تولید محتوا به مصرف آن، که اینک با عمومی گشتن فرصتهای تولید برای تمام کاربران و نقش آفرینان رسانههای نوین و اجتماعی بروز کرده است؛ تلاش بیشتری را در عرصه راهبردی رسانهها، طلب میکند.
در زمین بازی رسانه نوین، لیگ حرفهای به شکلی عمل میکند که دیگر مفهومی با عنوان نیمکت ذخیرهها شکل قبلی را بر نمیتابد و از مربی تا بازیکنان، جملگی در کنار خط منتظر فرصتاند تا جایگزین نفرات داخل زمین شوند، در این میان داوران هم، کاربران حاضر در رسانههای اجتماعیاند که هم از نظر تعداد به کرات هستند و هم آموزش و کلاس درجه الف با رتبه بالا را ندیدهاند، بنابراین حساسیت و وخامت شرایط را در زمان کنونی، خوب است این چنین درک کنیم و بدانیم که جبهه اصلی برای تخریب، هدایت، جهتدهی، راهبرد و تکنیکها و تاکتیکهای اعوجاج افکار، تنویر و پالایش آن و نیز فرصتها و سرعتها در ابعاد رسانهای، رسانههای اجتماعی و محتوای حاضر درآنهاست که به درستی در اولین وهله به ابزاری برای روابط عمومیها بدل میشوند تا نسبت به وظیفه ذاتی شان عمل کنند و کارکردهایی فراتر از ادوار گذشته را به انجام برسانند و همراهی دائمی با کاربران را که از خروجیهای روابط عمومی الکترونیک است، را به ارمغان بیاورند و امکان تعامل همیشگی و برخط فراهم شود و فرصتی عالی با این ابزار در اختیار حافظان افکار عمومی قرار گیرد.