با افشای بخشی از عملیات سایبری آمریکا علیه ایران به نام «نیترو زئوس»، لزوم طراحی "سلاح سایبری" جهت بازدارندگی و پاسخ متوازن به حمله احتمالی آمریکا و تدوین «استراتژی امنیت ملی سایبری» توسط ایران اقدامی ضروری محسوب میشود.
به گزارش اسپوتنیک این سلاح در امور پرواز، مبارزه و پیروز شدن در آسمان ، فضا و فضای مجازی کاربرد دارد و این در حالی است که اوایل ژانویه امسال، اولین سلاح فضای سایبری نیروی هوایی آمریکا به وضعیت عملیاتی کامل رسیده بود.
آمریکاییها
خیلی پیشتر نیز از قوای سایبری برای حمله به کشورها و سازمانهایی که
مغایر منافع خود مینامد، استفاده کردهاند. ماه گذشته در جشنواره فیلم برلین مستندی به نام «روزهای صفر» (Zero Days) برای اولین بار به نمایش
گذاشته شد که نشان میداد پروژه اصلی آمریکاییها و رژیم صهیونیستی به نام «نیترو زئوس» (NITRO
ZEUS) برای حمله به زیرساختهای ایران بوده که استاکسنت (Stuxnet) تنها بخش کوچکی از این عملیات گسترده بود.
بر اساس این فیلم مستند که
منبع اطلاعات برای ساخت آن، گفتگو با مقامات نظامی و امنیت سایبری آگاه اعلام شده، در روزهای نخست
دولت باراک اوباما، آمریکا برنامهای برای حمله سایبری به ایران در صورتی که تلاشهای
دیپلماتیک برای محدود کردن برنامه هستهای این کشور شکست بخورد و به درگیری نظامی منجر
شود، طراحی کرد؛ هدف از این طرح که «نیترو زئوس» نام داشت، فلج کردن سامانههای دفاع
هوایی، سامانههای حمل و نقل و بخشهای مهمی از شبکه برق ایران بود. این مستند ادعا میکند که پس از به دست
آمدن توافق هستهای میان ایران و شش کشور دیگر در تابستان گذشته، دست کم تا آیندهای
قابل پیشبینی، این طرح به تعویق افتاده است.
یکی از مقامات آمریکایی -در حالی که خواست نامش فاش نشود- در مصاحبه با «نیویورک تایمز» اعلام کرد: «این برنامه پیچیدهترین برنامه تاکنون بوده و قبل از توسعه این برنامه، آمریکا هرگز یک طرح حمله سایبری را در این حجم ایجاد نکرده بود.»
محتوای این این فیلم مستند با وجود عملیات روانی که علیه ایران دارد، اما در لایههای خود میتواند پیام هشداردهندهای برای جمهوری اسلامی داشته باشد.
ارتش آمریکا برنامههایی احتیاطی را برای هر نوع درگیری احتمالی، همچون حمله کره شمالی به جنوبی، جنگ افزارهای هستهای مهار نشده در جنوب آسیا و شورش در آفریقا یا آمریکای لاتین، طراحی میکند. بخش زیادی از این برنامهها نگهداری و هر چند سال یک بار به روز میشوند؛ روزنامه «نیویورک تایمز» در همین رابطه در یادداشتی به قلم "دیوید سنجر" در ١٦ فوریه مینویسد: «در حالی که پنتاگون سرگرم چنین تمهیداتی است، مراکز اطلاعاتی آمریکا برنامه سایبری جداگانه و محدودتری را برای از کار انداختن مرکز غنیسازی هستهای "فردو" طراحی کردند. ایران این مرکز را در زیر کوهی در نزدیکی قم ساخته است. این حمله عملیاتی سری بوده و رئیس جمهور (آمریکا) حتی در نبود مناقشهای مداوم (مانند مسئله هستهای) میتواند مجوز آن را صادر کند».
همکاری رژیم صهیونیستی با آمریکا برای حمله سایبری به ایران
البته آمریکاییها برای حمله سایبری به ایران همیشه تنها نبودند و رژیم صهیونیستی نیز در کنار آمریکاییها و با همکاری آنان در این حملات شرکت میکند. هفته گذشته رسانههای این رژیم از سفر محرمانه ژنرال "مایک راجرز" رییس «آژانس امنیت ملی امریکا» (NSA) به اراضی اشغالی (تل آویو) و دیدار با سران سازمان جاسوسی این رژیم، خبر دادند. روزنامه «هاآرتص» به نقل از یک مقام این رژیم اعلام کرد: «این سفرِ کاری به منظور تحکیم همکاریها بین سازمان اطلاعاتی امریکا و یگان اطلاعات سایبری موسوم به 8200 وابسته به مرکز اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل، به ویژه هماهنگی در زمینه حمله سایبری علیه ایران و جنبش مقاومت حزبالله لبنان صورت گرفته است». در ایام این سفر بود که «هرتسی هلیفی» رئیس واحد اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد این رژیم وارد یک جنگ سخت سایبری با ایران شده است.
در همین رابطه خبرگزاری روسی اسپوتنیک (sputnik news) در مقالهای نوشت هدف سفر رئیس آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) به اراضی اشغالی تنها پروژههای دفاعی نبوده و عملیاتهای تهاجمی شبیه به ویروس استاکسنت نیز در دستور کار واشنگتن و تلآویو قرار دارد.
این اتفاقها نشان میدهد که مسئله برجام و توافق هستهای هیچ تضمینی برای قطع حملات سایبری علیه تاسیسات هستهای ایران از سوی آمریکا نمیتواند باشد؛ این درحالی است که حملات سایبری به تاسیسات هستهای، یکی از مجموع حملات علیه زیرساختهای ایران محسوب میشود.
آمریکا یک تروریست سایبری است
امروزه «سایبر تروریسم» (Cyberterrorism) خطرناکتر از تروریسم سنتی است؛ این امر به دلیل رشد روز افزون ساختار اقتصادی و خدماترسانی بسیاری از کشورها مبتنی بر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی میباشد. سایبر تروریسم را میتوان این گونه تعریف کرد: «اقدامات برنامهریزی شده و هدفمند با اغراض سیاسی و غیرشخصی که علیه رایانهها و امکانات و برنامههای ذخیره شده در درون آنها از طریق شبکه جهانی صورت میگیرد و هدف از چنین اقدامی نابودی یا وارد آوردن آسیبهای جدی به آنهاست».
آمریکا به عنوان مالک اینترنت و صاحب بزرگترین سازمان جاسوسی سایبری دنیا (NSA) در کنار ایجاد «فرماندهی سایبری» در ساختار ارتش خود، توانسته حوزه «سایبر» را به یکی از مولفههای قدرت خود تبدیل و از این قدرت برای ضربهزدن به بسیاری از سازمانها و کشورهای جهان استفاده کند. آمریکا تا کنون حملات تروریستی سایبری زیادی از جمله هک نمودن کامپیوترهای ارتش قذافی قبل از حمله هوایی علیه لیبی، قطع اینترنت و اختلالات ایجاد شده در شبکه تلفن همراه کره شمالی و حملات متعدد سایبری به زیرساختهای ایران با ویروسهایی مانند استاکسنت (Stuxnet)، استارس (STARS)، دوکو (Duqu)، فلیم یا شعله آتش (Flamer) و اکوئیشن (Equation) انجام داده است. البته به این موارد میتوان تلاش برای دستیابی به شبکههای کامپیوتری زیرساختهای حساس کشور، ارسال تجهیزات سختافزاری جاسوسی در بازار مصرف ایران و تعیین ایران به عنوان اولین و مهمترین هدف حملات آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) را اضافه کرد که همگی در راستای تروریسم سایبری آمریکا علیه ایران تعریف میشود و تا کنون خسارات سنگینی را در ابعاد مختلف به منافع مادی و معنوی کشور وارد کرده است.
با توجه به سابقه اقدامات تروریستی سایبری آمریکا علیه ایران و اینکه این حملات متوقف نشده و در آینده نیز ادامه خواهد داشت، ایران در برابر این حملات چه کارهایی باید انجام دهد؟لزوم طراحی
"سلاح سایبری قدرتمند" توسط ایران
یکی از بهترین شیوههای بازدارندگی، اقدام متقابل است که با اصطلاح «مقابله به مثل» از آن یاد میشود؛ همانطور که آمریکا در پروتکلهای امنیت سایبر خود بهطور صریح ابراز داشته که: «آمریکا در مقابل اعمال خصمانه در فضای مجازی به عنوان تهدیدی بر علیه منافع کشور پاسخ خواهد داد. همه کشورها دارای حق ذاتی برای دفاع از خود هستند، و به اعمال خصمانهای که از طریق فضای مجازی صورت میگیرد با توجه به تعهدات ما در قبال همپیمانان نظامی خود با اقدامات نظامی به آنها پاسخ خواهیم داد»، ایران نیز این حق را برای خود باید محفوظ بدارد تا بتواند حمله سایبری قدرتمندی را جهت آسیب جدی به زیرساختهای آمریکا انجام دهد که این امر نیازمند نوآوری در طراحی یک سلاح سایبری قدرتمند است تا دشمنان ایران را از فکر حمله سایبری بیرون بیاورد.
تدوین استراتژی امنیت ملی سایبری؛ ضرورتی استراتژیک
در کنار طراحی یک سلاح سایبری قدرتمند سایبری، ایجاد واحدهای عملیاتی سایبری در نیروهای مسلح کشور و دستگاههای "اطلاعاتی-امنیتی- انتظامی"، تحت تدوین «استراتژی امنیت ملی سایبری» ضرورت دومی است که این نیاز باتوجه به وابستگی روزافزون زیرساخت کشور به فضای سایبر، بسیار استراتژیک محسوب میشود.
در حالی که دشمنان و رقبای ایران اسلامی در تلاش برای تکمیل حلقههای امنیت سایبری داخلی همچون تدوین استراتژی امنیت سایبری آمریکا و نظامسازی برای امنیت سایبری بینالمللی در راستای اهداف خود هستند، تدوین «استراتژی امنیت ملی سایبری» دربرگیرنده 4 حوزه امنیت ملی: سیاسی-امنیتی، فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی و نظامی که نحوه تصمیمگیری، هدایت و کنترل امور را از سطح تکنیک تا استراتژیک در حوزه های سلبی- ایجابی ، آفندی- پدافندی و خارجی-داخلی کشور را پوشش دهد، بسیار ضروری به نظر میرسد.
این طرح باید ماموریتها، وظایف، الزامات و اصول و فرمولهای هدایت راهبردی، ایجاد ساختارهای نوین، خط مشیها، رویهها، پروتکلها و چارچوب چینش و هماهنگی و هدایت یکپارچه عناصر را از بالا به پایین پوشش دهد و توسعه تاکتیکها و تسلیحات ویژه این جنگ را در دستور کار قرار دهد. با تدوین و اجرایی نمودن این طرح در ذیل و راستای "استراتژی بزرگ" کشور است که میتوان کنشها و واکنشهای کشور را در حوزه سایبر و تمامی حوزههای مربوط تنظیم نمود.
لزوم تشکیل فرماندهی سایبری در ایران
تشکیل یگان هوانیروز مستقل
در سپاه نشان داد که جمهوری اسلامی نگاه سیالی به تامین امنیت دارد و حاضر
است برای تحقق این موضوع، ساختارهای قبلی را شکسته تا ساختار جدیدی طراحی
کنند. باتوجه به وجود این نگاه نوآور در مسئولان ارشد نظامی- امنیتی،
انتظار میرود که هرچه زودتر فرماندهی سایبری در ایران تاسیس شود تا این
نهاد جدید بتواند در تحقق ساخت سلاحهای سایبری، تدوین استراتژی امنیت ملی سایبری و تقویت زیرساختهای کشور در قبال حملات سایبری در راستای امنیت بیشتر کشور عمل کند.