دردنوشته يك قرباني سايت‌هاي مستهجن

تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۸۸

چند روز پس از انتشار خبر دستگیری مسئولین و انهدام سایت های مستهجن و ضد دین فارسی، ايميلي از سوي فردي برايم ارسال شد كه مي‌گويد از مشتريان ثابت سايت‌هاي مستهجن بوده و اكنون از كار خود پشيمان است. اين فرد در بخشي از نامه خود با اشاره به افشاي هويت واقعي سايت‌هاي مستهجن، نوشت: " این نامه رو من اول برای دل خودم نوشتم ولی بعد از اینکه به طور اتفاقی به وبلاگ شما اومدم و نزدیک بودن شما رو بعنوان یه خبرنگار به بازدید کننده های وبلاگتون دیدم تصمیم گرفتم که اون رو برای شما بفرستم...

چند روز پس از انتشار خبر دستگیری مسئولین و انهدام سایت های مستهجن و ضد دین فارسی، ايميلي از سوي فردي برايم ارسال شد كه مي‌گويد از مشتريان ثابت سايت‌هاي مستهجن بوده و اكنون از كار خود پشيمان است.

اين فرد در بخشي از نامه خود با اشاره به افشاي هويت واقعي سايت‌هاي مستهجن، نوشت: " این نامه رو من اول برای دل خودم نوشتم ولی بعد از اینکه به طور اتفاقی به وبلاگ شما اومدم و نزدیک بودن شما رو بعنوان یه خبرنگار به بازدید کننده های وبلاگتون دیدم تصمیم گرفتم که اون رو برای شما بفرستم...

متن كامل دردنوشته اين قرباني سايت‌هاي مستهجن - كه ايميل وي نزد بنده محفوظ است- به اين شرح است:

" در حقیقت کسانی که کفر را به بهای ایمان خریدند هرگز به خداوند هیچ زیانی نخواهند رسانید و برای آنان عذابی دردناک است"

 تا حالا هیچ جمله ای اینقدر منو تحت تاثیر خودش قرار نداده بود . نمیدونم الان که این رو مینویسم کسی اینو میخونه یا نه؟ اصلا کسی اهمیتی به این نوشته ی من میده یا نه. اما الان که پر از گناهم و تازه متوجه شدم که چی کار کردم و با چه افرادی طرف بودم شدیدا ناراحتم . ایکاش هیچوقت وسوسه نمی شدم به اینکه وارد این سایت ها بشم.



 

الان که فکر میکنم می بینم که عضویت در این سایت ها هیچ چیزی به من نداد . هیچ چیزی به من نداد و از طرفی توی همین مدت کوتاه که عضو این سایت ها بودم انسانیت من رو تا حدودی ازم گرفت و موجب شد تا خودم رو گم کنم . چیزی رو که خانواده ی من طی سالیان سال به من یاد دادن رو یکباره فراموش کنم .

راستش من ضعیف بودم و شخص دیگه ای رو مقصر نمیدونم . تمام این سایت ها با قوت و توان اعضا هست که جون میگیرن و اگه من و خیلی های دیگه خودمون رو کنترل میکردیم و پذیرای شکست برای یک لحظه خوشی نمی شدیم هیچوقت این سایت ها اینقدر گسترش پیدا نمیکردن.

خیلی از ماها که از اعضای این سایت ها بودیم بیشتر برای سرگرمی و گذروندن لحظه های زندگی مدام به فعالیت در سایت مشغول بودیم و من خوشحالم از اینکه با فعالیت های من آبروی هیچ انسانی نرفت و خوشحالم که ناموس کسی به دست من به بازیچه ای برای هوس بازان تبدیل نشد. من خاک پای سید الشهدا هستم ولی انگار که کور شده باشم، هیچ چیزی از اهانت به ایشون رو ندیدم. من متوجه این توهین به ایشون و همچنین شخص بزرگی مثل حضرت امام خمینی نشدم. من خودم به شخصه دیدم فردی رو که این بزرگواران و مقدسات اهانت کرد و کور شد. حالا دیگه نمیدونم چه طوری ماه محرم امسال سرم رو بالا بگیرم و توی هیئتش سینه زنی کنم؛ منی که تو گرداب اسیر شدم، اونهم بدست خودم.

بهتر بگم که ما مدیران اصلی سایت رو نشناختیم . همه ما مسلمان هستیم و اگه هم نباشیم به خدا ایمان داریم و وای بر منی که اینقدر خودم رو آلوده گناه کردم و توی سایت هایی فعالیت کردم که به سید الشهدا و امامان معصوم اهانت کردن.

راستش من مشکل کمبود دوست داشتم. یعنی با اینکه سعی میکردم با همه مهربون باشم اما دوست و رفیق کم داشتم و این منو عذاب میداد و وقتی که با سایت و جو به ظاهر آرامش بخش اون مواجه شدم، احساس کردم که این همون چیزیه که کم داشتم. وقتی که اون آیه قرآنی رو به جای صفحه اصلی سایت دیدم [سپاه پاسداران پس از هك كردن سايت‌هاي مستهجن، آيه اي از قرآن بر روي صفحات آنها قرار داده است]  یک لحظه به خودم اومدم و عمیقا به این آیه فکر کردم؛ ایکاش خیلی وقت پیش تر به خودم میومدم و یه شب با خودم خلوت میکردم و مشکلاتمو بین خودم و خدای خودم حل میکردم نه اینکه نمک رو به جای مرحم به زخمم بپاشم و سوز زخمم رو وقتی حس کنم که دیگه کار از کار گذشته.

حتما وقتی که این متن رو میخونید میگید که طرف هر کاری دلش خواسته کرده و خوشی های خودشو انجام داده و اون لحظه ای که توی سایت بوده به یاد خدا و پشیمانی نبوده و حالا که سایت ها مسدود شدن یکدفعه به یاد خدا افتاده. من به همه این هایی که این حرف رو بزنن حق میدم و هیچ جوابی ندارم بهشون بدم . شاید اگه خیلی از بحران های روحی و روانی نوجوانی و جوانی وجود نداشتند هیچ کدوم از ماها به اون سایت ها نمی رفتیم.

امشب یاد زمانی افتادم که نماز میخوندم و یاد روزهایی افتادم که توی مسابقات قرآنی مقام کسب می کردم. خودم رو از نظر روحی مقایسه کردم با زمان حالم  و چیزی جز پشیمانی رو احساس نکردم.

بیش از ده هزار سایت اینترنتی سرگرم فعالیت تخریبی علیه دین مبین اسلام و مسلمانان هستند. این جمله رو عینا از سایت گرداب خوندم و متوجه شدم که چه دینی دارم و باید با چنگ و دندون ازش محافظت کنم.

ذهنیت من از مدیران سایت ها افرادی بود با سن هاي کم و از نوع و جنس خودم ولی حالا که عکس ها رو مشاهده کردم و اونها رو با او چیزی که در ذهنم بود مقایسه کردم متوجه شدم که در چه خواب غفلتی به سر میبردم.



امیدوارم که دیگه سایت های این چنینی ایجاد نشن و افرادی که قصد ایجاد این سایت ها رو دارن، منصرف بشن و به خودشون بیان و با اینکار نفرین میلیون ها انسان رو برای خودشون قرار ندن. شیطان خیلی با نفوذتر از اون چیزیه که در ذهن من بود. در قالب یک سایت، در قالب یک عکس، درقالب یه موسیقی، در قالب یه حرف و یه کلام ساده.

از خدا میخوام که همه ما رو که قربانی سادگی و مشکلات شخصی خودمون شدیم رو ببخشه. چه بسا دختران و پسران ساده و خوبی که در این پنج سال برپایی این سایت ها آبروشون رفت و مسیر زندگی اونها تا آخر عمر تغییر پیدا کرد.

و باز هم خدا رو شکر میکنم که من عامل آبرو ریزی حتی یک نفر نشدم و گرنه هیچ وقت خودم رو نمی بخشیدم، گرچه به این راحتی نمیتونم این ماجرا رو فراموش کنم؛ امروز دعای شش قفل رو خوندم تا شاید کمی مورد بخشایش قرار بگیرم ولی میدونم که این دعای من ذره ای به آسمان نرفت . تمام تلاشم رو میکنم باز هم روزی برسه که خودم رو به خدا نزدیک ببینم گر چه اون به من نزدیک تر از رگ گردنه.

این نامه رو من اول برای دل خودم نوشتم ولی بعد از اینکه به طور اتفاقی به وبلاگ شما اومدم و نزدیک بودن شما رو بعنوان یه خبرنگار به بازدید کننده های وبلاگتون دیدم تصمیم گرفتم که اون رو برای شما بفرستم.

اول خواستم بعنوان یه نظر در سایت این مطلب رو بنویسم ولی بعد تصمیم گرفتم که ایمیل بزنم برای شما.
برای ماهایی که عضو سایت بودیم ، الان این موضوع که قصد مدیران سایت ها برچیدن اسلام و از پا انداختن کشورمون بوده مثل یه وزنه دویست کیلویی هست که تازه به سرمون فرود اومده.

 

 

منبع:وبلاگ خبرنگار مسلمان