مدیر گرداب در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار بولتن (پایانی):

آمار بازدید ایرانی‌ها از صفحات سکسی، فریب و حیله غربی‌هاست

تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۸۹

از عمده اهداف آمریکا، تهاجم فرهنگی و زدن زیر ساخت‌های فرهنگ و باورهای ماست؛ بنابراین ما باید در این میان آگاه‌سازی کنیم و فرصت‌ها و تهدیدها را فهرست کرده در اختیار کاربر قرار دهیم.

گرداب- هم اکنون آمریکا از صنعت سکس، سالانه دو تا ده میلیارد دلار درآمد دارد و برای همین نمی تواند خود را از این صنعت جدا کند و این به عنوان بخشی از درآمد ایالات متحده محسوب می شود. دیگر این که از عمده اهداف آنها، همین بحث تهاجم فرهنگی و زدن زیر ساخت های فرهنگ و باورهای ماست؛ بنابراین ما باید در این میان آگاه سازی کنیم و فرصت ها و تهدیدها را فهرست کرده در اختیار کاربر قرار دهیم.

 
سایت گرداب که از آن به عنوان سامانه اطلاع رسانی "مرکز بررسی جرایم سازمان یافته" نام برده می شود، در روزهای آخرین سال 1387 در دسترس کاربران قرار گرفت.
 
سایتی که شأن نزولش برخورد با سایت های مستهجن فارسی زبان بود که به شیوه ای کاملا سازمان یافته، مدت ها مشغول فعالیت بوده و ایرانیان بسیاری را در منجلاب فساد و تباهی کشانده بودند؛ منجلابی که با آثاری بس خطرناک در جامعه، برای پاکدامنی و عفت خانواده ها تهدیدی بسیار جدی به شمار رفته و بنیان خانواده های ایرانی را نشانه گرفته بود.

پس از انهدام بیش از 90 سایت مستهجن فارسی زبان با تلاش مرکز بررسی جرایم سازمان یافته، ده ها نفر نیز در این راستا دستگیر شده و مورد بازجویی قرار گرفتند که پرونده قضایی آن ها در دستگاه قضایی در حال رسیدگی است.

وجود مرکز بررسی فقط محدود به برخورد با سایت های مستهجن نبود، بلکه اقدامات این مرکز تأثیر گذار کشورمان، به حوزه های سیاسی و امنیتی، حوادث پس انتخابات، جنگ نرم، اقدامات منافقین و ... نیز تسری پیدا کرد.

نقش بی بدیل این مرکز در برخورد با سایت های مستهجن، شناسایی اغشتشاگران پس از انتخابات و ... کاملا محسوس بود؛ چرا که بازخوردها و اثرات آن در جامعه کاملا نمایان شد که عصبانیت گروه ها و کشورهای مخالف ایران و درماندگی آنان از این مرکز، مستندی بر این واقعیت است.

این مهم باعث شد تا خبرنگار بولتن به سراغ این مرکز رفته و با مسئول سایت گرداب مصاحبه ای مفصل انجام دهد.

مسئول سایت گرداب در این مصاحبه به طور مفصل از اقدامات و اهداف مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سخن گفته و از دستاوردها و زوایای مختلف و پنهان مانده نبرد سایبری ایران خبر داد.
 
وی که تسلطی کامل بر حوزه جنگ نرم داشت، از ریز جزئیات اقدامات این مرکز، چرایی ایجاد، حضور، مأموریت ها، نتایج اقدامات و برنامه های آینده مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سایبری گفت.
 
پس از بخش اول و بخش دوم که چندی پیش منتشر شد، بخش سوم و پایانی گفتگوی مفصل بولتن با مسئول سایت گرداب به شرح ذیل است.

_اکنون چند پروژه در مرکز در حال بررسی است؟
*پروژه های در حال اجرای مرکز که بسیار است؛ اما بخشی از پروژه های به سرانجام رسیده در "بخش ویژه" سایت اطلاع رسانی شده است. اولین پروژه ای که از سوی مرکز اعلام شد، "شبکه های مضلین" بود که روندشان مشخص است.

پس از آن، به جهت بروز فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388، فضای بسیار مسمومی در اینترنت به وجود آمد که مملو از انتشار شایعات، اکاذیب، تهمت های ناروا، افترا به هموطنان و فعالان سیاسی، تخریب ارکان نظام و سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی بود. اکثر اطلاعات تولیدی و توزیعی در فضای یاد شده به صورت هدفمند، برهم زدن نظم و امنیت جامعه را مدنظر قرار داده بود. این موضوع نیز به جهت سازمان یافته بودن آن در حوزه ماموریتی مرکز قرار گرفت.

برای این که این فضا کنترل شود، مرکز وارد عمل شد و اطلاعیه ای صادر نمود به این مضمون که اخلالگران حوزه اینترنت مراقب کارهایشان باشند و بدانند که مرکز در حال رصد فعالیت های آنان است و اگر کسی بخواهد مخل امنیت ملی شود، مرکز با وی برخورد خواهد کرد که در پی حضور آگاهی بخش مرکز، بخشی از فعالیت های مجرمانه کاربران متخلف کاهش یافت. لکن ادامه اغتشاشات در سطح جامعه مسئولان امنیتی را بر آن داشت تا با کمک مردم اغتشاشگران را در خیابان های تهران شناسایی کنند.
 
این عمل هم خشم متخلفان و پشتیبانان خارجی آنان را برانگیخت و هم ضمن صدور اطلاعیه از سوی انجمن های مختلف، گروه هایی برای هک سایت گرداب تشکیل شد که به حول و قوه الهی کاری از پیش نبردند. به هر روی بخشی از فعالیت های مرکز در جریان فتنه با نام پروژه "فتنه عمیق"، در بخش ویژه سایت بارگذاری شده است.

دیگر پروژه انجام شده توسط مرکز، پروژه "مرصاد" مربوط به فعالان حقوق بشر در ایران بود که در پی پروژه برنامه ریزی شده بی ثبات سازی حکومت در ایران توسط آمریکا، سامان یافته بود و در این قالب به انجام کارهای مذبوحانه ای از قبیل جاسوسی، جاسوسی هسته ای، ارائه گزارش های سراسر دروغ از جامعه ایران، ارتباط با گروهک منافقین، ارتباط با گروهک تروریستی ریگی، ارتباط با هدایتگران فتنه در خارج از کشور و ... دست زدند که در اواخر سال 1388 پس از انجام عملیات برخورد و دستگیری آنها اطلاع رسانی شد.

همزمان با "مرصاد"، شبکه"دارکوب" را داشتیم که در حقیقت همان شبکه ایجاد امنیت و دسترسی آزاد و پشتیبانی است که پیش از این توضیح داده شد. این شبکه در پی تولید و توزیع انبوه فیلترشکن برای دور زدن فیلترینگ کشور و ایجاد دسترسی اغتشاشگران به اطلاعات مدنظر برنامه ریزان شبکه دارکوب بودند. این شبکه در طی مدت زمان فعالیت خود قصد تولید و انتشار 70 میلیون فیلترشکن را داشت.

_درباره پروژه مرصاد و ماموریت آن بیشتر توضیح دهید؟
* استکبار و آمریکا برای این که بتوانند جمهوری اسلامی را به چالش بکشانند، از راه جدیدی وارد شدند. این بار از راه تشکیل و حمایت از گروه های به اصطلاح مدافع حقوق بشر داخلی؛ دستاویزی که به واسطه آن طی این سی و یک سال گذشته همیشه مورد تهاجم بوده ایم.
 
این بار تشکیل گروه هایی با عنوان مدافعان حقوق بشر در ایران به سرکردگی کیوان رفیعی (عامل نفاق) و سخنگویی احمد باطبی (عامل شناخته شده وزارت خارجه آمریکا و مرتبط با سازمان های امنیتی امریکا)، با دست گذاشتن روی اقلیت های قومی و مذهبی و تحریک آنها و یا برقراری ارتباط با برخی گروه های اجتماعی درون ایران که بنا به هر علتی، از نظام ناراضی بودند و تهییج کردن آنان، در پی جمع آوری موارد نقض حقوق بشر توسط نظام بودند و این گزارش ها را به صورت ماهیانه تهیه و به سازمان های حقوق بشری بین المللی ارسال می کردند. در ادامه در بازه های زمانی مشخص پرونده های عریض و طویلی علیه نظام تهیه می شد که حقوق بشر با گستردگی بسیار توسط حکومت ایران در حال نقض شدن است.

در ادامه چون آقای کیوان رفیعی، با نفاق وارد مذاکره شده و کار می کند، مأموریت اصلی می شود "جاسوسی". البته شما می بینید بیشتر کسانی که در داخل ایران درگیر این جریان شدند، نمی دانستند موضوع از چه قرار است و درصد کمی از آنان از ماجرا مطلع بودند، اما همگی مورد سوء استفاده قرار گرفتند.

ما در عملیاتی که انجام دادیم، سی نفر از همکاران این آقا را دستگیر کردیم. در بررسی های به عمل آمده و اعترافات اینها مشخص شد عمده فعالیت شان جاسوسی عمومی در کشور بوده است. دوم، جاسوسی هسته ای و انتقال اطلاعات هسته ای ایران به خارج از کشور بود. سوم، در جریان فتنه، یکی از مطالبی که دستور العمل اینها بود، ناامن سازی فضای سایبر، هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ اطلاعاتی که گفتم، مثل تشویش اذهان عمومی و ... .

مطلب بعدی این بود که در فاز پیشرفته جریان فتنه، اینها باید وارد فاز مسلحانه می شدند، بنا به دستوری که صادر شده بود و ما نیز در سایت منتشر کرده ایم. جالب است که گروه مدافع حقوق بشر در درون جمهوری اسلامی ایران، باید وارد فاز مسلحانه و کشتار هموطنان خود شود. حال این موضوع را چگونه می شود توجیه کرد؟ الله اعلم.

از برنامه های دیگر اینها در جریان فتنه که باعث تعجب و شگفتی است، طرح مسموم سازی منبع شرب آب تهران بود، که با دستگیری اینها نقش بر آب شد. دستورات دیگری هم صادر کرده اند و فایل صوتی آن در اختیار مرکز است که در پی آسیب رساندن به تاسیسات شهری بودند.

البته ما نمی دانیم چگونه اقدامات ضد بشری یک گروه مدافع حقوق بشر را توجیه کنیم. خوب است سخنگوی این گروه که دست دوستی با جرج دبلیو بوش –دشمن ملت ایران- داده و در پی براندازی در ایران است و به همه اتهامات خود یکجا در یک مصاحبه پاسخ می دهد، به این سؤالات ما هم جواب دهد.

ادعای دفاع از حقوق بشر از سویی و سکوت مرگبار همین گروه های حقوق بشری درباره رخدادهای دیگری که در کشور روی می دهد، مثل انفجار زاهدان، انفجار حسینیه سیدالشهدا شیراز و دیگر رخدادهای تروریستی چگونه قابل توجیه است؟ در این گونه موارد هیچ گونه واکنشی نشان نمی دهند، اما به مجرد این که چیزی می شود که در حوزه های تعریف شده و باب میل آمریکاییان است، سریع واکنش نشان داده و تولید محتوا می کنند. چون اجیر شده و دست آموز سازمان های جاسوسی هستند.

کاش می شد نظر بانوی صلح -خانم شیرین عبادی- را در این خصوص می دانستیم و از ایشان می پرسیدیم آیا شما در این خصوص دستور دارید مصاحبه نکنید و موضع گیری نکنید؟ البته ما هیچ تعجب نمی کنیم. ملت ایران شما را شناخته است.
_این مرکز چه حوزه هایی را رصد می کند؟
* مرکز غیر از حوزه های مورد اشاره، در حال رصد دیگر بخش های حوزه ماموریت خود نیز هست. برخی از این حوزه ها حقا و انصافا حوزه های مهمی است اما با توجه به گستره تهدیدات در حوزه اینترنت، می شود گفت که دایره رصد مرکز تقریبا کامل است؛ یعنی هیچ کار سازمان یافته ای در فضای اینترنت از چشم ما دور نمی ماند. بقیه پروژه ها هم در صورت تکمیل شدن اگر موردی نداشته باشد، به سمع و نظر هموطنان عزیز خواهد رسید.

-با توجه به سخنان آقا درباره جنگ نرم، جایگاه این مرکز چیست؟ در این باره باید گفت بحثی هست درباره سرمایه گذاری که خود شما نیز گفتید که تشکیلات گسترده ای دارند و ژنرالی گذاشته اند و ...حال این پرسش مطرح است که آیا در ایران هم تشکیلاتی با این گستردگی دامنه وجود دارد یا خیر؟
*اجازه می خواهم پیش از پاسخ به این سؤال به مطلب مهمی اشاره کنم. چون مرکز با عناوین مختلفی در اینترنت و سایر رسانه ها مورد اشاره قرار می گیرد. ارتش سایبری، سپاه سایبری، بسیج سایبری، ارتش آفتاب و ... عنوان هایی است که شما نیز شاید شنیده باشید. هر کدام کارهایی هم در اینترنت انجام داده اند.

لکن مرکز هر فعالیتی انجام داده است، با تابلو "مرکز بررسی جرایم سازمان یافته" حضور یافته و رسما حضورش را اعلام کرده است؛ اما فعالیت های این گروه ها، به عنوان گروه های مردمی بنا بر اولویت هایی است که بنا به تفکرات هر کدام شکل می گیرد. مثلا ارتش سایبری در جریان فتنه سال 88 سایت توییتر را هک نمود و در مقاطع مختلف نیز فعالیت های دیگری را سامان داد. لکن به نظر من این گروه ها، افزایش دهنده قدرت بازدارندگی ملی در حوزه سایبر هستند و در واقع توان ملی ما بر پایه توان مردمی افزایش می یابد. چرا؟
 
من بار دیگر شما را به جریان کشتی آزادی ارجاع می دهم. هکرها و کاربران ترکیه ای احساس کردند که به یک آرمانی لطمه خورده است. برای پاسخگویی، به این فضا وارد شدند و پاسخ مد نظر خود را به رژیم صهیونیستی دادند. چرا؟ البته این پاسخ جوانمردانه تر و منصفانه تر از پاسخی است که پنتاگون برای مهاجمان مجازی در نظر گرفته است. پنتاگون اعلام کرده در صورت وقوع حمله مجازی علیه آمریکا پاسخ ایالات متحده به شما نظامی خواهد بود. خوب شما در این قضیه خوی ددمنشانه غرب را ملاحظه می کنید.

من در مصاحبه هایی از وجوب وجود "پارتیزان های مجازی" به عنوان "تک تیراندازهای عرصه مجازی" سخن گفتم. برخی از دوستان می گویند ما هنوز پس از سی سال می گوییم پارتیزان مجازی. به این معنا که باید جبهه مجازی شکل می گرفته است. بله، درست است ما باید ظرف یک دهه گذشته به ساماندهی این فضا پرداخته و از کارهای پارتیزانی عبور می کردیم لکن هنوز هم پارتیزان های مجازی خط شکن هستند. ما باید چنین خط شکن هایی داشته باشیم. البته ما خود نیز به فقط پارتیزانی عمل کردن انتقاد داریم اما وجود چنین پارتیزان هایی لازم است و باید چنین کسانی وجود داشته باشند که هم حوزه رصد و هم حوزه مقابله را شخصا بر عهده بگیرند و در این بین هم نباید بی نظمی و هرج و مرج به وجود بیاید و هر کسی هر کاری دوست داشته باشد انجام دهد.

اما این خودش توان ملی ماست و آمریکایی هایی که آن سو نشسته اند و در حال ارزیابی هستند را دچار سردرگمی می کند. آنها تنها حجمی از توان ملی ما را می توانند ببینند و کاربران ما نیز می توانند در این راستا هر کدام پارتیزانی باشند که اگر قرار باشد حمله ای رخ دهد، آنان نیز مقابله کنند.

اما در کل اگر بنا باشد بر اساس برنامه ریزی هایی که در غرب در حال انجام است، بخواهیم اظهار نظر کنیم، باید رویکرد جدی تری در پیش داشته باشیم. چرا؟ همان گونه که عرض کردم، محتوا و ساختار اینترنت در وزارتین خارجه و دفاع دنبال می شود اما اینترنت در ایران، بر اساس نگرش وزارتخانه ای، در اختیار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است و در واقع کار این وزارتخانه، زیرساخت و تامین امنیت است، نه سیاست گذاری و نظارت در حوزه محتوا.

اگر قرار باشد ما شناخت درستی در حوزه جنگ نرم داشته باشیم و اگر بخواهیم با رویکرد نظامی به آن نگاه کنیم، باید استعدادیابی کنیم از توان دشمن در فضایی که با ما در حال جنگ است. آمریکا با تمام ظرفیت حاکمیتی خود در این حوزه وارد شده است و تمام راهکارهای دیپلماسی خود را با توجه به استعداد اینترنت در این خصوص برنامه ریزی می کند.
 
ما نیز باید نسبتی از همان استعداد را برای مقابله فراهم کنیم؛ یعنی همان گونه که او می آید و فرماندهی فضای مجازی ایجاد می کند، در این سو هم باید مرکز بررسی جرایم سازمان یافته به میزان لازم ارتقا پیدا کند و خلاصه نسبتی از آن را داشته باشد. اگر او در حوزه سیاست خارجی و با دیپلماسی عمومی و دیجیتال خود در حال فعالیت کردن است، ما هم باید در مقابله (هم آفند و هم پدافند) حوزه سیاست بین الملل را مد نظر داشته باشیم.

در این باره باید گفت به لطف پروردگار فعالیت ها و همکاری های خوبی در سطوح عالی نظام آغاز شده است و تنها به نظر من باید در این زمینه همدلی ها افزایش یابد، اهداف به درستی شناسایی شوند و رخدادهایی که در این میان در حال روی دادن است، درست رصد شوند تا در حوزه اتخاذ تدابیر لازم، صحیح عمل کنیم.

حال این که می گوییم نظامی و جنگی، بنا بر "جنگ نرم" است نه چیز دیگر. یعنی آیا ما این فضا را تنها تهدیدآفرین می بینیم؟ خیر، به هیچ وجه. شما به عنوان رسانه باید بخشی از فعالیت خبری تان را به این امر اختصاص دهید. این فضا هم می تواند یک نعمت بی بدیل الهی باشد و هم در صورت عدم استفاده صحیح، یک نقمت بی قرین.

همان گونه که گفتم فرصت ها و تهدیدها در این حوزه دوشادوش یکدیگر هستند. همه تهدیدهایی که گفته شد، در کنار آن شما فرصتش را هم تعریف کنید. اگر می گوییم که در حال انجام کارهای غیراخلاقی هستند ما باید در این راستا راه های مقابله با این را نیز ترویج کنیم؛ یعنی ترویج اخلاق فردی و جمعی و پرداختن به مبانی و اعتقادات دینی.

اگر در حوزه سیاسی بی نظمی و تشویش اذهان ایجاد می کنند، ما باید نظم و یکدلی ایجاد کنیم. این که می گویم ما؛ یعنی هم ما و هم کسانی که در این ساختار مسئولیت دارند و هم مردم و هم پارتیزان های مجازی؛ این پارتیزان ها، همان کاربران قابل اعتماد فضای مجازی هستند که در هنگام خطر درست تصمیم می گیرند و دارای "بصیرت" هستند.

در این باره این نکته را نیز باید یادآور شد که حجم بسیار زیاد کاربران فضای مجازی، کاربران پاک این فضا هستند و به دیگر سخن کاربران آماتور. چرا آماتور؟ برای این که اینها آگاهانه و دانسته مرتکب جرم نشده و تخلف نمی کنند.

برای نمونه، وقتی وارد جستجوی گوگل می شوید و یک کلمه ای را جستجو می کنید، پیش روی شما دو بخش نمایش داده می شود؛ بخش اول جستجوهایی است که پیشتر انجام داده اید و بخش دوم هم یکسری پیشنهادهایی است که به شما داده می شود که در غالب آنها، پیشنهادهای غیراخلاقی هم دیده می شود.

همین گوگل پس از مدتی برای شما آمار می دهد و می گوید، ایران جزء کشورهایی است که بیشترین مراجعه را به صفحات غیر اخلاقی و سکسی دارد. به نظر شما این آمار درست است؟

حال این که می گویم کاربر آمارتور، از این زاویه به وی نگریسته می شود. به فرض کاربر، دانش آموز دوره راهنمایی است که برای تحقیق درسی به اینترنت مراجعه می کند، به فرض می خواهد سایت تبیان را جستجو کند. به محض وارد کردن اول حرف از تبیان (ت)، بالاخره یک ترکیبی پیشنهاد می دهد که منجر به بازدید کاربر از صفحات غیراخلاقی می شود و خواه ناخواه کاربر برای یک بار هم که شده وارد این صفحات خواهد شد.

اینها از همان سیاست تزیین و تلبیس بهره می برند به مانند ابلیس که انسان را با ظواهر زیبا به دنبال خود می کشد. انسان هر چقدر در این راستا مقاومت کند، سرانجام برای یک بار هم که شده به دنبال او می رود.

حالا اینها برای این که بگویند بر اساس آمار بازدید ایرانی ها از صفحات سکسی، ما در این راستا (جنگ نرم و تهاجم فرهنگی) موفق شدیم و چنین آماری بدهند، معلوم نیست میزان بازدید واقعی بر اساس پیشنهاد گوگل را در چه عددی ضرب می کنند! البته این سخن به معنی نفی مراجعه و جستجوی هدفمند این صفحات نیست، لکن فریب و حیله غربی ها در این زمینه مطمح نظر است.

حال پرسش این است که آیا ما سامانه دیگری هم برای بررسی میزان واقعی بازدید داریم؟ خیر ما در داخل سیستم شمارنده دقیق نداریم که دست کم بتوانیم آمار خودمان را داشته باشیم. این یکی از شیوه های عملیات روانی دشمن است که گوگل در حال انجام آن است.

گوگل با شعار جریان آزاد اطلاعات به اینگونه امور وجاهت می بخشد؛ اما همین گوگل طرف قراردادِ بیشتر شرکت های امنیتی درون آمریکا و سازمان امنیت ملی آمریکاست، برای نمونه برای پیدا کردن عکس های غزه در گوگل با مشکل روبه رو خواهید بود. یا مثلا عکس های مروه الشربینی، زن محجبه مصری که در آلمان ترور شد را باید به سختی پیدا کنید.

برای نمونه، چند وقت پیش مترجم گوگل معنای واژه "الله" را اسرائیل پیشنهاد می داد؛ اینها اقداماتی سازمان یافته است که انجام می دهند و جلو می برند.

بنابراین ما هم باید در این راستا سازماندهی شده رفتار کنیم و به گمان من شاه کلید این موضوع، همان "همدلی مسئولان" در "مقابله" با این فضاست که الحمدلله این همکاری بسیار خوب است.

_معضلی که در تیم و نظام اداری کشور هست، وجود نهادهای موازی بسیاری است که این نهادهای موازی، گاه در روند کاری یکدیگر خلل وارد می کنند. آیا نهاد موازی هم مقابل این مرکز هست؟
*تقریبا این گونه نیست، زیرا در شورای عالی امنیت ملی، فضاها دسته بندی شده است، ما موازی کاری نداریم. اگر هم باشد، بنا به تقسیم وظیفه است؛ یعنی اینکه بالاخره سایر نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بر اساس وظیفه لازم است در این فضا فعال باشند، لکن وظایف تک تک این نهادها تعریف شده است.

_مهم‌ترین آسیب ها و تهدیدها در فضای مجازی چیست؟
*به هر روی ما باید مخاطب را نسبت به آسیب ها و تهدیدها (چون بیشتر از فرصت ها به چشم می آید) آگاه کنیم. برای همین در این راستا تلاش می کنیم که این گفتمان شکل بگیرد که البته رسانه ها هم در این میان نقش جدی و بسزایی دارند.

اگر توجه کرده باشید من در این گفتگو کمتر به کاربر پرداختم، چرا که وی کمتر در این فضا خودش مرتکب جرم می شود. من بر این باورم که این فضا برنامه ریزی شده است. حال دوستان می گویند این توهم است. خب اشکالی ندارد، بگذارید بگویند، ولی ما می بینیم و بر اساس بررسی های دقیق و رصد همیشگی اعلام نظر می کنیم. بنا به فرمایش امیر مؤمنان علیه السلام اگر شما خوابیدید، دشمن شما نمی خوابد.

هم اکنون آمریکا از صنعت سکس، سالانه دو تا ده میلیارد دلار درآمد دارد و برای همین نمی تواند خود را از این صنعت جدا کند و این به عنوان بخشی از درآمد ایالات متحده محسوب می شود. دیگر این که از عمده اهداف آنها، همین بحث تهاجم فرهنگی و زدن زیر ساخت های فرهنگ و باورهای ماست.

بنابراین ما باید در این میان آگاه سازی کنیم و فرصت ها و تهدیدها را فهرست کرده در اختیار کاربر قرار دهیم. بر این اساس کاربر متوجه آسیب هایی که ممکن است خود باعث به وجود آمدن آنها شود، می گردد.

توصیه به خانواده ها نیز این است که رایانه و لپ تاپ در مکان عمومی خانه قرار گیرد و اگر ای دی اس ال و اینترنت پرسرعت برای فرزندانتان در خانه تهیه می کنید، سعی کنید با نظارت خودتان مورد استفاده قرار گیرد. از نرم افزارهای فیلترینگ خانگی استفاده کنید.

پدر و مادر با شرکت در دوره های آموزشی با مفاهیم پایه ای و پیشرفته اینترنت آشنا شوند تا بتوانند آسیب ها را به کمترین میزان برسانند. از سوی دیگر، بتوانند برای دیگر کاربران اینترنت که از اطرافیان خودشان هستند، فرصت تعریف کنند و آگاهی دهند.

هم اکنون ضریب نفوذ اینترنت در کشور 11 تا 12 درصد است و نزدیک 88 درصد ضریب نفوذ نداریم. یعنی اینها اگر آگاه شوند نسبت به جریانی که در اینترنت در حال رخ دادن است، موجب پیشگیری می شود.

بنابراین اگر در خانواده ای فرزند خانواده بر اساس آگاهی بخشی که کردیم بخواهد از اینترنت بهره برداری کند، از آسیب های این تکنولوژی دوری می کند. اگر کودکی وارد اتاق شد و در را بست، باید نگران شد که چرا این کار را انجام داد نه این که بگوییم چه بچه خوبی و این که ساعت ها از پای اینترنت تکان نمی خورد. این یعنی چه؟
اینها لازمه این فضاست که اگر خانواده به آن توجه نکند، فرزندان خود را از دست می دهد.

البته به جهت حفظ و مراعات کیان جامعه از گفتن برخی آمار معذورم، لکن بر اساس اطلاع دقیق عرض می کنم غرب در اینترنت در پی "تشکیک و تخریب حوزه اخلاقیات و اعتقادات اسلامی" بوده و جایگزین آن نیز سکولاریسم و لیبرالیسم خواهد بود. همه فعالیت های غرب در اینترنت، در راستای فعالیت های باطل گرایانه و شیطانی است.

فارغ از این موضوع، از بین رفتن اعتقادات و اخلاقیات انسان، منجر به ورود او به محدوده ابلیس شده و مصداق این بیت شعر خواهد شد:

به یک کبیره مرا رهنمای شیطان بود                به صد کبیره کنون رهنمای شیطانم

امثال سیاوش حسین خانی متهم شبکه مضلین 2 هستند که بر سر خود می کوبند و از انجام افعال شنیع خود اظهار پشیمانی می کنند: «من به واسطه گرفتار شدن در این فضا، چاقو گذاشتم زیر گلوی همسرم یا مادرم یا ... که فلان عمل را انجام دهند تا بتوانم فیلمبرداری کرده و در سایت های مستهجن به نمایش درآورم».

می بینید اینجا این فرد، به عنوان فریب دهنده کاربران در اینترنت، خودش درگیر شده است. این همان «گرداب» است. همان گردابی که فرد را در خود غرق می کند.

_ با توجه به گستردگی هجمه ای که غرب علیه ایران دارد، چه نهادهایی باید برای از بین بردن یا به حداقل رساندن آسیب های اینترنت فعالیت کنند؟
* در گام نخست (البته با توجه به گستره و محدوده آن)،"آموزش و پرورش" باید به صحنه عمل وارد شود. نزدیک بیست میلیون نفر اعم از مدیران و معلمان و دانش آموزان و ... درگیر این فضا هستند و اینها همه با خانواده هایشان به نوعی درگیرند؛ بنابراین اگر نظام، آگاه سازی و پیشگیری را در آموزش و پرورش دنبال کند، خیلی بیشتر از هر جایی موفق خواهیم بود.

گام دوم که یکی از حوزه های بسیار جدی ماست، "وزارت علوم" است. بخش عمده ای از دانشجویان به اینترنت دسترسی دارند. دیگر آنکه بر اساس سیاست وزارت علوم خوابگاه ها باید اینترنت در اختیار دانشجویان قرار دهند و نیز خرید اقساطی لپ تاپ از مدتها پیش دانشجویان را در تهیه لپ تاپ کمک کرده است.

بر اساس تحقیقات انجام شده توسط یکی از نهادهای دانشگاهی درصدی از دانشجویان خوابگاهی، صبح ها سر کلاس چرت می زنند، چرا که تا پاسی از شب یا تا صبح بیدار مانده و در حال کار با اینترنت یا تماشای فیلم ها و سریال های غربی بوده اند. تهدیدهای این حوزه بسیار جدی است به خاطر این که کاربر آن حرفه ای تر و آموزش دیده است. البته این به معنای ایراد اتهام به قشر فرهیخته و ارزشمند دانشجو نیست، لکن با انکار برخی واقعیت ها، اصل آنها از بین نمی رود.
دیگر نهاد متولی، "سازمان تبلیغات" است که باید در این حوزه بسیار همکاری کند.

بخش دیگری که جایگاه بسیار مهمی در این حوزه دارد، "وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی" است. وزارت ارشاد باید توان خود را در حوزه تولید محتوا و نظارت بر محتوای اینترنت و نه تنها فیلترینگ، مضاعف کند. اساساً ارشاد باید به ساماندهی این فضا پرداخته و کاربران را به محتوای پاک رهمنون باشد. پشتیبانی جدی از تولید کنندگان محتوای مطلوب اینترنت، خواسته کاربران اینترنت است.

اما از دیگر سازمان ها که مأموریت فرهنگی دارند، "سازمان اوقاف و امور خیریه" است. سازمان اوقاف، هزینه های فرهنگی بسیاری می کند ولی باید این مشکل را جدی بگیرد. تا همگانی کار انجام ندهیم، نمی توانیم مشکل را رفع کنیم.
باید از تهدید به فرصت برسیم و آن را به سرمایه ملی تبدیل کنیم که این ماجرا نیاز به "عزم ملی و همگانی" دارد.

از سوی دیگر، در "سازمان بسیج" هم که اصالتاً مردمی است، بر اساس دسته بندی هایی که وجود دارد، بسیج مستصعفین، دانشجویی، دانش آموزی، اساتید و فرهنگیان و ... باید با عزم جدی فرصت ها و تهدیدهای فضای مجازی آگاهی بخشی شده و باعث پیشگیری و بهبود وضعیت شود.

-درباره اطلاع رسانی از هک سایت گرداب که قرار بود اطلاع رسانی شود، کاربران منتطرند. کی این اطلاع رسانی انجام خواهد شد؟
* درباره هک گرداب دو موضوع قابل بررسی است: موضوع اول آنچه که بیرون از کشور در خصوص هک سایت گرداب رخ می دهد، که کاملا سازمان یافته است؛ یعنی ما در این باره انجمن هایی را شناسایی کرده ایم که کاملا با اسم و رسم هستند. آی پی های آنها کاملا مشخص است و اینکه از کدام کشورها به سرور گرداب حمله کرده اند و البته بیشتر آنها از آمریکا هستند.

در قالب این حرکت های سازمان یافته، انجمن تشکیل داده و نرم افزار تولید می کنند. در قالب گروه های گوناگون و هدایت شده، آموزش های بسیاری هم برای دیگر کاربران به زبان های مختلف منتشر کرده اند، برای هک گرداب و دیگر سایت های دولتی و حاکمیتی، که البته مستنداتش هم هست و برای پخش آماده است. اینها حملاتی است که در روز به سایت گرداب می شود، اما با توجه به تدابیری که دوستان اندیشیده اند، این حملات را توانسته ایم به کمترین میزان برسانیم.

یک بخش داخلی هم هست که یا شیطنت است و یا سازمان یافته که البته با توجه به اطلاعیه ای که منتشر می کنیم، خواهیم گفت که اتفاق هایی که روی سایت گرداب در این اواخر افتاد، چگونه بود و نحوه شناسایی و رهگیری آنها به اطلاع مردم عزیز خواهد رسید.
 
 
مرتبط: