در دنیای امروز، نمیتوان از رسانه چشمپوشی کرد. با رشد فناوری، تنوع برنامه و راههای انتقال به دنیاهای تودرتو، ناچار هستیم که سیاستهای رسانهای خود را در راستای آگاهسازی و توانمند سازی مخاطبان برای استفاده صحیح از رسانه ها قرار دهیم.
گروه فرهنگ و جامعه؛ با
انقلاب تکنولوژیک و گسترش رسانههای ماهوارهای و دیجیتال که از دهه ۱۹۸۰ شروع به
کار کردند، کالاهای مصرفی رسانهای رشد چشمگیری داشته است؛ بهخصوص در
چند سال اخیر که فیزیک رسانه، حجم کوچکتری پیدا کرده است و تقریباً در تمام اوقات
و در همه مکانها برای ما قابل دسترس است. این تغییر سبک زندگی که به وسیله رسانه
اتفاق افتاده، نتایجی مثبت و منفی داشته است. در
دنیای امروز، نمیتوان از رسانه چشمپوشی کرد و به واسطه رشد
تکنولوژی هیچ کسی نمیتواند، مانع از دسترسی افراد
جامعه به رسانه شود.
در این اوضاع، باید مشی خود را مبتنی بر توانمندسازی مخاطبان در حوزه رسانه قرار دهیم؛ طوریکه مخاطبین، هر کدام صافی خویش باشند.
سواد رسانه، فرآیندی است که در آن مخاطبان به آگاهی لازم برای استفاده از رسانه ها می رسند. در یک تعریف کلی، سواد رسانهای
عبارت است از مجموعه مهارتهایی که به مخاطبان امکان میدهد تا ضمن دسترسی و خلق
انواع پیامهای ارتباطی، به بازشناسی مالکیت، ثروت و انگیزهها و ارزشهای نهفته
در پیامها دست پیدا کنند و با رویکردی انتقادی به تنظیم رژیم مصرف انواع پیامهای
ارتباطی بپردازند.
آموزش سواد رسانه ای در کشورهای دیگر خیلی زودتر از کشور ما شروع شده است
و این کشورها بحث سواد رسانهای را بهصورت نظاممند در مباحث درسی و آموزشهای
اجتماعی خود گنجاندهاند.
خود
سواد رسانهای نیز به زمینهچینیهای مشخصی نیاز دارد تا بتواند نمود و عینیت
پیدا کند و بهصورت عملیاتی دنبال شود. یکی از این زمینهچینیها، قانونگذاری در این عرصه است. قانونگذاران برای تصویب قوانین در ابتدا
باید بر این امر واقف باشند که امروز جامعه ما، جامعهای در چنبره رسانههاست؛
رسانههایی که به اشکال گوناگون و با خصلت همهجایی بودن و همهمکانی بودنشان،
افراد جامعه را در خود، غرق کرده اند.
قانون گذاری برای خود آگاهی کاربران و تشخیص خطوط قرمز، امری ضروری است. سواد رسانه ای می گوید، فردی که در تمام مدت از رسانه استفاده میکند، باید به دنبال قوانین این حوزه برود و آنها را بشناسد. برای یک فرد بهعنوان یک شهروند آگاه و مسئول آگاهی از رسانهها و قوانین آن ضروری مینماید.
دست به دست هم برای نهضت سواد رسانهای
رابطه بین قانونگذاری و سواد رسانهای، یک رابطه دوسویه است که در دنیای امروز لازم و ملزوم یکدیگر هستند. البته این رابطه بین رسانه و جنبههای دیگر زندگی اجتماعی نیز برقرار است اما قانونگذاری نقش مهمی در توسعه سواد رسانهای دارد. سواد رسانهای در چند سال آینده مقدمهای برای آموزشهای دیگر زندگی اجتماعی و کاری افراد خواهد شد. قانونگذار میتواند با تأیید و ایجاد قوانین در این حوزه و تقسیم وظایف در سطوح کلان، به اجرایی شدن این امر کمک قابل توجهی کند. مجلس شورای اسلامی میتواند، وزارت آموزشوپرورش را مکلف به ایجاد یک سازمان شبیه به سازمان نهضت سوادآموزی با عنوان سازمان نهضت سواد رسانهای کند که با هماهنگی دو نهاد دیگر یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رسانه ملی، به کار در این حوزه بپردازند؛ این امر احتیاج مبرم جامعه امروز ایران است.
با برنامهریزی دقیق میتوان برای سطوح مختلف جامعه، برنامه آموزشی سواد رسانهای را برنامه ریزی کرد. میتوان با ایجاد کارگاههای مختلف در حوزه سواد رسانهای، دانش والدین را که نقش مهمی در آموزش و انتقال سواد رسانهای دارند، در این زمینه بالا برد. در بعد دیگر با قانونگذاری صحیح و کارآمد، باید بستر مناسب را برای متصدیان تولید محتوای رسانهای فراهم کرد. قانون گذار از طرفی باید برنامهسازان و رسانهها را ملزم به شفافسازی منابع مالی کند تا مخاطب از حامیان این رسانهها و اهدافی که آنها دنبال میکنند، آگاهی پیدا کنند.
البته
نقشی که قانونگذاری میتواند ایفا کند بستگی زیادی به این دارد که ما چه تعریفی
از سواد رسانهای را مدنظر قرار میدهیم. اگر بپذیرم که سواد رسانهای یعنی ایجاد
یک نگاه انتقادی در مخاطبان نسبت به رسانهها و برنامههای آنها، مطمئناً قانونگذاری
نقش محدودتری اجرا خواهد کرد. در مقابل اگر سواد رسانهای را با توجه به تعریفی که
در اول مطلب آوردهایم، بپذیریم، قانونگذاری نقش گستردهتری را باید بازی کند و
امکانات و سازمانهای دیگر را در این مسئله دخالت بدهد. برای مثال، برنامههای
بلندمدت و کوتاهمدت عملیاتی را تدوین کند و متخصصانی را در این حوزه تربیت کند که
قدرت انتقال مباحث این موضوع را داشته باشند. درهرصورت سواد رسانهای یکی از
نیازهای مبرم جامعه امروز ما است؛ جامعهای که درگیر یک جنگ فرهنگی، عقیدتی و فکری
است، حداقلترین کار ممکن این است که افراد جامعه به یک سپر رسانهای، به
نام سواد رسانهای مجهز شوند.
در پایان اشاره به این نکته ضروری است که قانونِ قانونگذاران اولین حلقه برای توسعه سواد رسانهای در کشور است و مطمئناً تصویب قانون درست و نظارت بر اجرای آن ضامن به ثمر نشستن این نهال است. به همین منظور باید از نهادهای متولی در این امر انتظار داشته باشیم تا هرچه سریعتر قوانین مربوط به حوزه سواد رسانه ای را تدوین و برای آگاهی عموم آن را اطلاع رسانی کنند.