از ضرورتهای عصر اطلاعات نیاز به سواد رسانهای است. در مقاله حاضر به بررسی آموزش سواد رسانهای در دو کشور کانادا و ژاپن می پردازیم.
کلیدواژهها: سواد رسانهای، آموزش سواد رسانهای، تفکر انتقادی، کانادا، ژاپن
شهروند بودن در دنیای جدید، شایستگیهایی فراتر از تواناییهای معمول نسبت به زندگی در جوامع سنتی پیشین را طلب میکند. امروزه از افراد انتظار نمیرود که محل زندگی خودشان را بشناسند، بلکه میبایست بتوانند جایگاه خودشان را در اجتماع تعریف نمایند. "الوین تافلر" معتقد است با توجه به اهداف مدرسه که آمادهسازی کودکان و نوجوانان برای زندگی در جامعه است، انتظار این است که آموزشوپرورش با تغییرات اجتماعی سیاسی و اقتصادی همجهت باشد. او نتیجه میگیرد که اگر آموزشوپرورش با رویکردهای جهانی همسو نباشد، منسوخ خواهد شد.
در عصر حاضر و با توجه به تلاقی دو پدیده «تکنولوژی» و «رسانه» آموزش مفهوم دیگری پیدا کرده است. دیگر صرف توانایی خواندن و نوشتن کلمات برای سواد داشتن کافی نیست؛ بلکه افراد باید توانایی تحلیل تصاویر فرهنگ چندرسانهای را داشته باشند. در عصر ارتباطات هجوم انواع برنامهها به سمت مخاطبان ایجاب میکند که آنها به دانشی برای انتخاب برنامههای مناسب رسانهای مجهز باشند تا از حالت انفعال صرف خارج شوند.
در دنیای امروز، بزرگترین چالش اطلاعاتی، چگونگی استفاده از اطلاعات است. ما چه طور میتوانیم خودمان را در مقابل تأثیرات منفی رسانهها حفظ کنیم؟ آیا میتوانیم جلوی امواج رسانهای را بگیریم؟ یا آنکه باید با ارتقای سطح سواد رسانهای خود درک مناسبتری از رسانهها فراهم کنیم.
اغلب کشورهای دنیا آموزش
سواد رسانهای را در پایههای مختلف تحصیلی بهصورت جدی دنبال میکنند. این در
حالی است که در ایران حتی ضرورت پرداختن به موضوع سواد رسانهای را نیز جدی نگرفتهایم.
بدین منظور در این پژوهش سعی شده است با بررسی و مطالعه آموزش سواد رسانهای در
کشورهای پیشرو، به نوعی خلأ موجود در این زمینه در کشورمان گوشزد شود.
«ارنشتاین» و «هانکینز» چند مرحله برای اطمینانیابی از حصول اهداف آموزشی عنوان کردهاند. باوجودی که سواد رسانهای پرسشهایی انتقادی را در خصوص تأثیرات رسانهها مطرح میکند اما هدف اصلی آن، این است که مخاطبان رسانهها را در برابر آثار سوء رسانهای محافظت نماید. سواد رسانهای یکی از کارآمدترین شیوههای نظارتی است که موجب میشود مخاطب منفعل به مخاطب فعال تبدیل شود.
نوع پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی است. با توجه بهعنوان پژوهش، از روش کتابخانهای و اسنادی استفاده میشود.
۱. از چه زمانی آموزش سواد رسانهای در کشورهای کانادا و ژاپن مورد توجه قرار گرفت؟
۲. متولی آموزش سواد رسانهای در این دو کشور کدام سازمان بوده است؟
۳. چه تفاوتی در بهکارگیری مفهوم سواد رسانهای در دو کشور کانادا و ژاپن وجود دارد؟
سواد رسانهای مجموعهای از چشماندازها است که ما بهطور فعالانه، برای قرار گرفتن در معرض رسانه، از آنها بهرهبرداری میکنیم تا معنای پیامهایی را که با آنها مواجه میشویم، تفسیر کنیم.
سواد رسانهای به ما مزیتهایی میبخشد تا بتوانیم فرد مؤثری در جامعه رسانهای خود باشیم، ازاینرو باید بتوانیم:
۱. تفاوت بین اَشکال مختلف رسانه را شناسایی کنیم و با آگاهی و شناخت کافی از انواع رسانهها بهرهمند شویم.
۲. استفادهکنندگانی متفکر در برخورد با رسانهها باشیم.
۳. مدیریت اطلاعات داشته باشیم و بر اساس نیازهای اطلاعاتی خود به سراغ رسانهها برویم و تسلیم ابزارهای چندرسانهای قدرتمند فرهنگ رسانهای جهانی نشویم.
۴. درباره آنچه میخوانیم، میبینیم و میشنویم سؤالات اساسی بپرسیم.
۵. برخورد منتقدانه با محتوای رسانهها داشته باشیم.
تورنتو، نخستین شهری بود که در آن سواد رسانهای به کار گرفته شد و لذا نزد متصدیان سواد رسانهای «مکان مقدس» نامیده میشود. سواد رسانهای در تورنتو توسط «انجمن سواد رسانهای» شروع شد. چشمگیرترین دستاورد این انجمن این است که توانسته است سواد رسانهای را رسماً در برنامه درسی مدارس استان اُنتاریو بگنجاند. محتوای این برنامه مبتنی است بر دستورالعملهایی برای آموزش سواد رسانهای در نظام آموزشوپرورش.
به عقیده بعضی از صاحبنظران هدف سواد رسانهای کمک به ایجاد فرهنگ کانادایی از طریق انتقاد از فرهنگ آمریکایی است. بهمنظور حصول این هدف ایده «ناسیونالیسم» پذیرفته شد.
هر یک از ایالات و مناطق کانادا دارای سیستم آموزشی خاص به خود است اما همکاری آنها از طریق «پروتکل همکاری» منجر به رسمی شدن آموزش سواد رسانهای در سراسر کانادا شده است.
برنامه درسی مقدماتی شامل هشت حوزه وسیع یادگیری است که شامل: نگاه به جهان، سلامتی و رفاه، برنامهریزی شغلی و شخصی، روابط اجتماعی، آگاهی محیطی، حقوق و مسئولیتهای مصرفکننده، سواد رسانهای و زندگی اجتماعی و شهروندی میشود.
از سال ۱۹۸۸ به بعد، اعضای انجمن سواد رسانهای برخی کتب را به رشته تحریر درآوردند. از آن جمله است: رسانههای جمعی و فرهنگ عمومی، رسانهها: تصاویر و نسخهها، آثار رسانهای، کانون رسانهها، ویدئو: راهنمای مشاهده و تولید فیلم ویدئویی.
از سال ۱۹۸۷، انجمن سواد رسانهای کانادا به همراه دانشکده آموزش دانشگاه تورنتو، سه دوره تابستانی را برای دبیران رسانه برگزار کرد.
در ماه می سال ۱۹۸۹ انجمن سواد رسانهای با دعوت از یک هیئت دوستی حل مشکل، از آنها درخواست کرد تا بهمنظور پیشبرد هر چه بیشتر آموزش رسانهای، به بحث و گفتگو بپردازند.
برای اولین بار طی سالهای اخیر، معلمان جدیدی در حال ورود به سیستم آموزشی هستند. این معلمان جوان برای انتقال آموزش رسانهای به کلاس درس بسیار مناسب هستند، چراکه آنها به دانشآموزان و فرهنگ عامه نزدیکترند.
آموزش سواد رسانهای با
چالشهای مهمی روبهرو است ازجمله تأمین مالی توسعه حرفهای آن و نیز منابع لازم
جهت حمایت از فعالیتهای کلاسی محدود و ناکافی است.
ضرورت آموزش سواد رسانهای در ژاپن، نخستین بار در دهه 80 از سوی وزارت پست و مخابرات این کشور مطرح شد و آنهم عمدتاً روی جنبه فراگیری تکنیکهای فنی رسانهای متمرکز بود که از زیرمجموعههای آن علاوه بر فراگیری تکنیکهای فنی رسانهای، آموزش تولیدات رسانهای است. با گذشت زمان وزارت آموزشوپرورش متولی آموزش سواد رسانهای در این کشور شد.
در سال ۱۹۹۲، مهارت استفاده مؤثر از اطلاعات به چهار گروه در راهنمای آموزش اطلاعات طبقهبندی شد:
۱. توانایی قضاوت، انتخاب، سازماندهی، خلق و ارتباط با اطلاعات.
۲. درک ویژگیهای جامعه اطلاعاتی و تأثیر اطلاعاتی شدن بر فرد و جامعه.
۳. درک اهمیت اطلاعات و حس مسئولیت در قبال آن.
۴. درک اساس علم اطلاعات و ویژگیهای آن برای کار کردن با اطلاعات و کسب مهارتهای عملی مقدماتی.
۱. شهروند و محیط رسانهای در جامعه رسانهای
۲. استفاده از اصطلاح عبارت سواد رسانهای در ژاپن
۳. عوامل دخیل در شکل گرفتن سواد رسانهای در ژاپن
۴. استفاده از تولیدات رسانهای
در ژاپن، دورههای آموزش سواد رسانهای را به دو نگرش طبقهبندی کردهاند:
۱. نگرش جامعهشناختی: این نگرش جنبههای منفی رسانههای جمعی را مورد تأکید قرار میدهد.
۲. نگرش تکنیکی و فنی: با این نگرش، بیشتر به آموزش تکنیکهای استفاده از تجهیزات الکترونیکی و استفاده از نرمافزارهای ضروری و مورد نیاز پرداخته میشود.
دارای شش جز است:
۱. مهارت کار کردن با رسانه، ۲. درک رسانه، ۳. توانایی خواندن، تعبیر و کاربرد رسانه، ۴. داشتن درک انتقادی از پیامها، ۵. توانایی بیان عقاید از طریق رسانهها و ۶. توانایی برقراری تعامل و ارتباط، از طریق رسانهها
۱. سطح تشخیص سواد رسانهای: در ژاپن هنوز آگاهی کافی و همه جانبه ای از اهمیت سواد رسانهای وجود ندارد.
۲. گنجاندن سواد رسانهای در داخل برنامه درسی
۳. ایجاد رویکرد عملی
۴. رویکردهای یادگیری فعال
۵. تحول و توسعه منابع انسانی برای معلمان مدارس
۶. همکاری ناکافی میان افراد مرتبط در زمینه سواد رسانهای
جامعهای که افراد آن سواد رسانهای دارند، از توسعه انسانی و اجتماعی بیشتری در مقابله با هجوم رسانهای برخوردار است. در چنین جامعهای افراد به مخاطب انتخابگر و گزینشگر مبدل خواهند شد. با توجه به مطالعه و پژوهشی که در زمینه آموزش سواد رسانهای در دو کشور ژاپن و کانادا صورت گرفت، نتایج ذیل به دست آمد:
سواد رسانهای در ژاپن بیشتر بر آموزش «سواد اطلاعاتی» که یکی از زیرمجموعههای سواد رسانهای است تکیه دارد. درحالیکه مهمترین بنیان نظری سواد رسانهای در کانادا «کاربری انتقادی رسانهها» است.
اهمیت موضوع آموزش سواد رسانهای در هر دو کشور شناخته شده است. برنامه آموزش سواد رسانهای در هر دو کشور بهصورت هدفمند و برنامهریزیشده است. مقوله آموزش سواد رسانهای در برنامه درسی دو کشور گنجانده شده است. در هر دو کشور آموزش سواد رسانهای دارای یک متولی است. برنامه آموزش سواد رسانهای در هر دو کشور بهصورت یک برنامه بلندمدت در نظر گرفته شده است.
آموزش و تجهیز ذهنی مخاطبان و شهروندان بهخصوص نوجوانان و جوانان از نظر چارچوبهای شناختی رسانهها و توانمند کردن آنها جهت قرائت و رمزگشایی متون رسانهای و درک انتقادی از محتوای پیامها در هر دو کشور جدی گرفته شده است. آموزش سواد رسانهای بهعنوان ابزار نظارتی جهت مدیریت اطلاعات از سوی دانشآموزان در نظر گرفته شده است. با توجه به نتایج بهدستآمده در این پژوهش آموزش سواد رسانهای نیازمند همکاری همهجانبه و نظاممند دولت، مدارس، صنایع رسانهای و مؤسسات مردمنهاد است.
برای دانلود مقاله اصلی بر روی لینک زیر کلیک کنید: