به گزارش گرداب، حادثه دلخراش پلاسکو که منجر به کشته شدن تعدادی از هموطنان و همچنین شهادت تعدادی از آتشنشانان فداکار کشورمان شد، مهمترین اتفاق یک هفته گذشته این روزهای ایران بود که البته سرتیتر همه رسانههای خبری کشور را نیز به خود اختصاص داده بود. اما در این میان همانطور که انتظار میرفت، رسانههای فارسیزبان خارجنشین و در رأس همه آنها بیبیسی فارسی به این حادثه به چشم یک فرصت برای موجسواری خبری و عملیات روانی و رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران نگاه و عمل کردند.
موضوع پلاسکو در بیبیسی فارسی حجم انبوهی از اخبار و گزارشات مرتبط با آن را در بر گرفته، اما آنچه در ابتدا بیش از همه جلب توجه میکند، فراوانی بالای تحلیل های بیبیسی درباره این حادثه است! در واقع یک شبکه خبری در برابر یک خبر داغ که به دلیل عدم اتمام عملیات جستجوی اجساد و آواربرداری همچنان خبرهای تکمیلی به همراه دارد، با حجم بالایی تحلیل مواجه شد؛ در واقع بیبیسی راه چاره برای حداکثر استفاده و عملیات روانی در رابطه با این حادثه را ارائه تحلیل های جهتدار دیده است.
دو قطبیسازی سیاسی
اولین خط بیبیسی در اخبار، گزارشات و تحلیلها در رابطه با حادثه پلاسکو، تلاش برای استخراج یک دو قطبی سیاسی در حاشیه این حادثه بوده است. گزارشگران بیبیسی در مطالب و گزارشات خود به شکلی آشکار به دو طیف اشاره میکنند که یکی به قول آنها شامل ساختار قدرت، سپاه، شهرداری، صدا و سیما و قوه قضائیه است و طیف مقابل نیز دولت و برخی نمایندگان مجلس نزدیک به دولت که با روایت بیبیسی در خلال این حادثه در حال موضع گیری علیه یکدیگرند!
بیبیسی در این خط سعی میکند دقیقاً مقابل پیام رهبر انقلاب مبنی بر «تمرکز همه بخشها در مسئله نجات جان گرفتار شدگان و آسیب دیدگان» به مسئله مقصر حادثه به عنوان محور و اولویت حادثه بپردازد و هر گونه اقدام دستگاههای مسئول حتی در سطح اطلاعرسانی را در راستای دوقطبی قدرت و سیاست در کشور نشان دهد.
یکی از مشخصترین تحلیلهای این شبکه با عنوان «پلاسکو؛ آوار سیاسی یک فاجعه» با بررسی همه دستگاههای مختلف اجرایی و قضایی کشور همین خط را به طور مفصل دنبال میکند.
القای مدیریت ضعیف بحران
از جمله نتایجی که بیبیسی همه تلاشش را برای دستیابی به آن در حاشیه این حادثه میکند، اصرار به اثبات این مسئله است که نه تنها کلیت حادثه در نتیجه ضعف مدیریت به وقوع پیوسته است، بلکه بیشتر کشتهشدگان بعد از فروپاشی ساختمان نیز میتوانست با مدیریت صحیح بحران به وجود نیایند.
بیبیسی برای این هدف همه مولفههای تأثیرگذاری بر مخاطب را به شکل هدفمند به کار گرفته که از جمله آنها عکسهای منتشر شده از این حادثه در این شبکه است. با نگاهی به عکسها به راحتی متوجه میشویم که سعی شده تا همواره آتشنشانان با دستان خالی به تصویر کشیده شوند و تصاویر مربوط به جرثقیلهای 18 طبقه که از جمله امکانات مطلوب و به روز آتش نشانی است، در این شبکه جایی ندارند!
غیر از القای نبود امکانات کافی، سرعت پایین آواربرداری نیز به دست آویز دیگری برای بی بی سی تبدیل شده است که تیمهای کمکرسان در این حادثه را ناتوان نمایش دهد. این در حالی است که همه سرعت پایین برای جلوگیری از آسیب دیدگی اجساد و احترام به پیکر شهدا است که بیبیسی به شدت این جنبه مهم اقدامات بعد از حادثه را در انزوا قرار داده است.
حاشیهسازی
اما غیر حرفهایترین جنبه اخبار پلاسکو در بیبیسی به تلاشهای این شبکه برای حداکثر حاشیهسازی از اخبار پیرامون این حادثه مربوط میشود. در حالی که برخی گروهها و کانالهای شبکههای اجتماعی مربوط به گروههای معاند یا گروههای سودجو با هدف جذب مخاطب، هر ساعت خبری ضد و نقیض از حادثه را منتشر میکنند، بیبیسی هم خیلی راحت با منبع قرار دادن این دست از اخبار سعی در حداکثر حاشیهسازی برای این حادثه را دارد تا از دل آن نتایجی همچون عدم اطلاع رسانی صحیح، ابعاد پنهان و جنایی حادثه، آشفتگی و بیبرنامگی در امدادرسانی و... را استخراج کند.
از جمله این خبرهای دروغ و بیپشتوانه میتوان به احتمال وقوع انفجارات عامدانه با اهداف سیاسی، تعداد چند صد نفری مفقود و احتمالاً کشتهشدگان، احتمال ابعاد تروریستی در ماجرا و... اشاره کرد. از جمله این دست گزارشات بیبیسی هم میتوان به گزارشی با عنوان «پلاسکو؛ یک حادثه و چند ابهام»اشاره کرد.
ماهیت ضد فرهنگی بیبیسی
از جمله ابعاد حادثه پلاسکو میتوان به برخی مولفههای فرهنگی آن اشار کرد که نمونه آن تجمع بی دلیل و دست و پا گیر مردم ساعاتی بعد از حادثه بود که امداد رسانی را با اشکال مواجه نمود. در حالی که رسانههای داخل کشور بر اثر رسالت فرهنگی خود بارها با ادبیات گوناگون سعی کردند تا این حادثه را منشاء فرهنگسازی برای جلوگیری از اتفاقات مشابه کنند، بیبیسی نه تنها هیچ تلاشی برای این مسئله نکرد، بلکه اولین برنامه نوبت شما بعد از حادثه و کانال تلگرام این شبکه از بینندگانش خواسته بود تا فیلمها و عکسهای خود از حادثه را برایشان ارسال کنند!
بعد دیگر فرهنگی حادثه نیز به فرهنگ ایثار و فداکاری آتشنشانان بازمیگردد که شهدای این قشر فداکار نیز شاهدی بر این ادعاست. مسئلهای که تقریباً ترجیع بند همه پیامهای تسلیت و همدردی مردم قدرشناس کشورمان بود. در این بین باز هم همانطور که از بیبیسی انتظار میرفت، نه قدرت فهم این فداکاری را داشت تا به ابعاد آن بپردازد و نه علاقهای داشت که از دل این حادثه روایتی حماسی برای مخاطبانش باقی گذارد!
در مجموع میتوان گفت که بیبیسی بعد از این حادثه به خوبی به وظیفه ذاتیاش، یعنی دشمنی با ایران و ایرانی عمل کرد و با موجسواری بر حادثه و خون شهدای آن سعی نمود تا اختلاف افکنی انگلیسی را دنبال نماید