به گزارش گرداب، امریکا را پیشرفتهترین کشور دنیا در حوزه فناوری اطلاعات میدانند. عملا کلیه صنایع، سامانههای مخابراتی، خدمات کلیدی دولتی و تاسیسات دفاعی امریکا، بهشدت به رایانه و شبکههای رایانهای وابسته هستند؛ اما این وابستگی شدید به رایانه همچون شمشیری دولبه عمل میکند. فناوری اطلاعات پیشرفته باعث شده که اقتصاد و تاسیسات دفاعی امریکا از تمام کشورها جلو بزند اما این نقطه قوت، پاشنه آشیلی نیز با خود دارد که بهطور بالقوه اجازه میدهد با فشردن چند دکمه صفحهکلید در ده دوازده عدد لپتاپ، این ابرقدرت را به زانو درآورد.
سایر کشورهای پیشرفته بهلحاظ فنی نظیر چین، روسیه، ژاپن، آلمان و رژیم صهیونیستی نیز در معرض جنگ سایبری قرار دارند. جنگ سایبری تا حدی زمین بازی را برای سایر کشورهای ضعیف، تراز میکند، چراکه در کشورهای ضعیف از لحاظ فنی نیز میتوان هکرهای توانا یافت؛ فقط کافی است چند نفر رزمنده سایبری توانا در اختیار داشته باشید تا حملهای سایبری علیه کشور هدف ترتیب دهند.
از نظر کشوری مانند امریکا، یک جنگ سایبری تمامعیار چگونه به تصویر کشیده میشود؟
در اینجا بدترین حالت ممکن را مطرح میکنیم: گروه کثیری از رزمندگان سایبری شروع به هک کردن تاسیسات تجاری، دولتی و نظامی امریکا میکنند. سامانه فرماندهی، کنترل، رایانه، ارتباط، اطلاعات، نظارت و شناسایی، یکی از اهداف اصلی هکرها خواهد بود. سامانه موشک بالستیک، سامانه ضد موشک بالستیک و سامانه دفاع هوایی نیز جزو اهداف حائز اولویت به شمار میروند (تصور کنید هکرها موشکهای بالستیک قارهپیما را بهگونهای برنامهریزی کنند که ثانیههایی پس از شلیک منفجر شوند!) خنثیسازی این سامانهها از طریق حملات سایبری، کل سامانه دفاعی امریکا را از کار میاندازد و ضربه محکمی به نقطه ثقل آن از قبیل رایانههای دفاع هوافضای آمریکای شمالی وارد خواهد ساخت.
درهرحال، یک حمله سایبری اصلی و همهجانبه، فقط در حمله به سامانههای راهبردی دفاعی و تهاجمی نظامی خلاصه نخواهد شد. سامانه بانکی کشور نیز مطمئنا مورد حمله قرار خواهد گرفت. مهاجمان بهطور جدی تلاش خواهند کرد بازار سهام را نیز به هم بریزند. سایر خدمات حیاتی نیز به همین اندازه در معرض خطرند. ممکن است مهاجمان، سامانه کنترل ترافیک هوایی را مختل کرده یا آن را برای ایجاد تصادفهای هوایی دستکاری کنند. به همین شیوه، ممکن است سامانه کنترل ترافیک ریلی نیز برای ایجاد حوادث ریلی دستکاری شود. تشدید فشار در خطوط لوله نفت و گاز ممکن است فجایع بزرگی در این خطوط پدید آورد. ممکن است سدها بشکنند، سامانههای مخابراتی مختل شوند، سامانههای آبرسانی قطع شوند، ژنراتورهای نیروگاههای برق و شبکههای برق مختل شوند و نیروگاههای هستهای با افتهای ناگهانی فاجعهآمیز روبرو شوند.
در صورت وقوع درگیری جدی بین امریکا و قدرتهای بزرگی مثل چین یا روسیه، ممکن است کلیه این اثرات احتمالی جنگ سایبری، در یک حمله یا ضدحمله سایبری که بهخوبی برنامهریزی شده باشد، سرزمین امریکا را فرا بگیرد. بدتر آن که، هیچ روش محفوظ از خطا و شکستی برای مقابله با این نوع حملات سایبری وجود ندارد. یک مورد مرتبط، قضیه «کرم طوفان» است که میلیونها رایانه را در سرتاسر جهان تحت تاثیر قرار داد. کد منبع این کرم رایانهای دائما توسط نویسندگان آن بهروز میشود و این بهروزرسانی امکان انطباق و تغییر شکل آن را فراهم میسازد، بهطوریکه آنتیویروسها امکان متوقف کردن آن را نخواهند داشت. این کرم این قابلیت را دارد که بیتحرک مانده و از دید آنتیویروسهایی که در جستجوی آن هستند مخفی شود تا در زمان مناسب فعال شود. همچنین امکان کنترل کلیه رایانههای آلودهشده را به سازنده و توزیعکننده کرم میدهد. برخی از کارشناسان امنیت رایانه، ساخت و انتشار کرم طوفان در شبکه جهانی وب را کار هکرهای روسی میدانند.
حادثه بنای یادبود در استونی، تصویر روشنی از بهکارگیری جنگ اطلاعاتی روسیه علیه دشمن ارائه میکند. دولت استونی که از اعضای ناتو محسوب میشود، با اعمال زور، یک بنای یادبود جنگ جهانی دوم مربوط به دوران شوروی را به محل جدیدی منتقل کرد. این کار موجب شعلهور شدن احساسات میهنپرستانه روسها شد. پاسخ روسها فوری و ویرانگر بود. رزمندگان سایبری روسیه حملات انکار سرویس توزیعشده عظیمی را علیه زیرساختهای اطلاعاتی استونی آغاز کردند. این حمله سایبری اعلامنشده، موجب فلج شدن وبسایتهای وزارتخانههای دولتی، احزاب سیاسی، روزنامهها، بانکها و شرکتهای خصوصی استونی شد.
نوع بدتر اینگونه حملات جدید را در جریان جنگ پنجروزه گرجستان با روسیه در اوت 2008 شاهد بودیم که موجب ناتوانسازی گرجستان شد. زمانی که سربازان مجهز گرجستانی که توسط امریکاییها آموزش دیده بودند به اوستیای جنوبی حمله کردند، روسیه با ترکیب حمله فیزیکی و جنگ اطلاعاتی، به مقابله با آنها پرداخت. نتیجه، تارومار کردن تحقیرآمیز نیروهای مهاجم گرجستان بود. این نخستین نمونه ثبتشده از حمله سایبری بود که هماهنگ با حمله فیزیکی یک کشور به کشوری دیگر انجام شد.
هنوز هم امریکا روسیه را به خاطر هک کردن کمیته ملی دموکرات و هک و افشای ایمیلهای هیلاری کلینتون که موجب رسوایی کلینتون و شکست وی در انتخابات شد، سرزنش میکند. این حادثه نمونهای از توانمندی پیچیده و سطح بالای روسیه در حمله سایبری را نشان میدهد؛ این توانمندی به حدی است که روسیه میتواند بر نتایج انتخابات امریکا اثر بگذارد. توانمندیهای روسیه در جنگ سایبری را با توانایی اثباتشده این کشور در جنگ الکترونیک تطبیق میدهند که نمونه آن را در حادثه اختلال الکترونیک ناوشکن یواساس دانلد کوک (USS Donald Cook) مشاهده میکنیم. این ناوشکن امریکا درحالیکه در تاریخ 12 آوریل 2014 مشغول اجرای ماموریت در دریای سیاه بود، توسط جنگنده روسی سو24 از کار افتاد. با نزدیک شدن جنگنده سو24 به ناو، درست مثل این که با کنترل از راه دور، تلویزیون را خاموش کنید، کلیه رادارها، فیدهای ماهوارهای و سیگنالهای رادیویی/ تلفنی قطع شد. جنگنده روسی چندین پرواز در ارتفاع کم انجام داد و قبل از ترک صحنه، بر فراز ناوشکن درمانده امریکایی دور زد. از قضا، در سال 2016 نیز همین اتفاق دوباره در دریای سیاه و بر فراز همان ناوشکن تکرار شد (فیلم آن در یوتیوب موجود است.)
از سوی دیگر، چین با آگاهی از اهمیت و تاثیر عظیم جنگ سایبری بر امنیت کلی کشور، در پایان سال 2015 تصمیم به بازسازماندهی گسترده کل ارتش آزادیبخش خلق گرفت که نخستین بازسازماندهی ارتش از سال 1952 محسوب میشود. در این تغییر، دو سرویس جدید تشکیل شد: نیروهای راکتی و نیروهای پشتیبانی راهبردی. ارتقای نیروهای راکتی به سطح نیروهای ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی قابل انتظار بود اما ارتقای نیروهای پشتیبانی راهبردی، نامنتظره بود. این نشانگر میزان اهمیتی است که رهبران چین برای نیروهای پشتیبانی راهبردی قائل هستند؛ این نیروها اکنون همردیف ارتش، نیروی دریایی، نیروی هوایی و نیروهای راکتی محسوب میشوند. جنگ فضایی، جنگ سایبری و جنگ الکترونیک تحت هدایت این سرویس قرار گرفته و همگی زیر یک چتر گرد هم آمدهاند. این سرویس همچنین شامل عملیات اطلاعاتی و روانی هم میشود.
آدام سگال (Adam Segal) با اشاره به هدف مندرج در نخستین گزارش چین درباره راهبرد نظامی میگوید: «برای پیروزی در جنگهای اطلاعاتی محلی، فرماندهی واحد، موضوع مهمی در سازماندهی نیروهای سایبری داخلی به شمار میرود. این یک علامت رسمی است که نشان میدهد حملات سایبری در درگیری نظامی به کار گرفته خواهد شد. به لحاظ نظری، فرماندهی واحد به آنها اجازه خواهد داد که منابع را در یکجا متمرکز کرده، نیروهای تخصصی ایجاد کنند و احتمالا طراحی عملیات مشترک تسهیل گردد.»
یکپارچهسازی جنگ سایبری، اطلاعاتی، الکترونیک و فضایی به یک سرویس بزرگ ارتش آزادیبخش خلق، کارهای اضافی را از بین برده، هزینهها را کاهش داده و اجرای عملیات مشترک را تسهیل مینماید؛ اما این فقط ممکن است نمونهای از خروار باشد و گوشهای از آن چیزی باشد که میبینیم، نه کل آن.
یکی از آموزههای اساسی نظامی از زمان مائو تاکنون، مفهوم «جنگ خلق» است. حتی در این دوره از انقلاب در امور نظامی، دکترین جنگ خلق مائو مصداق دارد، بهویژه زمانی که این آموزه را در جنگ اطلاعاتی یا سایبری به کار میگیریم. نیروی پشتیبانی راهبردی ارتش آزادیبخش خلق که رزمندگان سایبری را از ارتش قوی دومیلیونی خود به خدمت میگیرد، بهخودیخود عظمت فوقالعادهای دارد؛ اما این فقط گوشهای از چیزی است که میبینیم. با توجه به جمعیت تقریبا 1.4 میلیاردی، نظام آموزشیای که یکی از بهترین نظامهای آموزشی جهان به شمار میرود (نتایج آزمون برنامه ارزیابی بینالمللی دانش آموزان که توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی انجام میشود را در گوگل ببینید)، پشتیبانی دو تا از سریعترین ابررایانههای روی زمین و دارا بودن بیشترین نرخ سالیانه فارغالتحصیل مهندسی در دنیا (حدود 600.000)، نیروی پشتیبان راهبردی میتواند این مجموعه مخفی را طوری چکشکاری کند که تحت مفهوم امروزیشده جنگ خلق، یک نیروی اطلاعاتی/ سایبری عظیم و شکستناپذیر برای دفاع و حمله شکل بگیرد.
نتیجهگیری
اگر بپذیریم که امریکا پیشرفتهترین کشور دنیا در حوزه فناوری اطلاعات است، باید به این نکته هم اشاره کنیم که وابستگی شدید صنایع، سامانههای مخابراتی، خدمات کلیدی دولتی و تاسیسات دفاعی امریکا به شبکههای رایانهای میتواند به عنوان شمشیری دولبه عمل کند. شاید فناوری اطلاعات پیشرفته، موجب پیشتازی اقتصاد و تاسیسات دفاعی امریکا شده باشد اما به زعم کارشناسان امنیتی، این نقطه قوت، پاشنه آشیلی نیز با خود دارد: بهطور بالقوه با فشردن چند دکمه صفحهکلید در ده دوازده عدد لپتاپ، میتوان شبکههای رایانهای امریکا را مختل ساخت و این ابرقدرت را به زانو درآورد.
سایر کشورهای پیشرفته نظیر چین، روسیه، ژاپن، آلمان و رژیم صهیونیستی هم در معرض این خطر هستند. اهمیت جنگ سایبری و تاثیر آن بر امنیت، کشورهایی مانند چین را به سازماندهی مجدد ساختار ارتش واداشته است. جنگ سایبری تا حدی زمین بازی را در اختیار کشورهای ضعیف هم قرار میدهد؛ آنها میتوانند با استخدام هکرهای توانا حملات سایبری علیه رقبا انجام دهند.