به گزارش
گرداب، از سوی دیگر یکی از شهروندان این کشور به نام مارک زاکربرگ که شبکه اجتماعی فیس بوک با 2.2 میلیارد نفر کاربر را اداره میکند با اتهاماتی بیسابقه مواجه است. او به یک شرکت تحلیل داده انگلیسی اجازه داده تا با دسترسی غیرمجاز به اطلاعات خصوصی 87 میلیون کاربر فیس به بررسی شرایط ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و میزان احتمال پیروزی وی در این انتخابات بپردازد.
علاوه بر این بسیاری از سیاستمداران آمریکایی و تحلیل گران معتقدند سهلانگاریهای زاکربرگ و تسهیل حضور و فعالیت ماموران روس و برخی بازیگران دیگر در فیس بوک موجب شد تا شرایط در فضای مجازی و در نهایت در سطح افکار عمومی به نفع ترامپ که روس ها علاقمند به پیروزی وی بودند رقم بخورد و اگر زاکربرگ نظارت درستی بر فعالیت های این بازیگران داشت، روس ها نمی توانستند از شرایط مذکور سواستفاده کنند.
زاکربرگ همچنین متهم است برای جلوگیری از انتشار اخبارجعلی و دروغین در فیس بوک که ادعا می شود ساخته و پرداخته روس ها بوده، به اندازه کافی تلاش نکرده و تازه به فکر طراحی ابزاری برای مقابله با این شرایط افتاده است.
جمع آوری اطلاعات تماس ها و پیامک های رد و بدل شده کاربران تلفن همراه در صورت نصب برنامه همراه فیس بوک نیز یک مشکل جدی دیگر است که نشاندهنده عطش این شبکه اجتماعی برای جمع آوری داده های خصوصی کاربران است.
در چنین شرایطی شریل سندبرگ، مدیر ارشد عملیات فیسبوک هم به جای عذرخواهی از کاربران می گوید اگر خواستار حفظ حریم شخصی خود در بالاترین سطح هستید باید هزینه آن را بپردازید.
برای درک اینکه چرا شاهد شکل گیری چنین شرایطی در دنیای فناوری وبه خصوص در میان شرکت های فناوری آمریکایی هستیم باید مسائلی مانند ماهیت عجیب فناوری دیجیتال، ایدئولوژی حاکم بر دره سیلیکون، درک اندک زاکربرگ از دنیای سیاست، تعهدات اخلاقی اندک مهندسان نرم افزار و از همه مهم ترمدل کسب و کاری که به سرمایه داری مبتنی بر کنترل و نظارت مشهور شده را درک کنیم.
در شرایط فعلی ظرفیت ارتباطات شبکه ای در اینترنت برای تسهیل کنترل های انحصارطلبانه به خصوص توسط سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا به کار گرفته شده است. فیس بوک یک پلاتفرم خصوصی بسته است که در یک پلاتفرم باز و آزاد یعنی وب شکل گرفته که به نوبه خود بخشی از اینترنت آزاد محسوب می شود که با پول مالیات دهندگان برپا شده است.
فیس بوک یک نرم افزار خلق شده توسط زاکربرگ است که به مردم امکان میدهد با هم در ارتباط باشند و اطلاعات شخصی خود را به اشتراک بگذارند. وجود وب و رایگان بودن آن به این شبکه اجتماعی امکان حیات و گسترش فعالیت هایش را داده است. فیس بوک به شیوههای مختلف توانست رقبایش را کنار بزند و در سالهای آغازین فعالیت فاقد یک مدل کسب و کار بود، اما از آنجایی که ارائه خدمات رایگان به پول نیاز دارد، فیس بوک هم به سرعت و از روی ضرورت به دنبال این کار بود.
این ضرب المثل مشهور است که نیاز مادر اختراع است. فیس بوک ابتدا به انتشار تبلیغات دیجیتال روی آورد، اما در نهایت برای کسب درآمد و سود بیشتر خود به یک شرکت تبلیغاتی مبدل شد.
با توجه به اینکه کاربران فیس بوک خود انواع اطلاعات را در مورد خودشان منتشر می کردند، گردآوری جزئی ترین دادهها در مورد زندگی شخصی و خصوصی آنها ممکن شد. سپس این اطلاعات به آگهی دهندگان فروخته شد تا آنها تبلیغات خود را به طور هدفمند برای اشخاص مرتبط و علاقمند با فعالیت های خود ارسال کنند.
از اینجا به بعد بود که فیس بوک به یک سرمایه دار علاقمند به کنترل و نظارت مبدل شد، زیرا برای کسب درآمد وابسته به زیر و رو کردن داده هایی بود که کاربرانش به اشتراک می گذاشتند. هر چقدر که تعامل و همکاری کاربران با فیس بوک افزایش می یافت، زمان صرف شده توسط آنان در این شبکه اجتماعی بیشتر می شد و اطلاعات تولید شده و به اشتراک گذاشته شده توسط آنها نیز افزایش می یافت.
استفاده بهینه از این داده ها و فروش آنها توسط فیس بوک باعث شد تا این شرکت به ششمین شرکت با ارزش دنیا مبدل شود. برنامه نویسان شرکت فیس بوک سیستم ارزشمند خودکاری را طراحی کردند که به آگهی دهندگان کمک می کند تا مخاطبان خود را انتخاب کرده و پیام های خود را به دقت بر مبنای دیدگاه ها و علائق آنها تنظیم و ارسال کنند و این فرایند 62 میلیارد دلار پول به جیب زاکربرگ سرازیر کرده است.
شاید مهم ترین مساله ای که زاکربرگ و همکاران علاقمند به پولش به آن توجه نکردند، این است که این سیستم خودکار توسط مشتریان دارای انگیزه های سیاسی برای هدایت پیام های سیاسی و ایدئولوژیک به سمت کاربران فیس بوک و تلاش برای تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی بر آنها هم قابل استفاده است.
همین بی توجهی منجر به سواستفاده موسسه ای همچون کمبریج انالیتکیا از اطلاعات 87 میلیون کاربر فیس بوک به نفع دونالد ترامپ رئیس جمهوری فعلی آمریکا شد و هنوز مشخص نیست چه تعداد از موسسات تحلیل داده طی سال های اخیر از این اطلاعات بهره گرفته و امنیت و حریم شخصی کاربران اینترنت را نقض کرده اند.
مارک زاکربرگ سرانجام هفته قبل به این کم توجهی خود اعتراف کرده و گفت: ما به اندازه کافی بر روی جلوگیری از سواستفاده متمرکز نشدیم و فکر نکردیم که چگونه ممکن است برخی افراد از این ابزار برای آسیب زدن هم استفاده کنند. این آسیب ها موجب انتشار اخبار جعلی، دخالت خارجی در انتخابات، نفرت پراکنی و غیره شد. ما دیدگاه کاملی در مورد مسئولیتمان نداشتیم و این اشتباه بزرگی بود. این اشتباه من بود.
باید توجه داشت که نمی توان به سادگی اظهارات زاکربرگ در مورد بی توجهی و اشتباه بودن اقدامات او و مجموعه تحت مدیریتش را پذیرفت. از ابتدای شکل گیری فیس بوک تا به حال حداقل 11 رسوایی بزرگ مربوط به نقض حریم شخصی در این شبکه اجتماعی رخ داده که در بسیاری از آنها رد پای سهل انگاری ها و بی توجهی های شخص زاکربرگ دیده می شود. در بسیاری از این موارد هم زاکربرگ و مدیران ارشد او از بی مبالاتی و بی دقتی و ضرورت درس گرفتن از اشتباهات سخن گفته و قول داده اند که از این رویدادها برای حرکت رو به جلو درس بگیرند.
با توجه به همین عملکرد زاکربرگ و همکارانش در فیس بوک بعید به نظر می رسد که کاربران به سادگی اظهارات تازه وی را بپذیرند. واکنش های تند افکار عمومی، تلاش برای بایکوت کردن فیس بوک و واکنش سریع کنگره نشانه هایی از این امر است. این بار سیاسی شدن ماجرا و فراتر رفتن آن از دنیای فناوری و تاثیرگذاری این مساله برسرنوشت دموکراسی آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده بر حساسیت های قبلی افزوده است. باید منتظر ماند و دید در روزهای آینده چه سرنوشتی برای فیس بوک رقم می خورد.