مثلث اسلام‌هراسی

تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۳۸۹

آمریكایی‌ها تاكنون و به معنی واقعی، هر شیوه‌ای را كه توانسته‌اند، برای ضربه زدن به ایران آزموده‌اند و از مجراهای مختلف وارد شده‌اند، اما استقامت جمهوری اسلامی و شكست آمریكایی‌ها در دستیابی به اهدافشان چیزی شبیه به معجزه بوده است.

رهبر انقلاب در پیام خود به حجاج بیت‌الله‌الحرام با اشاره به تلاش دشمنان اسلام برای مانع‌تراشی بر سر راه مسلمانان عنوان كردند: «پیچیده‌ترشدن شیوه‌های دشمنی استكبار و تلاش پرهزینه‌ای كه در مقابله با اسلام می‌كند نیز به دلیل همین پیشرفت‌ها است.
 
تبلیغات وسیع دشمن در جهت اسلام‌هراسی، تلاش شتاب‌زده‌ای كه برای ایجاد اختلاف میان فرقه‌های اسلامی و برانگیختن تعصب‌های فرقه‌ای می‌كند، دشمن‌تراشی‌های كاذب از شیعه برای سنی و از سنی برای شیعه، تفرقه‌افكنی میان دولت‌های مسلمان و كوشش برای تشدید اختلافات و تبدیل آن به دشمنی‌ها و معارضه‌های لاینحل، استفاده از سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی برای تزریق فساد و فحشاء میان جوانان، همه و همه واكنش‌های سرآسیمه‌گون و آشفته در برابر حركت متین و گام‌های استوار امت اسلامی به سوی بیداری و عزت و آزادگی است.» متن زیر تحلیلی از پیچیدگی كنونی روش‌های دشمنی با اسلام است.
 
پیچیده‌تر شدن شیوه‌های دشمن
روش‌های دشمنی استكبار با اسلام همواره و روزبه‌روز پیچیده‌تر می‌شود. در مورد شناخت و تحلیل این روش‌ها كه رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر آن تأكید فرموده‌اند، باید عنوان كنم كه این پیچیدگی فعالیت‌های آمریكا و برخی دولت‌های غربی، به تحولات این كشورها در حوزه‌ٔ فناوری و تكنولوژی در 20-30 سال گذشته نیز مربوط است، چرا كه در سال 1357 هنوز اینترنت و تلفن همراه و ماهواره و برخی ویژگی‌های منحصر به آنها به شكل امروزی و با گستردگی كنونی و برای استفاده‌ٔ عموم ایجاد نشده بود.

در آن زمان دولت آمریكا برای ارسال پیام به ایران باید از رادیوهای موج كوتاه یا افرادی بهره می‌گرفت كه در حوزه‌ رسانه و مطبوعات در داخل كشور فعال بودند تا بتواند حرف‌های خودش را به مردم برساند، اما الان تكنولوژی به صورت گسترده‌ای پیشرفت كرده است. امروز مردم ماهواره‌هایی را در اختیار دارند كه بیش از یك هزار كانال را نمایش می‌دهد. بسیاری از این كانال‌ها به‌شدت از نظر اخلاقی مشكل دارند و باید توجه داشت كه این اقدام از جهتی قابل تأمل است.

من سال‌هایی كه در آمریكا زندگی می‌كردم، برای گرفتن شبكه‌های ایران از ماهواره استفاده می‌كردم. در آن محل تعداد یك‌صد كانال قابل دریافت بود، اما وقتی به ایران برگشتم، متوجه شدم كه هیچ كدام از آن كانال‌ها از نظر فساد اخلاقی هیچ شباهتی به چیزی ندارد كه در حال حاضر در ایران و كشورهای مسلمان خاورمیانه قابل دریافت است. حتی ماهواره‌ای كه در ایران قابل دسترس است، از نظر تعداد كانال، ده‌برابر كشورهای غربی است.

باید توجه داشته باشیم كه میزان فساد در آمریكا هم بالا است، ولی سیستم را طوری شكل داده‌اند كه افراد فقط در ازای پرداخت پول می‌توانند از برخی شبكه‌های مشكل‌دار اخلاقی استفاده كنند، اما در ایران و دیگر كشورهای اسلامی كه ماهواره قابل دریافت است، این قبیل شبكه‌ها به صورت رایگان در اختیار بینندگان قرار می‌گیرد. البته در حوزه‌ ماهواره و به غیر از شبكه‌های مشكل‌دار اخلاقی، شبكه‌های خبری هم نقش فعال و مهمی دارند.

در عرصه‌ اینترنت هم همین ماجرا اتفاق افتاده است. به این ترتیب كه هم تعداد سایت‌های غیر اخلاقی به‌شدت بالا است و هم سایت‌های متعدد سیاسی ایجاد شده، كه به فعالیت جدی در فضای مجازی مشغولند. در حدود 15 الی 20 سال پیش، اینترنت به ‌گستردگی امروز در دسترس نبود، ولی در حال حاضر و با ورود و گسترش و عمومیت فضاهای اینترنتی مثل فیس‌بوك و مانند آن، شاهد هستیم كه این حوزه از شبكه‌های اجتماعی اشاعه‌ چشم‌گیری داشته است.

پیشرفت تكنولوژی كشور كمك كرده كه دولت آمریكا و برخی دولت‌های غربی كه قبلاً برای ارتباط با كشورها مشكل داشتند، امروز بتوانند برای حضور رسانه‌ای و تبلیغاتی در ایران و بسیاری از دیگر كشورهای اسلامی سد‌ها را بشكنند و حضور بیشتری داشته باشند، لذا می‌توان پیچیدگی‌های دشمنی‌ورزی آن‌ها را از این دریچه نیز مورد توجه قرار داد.

شایان ذكر است كه بخش عمده‌ای از بودجه‌ای كه دولت آمریكا رسماً و علناً برای فعالیت‌های براندازانه در جمهوری اسلامی ایران و دیگر كشورهای مسلمان هزینه می‌كند، صرف همین پروژه‌هایی می‌شود كه در حوزه‌ تكنولوژی‌ها و فناوری‌های جدید تعریف شده‌اند، مثلاً دولت آمریكا در فتنه‌ سال گذشته از اینترنت استفاده‌های زیادی كرد. در كنگره‌شان هم علناً 55 میلیون دلار بودجه‌ را برای حضور در فضای سایبری ایران اختصاص دادند. باید به علنی بودن این بودجه توجه خاص كرد، چرا كه اكثر بودجه‌های این‌چنینی را علنی نمی‌كنند.

هم‌اكنون اتفاقی كه رخ داده، این است كه آن‌ها از تجربه‌ این یكی دوساله‌شان درباره‌ جمهوری اسلامی ایران، به این نتیجه رسیده‌اند كه تنها راهی كه شاید بتوانند از آن موفق به براندازی جمهوری اسلامی شوند، استفاده از قدرت نرم و تاكتیك‌های نرم است. در حال حاضر و در كنار موارد دیگری مانند فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها، به‌شدت در این حوزه هم فعال هستند. پیچیده شدن دشمنی‌های استكبار بیشتر متوجه همین حوزه‌ دگرگونی فناوری اطلاعات و تكنولوژی است.

البته باید دقت كنیم كه تمام پیچیدگی‌ها فقط در این حوزه نبوده است. مثلاً در بحث تحریم‌ها كاملاً مشهود است كه تحریم‌ها پیش از این دوران، ساده‌تر بود، اما الان آمریكایی‌ها روی حوزه‌های مختلف ریز می‌شوند كه البته آن هم با استفاده از تكنولوژی‌های جدید است. آنها سعی‌شان را بسیار بیشتر از گذشته كرده‌اند و این تلاش‌ها بسیار جدی‌تری از قبل است.

آمریكایی‌ها تاكنون و به معنی واقعی، هر شیوه‌ای را كه توانسته‌اند، برای ضربه زدن به ایران آزموده‌اند و از مجراهای مختلف وارد شده‌اند، اما استقامت جمهوری اسلامی و شكست آمریكایی‌ها در دستیابی به اهدافشان چیزی شبیه به معجزه بوده است.

مثلث اسلام‌هراسی
موضوع اسلام‌هراسی و تبلیغات وسیع در این حوزه، مسئله‌ای نیست كه بتوان ‌راحت از كنار آن گذشت. البته اسلام‌هراسی مسئله‌ٔ جدیدی نیست، زیرا آغاز اسلام‌هراسی را می‌توان از همان شروع اسلام دید. در صدر اسلام و در همان مكه و مدینه نیز مخالفان اسلام تهمت‌هایی را به اسلام و مسلمان می‌زدند و فضایی را ایجاد می‌كردند كه مسلمانان و چهره و اهداف‌ ایشان را مخدوش كنند. آن‌ها در ضدیت با اسلام جدی و شدید عمل می‌كردند. این‌گونه برخورد‌ها با دین الهی همواره تداوم داشته و دارد؛ همان‌طور كه در دوران جنگ‌های صلیبی هم شدت گرفته بود.

در دوران معاصر، جریان جدید اسلام‌هراسی با حضور صهیونیست‌ها در فلسطین بسیار قوت گرفت، چرا كه هم پیش از تشكیل رژیم اسرائیل و هم پس از آن، صهیونیست‌ها متوجه بودند كه زمینی را اشغال كرده‌اند كه متعلق به خودشان نیست و متعلق به مسلمانان است. صهیونیست‌ها این را هم متوجه بودند كه با توجه به اهمیتی كه این منطقه و قدس شریف برای مسلمانان دارد و مسلمانان نمی‌توانند نسبت به اشغال آن بی‌توجه باشند، پس باید مقابله كنند. صهیونیست‌ها با توجه به ضعف‌های آن زمان مسلمانان و جهان اسلام، احساس كردند كه قدرت این مقابله را دارند.

با این‌كه سران بسیاری از كشور‌های اسلامی كاملاً با صهیونیست‌ها هماهنگ بودند، آن‌ها به این نتیجه رسیدند كه فقط ممكن است یك سری اعتراضات مردمی مطرح باشد كه قابل سركوب است. پس مشكل جدی برایشان ایجاد نمی‌كند. البته این‌گونه اتفاق نیفتاد، بلكه هم مردم فلسطین مقاومت كردند و هم با پیروزی انقلاب اسلامی خون جدید در رگ‌های مقاومت و جهان اسلام جریان یافت.

صهیونیست‌ها از همان ابتدا با توجه به این‌كه مسلمانان دشمن اصلی ایشان بودند، از ابزارهای مختلفی برای بد جلوه دادن چهره‌ مسلمانان و اسلام استفاده كردند و امكانات بسیاری را برای این منظور به كار گرفتند. در همین راستا اگر دقت كنید، متوجه می‌شوید كه خیلی از رسانه‌های مهم آمریكا دست صهیونیست‌ها است. آن‌ها از این اهرم‌ها برای ضربه زدن به مسلمانان استفاده كرده و می‌كنند.

لذا باید تصریح كنم كه اسلام‌هراسی یك عقبه‌ تاریخی دارد و البته با پیروزی انقلاب اسلامی در دنیا دامنه و شدت بیشتری یافته است. اگر بخواهیم بدانیم كه چه زمانی اسلام‌هراسی كمتر خواهد شد، باید انگیزه‌ای كه اسلام‌هراسی را افزایش داده، پیدا كنیم و از بین ببریم. این امر زمانی اتفاق می‌افتد كه رژیم صهیونیستی نباشد. در حال حاضر صهیونیست‌ها برای حفظ خود با مسلمان‌ها ضدیت و برخورد می‌كنند و اگر نباشند، دیگر دلیل چندانی برای برخورد و هزینه‌های گزاف وجود ندارد.

تبعیض در اجرای قوانین
در خصوص گونه‌های اسلام‌هراسی هم باید بگویم كه این دولت‌های مستكبر به‌شدت از رسانه‌ها و هالیوود استفاده می‌كنند. در حوزه‌ كتاب و مطبوعات نیز به‌شدت فعال هستند. الان در رسانه‌های آمریكایی اگر كسی علیه چینی‌ها یا سیاه‌پوست‌ها یا یهودی‌ها یا دیگر ادیان و نژادها اهانتی یا اعتراضی بكند، حتی از كار اخراجش می‌كنند، اما تنها دینی كه اهانت به آن جائز است و گروه اهانت‌كننده را چه‌بسا تشویق هم می‌كنند، اسلام است.

با این‌كه در آمریكا قوانینی علیه سخنرانی‌های نفرت‌انگیز (hate speech) داریم مبنی بر این‌كه سخن‌های نفرت‌آور نباید در رسانه‌ها پخش شود و با افراد متخطی برخورد می‌كنند و مثلاً اگر كسی به یهودی‌ها توهین كند، با استفاده از این قانون با او برخورد می‌كنند، اما الان این قانون را در رابطه با مسلمانان اجرا نمی‌كنند. این یك تصمیم كاملاً سیاسی است كه دولت آمریكا گرفته تا این قانون را نسبت به اسلام و مسلمانان اجرا نكند.

باید تصریح كنم كه موضوع اسلام‌هراسی در آمریكا و غرب یك مثلث سه‌ضلعی است. یك ضلع این مثلث رسانه‌ها هستند، ضلع دیگرش دولت‌ها و ضلع سوم آن اشخاصی هستند كه در اتاق‌های فكر این نوع برخورد را توجیه می‌كنند. حتی در این مجموعه‌ها آدم‌هایی را هم می‌بینیم كه خودشان مسلمان‌زاده‌اند. یعنی منطبق بر همان اصطلاحی كه "ادوارد سعید" برای تعریف این افراد دارد؛ شرقی‌هایی كه تفكر شرق‌شناسانه و پایین‌دانستن شرق را پیدا كرده‌اند.

به هر حال باید توجه داشت كه این وضعیت كاملاً حساب‌شده است و سیستماتیك دنبال می‌شود. حركت عظیمی كه در این حوزه وجود دارد و بودجه‌های سنگینی كه مصرف می‌شود، نشان می‌دهد كه دولت آمریكا و اسرائیل و ارگان‌های مختلف دولتی و بسیاری از نهاد‌های غیر دولتی در این حوزه شدیداً فعال هستند كه البته حساسیت و دقت ویژه‌ ما را می‌طلبد.