به گزارش
گرداب، قدرت در دانش سیاست به معانی مختلفی تعریف شده است ولی به طور خلاصه و مفید قدرت می توان به معنای توان تحمیل اراده خود بر دیگری معنا کرد. به تعبیر دیگر اگر بتوان به گونه ای اقدام کرد که مخاطب آنچه را انجام دهد که مدنظر دیگری است، قدرت نامیده می شود. در پاسخ به این سوال که «چطور می توان اراده خود را به دیگری تحمیل کرد؟» در طول تاریخ علوم و دانش های مختلفی به وجود آمده است.
بررسی ها نشان می دهد دانش سیاست از نخستین دانش های کنترل کننده و اعمال قدرت در جهان بوده است. در حدود 150 سال از زمان امضای قرارداد وستفالی در سال 1648 میلادی دانش سیاست مبنای کنترل جهان بود. پس از دانش سیاست، دانش نظامی توسط بریتانیا به عنوان دانش کنترل کننده جهان بکارگیری شد. پس از کم اثر شدن دانش نظامی، اعمال قدرت ذیل مفهوم بروکراسی به واسطه جهانی سازی پروتکل های حقوقی شکل گرفت. این عصر، عصر دانش حقوق بود. با فروکاست قدرت دانش حقوق و ناکارآمدی مفهومی بروکراسی، دانش سایبرنتیک انتخاب شد تا از طریق سایبوکراسی، کنترل جهان را محقق سازد.
سایبرنتیک، دانش کنترل پدیده های هوشمند از طریق هدفمندسازی اطلاعات دریافتی آن است. در واقع فرض اصلی در دانش سایبرنتیک این است که اگر به یک پدیده هوشمند، اطلاعات ورودی به صورت هدفمند و کانالیزه داده شود، در نهایت مبتنی بر آن اطلاعات به باور، تصمیم و اقدامی می رسد که از ابتدا مدنظر کنترل کننده بوده است. سایبرنتیک در زبان فارسی با عنوان فرمان شناسی شناخته می شود.
طبق یافته ها، در سال 1830 میلادی در زبان فرانسوی، واژه سایبرنتیک، به معنای «هنر حکومت داری» تعریف شده است. در سال 1834 نیز فیزیکدان معروف فرانسوی آندره آمپر این واژه را در طبقه بندی دانش ها به معنای «حکومت و شعبه ای از علم سیاست» استفاده نمود. نهایتا واژه سایبرنتیک در زبان انگلیسی نخستین بار در سال 1948 میلادی با عنوان «سایبرنتیکس: یا کنترل و ارتباط در حیوان و ماشین» به کار رفته است. لذا در معنای کاربردی دانش سایبرنتیک می توان گفت: دانش سایبرنتیک، دانش طرح ریزی حکومت است که مبنای طرح ریزی جوامع در عصر جدید است. از سوی دیگر حکومت ها در صدد کنترل جامعه هستند. لذا دانش سایبرنتیک، دانش کنترل جامعه در راستای اهداف حاکمیت است. در واقع فضای سایبر که از آن به عنوان فضای مجازی نیز تعبیر می شود، می توان فضای تولید و اشاعه قدرت حاکمیت دانست.
به طور کلی اعمال حاکمیت از طریق فضای سایبر، نیازمند کنترل و اشراف کامل بر دو حوزه است: اطلاعات و ارتباطات. در نتیجه برای استقلال حاکمیت سایبرنتیک باید دو حوزه محتوا و زیرساخت به طور مستقل و بومی تعریف و پیاده سازی شود. طبق بررسی های انجام شده، تمامی کشورهای پیشرفته دنیا به منظور کنترل جامعه از کنترل جامع اطلاعات استفاده می کنند که به طور عام شبکه ملی نام دارد اما هر کشور بر اساس جهان بینی خود، شبکه ملی اطلاعات را گونه ای متفاوت طراحی کرده و اکثرا افکار مردم را آن طور که حکومت می خواهد، کنترل می کنند.
دو کشور انگلیس و آمریکا، از نخستین کشورهایی بودند که از سال 1946 میلادی با قراردادی مشترک ، کنترل جهانی اطلاعات را آغاز کردند. در این مسیر پروژه های بزرگی نظری اشلون، پریزم، توبولانس اینفورماتیکا، تریل بلیزر، تین بلیزر و غیره تعریف و اجرا شده که هر کدام مقاصد خاصی را در راستای هدف کنترل جهانی اطلاعات و افکار مردم به انجام رسانده است.
کشور آمریکا به منظور کنترل اطلاعات از پروژه های مختلفی استفاده می کند که در ابر پروژه Internt II هماهنگ می شوند. تمام پروژه های سایبری آمریکا تحت نظر سازمانی به نام آژانس امنیت ملی تعریف شده است (شبکه ملی اطلاعات آمریکا نیز ذیل همین آژانس هدایت می شود).
از کشورهای دیگری که دارای شبکه ملی اطلاعات است، بریتانیا است. کشور بریتانیا که رهبری قرارداد UKUSA را بر عهده دارد و طبق آمار بین المللی دارای سنگین ترین فیلترینگ اطلاعات در میان 200 کشور دنیا است، شبکه کنترل جامع اطلاعات را برای اشراف دائمی بر اطلاعات ملی خود طراحی کرده است. سازمان اصلی سایبری در این کشور «سرفرماندهی ارتباطات دولت» نام دارد.
علاوه بر آمریکا و انگلیس، کشورهای مختلف دنیا مانند برزیل، کویت، هندوستان، نیوزلند، کانادا، آلمان، فرانسه، روسیه، نروژ و غیره نیز دارای شبکه ملی اطلاعات بوده که منطق تشکیل شبکه ملی در اکثر این کشورها، از مدلی که بریتانیا اجرا نموده است تبعیت می کند. در این باره جمهوری اسلامی ایران نیز راه اندازی شبکه ملی اطلاعات را مدنظر قرار داده است و شبکه ملی اطلاعات در ایران از حیث منطق اجرا با مدل های توصیف شده در سایر کشورها متفاوت است و از حیث منطق، به واقع حریم خصوصی را امن تلقی کرده است.
نکته نهایی آنکه بررسی کارشناسانه راهبردهای بریتانیا و آمریکا حاکی از آن است که اولا اکثر راهبردها جهت عملیاتی شدن وابسته به سیستم های سایبرنتیک هستند، هر چند موضوع آنها مرتبط با فضای سایبر نباشد، ثانیا با گذر زمان، عمق و گستره این وابستگی بیشتر می شود. تمامی معاهدات جدیدی که دولت در برابر غرب پذیرفته مبتنی بر دانش و سیستم های سایبرنتیک بوده است مثل قطعنامه 2231، پالرمو، FATF، CFT.