به گزارش
گرداب، خط مشی جدیدی که شبکههای اجتماعی در روزهای انتخابات آمریکا به کار گرفتند، نشان از رقم خوردن فصل جدیدی از حکمرانی در فضای مجازی دارد. این موضوع چالشی را پیش روی سیاستمداران، سیاستگذاران و کارشناسان فضای مجازی قرار میدهد، از این حیث که در صورتی که حکمرانی آینده جهان در اختیار این تعداد معدود پلتفرم قرار گیرد، سایر کشورها چگونه باید با آن مقابله کنند.
در این میان رفتارهای سلیقهای صاحبان پلتفرمهای اجتماعی آمریکایی در برخورد با رخدادهای مختلف و تاکیدشان بر حفظ منافع خود، این نگرانی را در میان کارشناسان فضای مجازی کشورمان نیز به وجود آورده که اگر پلتفرمهای اجتماعی از این پس، قواعد بازی را تعیین کنند، کشور ما با خلأ بازدارندگی این قدرت مواجه است و بر این فضا نمیتواند اعمال حکمرانی داشته باشد.
در این زمینه ابوالحسن فیروزآبادی رئیس مرکز ملی و دبیر شورای عالی فضای مجازی در گفتگویی تفصیلی، در خصوص قدرت نمایی پلتفرمهای اجتماعی در انتخابات آمریکا و برنامههای ایران برای جلوگیری از اعمال سیاست و حکمرانی این رسانهها و شبکههای اجتماعی در کشور صحبت میکند.
وی معتقد است که ایران در زمینه سیاستگذاری حکمرانی فضای مجازی در میان سایر کشورها پیشگام بوده اما در نحوه پیاده سازی این سیاستگذاری با مشکلات و اختلالاتی مواجه شده است.
متن این گفتگو به شرح زیر است:
* قدرت نمایی پلتفرمهای آمریکایی در اتفاقات اخیر ریاست جمهوری این کشور، حکمرانی در حوزه فضای مجازی را به چالش کشیده است. این درحالی است که شواهد نشان میدهد که کشور ما در اعمال حاکمیت سایبری با خلاهایی مواجه است و حکمرانی مورد انتظار در فضای مجازی ما، آنطور که باید اعمال نمیشود. با این وجود سوال این است که برای رویارویی با این قدرت نمایی در شرایط آینده کشور چه تدابیری اندیشیده شده و آیا موارد بازدارندهای برای آن تدبیر شده است؟ به طور کل چه سیاستی از سوی شورای عالی فضای مجازی در رابطه با حکمرانی فضای مجازی به ویژه بعد از این قدرت نمایی اخیر مدنظر قرار گرفته است؟
همانطور که میدانید پلتفرمها محل انباشت قدرت نرم هستند و صاحبان پلتفرمها تنها کسانی هستند که میتوانند این قدرت نرم را مدیریت کنند. به همین دلیل این نگرانی از قبل هم وجود داشته که برخی پلتفرمهایی که ضریب نفوذ وسیع اجتماعی دارند مانند شبکهها و رسانههای اجتماعی، باید ملی باشند و ما در حقیقت باید به نوعی بر این موارد حکمرانی داشته باشیم.
پیش بینیهای ما در دو سال اخیر با سرعت بالایی در حال اثبات است و نشان میدهد که پیش بینیهای درستی هم بوده؛ به این معنی که ما پیش بینی کرده بودیم که شاهد مداخله بی پروای صاحبان پلتفرمها در اعمال قدرت یکطرفه در شبکههای اجتماعی خواهیم بود.
ابتدا ما شاهد این بودیم که حسابهای کاربری ایرانیان از روی پلتفرم اندروید پاکسازی شد و این در حالی است که اندروید نزدیک ۹۰ درصد سیستم عامل گوشیهای موبایل کشور ما را در اختیار دارد. یا صفحات مربوط به سپاه پاسداران و یا صفحات شهید سلیمانی از پلتفرمهای آمریکایی به خصوص پلتفرم اینستاگرام پاک شدند.
هم اکنون نیز اوج این مداخله را در خود آمریکا میبینیم که در سطح رئیس جمهور، اقدام هماهنگی از سوی پلتفرمها صورت میگیرد. این پلتفرمها در دوران انتخابات آمریکا، مداخله آشکاری داشتند که در زیر پستهای رئیس جمهور رسمی این کشور، برچسبی میگذاشتند که این پست قابل بررسی است و یا مطالبی که در آن مطرح شده، مبین صحت نیست. علاوه بر این مداخلات، شاهد بودیم که به یکباره پس از یک آشوب نقطهای، کل حساب کاربری رئیس جمهور آمریکا و هوادارانی که نسبت به بازنشر پستهای وی اقدام میکردند در حجم چندصد هزار مسدود شد.
*درست است. این اتفاقات اخیر باید برای ما به منزله هشداری باشد تا برای مقابله و یا واکنش به اقدامات پلتفرمهای خارجی بیکار ننشینیم و اقدام مؤثری انجام دهیم. سوال این است که حالا که روز به روز ضرورت ساماندهی و حکمرانی سایبری بر اساس قوانین کشور بیش از قبل برای ما مشخص میشود، تکلیف چیست؟ ما چه برنامه مشخصی برای تصمیمات شبکههای اجتماعی باید داشته باشیم.
این اتفاقات در حقیقت یکبار دیگر مشخص کرد که بحث بازنگری در اصول حکمرانی به خصوص در حکمرانیهای پلتفرمی از فوریت زمانی برخوردار است و باید در کشور با سطح بالاتری و با دقت بیشتری تصمیم گیری شود؛ البته ما تصمیم گیری هایی قبلاً داشتهایم. به ویژه در رابطه با پیام رسان ها؛ به این معنی که تاکیدمان این بوده که پیام رسان های خارجی اطلاعات را از کشور خارج نکنند.
ما این طرح را در شورای عالی فضای مجازی زمانی تصویب کردیم که شاید در هیچ کشوری تصویب نشده بود. اما امروز شاهد هستیم که بسیاری از کشورهای دنیا این موضوع را جزئی از قوانین خودشان قرار دادهاند. یا اینکه گفته بودیم پیام رسان ها و پلتفرمهای رسانهای اجتماعی خارجی که بیش از یک میلیون کاربر در ایران دارند باید نمایندگی رسمی داشته باشند و قوانین جمهوری اسلامی را رعایت کنند.
لذا در حوزه سیاستگذاری حکمرانی ما پیشگام بودیم. اما در نحوه پیاده سازی بنا به ملاحظاتی از قبیل ملاحظات تحریم که کلاً ارتباط ما را با شرکتها و مؤسسات و نهادهای مربوط به کشورها به خصوص کشور آمریکا با اختلال مواجه کرد، موفق نبودیم. متأسفانه در عمل تصمیماتی که در حوزه حکمرانی در شورای عالی فضای مجازی اتخاذ شده بود، پیاده سازی نشد.
* شما عدم پیاده سازی تصمیمات شورای عالی فضای مجازی در حکمرانی پلتفرمی را تحریم عنوان کردید. این در حالی است که به عملکرد یک سری دستگاههای مسئول از جمله وزارت ارتباطات در پیاده سازی و اجرای این مصوبات، انتقاداتی میشود. آیا این انتقادات را وارد نمیدانید؟
حقیقت این است که شدت تحریمها، تجزیه و تحلیل و ارزیابی کارآمدیها را زیر سوال برده و ما به راحتی نمیتوانیم این کارآمدیها را ارزیابی کنیم.
*از طرف دیگر شاهد این هستیم که کشورهای زیادی این روزها به فکر تقابل و قانومند کردن شبکههای اجتماعی افتادهاند. کشورهای نظیر ترکیه که از بسیاری جهات شبیه کشور ما است. دلیل موفقیت آنها چیست؟
به هر حال ما در کشورهایی با سایز خودمان از نظر اقتصادی و جمعیتی، مانند ترکیه، پاکستان و یا مصر ملاحظه میکنیم که نسبت به تحویل اعمال اقدامات یکطرفه از سوی پلتفرمها، چگونه برخورد میکنند. این کشورها راجع به شکل و محتوای منتشر شده در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، اعمال سیاست میکنند و میبینیم که موارد متعددی از این اعمال سیاست را با گوگل، اینستاگرام و فیس بوک داشتهاند. به این معنی که این پلتفرمها قوانین و شروط این کشورها را تا حدودی که با سیاستهای کلی شأن مغایرت نداشته باشد، رعایت کرده و از سیاستگذاری این کشورها تبعیت میکنند.
برای مثال یکی از دلایلی که اخیراً ترکیه توانسته است به واسطه آن، دستوراتش را به توئیتر دیکته کند این است که قابلیت پیام رسان داخلی دارد که در صورت حمایت بیشتر دولت ترکیه و اعمال اقدامات محدود سازی روی پیام رسان های خارجی، به طور جدی منافع پیام رسان های خارجی را به خطر میاندازد.
لذا توئیتر برای آنکه منافعش در این کشور خدشه دار نشود از خواستههای دولت ترکیه تبعیت کرد. بنابراین ما نیز لازم است که به این سطح از توان برسیم و ما معتقدیم که تا رسیدن به این نقطه، فاصله چندانی نداریم.
*شما میفرمایید که با وجود تحریم، امکان تبعیت پلتفرمهای خارجی و بعضاً آمریکایی از سیاستگذاریهای مدنظر کشور ما وجود ندارد، خب پس در نتیجه چه باید کرد؟ آیا باید منتظر باشیم که آنها برای ما تصمیم بگیرند؟ راه حل عملی ما در مقابل چیست؟
ما راه حل مان مشخص است. راه حل ما این است که در حوزه پلتفرمهای اجتماعی باید پلتفرمهای بومی و محلی داشته باشیم و حداقل ۵۰ درصد خدماتی که روی شبکههای اجتماعی داده میشود باید ایرانی باشد. با حادثه کرونا، وضعیتمان در این بخش نسبتاً بهتر شده است. برای مثال در حوزه آموزش، خرید و فروش الکترونیک، بورس و بانک شاهد این هستیم که بالانس ترافیک کشور خیلی بهتر شده است. شبکه اجتماعی آموزشی ما نزدیک به ۱۰ درصد نسبت ترافیک داخلی به خارجی را به نفع داخلی بهبود بخشیده و مابقی حوزهها نیز نزدیک به ۵ درصد؛ بر این اساس نسبت به سال گذشته حدود ۱۵ درصد نسبت ترافیک داخلی به خارجی بهبود پیدا کرده و اعمال حکمرانی ما بهتر شده است.
اما متأسفانه در زمینه پیام رسان های اجتماعی آن توقعی که انتظار میرفت که ۵۰ درصد بهره برداری در این حوزه به پیام رسان های بومی منتقل شود، صورت نگرفته است. البته آمارهایی که در این حوزه داریم آمارهای نسبتاً خوبی است. هم اکنون ۱۵ میلیون کاربر فعال روی پیام رسان های بومی رفع نیاز میکنند. البته ممکن است تعداد افرادی که در این پیام رسان ها رجیستر کردهاند به ۲۸ میلیون نفر برسد. اما تعداد کسانی که در ماه حداقل یکبار در پیام رسان های بومی فعال میشوند بیش از ۱۵ میلیون نفر است. این عدد خوبی است نسبت به دو سال پیش که حدود یک میلیون بود. این رشد خوبی است.
* آیا این همان هدفی است که برای توسعه پیام رسان های بومی مدنظر بود؟ این رقم توقعات را برآورده میکند؟
نه خیر، ما توقع داشتیم که این عدد خیلی بزرگتر باشد؛ توقع ما رسیدن پیام رسان های بومی به حداقل ۲۵ میلیون تا ۳۰ میلیون مشترک در مجموع است. تأکیدات مقام معظم رهبری نیز بر این موضوع است و در سال گذشته ایشان در آذرماه ابلاغیهای در این خصوص داشتند. به همین دلیل ما به طور مرتب در مرکز ملی فضای مجازی جلساتی داریم و تلاش میکنیم این شاخصها را مطابق با مصوبات شورای عالی فضای مجازی بهبود بخشیم.
* آیا مرکز ملی فضای مجازی از عملکرد دستگاههای مسئول در خصوص اجرای مصوبه ساماندهی پیام رسان ها و شبکههای اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد مهم، حاکمیت فضای مجازی ارزیابی مستمر دارد؟ آیا اهتمام لازم بر اجرای مصوبات شورا انجام میگیرد؟ در صورتی که پاسخ مثبت است، چرا پیام رسان های بومی موفقیت مورد انتظار را نداشتهاند؟
راه اندازی پیام رسان اجتماعی به صورت یکطرفه امکان پذیر نیست. این موضوع یک پدیده اجتماعی است و باید کل جامعه آن را همراهی کنند. همه ارکان دولت و حاکمیت و حتی رسانهها باید در این خصوص پای کار بیایند و این طرح ملی را همراهی کنند. حتی به عملکرد رسانهها در این زمینه نیز انتقاد وارد است. در مورد چرایی عدم موفقیت پیام رسان های بومی، سوال این است که رسانهها و سایتهای خبری چقدر از پیام رسان های بومی استقبال و حمایت کردند؟ طبق گزارشاتی که داریم سایتهای خبری آنچه که روی پلتفرمهای خارجی پخش میکنند را روی پیام رسان های داخلی پخش نمیکنند و با نسبت خیلی کمتر در حد یک سوم و یک چهارم به انتشار خبر میپردازند. یعنی توجه رسانهها به توسعه پیام رسان های داخلی معطوف نیست.
یا برای مثال سایر سازمانها مانند بانکها، صدا و سیما و وزارت ارشاد نیز آن عنایت خاصی را که باید داشته باشند از پیام رسان ها نداشتهاند. زمانی این طرح موفق خواهد بود که حمایت از پیام رسان های بومی به صورت یک پدیده اجتماعی متصور شود اما این موضوع تاکنون در کشور صورت نگرفته است.
در کنار آن بله، وزارت ارتباطات هم در این حوزه کوتاهی دارد که باید پیگیری شود و ما هم در حال پیگیری هستیم.
اما اینکه ما بحث را منحصر به وزارت ارتباطات کرده و بحث را سیاسی کنیم این باعث حل مساله نیست؛ احساس من این است که در این مدت اخیر این موضوع زیاد از حد سیاسی شده است و باید بدانیم که سیاسی شدن یک امر مهم آن هم در حوزه حکمرانی کمکی به حل مساله نمیکند. بلکه باید به سمت حل یک مشکل اجتماعی بپردازیم و حتی میطلبد همه نیروهای اجتماعی و حکومتی و دولتی با هم همکاری داشته باشند.
حتی جوی که در خصوص فیلترینگ در کشور ایجاد شده و از آن به دوقطبی تعبیر میشود نیز بسیار غلط است. به هیچ وجه در کشور دوقطبی فیلتر و عدم فیلتر وجود ندارد. بله شاید نظراتی وجود دارد که توسط برخی افراد برای محدود سازی در توسعه کاربری برخی پلتفرمهای خارجی مطرح میشود اما اینها تنها بحث است. سیاست کشور در این حوزه مشخص است. پیام رسان های خارجی هستند. پیام رسان های داخلی هم هستند. ما تاکیدمان این است که باید پیام رسان های داخلی توسعه پیدا کنند و مصوبات شورای عالی نیز بر این اساس است. دو قطبی در این زمینه وجود ندارد و دامن زدن به این دو قطبی هم به ضرر منافع ملی است.
* البته به نظر میرسد موضوع عدم کیفیت مناسب خدمات پیام رسان های بومی باعث شد بسیاری از کاربران از جمله رسانهها از این پیام رسان ها بار دیگر به سمت پیام رسان های خارجی کوچ کنند. نظر شما چیست؟
سوال این است که رسانههای خبری آنطور که در تلگرام کانال دارند و اخبار را پخش میکنند آیا در پیام رسان های بومی اخبار منتشر میکنند؟ بررسیهای ما نشان میدهد که یک سایت خبری در روز اگر ۵۰ خبر در کانال تلگرامی خود منتشر میکند در پیام رسان داخلی تنها ۱۵ خبر انتشار میدهد.
البته ما موضع طلبکارانه نداریم و میدانیم که مهمترین سرمایه یک سایت خبری، تعداد بازدیدکننده است و از فداکاری سایتها و رسانههای خبری نیز واقف هستیم که ابتدا از تلگرام خارج شده و همراهی خود را با پیام رسان های بومی داشته و این کار ملی را پذیرفتند. اما بحث مان این است که همه باید بخواهیم تا این سرویسهای داخلی شکل بگیرند.
به هر حال پایداری لازم برای حمایت از پیام رسان های بومی صورت نگرفت. دولت هم به اندازه کافی از این طرح حمایت نکرد. به طور کل دولت و حاکمیت این موضوع را جزو مأموریتهای خود ندانستند و ارکان حاکمیت بیشتر حلوا حلوا کردند اما به دنبال شیرین سازی این حلوا، حرکت نکردند.
* حال با توجه به اینکه پیام رسان های خارجی جدیدی نیز ممکن است معرفی شوند، سیاستگذاری مرکز ملی فضای مجازی در قبال این موضوع چگونه است؟ آیا کشور قصد ندارد یک پیام رسان واحد که بتواند با پیام رسان های خارجی قابل رقابت باشد حمایت و معرفی کند؟
من معتقد هستم که ما هیچ وقت از پیام رسان ها و شبکههای اجتماعی خارجی خودکفا نخواهیم شد و به هیچ وجه نیز به دنبال این نیستیم که یک ایرانی، فقط در پیام رسان ایرانی حضور داشته باشد. ما قصدمان این است که شرایطی را آماده نکنیم که پلتفرمهای خارجی بتوانند بر ما اعمال قدرت کرده و سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور ما را تغییر دهند. این قابلیت نباید در آنها به وجود بیاید.
به همین دلیل ما باید حداقل یک پیام رسان ملی داشته باشیم که ۵۰ درصد خدمات رسانهای، شبکه ای و اطلاع رسانی کشور روی آن انجام شود. برای حرکت به این سمت به دلیل مشکلاتی که وجود دارد و عدم هماهنگیها، متأسفانه بخش خصوصی حاضر به ورود نیست. بخش خصوصی ما پروژههای بسیار بزرگتر از پیام رسان و شبکههای اجتماعی را در حوزههایی چون اقتصاد دیجیتال و اقتصاد خدماتی پیاده سازی کرده است که هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ افزایش ضریب نفوذ اجتماعی پیچیدهتر بوده است. شاهد هستیم که بخش خصوصی بازار بزرگی را در حوزههایی مانند آگهی، تبلیغات، خدمات خرید و فروش بلیط و خدمات تاکسی و حمل و نقل و فروش کالا در فضای مجازی ایجاد کرده است اما در حوزه پیام رسان حاضر به سرمایه گذاری نیست.
متأسفانه حاکمیت در رابطه با پیام رسان ها که از لحاظ امنیت ملی، اقتصادی و اجتماعی، جزو ضرورتها محسوب میشود، فوریت لازم را مورد توجه قرار نداده است. با این وجود امیدواریم که به تدریج با سرعت بیشتری این توجه حاصل شود و ما شاهد این باشیم که اقدامی در این زمینه صورت گیرد.
از این رو ما در مرکز ملی فضای مجازی در چند ماه اخیر جلساتی را به طور مرتب با پیام رسان های بومی، اپراتورها، وزارت ارتباطات و سایر دستگاههایی که در این زمینه میتوانند کمک کنند، داشتیم. امیدواریم که بتوانیم یک یا دو پیام رسان را به عنوان پیام رسان اصلی و ملی کشور داشته باشیم که روی آن حداقل شرکتهای شبه خصوصی مانند اپراتورها که کنسرسیومی از بخش دولتی و حاکمیت و بخش خصوصی هستند، سرمایه گذاری کنند تا اگر بشود یک یا دو پیام رسان را با قدرت و با قابلیتهای خوب و خدمات متنوع در آینده نزدیک داشته باشیم.
* آیا در این پروژه موضوع حمایت مالی نیز از پیام رسان های بومی بار دیگر در دستور کار قرار میگیرد؟
خیر؛ ما دیگر به هیچ وجه از پیام رسان های بومی حمایت مالی نخواهیم داشت. البته امکانات و منابع سخت افزاری مانند فضا در مرکز داده بومهن فراهم شده و در اختیار پیام رسان ها قرار گرفته است. اما فراتر از آن نخواهیم رفت.
ما به دنبال آن هستیم که امکان ارائه حداکثر خدمات دولت الکترونیک دستگاهها را روی پیام رسان های بومی فراهم کنیم. از سوی دیگر خدمات نوین بانکداری که از غیر از شبکههای پیام رسانی ارائه نمیشوند، از طریق پیام رسان های بومی ارائه شوند. در این رابطه با بانک مکاتبه کرده و از آنها خواستهایم که تدابیری بیاندیشند که خدمات جدیدی روی پیام رسان های بومی عرضه شود.
مشابه همان اقداماتی که در کشورهایی مانند چین، کره جنوبی و ترکیه و بسیاری از کشورها صورت گرفته است. برای اینکه به نقطه بالای ۵۰ درصدی در زمینه فعالیت پیام رسان های بومی برسند.