همهگیری کووید-۱۹ برای سلامت روان جمعی ما اثرات بسیار مخربی داشته و به نظر میرسد تعدادی از محققان حوزۀ فناوری کم کم در حال پرداختن به این مسئله هستند. در طی همهگیری استفاده از شبکههای اجتماعی رواج بیشتری داشته است و همین مسئله باعث پیدا شدن زمینهای برای ایجاد بحرانهای روحی و روانی جدید بوده است.
به گزارش گرداب - در طول دهه گذشته، شبکههای اجتماعی آنلاین باعث ایجاد تغییرات عمیقی در نحوه ارتباط و تعامل مردم شدهاند. با این حال تاثیرات آن بر شرایط روحی و اختلالهای روانی مشخص نیست. چندین مطالعه نشان داده است که استفاده طولانیمدت از شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، ممکن است به علائم و نشانههای افسردگی مربوط باشد.
به علاوه، برخی از نویسندگان اظهار داشتند که برخی فعالیتهای در شبکههای اجتماعی ممکن است با عزت نفس پایین همراه باشد، هم در کودکان و هم در بزرگسالان. اما مطالعات دیگر نتایج مخالفی و تأثیر مثبت شبکههای اجتماعی بر عزت نفس را نشان دادهاند. رابطه بین استفاده از شبکههای مجازی و مشکلات روحی روانی تا به امروز بحثبرانگیز است و تحقیقات در مورد این مسئله با چالشهای زیادی روبرو است.
همهگیری کووید-۱۹ برای سلامت روان جمعی ما اثرات بسیار مخربی داشته و به نظر میرسد تعدادی از محققان حوزۀ فناوری کم کم در حال پرداختن به این مسئله هستند. در طی همهگیری استفاده از شبکههای اجتماعی رواج بیشتری داشته است و همین مسئله باعث پیدا شدن زمینهای برای ایجاد بحرانهای روحی و روانی جدید بوده است.
فناوری و روان کاربران
با گذشت یک دهه از زمان دقیق تنظیم الگوریتمهای بسیار هوشمند شبکههای اجتماعی، مغزهای طراح موجود در پشت فیسبوک، اینستاگرام و تیکتاک، در میان دیگر سیستمعاملهای غالب، کاربرانشان را مجذوب خود کردهاند.
بزرگسالان بهطور متوسط در سراسر جهان روزانه دو ساعت در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند و نوجوانان آمریکایی بهطور متوسط تا ۹ ساعت در روز را در شبکههای اجتماعی میگذرانند.
تحقیقات تخمین میزند که اکنون اعتیاد به شبکههای اجتماعی تقریباً نیم میلیون نفر را در سطح جهان تحت تأثیر قرار داده است. اما این شبکههای اجتماعی تا چه اندازه برای سلامت روان ما بد هستند؟
شبکههای اجتماعی بسیار اعتیادآور هستند و مبتنی بر مدل جلب توجه طراحی شدهاند تا رفتار ما را کنترل کند و نیازهایی در درون ما پدید آورند و به ارضای اینگونه نیازها بپردازند.
با این کار، شبکههای اجتماعی از نیاز طبیعی ما برای ارتباط با دیگران سوءاستفاده میکنند و هر بار که موردپسند (Like) یا پاسخ (response) قرار میگیریم، یک دوز دوپامین در ما ایجاد میشود؛ بدون اینکه واقعاً نیازهای عمیق انسانی ما برآورده شده باشد. این روش میتواند منجر به احساسات منفی زیادی شود و ما را برای رفع این مشکل به طرز جنونآمیزی به سمت رسانههای اجتماعی سوق میدهد.
به همین ترتیب، رسانههای اجتماعی بهنوعی پستانک دیجیتال تبدیل میشوند؛ یک استراتژی مقابلهای ناسازگار در زمانهایی که احساس تنهایی میکنیم، ناراحت و یا غمگین هستیم.
سیاستهای مقابلهای با آسیبهای شبکههای اجتماعی
مطابق آمارها با فراگیری ویروس کرونا، تعداد افراد بزرگسالی که در انگلستان علائم افسردگی دارند از مارس تا ژوئن سال ۲۰۲۰ تقریباً دو برابر شده است و به ۱۹ درصد رسیده است. در ایالات متحده، ۱۱ درصد از بزرگسالان از ژانویه تا ژوئن ۲۰۱۹ احساس افسردگی داشتهاند. در دسامبر سال ۲۰۲۰، این تعداد تقریباً چهار برابر شده و به ۴۲ درصد رسیده است.
خانهنشینیهای طولانیمدت در اثر قرنطینه باعث علائم دیگر مانند اختلال در خواب، افزایش مصرف مواد مخدر و الکل و افزایش وزن شده است.
اطلاعات اولیه در مورد نرخ خودکشی در سال ۲۰۲۰ متفاوت است، اما تعداد موارد اوردوز بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر بسیار زیاد شده است و کارشناسان معتقدند که بسیاری از آنها عمدی بوده است؛ واشنگتن پست دراینباره گزارش میدهد، قبل از همهگیری کرونا، «از سال ۱۹۹۹ هرساله میزان خودکشی در ایالات متحده افزایش یافته است و در طی دو دهه دارای ۳۵ درصد افزایش است.»
مسائل مربوط به خودکشی و خودآزاری تقریباً با همه پلتفرمهای دیجیتال ارتباط دارد.
اینترنت بهطور فزاینده جایی است که افراد در مورد مسائل سلامت روان جستجو و بحث میکنند. اما طبق تحقیقات جدید دانشنامه اینترنتی استنفورد، در بسیاری از موارد، پلتفرمها هیچ سیاست خاصی در ارتباط با خودآزاری و یا خودکشی ندارند.
در مقالۀ «سیاستهای خودآزاری و پلتفرمهای اینترنتی»، ۳۹ پلتفرم آنلاین مورد بررسی قرار گرفته است تا رویکرد آنها نسبت به این نوع از مسائل بررسی شود.
نویسندگان این گزارش موتورهای جستجو، شبکههای اجتماعی، پلتفرمهایی مانند تیکتاک، پلتفرمهای بازی، برنامههای دوستیابی و برنامههای پیامرسانی را تجزیه و تحلیل کردند. برخی از پلتفرمها سیاستهای محکمی را برای پوشش تفاوتهای ظریف اینگونه مسائل تدوین کردهاند؛ در حالی که بسیاری دیگر کلاً این نوع از مسائل را نادیده گرفتهاند.
پژوهشگران دانشگاه استنفورد، شلبی پرکینز، النا کریست و شلبی گروسمن میگویند: «ناهمواری گستردهای در باب جامعیت سیاستهای مواجهه با کاربران وجود دارد.
بهعنوان مثال، سیاستهای فیسبوک نه تنها به خودکشی بلکه به اوتانازی، یادداشتهای خودکشی و جریان مستقیم اقدام به خودکشی نیز اشاره دارد. در مقابل، اینستاگرام و ردیت (Reddit) هیچ سیاستی در رابطه با خودکشی در اسناد اصلی سیاستنامههای خود ندارند».
در میان پلتفرمهای بررسیشده، فیسبوک دارای جامعترین سیاستها است؛ اما محققان این شرکت را به دلیل سیاستهای نامشخص در زیرمجموعه خود، اینستاگرام، مقصر میدانند. از نظر فنی، سیاستهای شرکت اصلی در هر دو پلتفرم باید اعمال شود، اما اینستاگرام مجموعهای جداگانه از سیاستها را دارد که به صراحت به ارسال پیام در مورد خودکشی اشاره نمیکند و باعث ایجاد ابهام میشود.
با این وجود فیسبوک از برخی از همتایان خود بسیار جلوتر است. ردیت، پارلر (Parler) و گب (Gab) فاقد هرگونه خطمشی عمومی در رابطه با پستهای مربوط به خودزنی یا خودکشی است.
این لزوماً به این معنا نیست که شرکتها هیچ سیاست خاصی ندارند؛ اما اگر این سیاستها بهصورت عمومی ارسال نشده باشند، ممکن است هرگز بهطور قطعی از آن مطلع نشویم.
در مقابل، محققان میگویند آنچه آنها «پلتفرم خلاق» مینامند (یوتیوب، تیکتاک و توییچ) سیاستهای هوشمندانهای را توسعه دادهاند که فراتر از وعدههای ساده برای حذف محتوای آزاردهنده است. نویسندگان گفتند که این پلتفرمها پشتیبانی قابل ملاحظهای در سیاستهای خود دارند، هم برای افرادی که از دوره سلامت روان بهبود مییابند و هم افرادی که ممکن است خودزنی را در لحاظ کنند.
در این گزارش آمده است: «یوتیوب و تیکتاک صریحاً اجازه میدهند که سازندگان برای آگاهی بخشی و یافتن حمایت جامعه در مورد، داستانهای خود را به اشتراک بگذارند. ما تحت تأثیر قرار گرفتیم که دستورالعملهای انجمن یوتیوب در زمینه خودکشی و خودزنی، منابعی از جمله خطوط تلفنی و وبسایتها را برای کسانی که فکر خودکشی یا خودزنی را در سر دارند برای ۲۷ کشور فراهم میکند».
خارج از بزرگترین پلتفرمها، محققان نتوانستند سیاستهای عمومی خودکشی یا خودزنی را برای مجموعههایی، چون NextDoor یا کلابهاوس پیدا کنند. برنامههای دوستیابی نظیر گریندر (Grinder) و تیندر (Tinder) سیاستهایی در مورد خودآزاری دارند. اما برنامههای مشابهی، چون Scruff و Hinge چنین چیزی در پلتفرم خود ندارند.
یامرسانها (آیمسیج، سیگنال و واتساپ) معمولاً از چنین سیاستهای عمومی برخوردار نیستند و ندارند. این واقعیت که همه آنها از نوعی رمزگذاری استفاده میکنند احتمالاً ارتباط زیادی با آن دارد.
نتیجهگیری
چرا این مسئله اهمیت دارد؟ سیاستهای ارائهشده به پلتفرمها در صورتی که کاربرانشان قصد آسیب رساندن به خودشان را داشته باشند، فرصتی برای مداخله در امور کاربران میدهند و بسیاری از آنها پیوندهایی ارائه میدهند که میتواند در مواقع بحرانی به افراد کمک کند. از سوی دیگر اگر ندانیم اساساً سیاستهای این پلتفرمها چیست، نمیتوانیم سیاستهای موثرتری را برای پرداختن به مسائل بهداشت روان بهصورت آنلاین ایجاد کنیم.
محققان میگویند که شناسایی و بررسی چنین مطالبی میتواند بسیار مشکل باشد. بین مطالبی که در مورد خودآزاری بحث علمی میکنند و مواردی که به نظر میرسد آن را تشویق میکنند، معمولاً یک مرز مشخص وجود ندارد. "
باید گفت که بحرانهای روحی در اثر استفاده روزافزون از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی در حال گسترش در میان انسانهاست و این ضرورت این مطلب را میرساند که این شبکهها باید خود را موظف به پاسخگویی و قاعدهمند شدن بکنند. فیسبوک، اینستاگرام و تیکتاک جهانی به ظاهر زیبا و سرگرمکننده را انتشار میدهند، جهانی که در آن همه به نظر شاد و خوشحالاند.
اما این فقط پوستۀ واقعیت است و آمارها و تحقیقات نشان میدهد که افسردگی تا حد بسیار زیادی در بین کاربران این شبکههای اجتماعی رایج است.