هم اکنون انقلاب اطلاعات و ارتباطات، مرزهای ملـی را درنوردیـده وتحولات شگرفی را در عرصه جهانی شـدن خلـق کـرده اسـت. از ایـن روحجم بالای اطلاعات و دانشهای تازه، بـه راحتـی از طریـق شـبکه هـای اطلاعاتی در دسترس همگان قرار میگیرد، دیگر جای هیچگونه تردیـدی در شکل گیری «دهکده جهانی» وجود ندارد.
مقدمهای بر سواد رسانهای
به گزارش گرداب، موضوعی کـه در ایـن عـصردارای اهمیت است، نحوه برخورد و استفاده ما از پیشرفتهای پر شتاب وخیره کننده تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در شئون مختلف زندگی است. در این میان رسانهها میتوانند همچون ابـزاری مفیـد بـه انـسان معاصـرکمک کنند تا با استفاده از آخرین پدیـده هـای علمـی، زنـدگی دلخـواه، آرمانی، پربار و پر تلاشی داشته باشد.
ضمن این که اگر این ابزار، غلط، نادرست و یا بـا سـوء نیـت بـه کارگرفته شود، میتواند به صورت نیرویی ویران کننـده و مـصیبت بـار عمـل نماید؛ بنابراین داشتن اطلاعات و آگاهیهای لازم در زمینه بهره منـدی ازپیامهای رسانهای میتوانـد اسـتفاده مـا را از رسـانه هـا مـوثرتر، پویـاتر ولذت بخشتر نماید، تا به راحتی تحت تاثیر ارزشها و ایدئولوژیهای خاص رسانهای قرار نگیریم. امروزه وسایل ارتباط جمعی تمـامی جهـات و ابعـادانسانی را متاثر ساخته و امواج این وسایل به همه روزنه هـا و حـریم هـای امن رسوخ کرده است و باعث شده که انسان فعال و متفکر به تماشـاچی منفعل و راکد تبدیل شود.
مادامی که شـکاف میـان اقلیـت هـای کنتـرل کننده ارتباط و عامه مـردم کـه در معـرض تـاثیر آن قـرار دارنـد، رو بـه افزایش است نیاز به مبادله دانش و بالا بردن سـطح آگـاهی در خـصوص استفاده از پیامهای رسـانه ای، نیـازی ضـروری اسـت؛ زیـرا اغلـب شـاهد هستیم که مواجهه با پیـامهـای رسـانه ای، سـنجیده و هدفمنـد صـورت نمیگیرد، بلکه بیشتر از روی عادت است و تنها تعداد محدودی از افـراد، آنچه را که در رسانهها مـی بیننـد، مـیخواننـد یـا مـی شـنوند را کنتـرل میکنند. در نتیجه افراد میتوانند از حالت مخاطب منفعل، بیننده صـرف و تحت کنترل رسانهها خارج شوند و فعالانه با پیامها برخورد نماینـد وبه صورت مخاطب انتخابگر و گـزینش گـر درآینـد. در اینجـا اسـت کـه» سواد رسانهای «به عنوان یکی از مهمترین پدیـده هـای عـصر اطلاعـات ظهور میکند تا به مخاطب کمک کند سطح اطلاعات و دانش خود را بالابرده و سعی کند از سر عادت و صرفاً برای سرگرمی و تفریح از رسـانه هـا استفاده نکند بلکه بـا بیـنش و آگـاهی لازم بـه تولیـد و تفـسیر پیـام هـا بپردازد.
مفاهیم و تعاریف سواد رسانهای
برای سواد رسانهای دو واژهی (Media Education) و (Media Literacy) داریم که به سواد رسانهای ترجمه شده است. البته محققان مختلف دیدگاههای متفاوتی نسبت به این واژه دارند. بعضی (Media Education) را تعلیم و تربیت با استفاده از رسانه میدانند که به همان آموزش، وسائل کمک آموزشی و نظایر آنها بر میگردد. ولی وقتی با رسانهها و محتوای آنها مواجه میشویم، چگونگی برخورد با آن ها، بپذیریم، نپذیریم، رد کنیم یا نسبت به آن انتقاد داشته باشیم بیشتر زیر مجموعهی (Media Literacy) میآید. اگر بخواهیم مرزی برای آنها تعیین کنیم، سواد رسانهای همان (Media Literacy) است و استفاده از رسانهها در حوزهی تعلیم و تربیت چه درسطح دبستان، چه در سطح دبیرستان و چه در سطح دانشگاهی (Media Education) میشود.
تاکنون تعاریف مختلفی در وصـف سـواد رسـانهای بـه کـار رفتـه اسـت.
هرچند مفهـوم، ابعـاد، مولفـه هـا وشاخصهای بیشتر این تعاریف ایدهها وخطوط راهنمایی محور مشترکی دارند؛ با این همه تفاوتهـایی نیـز در این میان دیده میشود. تفاوتهایی که کارمایه آنها معطوف به نظام سیاستهای فرهنگی وارتباطی است. به سخن دیگر، این تمایزات تاحدودزیادی ریشه درنیازها، هدفهای مختلف، نظامهای آموزشی، شرایط منطقـه، ملیـت، اجتماعات، افراد، گروهها، اصناف، احزاب، اقلیتها، گروههای فشار وغیره دارند.
چه آنکه این قبیل سیاستهای وارداتی تنها در پیوستاری تعاملی باعرف و زیست بوم ملی نشان از موفقیت را به ارمغان میآورد. از ایـن منظر تعاریف مختلف، تجارب متنوعی را پیش رو قرار میدهدودر بررسیهای تطبیقی مفید، خواهند بود.
درکانادا سواد رسانهای به عنوان اولین کشوری که به صورت رسمی از طرف نظام آموزش وپرورش آن پذیرفته شده نه صرفاً آگاهی و درک بهتربلکه آزادی عمل انتقادی دانسته میشود. الیزابت تومان در توصیف این موضوع مینویسد:شم واستعدادی است که منجر به باز شناسی اوضاع واحوالی میشودکه در پس تولیدات رسانهای قرار دارند. موضوعاتی نظیر انگیزه ها، ارزشها، مالکیت وثروت. همچنین آگاهی ازینکه این موضوعات چگونه برمحتوای رسانهها تاثیر میگذارند.
مارین بارون مدیربخش چند رسانهای وعضوهیئت مدیره آموزشکده زبان انگلیسی مونترال، سواد رسانهای را جز مولفههای باسوادی میپندارد ومی نویسد: امروزه افراد باسواد باید بتوانند:
١-توانایی رمز گشایی، درک، ارزیابی وکار بااشکال مختلف رسانه را داشته باشند.
٢-بخوانند، ارزیابی کنند ومتن، تصویر وصدا بیافرینندویا ترکیبی از این عناصررا داشته باشند.
در آمریکای شمالی تعریف وسیعتری از این مقوله ارائه شده است. دراین تعریف سواد رسانهای، مجموعهای از شایستگیهای ارتباطی است که توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی وتعامل اطلاعاتی در اشکال متفاوت پیامهای چاپی وغیرچاپی را شامل میشود. اندیشمندان ژاپنی نیزبا الگو برداری از کشور کانادا، تعاریف مختلفی را تبیین کرده اند. میذوری سوزوکی سواد رسانهای را چنین تعریف میکند:ابزاری برای توانمند ساختن شهروندان برای انجام تحلیل انتقادی وارزیابی رسانهها در بافت اجتماعی، دسترسی به رسانه ها، برقراری اشکال متعدد ارتباط به شکلهای مختلف وایجاد موضوعی انتقادی است.
سین میسوزوکی از کارشناسان برجسته، سواد رسانهای را توانمندیهای چندگانهای توصیف میکندکه به کمک آن مردم، اطلاعات را از طریق رسانهها دریافت وبه طور انتقادی تفسیر میکنند و افکار وعقاید وتوانممندی خویش برای طراحی ذهنی رسانهها را باز تولید مینمایند.
اکیکوسوگایای روزنامه نگار، سواد رسانهای را به عنوان توانایی مطالعه انتقادی واقعیت ایجاد شده توسط رسانهها ونیز بیان احساسات خود بااستفاده از رسانه هاو برخورد ذهنی با انواع اطلاعات تعریف میکند. تعاریفی که در ایران ارائه شده است، سواد رسانهای را سوادی میدانندکه مخاطب به مدددآن میآموزد که در شرایط انبوه شدن پیام، چگونه پیامهای موردنیاز را جستجوکند واهداف پیام راتشخیص دهد.
اما تعریف دیگری توسط یونس شکرخواه ارائه شده که سواد رسانهای را قدرت درک نحوه کار رسانهها ومعنی سازی در آنها بیان میکند. به نظر میرسداین تعریف با نظریه معنایی سوسوری که نظریهای ساختار گرایانه است ونیز نظریه گفتمان پسا ساختارگرایی لاکلا وموف١ مرتبط است، نظریه ای که برمبنای آن گفتمان را نظامی نشانه شناسیک معرفی میکندونشانهها را در پیوستاری ازبافت اجتماعی تاویل وتفسیر میکند.
ازمجموع آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت:سواد رسانهای مجموعه مهارتهایی است که به مخاطبان امکان میدهدتاضمن دسترسی وخلق انواع پیامهای ارتباطی به بازشناسی مالکیت، ثروت وانگیزهها و ارزشهای نهفته در پیامها دست پیدا کند و بارویکردی انتقادی به تنظیم رژیم مصرف انواع پیامهای ارتباطی از تی شرت (تا تلویزیون واز بیل بورد تا اینترنت) بپردازد
بنابراین میتوان نکاتی را راجع به مفهوم سواد رسانهای خاطر نشان کرد:
*اگرچه در سواد رسانهای از رسانهها انتقاد میشود این به معنای استفاده نکردن از رسانه نیست.
*سواد رسانه ای، به معنای محدود کردن تماشای تلویزیون نیست بلکه به معنای تماشای با دقت آن
است.
*سواد رسانه ای، کشف اهداف سیاسی، کلیشهها و بازنمـایی هـای انحرافی نیست بلکه فهم نکاتی است که در رسانه ها، هنجار تلقـی میشود.
*سواد رسانهای مجموعهای ازچشم اندازهاست که ما به طور فعالانه برای قرارگرفتن در معرض رسانه از آنها بهره برداری میکنیم تامعنای پیامهایی که با آنها مواجه میشویم را تفسیر کنیم
تاریخچه سواد رسانهای
تاریخچه پیدایش سواد رسانهای به سال ١٩٦٥ باز میگردد. اولین بار مارشال مک لوهان در کتاب خود با عنوان” درک رسانه: گسترش ابعاد وجودی انسان” این اصطلاح را به کار برد و نوشت: زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد، لازم است انسانها به سواد جدیدی به نام سواد رسانهای دست یابند. ”آرای لن مسترمن”از برجسته ترین متفکران حوزه بین المللی آموزشهای رسانهای بشمار میرود:که در سال ١٩٨٥ به انتشار کتابی بنام Teaching the ” ”media اقدام نمود وپس از آن کتاب ”آموزش رسانهای در اروپای دهه ١٩٩٠ را روانه بازار کرد. دهههای ١٢٩٠ و ١٢٦٠ را باید دهههای پیوند و ارتباط این حوزه؛ یعنی حوزه سواد رسانهای با تفکرات انتقادی دانست. در این سالها، دپارتمانهای دانشگاهی تحلیل فیلم در سراسر ایالات متحده و انگلستان، کار خود را آغاز کرده و فیلمهای روز را مورد تحلیل قرار دادند.
رشته آموزش سواد رسانهای در چهل سال اخیر در دنیا پدید آمده و اهمیت آموزش و مفهوم گسترده ”سواد”، در ایـن سالها گسترش یافته است (نصیری وهمکاران،١٣٩١) کانادا نخستین کشوری است که به صورت رسمی آموزش سواد رسانهای را درسال ١٩٨٧دربرنامههای درسی مدارس خود گنجانده است. این اقدام ابتکاری را میتوان از مهمترین دستاوردهای انجمن سواد رسانهای کانادا (AML به شمار آورد.
تورنتو، نخستین شهری بود که در آن سواد رسانهای به کار گرفته شد و لذا نزد دست اندرکاران سواد رسانهای، به اصطلاح «مکان مقدس» نامیده میشود. سواد رسانهای در تورنتو اصولاً توسط سازمان موسوم به» انجمن سواد رسانهای «معمول شد. این انجمن که در سال ١٩٧٨ تأسیس شده یک سازمان خیریه متشکل از آموزگاران مدارس و استادان دانشگاه هاست و تاکنون، نقش رهبری را در زمینه سواد رسانهای در تورنتو و به طور کلی در کانادا بر عهده داشته است. چشم گیرترین دستاورد این انجمن این است که توانسته است سواد رسانهای را رسماً در برنامه درسی مدارس استانُانتاریو بگنجاند. محتوای این برنامه مبتنی است بر رهنمودها و دستورالعمل هایی برای آموزش سواد رسانهای در نظام آموزش و پرورش.
بدین منظور، کتاب درسی» سواد رسانهای هم در سال ١٩٨٩ توسط همین وزارتخانه انتشار یافت. اگر چه کتاب درسی مزبور توسط وزارت آموزش و پرورش منتشر شد، ولی انجمن سواد رسانهای نیز در کار تهیه و تکمیل آن همکاری نزدیک داشت. این نخستین کتاب درسی مربوط به رسانههاست که بدین سان تهیه شده است.
سواد رسانهای مراحل مختلفی راپشت سرگذاشته است و امروزه بیشتر تحت تاثیر رسانههای تعاملی است؛
و آن را توانایی دسترسی واستفاده از رسانه ها، تحلیل وارزیابی، تولید و ارتباط باپیامهای رسانهای و تفکرانتقادی مینامند.
این مراحل درجدول که از مطلبی با عنوان” مطالعه روی گرایشهای رایج و دیدگاههای سواد رسانهای در اروپا” که برروی پایگاه اینترنتی کمیسیون اروپایی منتشرشده، ارائه گردیده است.
در حال حاضر سواد رسانهای به عنوان یک مـاده درسـی در نظـام آموزشی بسیاری از کشورها از جمله: بریتانیا، استرالیا، آفریقای جنوبی، کانادا، آمریکا و ژاپن تدریس میشود و هم زمان در کشورهای نیوزیلند، ایتالیا، یونان، اتریش، سوئد، دانمارک و سوئیس در حال توسعه است.