نظريه پرداز جنگ نرم آمريكا در مقالهاي تأكيد كرد كه حوزه سايبر احتمالا پراكندگي قدرت به سوي بازيگران غيردولتي را افزايش خواهد داد و اين امر اهميت شبكهها به عنوان يك بعد كليدي قدرت در قرن 21 را نشان ميدهد.
به گزارش
گرداب، "جوزف اس.ناي" (Joseph S. Nye) استاد برجسته دانشگاه هاروارد در مقالهاي كه در سايت "مركز علوم و امور بينالمللي بلفر - دانشكده كندي هاروارد" منتشر گرديده است به شرح قدرت سايبري در جهان امروزي پرداخته است. اين مقاله برگرفته از كتاب خود اين نويسنده با عنوان "آينده قدرت در قرن 21" است كه به زودي (در سال 2011) در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.
اين استاد دانشگاه هاروارد در ادامه مقاله خود بعد از تعریف قدرت سایبری مينويسد: نوع ديگر نگاه كردن به قدرت در حوزه سايبر اين است كه سه رو يا جنبه قدرت رابطهاي را مد نظر قرار دهيم.
در فضاي سايبر شواهدي از رفتار قدرت سخت و نرم را ميتوان در تمامي جنبهها يافت. اولين روي قدرت، قابليت يك بازيگر براي وادار كردن ديگران به انجام چيزهايي بر خلاف سليقه يا راهبردهاي اصلي خودشان است. مثالهاي مرتبط با قدرت سخت ميتوانند شامل حملات انكار سرويس، به علاوه دستگيري وبلاگ نويسان مخالف يا به نوعي جلوگيري از كار آنها باشد.
در زمينه قدرت نرم، يك فرد يا سازمان ممكن است تلاش کند
تا ديگران را متقاعد سازد كه رفتارشان را تغيير دهند. هنگاميكه مقامات ژاپني مواضعي اتخاذ ميكردند كه مغاير نگرش چينيها در مورد روابط دهه 1930 بين دو كشور بود، حكومت چين از اينترنت براي بسيج دانشآموزان به منظور تظاهرات عليه ژاپن استفاده ميكرد. هدف ويدئوهاي القاعده در اينترنت جذب افراد براي آرمان خودشان و مثالي ديگر براي استفاده از قدرت نرم جهت تغيير افكار و سلايق اصلي مردم است.
دومين روي قدرت، تدوين يا تعيين برنامه است كه در آن يك بازيگر با كنار گذاشتن راهبردهاي بازيگران ديگر، گزينههاي پيش روي آنان را حذف ميكند. اگر اين كار خلاف ميل آنان باشد، آنگاه جنبهاي از قدرت سخت خواهد بود؛ اگر به عنوان يك كار مشروع پذيرفته شود، مثالي از قدرت نرم خواهد بود.
اين نويسنده آمريكايي در ادامه مقاله خود مينويسد: با استناد به "طرح شبكه آزاد" (Open Net Initiative)، دستكم 40 كشور از فيلترها و فايروالهاي به شدت محدود كننده استفاده ميكنند تا جلوي بحث در مورد موضوعات مشكوك را بگيرند. 18 كشور درگير سانسور سياسي هستند كه اين امر در چين، ويتنام فراگير و در ليبي، اتيوپي و عربستان چشمگير توصيف شده است. بيش از 30 كشور بنا به دلايل اجتماعي سايتهاي مرتبط با موضوعاتي چون سكس، قمار و مواد مخدر را فيلتر ميكنند. خود آمريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي به صورت "گزينشي" اين كار را انجام ميدهند. اين كار گاهي پذيرفته ميشود و گاهي نه. اگر فيلترينگ سرّي باشد، براي شهروندان سخت است كه بدانند چه چيزي را نميدانند! فنآوريهاي فيلترينگ نسل اول در نقاط به اصطلاح بازرسي اينترنتي نصب ميشوند و كارشان جلوگيري از دسترسي به فهرستي از پيش تعيين شده از وبسايتها و آدرسها است. آنها اغلب براي كاربران شناختهشده هستند، اما اكنون آنها را با فنآوريهاي هوشمندتري تكميل كردهاند كه پنهانكارتر و پوياتر بوده و "درست به موقع" دشمنان را هدف قرار ميدهند.
در برخي موارد، آنچه كه براي يك گروه قدرت سخت به نظر ميرسد، براي ديگري جذاب قلمداد ميشود. پس از شورشهاي "سينكيانگ" در سال 2009، چين هزاران وبسايت را مسدود و پيامكها را سانسور كرد. اين كار ارتباطات را براي ساكنان منطقه مشكلتر كرد، اما در عوض باعث رواج جايگزينهاي داخلي براي سايتهايي چون يوتيوب، فيسبوك و توييتر گرديد كه از ديد "هكرهاي ميهنپرست" جالب بود. هنگاميكه صنعت موسيقي بيش از 12000 آمريكايي را به خاطر سرقت مالكيت معنوي از طريق دانلود غيرقانوني موسيقي تحت پيگرد قرار داد، كساني كه تحت پيگرد قرار گرفته بودند و همچنين خيليهايي كه از آنها شكايت نشده بود، اين تهديد را به عنوان قدرت سخت قلمداد كردند. اما هنگاميكه يك شركت فراملي مانند اپل تصميم ميگيرد كه اجازه ندهد برنامههاي به خصوصي روي آيفون دانلود شوند، بسياري از خريداران حتي روحشان هم از اين سر و ته زدنها خبر ندارد و تعداد كمي از آنها الگوريتمهايي را كه جستجوهاي آنها را هدايت ميكنند، درك ميكنند.
سومين روي قدرت اين است كه يك بازيگر به سلايق اصلي بازيگران ديگر شكل ميدهد تا برخي از راهبردها حتي مجال مطرح شدن هم نيابند. هنگاميكه شركتها تصميم گرفتند يك كد را به جاي كد ديگر براي محصولات نرمافزاريشان استفاده كنند، خريداران كمي به اين موضوع توجه كردند. حكومتها ممكن است تبليغاتي را براي نامشروع ساختن عقايد معيني چون مذهب فالون گونگ در چين انجام دهند و انتشار افكار آن را در اينترنت محدود ساخته و بدين ترتيب شناختن آن را براي مردم چين مشكل سازند. دولت آمريكا تدابيري را عليه شركتهاي كارت اعتباري وضع كرده است تا قماربازي اينترنتي براي شهروندانش ناممكن شود. فرانسه و آلمان از صحبت در مورد ايدئولوژي نازي در اينترنت جلوگيري ميكنند. در موارد معدود، همچون هرزهنگاري كودكان، يك اجماع گسترده در تمامي فرهنگها براي محدود ساختن دسترسي به برخي عقايد و تصاوير وجود دارد.
بازيگران و منابع قدرت نسبي آنهااين نويسنده آمريكايي در ادامه به تجزيه و تحليل پراكندگي قدرت در حوزه سايبر و بازيگران آن پرداخته و مينويسد: قدرت در حوزه سايبر با وسعت تعداد بازيگران و كاهش نسبي اختلاف قدرت در بين آنها نمايان ميشود. از يك هكر نوجوان تا يك دولت بزرگ، هر كس ميتواند در فضاي سايبر خسارت به بار بياورد. به طوريكه كاريكاتور معروف نشريه New Yorker عنوان كرده بود، "در اينترنت هيچكس نميداند كه شما يك سگ هستيد" [كنايه از آدم پست و بزدل]. ويروس معروف "Love Bug" كه از سوی يك هكر در فيليپين منتشر شد، تخمين زده ميشود كه 15 ميليارد دلار خسارت وارد كرده باشد. شبكههاي كامپيوتري ضروري براي ارتش آمريكا "روزانه صدها هزار بار" مورد حمله قرار ميگيرند. گفته شد كه گروههاي مجرم سايبري در سال 2008 بيش از 1 تريليون دلار اطلاعات و داراييهاي معنوي را سرقت كردهاند. يك شبكه جاسوسي سايبري - به نام "گاستنت" (GhostNet) - كشف شد كه 1295 كامپيوتر را در 103 كشور آلوده كرده بود و 30 درصد اين تعداد اهداف با ارزش دولتي بودند.
گروههاي تروريستي از وب براي جذب اعضاي جديد و برنامهريزي عملياتهايشان استفاده ميكنند. فعالان سياسي و زيست محيطي، وبسايتهاي شركتها و دولتها را مختل ميكنند. آنچه كه در مورد قدرت در حوزه سايبر بارز است اين نيست كه حكومتها - به طوري كه در اوايل پيشبيني ميشد - از اين عرصه خارج هستند، بلكه منابع مختلف قدرت در دستان بازيگران مختلف و باريك شدن شكاف بين بازيگران دولتي و غيردولتي نكته بارز در اين زمينه است. با اين حال، كاهش نسبي اختلاف قدرت به معناي برابري نيست. دولتهاي بزرگ هنوز منابع بيشتري در اختيار دارند.
در اينترنت دست بالاي دست بسيار است.به طور تقريبي، بازيگران را در فضاي سايبر ميتوان به سه دسته تقسيم كرد: حكومتها، سازمانهاي داراي شبكههاي ساختيافته و افراد و شبكههايي با ساختار ضعيف. (البته زيرگروههاي بسياري وجود دارند)
از آنجا كه زيرساختهاي فيزيكي اينترنت به مكانهاي جغرافيايي متصل بوده و حكومتها اختيار اين فضاهاي جغرافيايي را در دست دارند، مكان كماكان يك منبع قدرت در حوزه سايبر محسوب ميشود. حكومتها ميتوانند گامهايي را براي هزينه كردن در زيرساختها، آموزش كامپيوتر و حفاظت از دارايي معنوي بردارند و اين كار باعث تشويق توسعه استعدادها در داخل مرزهايشان خواهد شد. ارائه كالاهاي عمومي در يك محيط قانوني و نظارتي، ميتواند استعدادهاي رشد تجاري سايبري را برانگيزد.
جغرافيا همچنين به عنوان اهرمي براي حكومتها جهت اعمال اجبار و كنترل قانوني عمل ميكند. براي مثال، پس از شورشهاي سينكيانگ در سال 2009، حكومت چين توانست 19 ميليون سكنهي اين منطقه را كه دو برابر تگزاس وسعت دارد، از ارسال پيامك، انجام تماسهاي بينالمللي و دسترسي اينترنتي به همه سايتها، به جز چند سايت حكومتي، محروم نمايد. خسارت وارده به تجارت و گردشگري قابل توجه بود، اما حكومت چين بيشتر نگران ثبات سياسي بود. در سال 2010 هنگاميكه شركت SWIFT، كه هماهنگي و ثبت انتقالات پولي بين بانكها را عهده دار است، سرورهاي كليدي خود را از آمريكا به اروپا منتقل كرد. معناي اين كار اين بود كه از اين به بعد براي تحويل اطلاعات به خزانهداري آمريكا - با هدف مبارزه با تروريسم - بايد اجازه اتحاديه اروپا را كسب ميكرد. هنگاميكه پارلمان اروپا با تصويب يك توافق در سطح اروپا مخالفت كرد، SWIFT اعلام كرد كه هيچ مبناي قانوني براي ما وجود ندارد كه اطلاعات مراكز اروپايي خود را در اختيار خزانهداري آمريكا بگذاريم.
منابع قدرت نسبي بازيگران در حوزه سايبرالف. حكومتها
1. توسعه و حمايت از زيرساخت، آموزش، دارايي معنوي.
2. اجبار قانوني و مادي افراد و واسطههاي مستقر در داخل مرزها.
3. گرفتن بازار و كنترل دسترسي؛ مثال: اتحاديه اروپا، چين، آمريكا.
4. منابع براي حمله و دفاع سايبري: بوروكراسي، بودجه، سازمانهاي اطلاعاتي.
5. تامين كالاهاي عمومي؛ براي مثال، مقررات لازم براي تجارت.
6. داشتن شهرت براي مشروعيت، شفقت، صلاحيت و توليد قدرت نرم.
ضعفهاي كليدي: وابستگي بالا به سيستمهاي پيچيدهاي كه به راحتي مختل ميشوند، ثبات سياسي از دست دادن شهرت و حيثيت.
ب. سازمانها و شبكههاي داراي ساختار قوي
1. بودجهها و منابع انساني كلان؛ صرفهجوييهاي توليد انبوه.
2. انعطافپذيري فراملي.
3. كنترل كد و توسعه محصول.
4. آرمهاي تجاري و شهرت.
ضعفهاي كليدي: سرقت دارايي معنوي و قانوني، اخلال در سيستم، از دست دادن شهرت.
ج. افراد و شبكههايي با ساختار ضعيف
1. هزينه پايين سرمايهگذاري براي ورود.
2. گمنامي و راحتي خروج.
3. آسيبپذيري نامتقارن در مقايسه با حكومتها و سازمانها.
ضعفهاي كليدي: اجبار قانوني و غيرقانوني از سوي حكومتها و سازمانها در صورت گير افتادن.
اگر بازار گسترده باشد، حكومت ميتواند قدرت خود را در خارج از مرزهاي خود نيز اعمال کند. استانداردهاي سفت و سخت اروپا درمورد حريم خصوصي تاثير جهاني داشتهاند. هنگاميكه شركتهايي مثل "ياهو" يا "داو جونز" (Dow Jones) به خاطر فعاليت اينترنتي در فرانسه يا استراليا با دعاوي حقوقي مواجه شدند، به جاي خروج از اين بازارها تصميم به متابعت گرفتند. مسلما براي حكومتهايي كه بر بازارهاي وسيع كنترل دارند، اين امر يك منبع قدرت است، اما نه الزاما براي همه حكومتها.
حكومتها همچنين ظرفيت انجام حملات سايبري تهاجمي را دارند. به عنوان مثال، ناوگان دهم و نيروي هوايي بيستوچهارم آمريكا هيچ كشتي يا هواپيمايي ندارند. فضاي سايبر ميدان نبرد آنهاست. متاسفانه گزارشات خبري در مورد "ميليونها حمله"، از واژه "حمله" براي اشاره به هر چيزي - از اسكن پورتهاي كامپيوتر تا هك كردن و تغيير صفحه وبسايتها تا عملياتهاي تمام عيار با هدف ايجاد خرابيهاي فيزيكي - استفاده ميكنند. بايد حملات سادهاي را كه به وسيله نرمافزارهاي ارزان قيمت قابل دانلود از اينترنت انجام ميشوند، از حملات پيشرفتهاي كه نقاط ضعف جديدي را روي سيستمها آشكار ميكنند متمايز كرد.
انتشار ويروسهاي جديد و "حملات روز صفر" (حملاتي كه براي بار اول استفاده ميشوند) در زمره حملات پيشرفته محسوب ميشوند. اين حملات به مهارتي بيش از هك كردن ساده نياز دارند. كارشناسان همچنين "بهرهبرداري سايبري با هدف جاسوسي" را از "حملات سايبري با اهداف تخريبي" جدا ميسازند. حكومتها فعاليتهايي از هر دو نوع را انجام ميدهند. در مورد جاسوسي سايبري موارد معدودي علنا تاييد شدهاند، اما بيشتر گزارشات، نفوذ به سيستمها را امري فراگير توصيف ميكنند كه تنها به حكومتها محدود نميشود.
در مورد حملات سايبري مرتبط با جنگ (در مورد عراق يا گرجستان) و تخريب تجهيزات الكترونيكي از طريق اقدامات پنهان گزارشاتي وجود دارند. گفته ميشود كه اسرائيل پيش از بمباران رآكتور هستهاي سري سوريه در سپتامبر 2007، از ابزار سايبري براي شكست پدافند هوايي سوريه استفاده كرده بود.
بيشتر كارشناسان معتقدند كه در جنگهاي بين كشورها، حمله سايبري (برعكس سلاح اتمي) بيش از آنكه يك سلاح پرقدرت باشد يك مكمل مهم جنگ متعارف است. كشورها در تدارك ميدان نبرد براي آنچه كه ميتواند مناقشات آينده باشد، به سيستمهاي سايبري يكديگر نفوذ ميكنند. نظريهپردازان نظامي چين و آمريكا، هر دو در مورد چنين گامهايي صحبت كردهاند، اما در مورد دكترينهاي تهاجم سايبري علنا چيز زيادي عنوان نشده است. يك گزارش شوراي ملي پژوهش در سال 2009 اينگونه نتيجهگيري كرد كه "سياست و چهارچوب قانوني امروز براي هدايت و كنترل استفاده دولت آمريكا از حمله سايبري ناقص و به شدت متزلزل است.
اگرچه موفقيت چنين حملاتي به آسيبپذيري هدف بستگي دارد، اما احتمالا بيشتر دولتهاي بزرگ در چنين فعاليتي درگير هستند و به همين خاطر اقدام يا افشاي پيش از موعد باعث پايين آمدن ارزش آنها خواهد شد. حملات "روز صفر" بدون هشدار قبلي احتمالا موثرترين حملات هستند، اما حتي تاثير آنها نيز ممكن است به تدابيري كه هدف براي ايجاد "انعطاف" اتخاذ كرده است - و برخي از آنها ممكن است براي مهاجم ناشناخته باشند - بستگي داشته باشد.
حملات سايبري از نوع انكار سرويس يا اخلال در سيستمها نيز از سوی بازيگران غيردولتي با اهداف ايدئولوژيكي يا مجرمانه صورت ميگيرند، اما چنين گروههايي از ظرفيتهاي مشابه دولتهاي بزرگ برخوردار نيستند. در كل، انجام حملات كم هزينهاي چون انكار سرويس عليه اهداف كم ارزشي مانند سايتها آسان است. اجاره كردن باتنتها ساده است و وبسايتها اغلب در مورد چنين اقداماتي آسيبپذير هستند. اما حملات پيچيده عليه اهداف با ارزشي مانند سيستمهاي ارتباطات دفاعي نيازمند حملات پرهزينهاي است كه تلاش سازمانهاي اطلاعاتي بزرگ براي نفوذ فيزيكي و يا شكستن كدهاي رمز شده را شامل ميشود. يك هكر نوجوان و يك دولت بزرگ، هر دو ميتوانند آسيبهاي قابلتوجهي در اينترنت وارد كنند، اما اين امر دليل نميشود كه آنها در حوزه سايبر از قدرت يكساني برخوردار باشند.
پراكندگي قدرت به معناي برابري قدرت نيست. برخي كارشناسان دولتي معتقدند كه بهبود فنآوريها در زمينه رمزنگاري و مديريت هويت در ظرف پنج سال ميتواند تهديدات عليه اهداف كمارزش را تا حد زيادي كاهش دهد.
برخي شركتهاي فراملي از بودجههاي هنگفت، منابع انساني ماهر و كد كنترل اختصاصي برخوردارند، كه اين شركتها را صاحب منابع قدرتي ميسازند كه خيلي از دولتها فاقد آن هستند. در سال 2009
شركتهاي مايكروسافت، اپل و گوگل به ترتيب درآمد سالانهاي معادل 58، 35 و 22 ميليارد دلار داشتند و در مجموع بيش از 150000 نفر براي آنها كار ميكردند. آمازون، گوگل، مايكروسافت و بقيه در گسترش پردازش ابري با يكديگر رقابت ميكنند و مزارعي دارند كه در هر يك بيش از 50000 سرور وجود دارد. ساختار فراملي آنها به آنها اجازه ميدهد از بازارها و منابع سراسر جهان بهرهبرداري كنند. براي مثال، IBM دو سوم درآمد خود را از آن سوي مرزها كسب ميكند و تنها يك چهارم از 400000 نيروي كار آن در داخل آمريكا مستقر هستند. در همين حال، شركتهاي فراملي براي حفظ وجههي قانوني خود انگيزههايي قوي براي متابعت با ساختارهاي قانوني محلي دارند.
اما هيچ يك از چنين ظرافتهاي قانوني نميتواند قدرت سازمانهاي جنايي را محدود كند. برخي از حملات از نوع "بزن در رو" است، كه باعث ميشود پيش از فهميدن دولتها و به روز رساني سيستمها، آنها منفعت خود را به دست آورده باشند. اما برخي از سازمانها از مقياس فراملي وسيعي برخوردارند و احتمالا از دولتهاي ضعيف اماننامه دارند. قبل از فروپاشي به دست نيروي انتظامي، شبكه اينترنتي بازار سياه بيش از 2500 عضو در سراسر جهان داشت كه اطلاعات مالي، كلمات عبور و كارتهاي اعتباري دزدي را خريد و فروش ميكردند. تا يك چهارم كامپيوترهاي متصل به شبكه ممكن است بخشي از يك باتنت باشند و برخي از باتنتها شامل ميليونها كامپيوتر هستند. اگرچه برآوردها مختلف است، اما جرائم سايبري ممكن است بيش از يك تريليون دلار در سال به شركتها ضرر بزنند.
برخي از گروههاي جنايي، ممكن است برخي از امكانات شوروي را پس از فروپاشي به ارث برده باشند و ادعا ميشود كه ارتباطاتي غير رسمي با دولت دارند. به گفته يك مقام انگليسي، "شواهد قوي نشان ميدهند كه اين سازمان در سنت پترزبورگ پليس محلي، دادگاه محلي و حكومت محلي را در كنترل خود دارد. تحقيقات ما به موانع برجستهاي برخورده است.
از آن گذشته، "مهارتهاي گروههاي جنايي در هك كردن ممكن است آنها را به متحدان طبيعي دولت - ملتهايي تبديل سازد كه به دنبال راهي براي تقويت امكانات خود هستند و در عين حال دخالت در حملات سايبري را انكار ميكنند. برخي از عملياتهاي جنايي گران و پرهزينه، اما ظاهرا پر منفعت هستند. در سال 2006، دفتر ذيحسابي دولت آمريكا تخمين زد كه تنها 5 درصد مجرمان سايبري دستگير يا محكوم شدهاند.
در ادامه مقاله حاضر ميخوانيم: به طوريكه پيش از اين ديديم، گروههاي تروريست از ابزار سايبري به شكلي فعالانه استفاده ميكنند، با اين وجود تروريسم سايبري به معناي استفاده از ابزار مجازي براي ايجاد تخريب، تاكنون نادر بوده است. با اينكه هيچ چيز نميتواند مانع از تلاش گروههاي تروريستي براي استخدام متخصصان كامپيوتري قابل، يا خريد بدافزارها از گروههاي جنايي در اينترنت گردد، "حملات سايبري بيفايدهتر از حملات فيزيكي به نظر ميرسند: اين حملات قربانيان بالقوهي خود را آكنده از وحشت نميسازند، فوتوژنيك نيستند و از نظر بسياري از مردم رويدادهايي به شدت احساسي قلمداد نميشوند. " از22 توطئهاي كه پس از 11 سپتامبر كشف شدهاند، همگي دربردارنده استفاده از مواد منفجره يا سلاحهاي سبك بودند و "در حاليكه زيرساختهاي حياتي آمريكا، از شبكه توزيع برق تا بخش مالي، در مقابل حمله از طريق فضاي سايبر آسيبپذيرند، القاعده فاقد توانايي و انگيزه براي بهرهبرداري از اين ضعفها است. ديگران اينقدر خوشبين نيستند. براي مثال، "مايك مككانل" [Mike McConnell]، مدير سابق اطلاعات ملي، معتقد است براي هر گروهي كه خواهان ايجاد خرابي باشد، آسيبپذيري سيستمهاي مالي و الكتريكي يك هدف وسيع را در اختيار آنها قرار ميدهد. اين گروهها در نهايت اين توانايي را در خود به وجود خواهند آورد كه به يك تهديد بزرگتر تبديل شوند. به قول وي، هنگاميكه گروههاي تروريستي مهارتي داشته باشند، از آن استفاده ميكنند.
فعلا به نظر ميرسد كه تروريستها معتقدند براي اهداف آنها، مواد منفجره ابزاري است كه به نسبت هزينه سود بيشتري دارد. اما اين بدين معنا نيست كه گروههاي تروريستي از اينترنت براي ترويج تروريسم استفاده نميكنند. همانطور كه قبلا ديديم، اينترنت به ابزاري مهم تبديل شده است كه آنان را قادر ميسازد به صورت شبكههاي نامتمركز فعاليت كنند، براي خود آرم بوجود بياورند، هوادار جذب كنند، منابع مالي جمعآوري نمايند، جزوههاي آموزشي ارسال كنند و عملياتها را بگردانند. به لطف ابزار سايبري، القاعده، يك تشكيلات هرمي با سازماندهي جغرافيايي، توانسته است خود را به يك شبكه افقي جهاني تبديل كند كه داوطلبان محلي ميتوانند خود را در آن عضو كنند. به طوريكه
يك كارشناس تروريسم توضيح داده، محل كليدي براي تندرو كردن افراد نه پاكستان است، نه يمن و نه افغانستان ... بلكه تجربه يك جامعه مجازي است، يعني امت اسلامي در وب. اين مثالي است از اينكه چگونه ابزار سايبري ميتوانند مرز بين سازمانهاي متشكل و افراد بدون ساختار را محو سازند. همانطور كه مثالهاي فوقالذكر نشان دادهاند، به خاطر هزينه پايين ورود، گمنامي بالقوه و سادگي خروج، افراد به راحتي ميتوانند در حوزه سايبر بازي كنند. بعضي اوقات آنها با تاييد دولت و گاهي بر خلاف آن عمل ميكنند.
شايان ذكر است كه بازيگران فردي در حوزه سايبر از آسيبپذيري نامتقارن در مقابل دولتها و سازمانهاي بزرگ سود ميبرند. آنها هزينه خيلي كمي گذاشتهاند و هنگام خروج و ورود مجدد چيزي از دست نميدهند. نقطه ضعف اصلي آنها اجبارهاي قانوني و غيرقانوني از سوي دولتها و سازمانها در صورت توقيف شدن است، اما تنها درصد خيلي كمي از آنها واقعا گير ميافتند. در مقابل، شركتها به خاطر سرمايهگذاري هنگفت ثابت در سيستم عامل، دارايي معنوي و شهرت، نقاط ضعف مهمي دارند. به همين نحو، دولتهاي بزرگ به سيستمهاي پيچيدهاي كه بهراحتي مختل ميشوند، ثبات سياسي و قدرت نرم وابسته هستند. با اينكه حملاتي از نوع "بزن در رو" از سوي افراد، توانايي به زانو درآوردن حكومتها يا كشورها را ندارند، اما با كمترين هزينه ميتوانند هزينههاي چشمگيري را بر عملياتها و شهرت آنها وارد كنند. حكومتها گندهسگهاي [كنايه از روساي كلهگنده] اينترنت هستند، اما سگهاي كوچكتر هم گاز ميگيرند و كنار آمدن با اين گازها ميتواند به يك سياست پيچيده نياز داشته باشد.