پروندههایی خارج شده از طبقه بندی، نقش بریتانیا را در ارتشهای تروریستی گلادیو ناتو را افشا میکند.
به گزارش گرداب، عملیات گلادیو نامی است که بر اقدامات ارتشهای مخفی سازمانهای اطلاعاتی پیمان ناتو در دوران جنگ سرد اطلاق میشود. وبسایت گریزون (Gray Zone) در مقالهای به بررسی اقدامات افشاشدهی گلادیو در ایتالیا و نقش انگلیس در آنها میپردازد.
«پایگاه رسانهای گرداب جهت آگاهی و افزایش دانش مخاطبان خود به ترجمه و انتشار مطالبی در حوزههای مختلف فناوری اقدام میکند. انتشار مطالب به معنای تایید محتوای آن نیست».
پروندههای بریتانیایی که به تازگی از طبقه بندی خارج شدهاند، منشأ و عملکرد داخلی عملیات گلادیو (Gladio) را که یک توطئه مخفی ناتو برای استقرار شبهنظامیان تروریستی فاشیستی در سراسر ایتالیا است، روشن میکند. آیا جاسوسان در لندن این درسها را در اوکراین بهکار بردهاند؟
پروندههای وزارت خارجه بریتانیا که به تازگی از طبقه بندی خارج شدهاند، جزئیات نگرانکنندهای به تاریخچه عملیات گلادیو افزودهاند. این عملیات مخفی در سال ۱۹۹۰ فاش شد، زمانی که مردم فهمیدند که سازمان سیا (CIA)، آژانس اطلاعاتی MI6 و ناتو (NATO) یک ارتش زیرزمینی از واحدهای شبه نظامی فاشیست را در سراسر اروپا آموزش داده و هدایت میکنند، و داراییهای خود را مستقر کردهاند تا به تضعیف مخالفان سیاسی، از جمله از طریق حملات تروریستی با پرچم دروغین (False Flag) بپردازند.
در میان آنها، یک جوان به نام سیلویو برلوسکونی (Silvio Berlusconi) نیز وجود داشت. او یک الیگارشی رسانهای بود که در چهار دوره دولت مختلف بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۱ به عنوان نخستوزیر ایتالیا خدمت کرد. برلوسکونی یکی از اعضای گروه P2 بود. P2 یک اتحادیه مخفی از نخبگان سیاسی در دوره جنگ سرد بود که به اهداف گلادیو متعهد بودند. وقتی برلوسکونی در تاریخ ۱۲ ژوئن ۲۰۲۳ درگذشت، بدون تردید اسرار مهمی را با خود به گور برد.
قابل باور نیست که برخی از حقایق نامطلوب از سوابق انگلستان در مورد عملیات گلادیو، قبل از آزادسازی این پروندهها، پاک نشده باشند. با این حال، موارد تازه منتشر شده نیز روشنکننده قضایا است. این مدارک یک دوره دوازده ماهه پس از افشای عمومی وجود گلادیو را پوشش میدهند. مدارک نشان میدهند که چگونه دستگاه اطلاعات خارجی لندن در حین وقوع رویدادها، قاره اروپا را زیر نظر داشت.
نشان منسوب به عملیات گلادیو. گلادیو در ایتالیایی به معنای شمشیر است. عبارت لاتین نشان: Silendo Libertatem Servo به معنای: در سکوت به آزادی خدمت میکنیم
این مدارک نه تنها نور تازهای بر توطئه میاندازند، بلکه بر اهمیت گلادیو تأکید میکنند؛ زیرا اطلاعات انگلیس به عنوان همراهان آمریکا، در طرحهای حال حاضر که متشکل از نیروهای مخفی از سوریه تا اوکراین هستند، دخالت دارند.
متنهای سراسر این پروندهها، قویاً نشان میدهد که بریتانیاییها خیلی بیشتر از آنچه علناً اعتراف میکردند، در مورد اعمال جنایتکارانه فاحش، اطلاع داشتهاند؛ از جمله تلاش برای سرنگونی دولت متحد ایتالیا و ربودن و قتل رهبر آن.
یک «شبکه مقاومت مخفی» وارد کار میشود
گلادیو از یک مجموعه از ارتشهای مقاومتی "عقب بمان (stay behind) " ضدکمونیست تشکیل شده بودند که مأموریت ظاهری آنها مقابله با ارتش سرخ در صورت تجاوز شوروی بود. در واقع، این نیروها به عنوان بخشی از "استراتژی تنش"، تعداد زیادی از اعمال خشونتآمیز و جنایی را انجام دادند تا به افشای جناح چپ و توجیه محدودیتهای امنیتی دولت بپردازند.
وینچنزو وینسیگوئرا (Vincenzo Vinciguerra)، یک عامل گلادیو که در سال ۱۹۸۴ به خاطر انفجار خودرویی در ایتالیا که منجر به کشته شدن سه پلیس و زخمی شدن دو نفر، به حبس ابد محکوم شد، توضیح میدهد:
«شما مأمور بودید خارج از عرصه سیاسی به غیرنظامیان، زنان، کودکان، مردم بیگناه حمله کنید. دلیل آن ساده بود، مردم را مجبور کنید که به دولت روی آورند و امنیت بیشتری بخواهند... مردم با کمال میل آزادی خود را با امنیت راه رفتن در خیابانها، رفتن به قطار یا ورود به بانک عوض میکنند. این منطق سیاسی پشت حملات بمبگذاری بود. آنها مجازات نشدند، زیرا دولت نمیتواند خودش را محکوم کند.»
فاش شدن گلادیو، برای ماهها تیتر اصلی اخبار در پایتختهای غربی بود. پارلمان اروپا با تصویب قطعنامهای در محکومیت وجود "یک سازمان مخفی اطلاعاتی و عملیات مسلحانه موازی [که] از تمامی کنترلهای دموکراتیک فرار کرده، ممکن است به طور غیرقانونی در امور سیاسی داخلی کشورهای عضو، مداخله کرده باشد [و] از زرّادخانهها و منابع نظامی مستقل برخوردار باشد... در نتیجه ساختارهای دموکراتیک کشورهایی را که در آن فعالیت میکنند، به خطر میاندازند" واکنش نشان داد.
این قطعنامه خواستار تحقیقات مستقل قضایی و پارلمانی درباره گلادیو در هر کشور اروپایی شد. اما به جز تحقیقات در بلژیک، ایتالیا و سوئیس، به نتیجه قابل توجهی نرسید. علاوه بر این، محققان یافتههای خود را به طور قابل توجهی سانسور کردند و از ترجمه آنها به انگلیسی اجتناب کردند. این امر ممکن است توضیح دهنده باشد که چرا این رسوایی تاریخی تا حد زیادی فراموش شده است.
در این زمینه، اسنادی که به تازگی از طبقه بندی خارج شدهاند، ممکن است یکی از با ارزشترین منابع اولیه تا به امروز باشد که بینش جدیدی را در مورد منشأ و عملکرد داخلی شبه نظامیان تروریستی مخفی ناتو در ایتالیا ارائه میدهد.
برای مثال، مستند "aide-mémoire" که توسط فرانچسکو فولچی (Francesco Fulci)، نماینده دائمی ایتالیا در سازمان ملل، آماده شده بود را در نظر بگیرید، که در نشست «فوق سری» در ۶ نوامبر ۱۹۹۰ شورای آتلانتیک شمالی (نهاد اصلی تصمیمگیری سیاسی ناتو) به اشتراک گذاشته شد و سپس به مقامات ارشد بریتانیا در داخل و خارج از کشور ارسال گردید.
بر اساس یک یادداشت ارائه شده توسط نخستوزیر وقت رم، جولیو آندرئوتی (Giulio Andreotti)، به "رئیس کمیسیون پارلمانی ایتالیا برای بررسی وقایع تروریستی"، مستند "aide-mémoire" با ذکر این نکته آغاز میشود که پس از جنگ جهانی دوم، آژانسهای اطلاعاتی غربی «ابزار دفاعی غیرمتعارفی را با ایجاد شبکهای از مقاومت مخفی (clandestine resistance network) در سرزمینهای خود ابداع کردند. هدف شبکه مقاومت مخفی این بود که در صورت اشغال دشمن، از طریق جمعآوری اطلاعات، خرابکاری، تبلیغات و جنگ چریکی، وارد عملیات شوند.».
به تفسیر "aide-mémoire"، مقامات رم از سال ۱۹۵۱ شروع به تأسیس چنین سازمانی کردند. چهار سال بعد، سیفار (SIFAR: سازمان اطلاعات نظامی ایتالیا) و یک سرویس متحد مربوطه- ارجاع به سازمان سیا - به طور رسمی در مورد سازمان و فعالیتهای "شبکه مخفی" توافق کردند:
" [گلادیو] توسط مأمورانی که در منطقه فعالیت داشتند و به دلیل سن، جنسیت و فعالیتهای خود میتوانستند به طور معقول از تبعید و زندانی شدن توسط اشغالگران خارجی جلوگیری کنند، تشکیل شده بود؛ به سادگی قابل مدیریت بود حتی از ساختار فرماندهی خارج از سرزمین اشغالشده؛ در یک سطح کاملاً محرمانه قرار داشت و به سلولهایی تقسیم شده بود تا بروز هرگونه آسیب احتمالی ناشی از نقص، تصادف یا نفوذ به شبکه را به حداقل برسانند. "
"شبکه مقاومت مخفی" به شاخههای جداگانه تقسیم شده بود که عملیات اطلاعاتی، خرابکاری، تبلیغات، ارتباطات رادیویی، رمزگشایی، پذیرش و تخلیه افراد و تجهیزات را پوشش میداد. هر یک از این ساختارها باید به طور مستقل عمل میکردند. ارتباط و هماهنگی بین آنها توسط یک پایگاه خارجی ایجاد میشد.
سیفار یک بخش مخصوص و مخفی برای استخدام و آموزش عاملان گلادیو تشکیل داد. در عین حال، پنج "واحد چریکی آماده استقرار در مناطق مورد نظر" را در سرتاسر ایتالیا ایجاد کرد که آماده فعال شدن بودند.
«مواد عملیاتی» از جمله طیف گستردهای از مواد منفجره، سلاحها - مانند خمپاره، نارنجکهای دستی، تفنگ و چاقو - و مهمات در ۱۳۹ انبار مخفی زیرزمینی در سراسر کشور ذخیره شد. در آوریل ۱۹۷۲، "برای بهبود امنیت"، این انبارها بازرسی شدند و به دفاتر کارابینیری (Carabinieri)، پلیس نظامی رم، در نزدیکی همان مکانها منتقل شدند.
تنها ۱۲۷ انبار اسلحه به طور رسمی کشف شد. در "aide-mémoire" آمده است که حداقل دو انبار که در ماه اکتبر ۱۹۶۴ دفن شده بودند "به احتمال زیاد توسط افراد ناشناس"، در همان زمان خارج شده و به بیرون برده شدهاند. اینکه این عوامل چه کسانی بودهاند وچه اتفاقی برای اسلحههای دزدیده شده اتفاق افتاده است، یک راز باقی میماند.
دخالت انگلیس در کودتا
شرکتکنندگان در نشست شورای آتلانتیک شمالی در نهایت از فولچی پرسیدند که آیا گلادیو از اهداف شایسته خود منحرف شده است یا خیر. به عبارت دیگر آیا فراتر از تعهدش، به عنوان یک نیروی حمایت کننده در پشت سر برای فعالیت در صورت تجاوز شوروی عمل میکند؟! در حالی که "نمیتوانست به آنچه در aide-mémoire نوشته شده بیفزاید"، فولچی تأیید کرد که "اسلحههایی که در برخی وقایع تروریستی استفاده شده بودند از انبارهایی که توسط گلادیو تأسیس شده بود، حاصل شده بودند. "
این امر ممکن است نشاندهنده این حقیقت باشد که خشونت سیاسی یکی از "اهداف" گلادیو بوده است. گزارشی از سیفار در ژوئن ۱۹۵۹ که توسط مورخ دانیله گانسر (Daniele Ganser) کشف شد، تأیید میکند که عملیات چریکی علیه "تهدیدات داخلی" از همان آغاز، به صورت سختگیرانه انجام شد. در چارچوب ایتالیایی، این به معنای ترساندن سیستماتیک افراطیان چپ بود.
هنگامی که حزب کمونیستی ایتالیا قبل از انتخابات سال ۱۹۴۸ در نظرسنجیها رشد کرد، سیا پول را به خزانه دموکرات مسیحی و یک کمپین تبلیغاتی ضد کمونیستی وارد کرد. تلاش Cloak-and-Dagger (فیلم آمریکایی در ژانر جاسوسی) در جلوگیری از شیوع یک دولت چپ در رم، به قدری موفقیت آمیز بود که لنگلی (Langley) به طور مخفیانه در هر یک از انتخابات رم حداقل برای ۲۴ سال آینده اجازه دخالت پیدا کرد [قبل از اینکه شهر مکلین در سال ۱۹۱۰ تأسیس شود، مقر سیا در لنگلی قرار داشت و علیرغم تغییر نام در سال ۱۹۱۰، نام "لنگلی" هنوز برای توصیف محله مکلین که سیا در آن قرار دارد استفاده میشود].
با این حال، عملیات مخفی سیا برای جلوگیری از انتخاب دولتهای نادرست توسط ایتالیاییها، کافی نبود. انتخابات عمومی ۱۹۶۳ شاهد پیروزی مجدد دموکراتهای مسیحی بود، این بار تحت رهبری سیاستمدار چپگرا، آلدو مورو (Aldo Moro)، که قصد داشت تا با ائتلاف با حزبهای سوسیالیستی و دموکراتهای اجتماعی، دولت تشکیل دهد. در طول سال بعد، مناقشات طولانی مدت بین این احزاب در مورد نحوه اداره دولتشان ایجاد شد.
در این بین، سیفار و متخصصان عملیات سیاه سیا، مانند ویلیام هاروی (William Harvey)، معروف به «جیمز باند آمریکا» نقشهای برای جلوگیری از روی کار آمدن آن دولت ترتیب دادند. این شرکت که با نام «پیانو سولو (Piano Solo)» شناخته میشود، مأموران گلادیو را برای ترور کاذب مورو با پرچم دروغین، اعزام کرد.
طبق برنامه، انتظار میرفت که آدم رباها ادعا کنند که دستور ترور مورو توسط کمونیستها به آنها صادر شده بود و بدین ترتیب این کار، توجیه کننده تصرف خشونت آمیز چندین دفتر مرکزی حزب سیاسی و روزنامه، به همراه زندانی کردن افراد چپگرا در مقرّ مخفی گلادیو در ساردینیا (Sardinia) میشد. این برنامه در نهایت لغو شد، هرچند در طول سال ۱۹۶۴ همچنان در دستور کار قرار داشت.
مورو بدون هیچ مشکلی نخستوزیر شد و تا ژوئن ۱۹۶۸ حکومت کرد. پیانو سولو چهار سال بعد تحت تحقیقات رسمی قرار گرفت، اما نتایج این تحقیقات، پس از اینکه مردم برای بار اول از وجود گلادیو مطلع شدند، منتشر شد. اگرچه یافتهها هیچ اشارهای به نقش بریتانیا در کودتای برنامهریزی شده نداشتند، اسناد تازه منتشر شده به شدت حاکی از دخالت لندن است (این اسناد را در این پیوند مطالعه نمایید).
بر اساس یادداشت دقیق وزارت امور خارجه در فوریه ۱۹۹۱ در مورد تحولات اخیر در این رسوایی، رئیس جمهور وقت ایتالیا، فرانچسکو کوسیگا (Francesco Cossiga)، از وزارتخانه درخواست کرد که «جزئیات مربوط به عقب ماندن بریتانیا در سال ۱۹۶۴» را ارائه دهد.
به ظاهر، کوسیگا این پرسوجو را به دلیل اقدامات یک قاضی انجام داده است. تحقیقات این قاضی درباره حملات تروریستی حل نشده باعث افشای عملیات گلادیو شد، و او "گام بیسابقه" را برداشت و از رئیسجمهور درخواست سوگند شهادت درباره توطئه کرد. در این مرحله، کوسیگا اعتراف کرده بود که در سال ۱۹۶۶ زمانی که به عنوان وزیر دفاع جوان خدمت میکرد، از نیروی "عقب بمان" آگاهی داشت.
این سوال وزارت خارجه قویاً نشان میدهد که اطلاعات بریتانیا نقشی در پیانو سولو داشته است و رئیسجمهور ایتالیا به خوبی از این توطئه آگاه بوده است.
"یک یا چند نفر از ربایندگان مورو، مخفیانه با دستگاه امنیتی در تماس بودند"
در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۷۸، یک واحد از گروههای متعصب چپگرای بریگادهای سرخ (Red Brigades)، آلدو مورو را ربودند. زمانی که آدم ربایان او را با خشونت ربودند. او در راه رفتن به یک جلسه مهم بود و قرار بود در آن جلسه به دولت ائتلافی جدید که به حمایت کمونیستها متکی بود، رضایت خود را اعلام کند. پنج تن از محافظان مورو در این جریان به قتل رسیدند.
پس از تقریباً دو ماه اسارت، زمانی که مشخص شد دولت نه با بریگادهای سرخ مذاکره میکند و نه هیچ یک از اعضای زندانی آنها را در ازای مورو آزاد نمیکند، آدم ربایان نخستوزیر سابق ایتالیا را اعدام کردند. جسد گلولهزده او را در صندوق عقب ماشین رها کردند تا پوسیده شود، تا زمانی که مقامات آن را پیدا کنند.
نخستوزیر ایتالیا آلدو مورو در حالی که گروگان نیروهای ارتش سرخ بود
قتل مورو سوءظنهای گسترده و مستدلی را برانگیخته است، مبنی بر اینکه عوامل گلادیو در بریگادهای سرخ نفوذ کردهاند تا این گروه را به انجام اقدامات خشونت آمیز افراطی، تحت فشار قرار دهند و با این کار تقاضای عمومی را برای تشکیل یک رژیم جناح راست و قانونمند تحریک کنند. بیش از هر حادثه دیگری، قتل او اهداف استراتژی ایالت امنیتی را در جهت ایجاد تنش اجتماعی، برآورده کرد.
آیا مورو قربانی گلادیو بوده است یا نه؟! یادداشت وزارت خارجه در تاریخ ۵ نوامبر ۱۹۹۰ که توسط جان اشتون (John Ashton)، سفیر وقت بریتانیا در رم نوشته شده است، به وضوح نشان میدهد که لندن در مورد این پرونده اطلاعات زیادی داشت، در حالی که این پرونده تاکنون توسط هیچ مقامی به طور علنی فاش نشده بود (یادداشت کامل اشتون را در این پیوند بخوانید).
شواهدی وجود دارد که در آن زمان، یک یا چند نفر از ربایندگان مورو به طور مخفیانه با دستگاه امنیتی در تماس بودند؛ و دوم اینکه طبق اعلام اشتون، دستگاه امنیتی عمداً از پیگیری سرنخهایی که ممکن است منجر به دست یافتن به آدم ربایان شود و جان مورو را نجات دهد، صرف نظر کرده است.
تصویری از یادداشت اشتون
علاوه بر این، به نقل از دیپلمات بریتانیایی، کمیته بحران ریاستجمهوری با نام "اداره ماسونی زیرزمینی" که مسئول تلاش برای نجات مورو بود و از نخبگان سیاسی وفادار به گلادیو تشکیل شده بود، جزو P2 بدنام بود.
به گفته اشتون، P2 تنها یکی از انبوه "نیروهای مرموز راستگرا" بود که تحت "استراتژی تنش" تلاش میکردند "با اعمال تروریسم و خشونت خیابانی، واکنش سرکوبگرانهای را علیه نهادهای دموکراتیک ایتالیا ایجاد کنند". رئیس جمهور کوسیگا از نفوذ آن در کمیته بحران خود کاملاً بیاطلاع بود.
در آوریل ۱۹۸۱، قضات در میلان به ویلای لیسیو جلی (Licio Gelli)، سرمایهدار ایتالیایی و فاشیست خودشناس که P2 را تأسیس کرد، یورش بردند. در آنجا، آنها لیستی از ۲۵۰۰ عضو با نام “Who’s Who” را کشف کردند که متشکل از سیاستمداران، بانکداران، جاسوسان، سرمایهداران، صنعتگران، و مقامات ارشد مجری قانون و ارتش ایتالیا بود. در بین مهمترین اعضای این گروه، سیلویو برلوسکونی (Silvio Berlusconi) قرار داشت.
پرونده P2 نخستوزیر آینده ایتالیا، سیلویو برلوسکونی
"توافق تاریخی" مورو، که براساس آن کمونیستها حکومت جولیو آندرئوتی را ممکن کردند، گام نهایی حزب قبل از ورود آنها به دولت خواهد بود. اشتون اظهار داشت که این پیشرفت برای P2، همچنین برای بسیاری از سیاستمداران تشکیلاتی غیر P2 و نیز برای ایالات متحده بود؛ و در پی آن بود که "یک بار برای همیشه هر احتمالی که حزب کمونیست ممکن است با آن به قدرت ملی دست یابد، را از بین ببرد". P2 در آن زمان در کنترل مجازی دستگاه امنیتی [ایتالیا] قرار داشت.
اشتون به "شواهد غیرمستقیم" از "حمایت ایالات متحده از P2" اذعان کرد (شواهد غیرمستقیم شواهدی است که بر استنباط تکیه میکند تا به نتیجهگیری برسد). در واقع جلی، بنیانگذار P2، به قدری با امنیت ملی و دستگاه اطلاعاتی واشنگتن ارتباط داشت، که ایستگاه سیا به صراحت او را متهم به ایجاد یک دولت موازی ضدکمونیستی در رم کرده بود.
تحقیقات پس از آن نشان داد که هنری کیسینجر (Henry Kissinger) در سال ۱۹۶۹ در جذب ۴۰۰ افسر برجسته ایتالیایی و ناتو به عنوان اعضای P2، کمک کرد. ایالات متحده تا حدی از پاکسازی ضدکمونیستی جلی سپاسگزار بود، که او را به عنوان مهمان افتخاری در مراسم تحلیف رئیسجمهورهای ژرالد فورد (Gerald Ford)، جیمی کارتر (Jimmy Carter) و رونالد ریگان (Ronald Reagan)، دعوت کرد.
اشتون یادداشت افشاگرانه خود را با اشاره به اینکه حقیقت در مورد دخالت واشنگتن در دوران خونین "سالهای سرب (Years of Lead) رم، احتمالاً هرگز معلوم نخواهد شد"، پایان داد (در ایتالیا، عبارت سالهای سرب- به ایتالیایی: Anni di piombo- به دورهای از آشفتگی اجتماعی، خشونت سیاسی و تحولات اشاره دارد که از اواخر دهه ۱۹۶۰ تا اواخر دهه ۱۹۸۰ ادامه داشت). دخالت بریتانیا در حملات تروریستی، کودتاهای دولت، کمپینهای ناپایدارسازی و دیگر ترفندهای خشن تحت حمایت عملیات گلادیو، نه تنها در ایتالیا بلکه در سراسر اروپا، به احتمال زیاد به عنوان یک راز باقی میماند.
در سال ۱۹۹۳، مردم متوجه شدند که چگونه ایالات متحده و بریتانیا مهمات را به عوامل اجرایی گلادیو هدیه دادهاند تا اقدامات تروریستی خونین را در سراسر ایتالیا بوجود آورند. همانطور که فرانچسکو فولچی در نشست "فوق سری" به دوستان خود در ناتو گفت: واشنگتن و لندن، عاملان حملات تلفات گسترده از جمله بمب گذاری در ایستگاه راه آهن بولونیا (Bologna) در سال ۱۹۸۰ که منجر به کشته شدن ۸۵ نفر و زخمی شدن بیش از ۲۰۰ نفر شد، را تأمین کردند.
مسئولان این جرمهای وحشتناک تقریباً در هر موردی، از دست عدالت فرار کردهاند. چند تن از مظنونان اصلی قتل عام بولونیا، از جمله منبع متعهد و تأیید شده MI6، رابرت فیوره (Robert Fiore)، به لندن فرار کردند. بریتانیا از تسلیم او و همدستانش با وجود محکومیت غیابی آنها برای جنایات خشونت آمیز، خودداری کرد.
تجارب گسترده اطلاعات بریتانیا که در عملیات گلادیو به دست آمده است، سؤالاتی را در مورد درسهایی که MI6 در عملیات مخفی فعلی در صحنههای درگیری به کار برده است، ایجاد میکند. همانطور که اخبار گریزون (The Grayzone) در نوامبر ۲۰۲۲ فاش کرد، سربازان و متخصصان نظامی بریتانیایی یک ارتش مخفی تروریستی در شرق اوکراین را برای انجام اقدامات خرابکارانه در کریمه (Crimea) و سایر مناطق روس نشین، آموزش داده و حمایت کردهاند. این طرح خواستار آموزش گروههای اوکراینی متعهد ایدئولوژیکی برای «تیراندازی، حرکت، برقراری ارتباط، زنده ماندن» بود.