آیا فناوری بلاکچین باعث کم شدن نابرابری در جهان میشود؟
به گزارش گرداب، عثمان دبلیو چوهان دکترای فلسفه و مدیر مرکز مطالعات هوافضا و امنیت است که در این مقاله به بررسی نابرابری و نحوه حضور آن در جهان ارزهای دیجیتال میپردازد.
چوهان معتقد است که نابرابری در جهان ارزهای دیجیتال نیز تداوم مییابد، زیرا که بخش اعظمی از ثروت بیتکوین دردست تعداد انگشتشماری از مالکان متمرکز شده است.
از سوی دیگر، در دیدگاه و یا روایت تحت عنوان «آنارشیسم رمزپایه» (cryptoanarchism)، ارزهای رمزپایه ابزاری برای دموکراتیک کردن ثروت از طریق توزیع گستردهتر میان شرکتکنندگان مستقل هستند. اما این مقاله با استفاده از دادههای bitinfocharts نشان میدهد که روایت آنارشیستی رمزپایه با واقعیت تمرکز انبوه ثروت ارزهای دیجیتال در دست معدودی از افراد (نهنگها) که سطوح نابرابری موجود در اشکال سنتی سرمایه را بازتولید میکند، در تضاد است.
«پایگاه رسانهای گرداب جهت آگاهی و افزایش دانش مخاطبان خود به ترجمه و انتشار مطالبی در حوزههای مختلف فناوری اقدام میکند. انتشار مطالب به معنای تایید محتوای آن نیست».
علاقه گسترده و پایدار عمومی به ارزهای رمزپایه منجر به تحقیقات گستردهای در مورد وعده فناوری بلاک چین در سطح جهانی شده است. بخشی از جذابیت ارزهای رمزنگاری شده، همانطور که طرفداران آن اعلام کردهاند، در روایتی قدرتمند از دموکراتیزه کردن ثروت از طریق سیستم غیرقابل انحصاری مشارکت گسترده کاربران مستقل است. این جذابیت به عنوان یک تکیه گاه اصلی برای بخش قابل توجهی از سرمایه گذاران ارزهای رمزپایه عمل کرده است که در متقاعدسازی آنارشیستهای رمزپایه مشترک شدهاند. این بخش نسبت به سیستمهای پولی سنتی که به وسیلهی شیوههای سرمایهداری تاریخی و معاصر تداوم مییابد، به دلیل نابرابری کاملاً مشهود در تمرکز ثروت که مکرراً رخ میدهد، ابراز انزجار کرده است. این چنین نابرابری مشهود به ویژه در عصر ظهور ارزهای رمزنگاری شده بسیار تامل برانگیز است. میتوان پیشبینی رشد وحشتانک نابرابری در اکثر جوامع امروزی را در سنت اقتصادی مارکسیستی تحلیل تاریخی در مورد شیوههای تولید سرمایهداری مشاهده کرد.
با توجه به پایبندی پرشور بخشی از سرمایه گذاران ارزهای دیجیتال به آرمانهای روایت آنارشیستی رمزپایه و مشارکت اقتصادی دموکراتیک، این مقاله به دنبال آن است که تجلی آن آرمان را به شیوهای تجربی زیر سوال ببرد. با تکیه بر دادههای جمع آوری شده به وسیلهی bitinfocharts در مورد انحصار ثروت بیت کوین، این سوال مطرح میشود که آیا در واقع مشارکت دموکراتیک شده با تداوم شدید نابرابری که یادآور شیوههای سنتی سرمایهداری است خنثی شده یا خیر.
شکل ۱. آستانهها و آدرسهای انحصار ثروت بیت کوین
منبع: bitinfocharts
همانطور که در شکل ۱ نشان داده شده است، از نزدیک به ۲۰ میلیون آدرس کیف پول بیت کوین، تنها ۵۷۵ آدرس دارای ارزش بیش از ۱۰ میلیون دلار هستند، در حالی که از سوی دیگر، ۱۴ میلیون آدرس دارای مبلغی معادل دلار در محدوده ۱ تا ۹۹ دلار هستند. این توزیع ثروت وحشتناک است، با تنها ۴ میلیون مالک در محدوده ۱۰۰ تا ۹۹۹ دلار و فقط سیصد هزار آدرس دارای بین ۱۰۰۰۰ تا ۹۹۹۹۹ دلار. از این گذشته، پنج آدرس کیف پول بیت کوین وجود دارد که نزدیک به ۶۰۰۰۰۰ بیت کوین، معادل ۲ میلیارد دلار تا لحظه نگارش این مقاله، یا ۳.۴ درصد از کل مبلغ باقی مانده را در خود جای دادهاند. با در نظر گرفتن یک تصویر کاملتر، میتوان گفت که تنها ۱ درصد از مالکان بیش از ۵۰ درصد از بیت کوینهای موجود را در اختیار دارند.
آیا این یادآور نابرابری آشکاری نیست که در اندازهگیری نابرابری در اشکال سنتی سرمایهداری یافت میشود؟
در سالهای اخیر و بهویژه از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸، توجه زیادی به تمرکز اشکال سنتی ثروت در دست «۱ درصدیهای» بدنام شده است. سطوح نابرابری همچنان رو به وخامت است و گروههای جامعه مدنی و سیاستمداران خشم خود را نسبت به چنین وضعیت تاسفبار اقتصاد جهانی برانگیختهاند. اما آیا رمزارزها چیز متفاوتی نشان میدهند؟ در واقع، با یک نگاه تجربی به انحصار بیت کوین در دست تعداد انگشت شماری از آدرسها، بازتولید نابرابری را در این طبقه دارایی نیز شاهد هستیم.
چگونه میتوان این قضیه را با آرمانهای روایت آنارشیسم رمزپایه که از شکل دموکراتیک شده مشارکت مالی حمایت میکند، تطبیق داد؟
ابتدا باید تذکر داد که در این زمینه چند نکته وجود دارد که باید در نظر گرفت. اولاً، ارزهای دیجیتال شکل جدیدی از سرمایه هستند و بنابراین به طور مستقیم با اشکال تاریخی در کل قابل مقایسه نیستند. دوماْ، برخی کیفپولهای اورجینال بیت کوین استخراجشده را به شیوهای انباشته میکنند که اساساً با داراییهای سنتی متفاوت است، آنها به طور متناوب در یک بازه زمانی ده ساله بیت کوینها را برای استخراج بیشتر جذب میکنند. سوم، سرمایه سنتی تقریباً کل سرمایه افراد هر جامعه را در بر میگیرد، در حالی که مشارکت در طیف دارایی ارزهای دیجیتال یک پدیده داوطلبانه است و تمامی سرمایههای همه افراد جامعه را در برنمیگیرد.
با وجود این نکات، اختلاف فاحش بین اظهارات کریپتوآنارشیستی و واقعیت انحصار بیت کوین، سؤالاتی را در مورد این که چگونه این نوع دارایی علیرغم تازگی خود، نابرابری را بازتولید میکند، ایجاد میکند. تحقیقات بیشتری برای بررسی پیامدهای بازتولید نابرابری اقتصادی در آنچه تصور میشد شکل جدیدی از مشارکت مالی است، هم در جامعه سرمایه گذاران ارزهای دیجیتال و هم در جامعه بزرگتر مورد نیاز است.