Gerdab.IR | گرداب

موسوی دهه 60، موسوی دهه 80 - بخش دوم

تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۸۹

نامه‌ استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است؟

گرداب- "علی اکبر پرورش"، در مورد چگونگی حضور موسوی در انقلاب، معتقد است که ایشان در نویسندگی آدم توانا و خوش قلمی بود و این دلیل باعث شد که در زمان تشکیل دفتر حزب، مرحوم "شهید بهشتی" به ایشان بها دهند و به نوعی حمایت‌های شهید بهشتی بود که باعث شد ایشان مدارج ترقی در حزب جمهوری اسلامی و نظام را به سرعت طی کنند.
 
وی معتقد است موسوی پس از شهادت دکتر بهشتی هم بسیار مورد توجه جریان چپ آن سال‌ها در حزب جمهوری و سازمان مجاهدین انقلاب قرار داشت به طوری که پس از شهادت آیت الله بهشتی، باهنر و رجایی، به عنوان نخست وزیر مشغول به کار شد. چون حزب جمهوری اسلامی تنها کانون منسجم و متحد نیروهای انقلابی بود، این مسأله مورد قبول واقع شد.[1]
 
از طرف دیگر، در این دوره به دلیل فروکش کردن موج تحرکات مخالفان سیاسی، به خصوص منافقین و متلاشی شدن آن‌ها و استقرار گروه‌هایی از آن‌ها در عراق، ثباتی نسبی در فضای سیاسی کشور، حاکم شد. به این ترتیب در دولت و مجلس، انسجام و یک‌پارچگی فکری بیش‌تری به‌وجود آمد؛ به طوری که برخی محققان از این دوره به عنوان دوره‌ حاکمیت "حزب الله" یا "خط امام" یاد می‌کنند.
 
کابینه‌ موسوی هم از دو جناح چپ و راست، تشکیل شد. اعضای راست کابینه با وجود گرایش سیاسی شخص نخست وزیر به جناح چپ، به عنوان اقلیت کابینه و دولت به شمار می‌رفتند که عبارت بودند از: حبیب الله عسگر اولادی، علی اکبر ناطق نوری، احمد توکلی، مرتضی نبوی، علی اکبر ولایتی و اعضای شاخص جناح چپ هم شامل: شخص میرحسین موسوی، بهزاد نبوی، محمدعلی نجفی، سیدمحمد خاتمی و کاظم اکرمی.
 
عده‌ای مدعی‌اند که جناح چپ از حمایت بیش‌تر امام(رحمة‌الله) برخوردار بود و به همین دلیل با کنار نهادن چهره‌های شاخص جناح راست در دولت، اقدام به تثبیت قدرت خویش نمود و جناح راست طی 8 سال در اقلیت ماند. اما این موضوعی کاملاً قابل بحث است که آیا حمایت امام خمینی متعلق به شخص خاص، یعنی موسوی بود؟! یا شرایط ویژه‌ کشور، از جمله وجود وضعیت جنگی، حمایت از نخست وزیر وقت و جناح وی را ایجاب می‌کرد؟
 
به نظر می‌رسد از مهم‌ترین دلایل این حمایت امام خمینی از میرحسین موسوی در زمان نخست‌وزیری وی این ‌بود که دولت پیشانی نظام برای انجام مأموریت‌ها و کارهای سنگین است؛ لذا دولت بدون پشتیبانی رهبری نمی‌تواند مسؤولیت‌های خود را به خوبی انجام دهد اما این حمایت‌ها بدین معنا نبود که امام خمینی نسبت به عملکرد موسوی انتقادی نداشته باشند.

در دوره‌ اول نخست‌وزیری موسوی با توجه به شرایط حساس جنگ، حمایت امام از موسوی برای مقابله با شرق و غرب که در مخالفت با جمهوری اسلامی متفق القول بودند، لازم به نظر می‌رسید، اما در دور دوم نخست‌وزیری ایشان، مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس‌جمهور بودند قصد نداشتند موسوی را به عنوان نخست‌وزیر خود انتخاب کنند و این موضوع را به امام گفته بودند و امام نیز پذیرفتند اما عده‌ای خدمت امام رفته و استدلال کردند که اگر موسوی عوض شود به جنگ ضربه می‌خورد و این تغییر سبب تضعیف جبهه‌ها می‌شود، بنابراین امام پذیرفتند که موسوی در این دوره نیز نخست‌وزیر باشد.[2]
 
میرحسین موسوی از نظر فکری تعلق به جریان چپ حزب جمهوری اسلامی داشت که به طور معمول با دیدگاه به ظاهر عدالت‌خواهانه، مساوات‌جویانه و مردم‌گرایانه از طیف راست حزب جمهوری متمایز می‌شدند .ایشان در جناح چپ در عرصه‌ اقتصادی به رشد غیرسرمایه‌داری گرایش داشت و بر وجود یک اقتصاد دولتی گسترده، برنامه‌ریزی متمرکز، پذیرش مسؤولیت‌های پردامنه از سوی دولت در تأمین عدالت اجتماعی، محدودیت مالکیت خصوصی، ممنوعیت یا تهدید بسیار شدید سرمایه‌گذاری‌های خارجی و جهت‌گیری‌های کلی برای نیل به خودکفایی، تأکید می‌کرد و معتقد بود که مهم‌ترین اهرم‌های اقتصادی باید در دست دولت باشد. [3]
  
طرف‌داران جناح چپ بیش‌تر از طبقات فرو دست، نسل جوان‌تر طلاب و اقشار پایین طبقه‌ متوسط نوین برخاسته بودند، این جناح نهادهایی چون دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و انجمن اسلامی معلمان را تشکیل داده بود. به علاوه حامیان این جریان تا حد زیادی در سازمان‌های انقلابی چون سپاه پاسداران و جهاد سازندگی حضور داشتند و هم‌چنین اکثریت مجلس را نیز طی دهه‌ نخست انقلاب از آن خود کرده بودند که موسوی نیز اساساً باید نماینده‌ این جناح به شمار آید.
 
در تابستان 62، به دلیل اختلافات درون کابینه، 3 وزیر که به طور کلی مخالف تفکر غالب بر دولت موسوی بودند، از کار بر کنار شدند. طرف‌داران جناح مخالف موسوی هم بارها سیاست‌های دولت موسوی و جهت‌گیری مداخله جویانه‌ آن را به باد انتقاد گرفته و در پاییز 64 کوشیدند مانع از رأی اعتماد مجلس به موسوی شوند که سرانجام مسأله با مداخله‌ی شخص امام بنا بر مصلحت نظام به نفع موسوی، به پایان رسید.[4]

در تابستان 67، مجلس به 8 وزیر پیشنهادی موسوی رای اعتماد نداد و در پی آن موسوی با این بهانه که نمی تواند با مجلس مخالف، همکاری کند، استعفا داد. اما امام با توجه به شرایط بحرانی جمهوری اسلامی و به دلیل جنگ، با استعفای وی مخالفت کردند و فرمودند: «نامه‌ استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است؟»[5]
جالب است که امام آن استعفا را در راستای اهداف دشمن، تعبیر کردند.
 
امام خمینی(رحمة‌الله) هم‌چنین خطاب به نخست‌وزیر وقت می‌فرمایند: «اگر برنگردید شما را به مردم معرفی می‌کنم و اگر خدمات گذشته نبود شما را دادگاهی می‌کردم[6] و در نهایت موسوی مجبور شد به دفتر نخست وزیری برگردد و با مداخله‌ی امام، موفق به اخذ رأی اعتماد از مجلس شد.
 
عده‌ای معتقدند در طول دوران 8 ساله‌ همکاری میرحسین موسوی و آیت الله خامنه‌ای، اختلافاتی وجود داشت که حتی یک بار در شهریور 1367 و کمی بعد از پایان جنگ ایران و عراق، به استعفای موسوی از نخست وزیری انجامید[7].
 
مشکلات متعددی هم‌چون جنگ، تحریم بین‌المللی و کاهش در آمدهای نفتی باعث شد که این دولت نتواند سیاست‌های پایدار اقتصادی و اجتماعی را ادامه دهد و تمام تلاش آن برای ادامه‌ حفظ وضع موجود در شرایط جنگ و جلوگیری از ایجاد مشکلات بیش‌تر برای مردم و انقلاب مصروف شد، اما علی‌رغم این شرایط، موسوی معتقد است که دولت اقدامات مهمی را در جهت کاهش مشکلات و محرومیت زدایی در مناطق مختلف انجام داده که حفظ توان اقتصادی عامه‌ مردم در شرایط جنگی و اداره‌ کشور با کم‌ترین امکانات از جمله‌ آن‌هاست. موسوی عقیده دارد که این‌ها از "افتخارات" دولت او هستند.[8]
 
باید افزود از آن‌جا که تقریباً تمام دوران نخست وزیری میرحسین موسوی هم‌زمان با جنگ ایران و عراق بود، عموماً از او با عنوان "نخست وزیر جنگ" یاد می‌شود. سیاست‌های انقباضی دولت او در آن دوران، به ویژه توزیع کالاهای اساسی با کوپن از جمله ویژگی‌هایی است که دولت موسوی به طور معمول با آن‌ها شناخته می‌شود.
 
پی‌نوشت‌ها:

[1]. واکاوی ریشه‌های تاریخی فتنه‌ی 88 در گفت‌وگو با علی اکبر پرورش، گذر از فتنه، ویژه نامه‌ی روزنامه‌ی همشهری، 18/3/1389
 
[2]. نشست مرتضی نبوی در دانشگاه علامه طباطبایی، رجانیوز، 16/8/1388
 
[3]. غلام‌رضا مصباحی مقدم؛ "بررسی اختلافات مواضع موجود در اقتصاد جمهوری اسلامی ایران" نور علم; دوره‌ی چهارم، آذر و دی1370، صص  32،341
 
[4]. یحیی فوزی؛ پیشین، ص 104
 
[5]. نامه امام خمینی در پاسخ استعفاء موسوی، 15/6/1367،رجانیوز
 
[6]. سخنان ذوالنور (جانشین نماینده‌ ولی فقیه در سپاه پاسداران) در همایش تحلیل سیاسی و بررسی انتخابات، خبرگزاری فارس، 12/2/1388
 
[7]. سخنان ذوالنور (جانشین نماینده‌ ولی فقیه در سپاه پاسداران) در همایش تحلیل سیاسی و بررسی انتخابات، خبرگزاری فارس،12/2/88

[8]. یحیی فوزی؛ پیشین، ص 106
 
جمعی از نویسندگان؛ راضیه امیری رز، فاطمه امیری رز و افسانه قائم
 
منبع: برهان