5. انواع جنگ رسانه ایجنگ رسانهای را از نظر منابع، ابزار و حوزه عمل می توان به شرح ذیل تقسیم کرد:
الف) انواع جنگ رسانهای از نظر منابع و تبلیغات۱ – تبلیغات سفید: از منابع شناخته شده استفاده و آن را معرفی میکند.
۲ – تبلیغات خاکستری: به هیچ منبعی اشاره نمیکند و برای مخاطبان مجهول است.
3 – تبلیغات سیاه: در ظاهر به هر منبعی غیر از منبع حقیقی آن نسبت داده میشود؛ به تعبیری منابع رسانهها در تبلیغ کاملاً مشخص است ولی اینکه از کجاست، مشخص نیست و دشمن محسوب میشود و دست نیافتنی است.
ب) انواع جنگ رسانهای از حیث ابزار عبارت است از:به طور کلی برای موفقیت و تأثیرگذاری بیشتر در جنگ رسانه ای، هر کشوری که بتواند از ابزارهای بیشتر، پرحجمتر، مدرنتر و فناوریهای جدید رسانهای و ارتباطی استفاده کند، خواهد توانست موفقیت بیشتری را برای عرصه جنگ رسانهای تضمین کند. گرچه نسبت میان هرکدام از ابزارها و تأثیرگذاری حاکم برآن و برد و جذابیت هر یک درجوامع مختلف متفاوت است و برای وزن دهی آن باید پژوهش جداگانهای صورت پذیرد، صرفا عمده ابزارهای شناخته شده و قابل دسترس به شرح ذیل معرفی میشود:
۱ – رادیو
۲ – تلویزیون
۳ – اینترنت
۴ – مطبوعات
۵ – خبرگزاریهای بین المللی
۶ – ماهوارهها
۷ – سایر وسایل ارتباط جمعی
۶. تهدیدات جنگ رسانه ایاز دیدکلی و گونه شناسی تهدید، همانطور که "باری بوزان" میگوید، یکی از اساسی ترین تهدیدها علیه امنیت و منافع ملی هر کشوری ، تهدیدهای فرهنگی است. به همان میزان که تهدیدهای نظامی، بروز و ظهور و چهرهای آشکار دارد، تهدیدهای فرهنگی، پوشیده و با چهرهای پنهان و با بهرهگیری از روشهای پیچیده به کار می رود و تا جایی پیش میرود که در عصر کنونی بدون لشکرکشی، کشورگشایی امکانپذیر شده و این امکان برای صاحبان قدرت از طریق فرهنگسازی و همسانسازی فرهنگی، شکلدهی و مدیریت افکار عمومی ایجاد شده است. در این میان رسانهها مرکز ثقل است و نقش اول را ایفا میکند.
تهدیدزایی رسانهها از طریق نقش این وسایل ارتباطی در تبلیغات، جنگ روانی و جنگ رسانهای به ویژه با استفاده از انگارهسازی در شکلدهی افکار عمومی ملموستر و ابعاد آن موضوعیتی بیشترمییابد.
"جان گالتنگ"، رسانهها را مثل سایر عوامل قدرت می پذیرد و در کنار عوامل اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی جزء منابع قدرت تلقی کرده است. رسانهها و وسایل ارتباطی جمعی با ایجاد تصویر مجازی از جهان از طریق انگاره سازی و برجستهسازی برچسب زنی و… دنیایی ذهنی و غیر واقعی مطابق با منافع صاحبان قدرت را به دنیا مخابره میکنند.
از جمعبندی روشهای رسانهها برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی چه انگارهسازی، برچسب زنی یا برجسته سازی و چه شیوههای دیگر، رسانهها به علت اینکه خود را حد واسط بین پدیدهها و واقعیات و مردم میدانند، به نوعی با ایجاد احساس غیر واقعی مدیریت ادراک و تغییر و هدایت نگرشها بر عملکرد و عکسالعمل مخاطبان خود تأثیر میگذارند. این فرایند میتواند به ایجاد تهدید و یا خلق فرصتی از سوی رسانهها منجر شود. (ساری، ۱۳۸۵: ۱۷۸)
شاخصهای مؤثر در سنجش تهدیدات رسانه ایدر بحث تهدید شناسی با فرض شناخت ماهیت و موضوع تهدید، عامل تهدید و حوزه آن باید با برخی شاخصهای کیفی و کمی نسبت به ارزیابی، اولویت و اهمیت تهدید را مورد سنجش قرار داد. به تعبیر باری بوزان فوریت، اولویت و جدی بودن تهدید بسیار مهم است. بوزان شاخص های کمی و کیفی تهدید را عمدتاً ذیل محور "شدت تهدید" تقسیم بندی میکند که خود در برگیرنده عمق، گستردگی، مکان، توان بازیگر، اهمیت منافع مورد تهدید و احتمال وقوع است. (بوزان، ۱۳۷۸: ۱۶۴)
افراد دیگری مثل مایکل اشمیت، شاخص های کمی و کیفی تهدید را در چهار متغیر اصلی، اهمیت موضوع تهدید، احتمال وقوع، فوریت تهدید و نهایتاً شدت لطمه وارد شده به منافع یا اهداف خلاصه می کنند. (اشمیت، ۱۳۸۰: ۲۶۲) اما کاملترین شاخص بندی سنجش تهدید را در تقسیمبندی دکتر اصغر افتخاری در کتاب کالبد شکافی تهدید میتوان یافت که در دو سطح درونی شامل شاخص توان ملّی و منافع ملّی و سطح بیرونی با شش شاخص بیرونی به منظور ارزیابی تهدید و سنجش کمی و کیفی،اشاره میکند (افتخاری، ۱۳۸۵: ۱۱۴) که عبارت است از:
۱ – عمق تهدید۲ – دامنه تهدید۳ – زمان تهدید۴ – مکان تهدید۵ – قدرتمندی تهدیدگر۶ – موقعیت تهدیداتبا توجه به ماهیت تهدیدات رسانه ای که در جنگ نرم و جنگ روانی (نرم افزاری) نقش مؤثری ایفا می کند و غالباً از گونه هایی است که تهدیدگر (عامل تهدید) با نیت و طرحریزی و برنامهریزی شده، عامدانه و آگاهانه با ماهیت سوء میتواند آثار ویران کننده فراوانی علیه تهدید شونده در حوزه دولت- ملّت هر کشور ایجاد کند و چه بسا به تغییرات اساسی یا براندازی تدریجی نظام در درازمدت بیانجامد (همانند سناریوی فروپاشی شوروی).
در یک الگوی دیگر، سنجش تهدیدات رسانه ای ازدیدگاه علی عبدالله خانی در کتاب تهدیدات امنیت ملّی و روش سنجش تهدیدات بر پایه چهار گام ذیل پایه گذاری شده است (عبدالله خانی، ۱۳۸۶: ۲۵۳):
۱ – برآورد حوزه تهدید
۲ – عامل تهدید و تحلیل آسیب پذیری
۳ – ارزیابی تهدید
۴ – الگوسازی و ایجاد سناریو
7. مدیریت تهدیدات رسانه ایبا عنایت به اینکه رسانهها به مثابه یکی از مهمترین عوامل و ابزارهای قدرت نرم، همواره نقش اساسی را عهدهدار هستند با هدف تغییر نگرش افراد و مهندسی ادراک و افکار آنان، اولویت موضوعات مورد نظر خود و تبدیل آن به رفتار مورد نظر صاحبان قدرت با به کارگیری شیوههای اقناع و متقاعدسازی از همه ابزارهای تبلیغ و جنگ رسانهای و روانی همچون اغراق و بزرگنمایی، تحریف اخبار، فریب و برجسته سازی و انگارهسازی و برچسبزنی و… بهره میگیرد. بنابراین نقش مؤثر مدیریت تهدیدات رسانهای در دو جبهه حوزه خودی و حوزه حریف لازم و ضروری به نظر میرسد.
به طور کلی برای اعمال مدیریت تهدیدات رسانهای، اقدامات اساسی و راهبردی برای پیشگیری و رویارویی با آن عبارت است از:
الف) شناخت تهدیدات (موضوع تهدید، عامل تهدید و حوزه تهدید)
ب) اولویت بندی تهدیدات بر اساس درجه اهمیت و حساسیت آن در امنیت ملّی کشور
ج) ایجاد سازوکار مناسب، هوشمند و دائمی برای رصد و رویارویی با تهدیدات رسانهای
د) تدوین استراتژی کلان تبلیغی و رسانهای در برخورد تهاجمی با جنگ رسانهای دشمن و ارتقای سواد رسانهای در برخورد با حوزه ملّی (جبهه خودی)
هـ) طراحی سیستم مدیریت جامع رسانهای با مشارکت تمام حوزههای مرتبط در جهت تقویت قدرت نرم در کشور و رویارویی با تهدید نرم دشمن(رفع تهدیدات و تولید فرصتها)
۸. رویکردهای مدیریت تهدیدات رسانه ای۱) مدیریت تهدیدات رسانه ای به مثابه مدیریت عمومیدر یک نگاه دیگر میتوان مدیریت تهدیدات رسانهای را به مثابه مدیریت عمومی سازمان رسانهای به شمار آورد که مانند سایر سازمانها نیازمند اعمال مدیریت به منظور دستیابی به اهدافی چون رشد، بقا، بهرهوری و… باشد. هرآنچه در خصوص اصول، فنون، مهارتهای مدیریت در ادبیات مدیریت وجود دارد در اینجا نیز مصداق پیدا میکند. این رویکرد به اعمال، کارکردها و وظایف اساسی مدیریت نظیر برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل و… به منظور تحقق اهداف سازمان رسانهای تلقی میشود.
۲) مدیریت تهدیدات رسانه ای به مثابه کارکردیدر این رویکرد مدیریت تهدیدات رسانهای بر مبنای نوع تهدید و اولویت بندی آن باید در صدد پیشگیری و مقابله با تهدیدات اقدام کند و با کارکردهای مؤثر در اعمال مدیریت رسانهای خود به جنگ رسانهای حریف بپردازد و تلاشهای آن را به موقع خنثی کند. در واقع در این رویکرد، مدیریت تهدیدات رسانه، خود به عنوان مدیریت رسانه نقشآفرین است و با شناخت تهدیدات و آسیب پذیری ها و اتکا به ظرفیت و توانمندیهای رسانهای خود در تقابل با تهدیدات رسانهای برمیخیزد و با اعمال شیوهها و روشهای مؤثر و بهره گیری کامل از ابزارهای رسانهای خود علاوه بر مقابله با تهدیدات رسانهای، فرصت سازی (ایجاد تهدید برای دشمن) میکند.
۳) مدیریت تهدیدات رسانه ای به مثابه تهاجمیدر این رویکرد مدیریت تهدیدات رسانهای در رویارویی با آن در واقع، وارد مرحله مبارزه و کارزار با تهدیدات رسانهای با ترکیبی از اهداف کنترل و خنثی سازی یا مقابله با تهدیدات در میدان عمل میشود. در واقع با درک صحیح از تهدیدات و شناسایی آن، دسته بندی و اولویت بندی آن با اتخاذ استراتژیهای مقابله، زمینههای لازم را در برخورد با آن انجام میدهد و قبل از اینکه تهدیدات رسانهای اثر خود را بگذارد، ضمن برگرداندن آن، زمینه تهدیدات رسانهای را خود ایجاد میکند. این نوع مدیریت به منزله تولید تهدید برای عامل تهدیدکننده است تا در نهایت به بازدارندگی جنگ رسانهای تبدیل شود و عامل تهدید در صورت تشدید تهدیدات خود، چنان ضربهای خواهد خورد که نه تنها به هدف نمیرسد، بلکه برای خودش تهدیدزا میشود و مجبور است عقبنشینی کند.
۴ – مدیریت تهدیدات رسانه ای به مثابه تدافعیدر این رویکرد مدیریت تهدیدات رسانهای به جای مقابله به مثل و تهاجمی برخورد کردن تهدیدات رسانهای به دفاع برمیخیزد و با افشاگری و تنویر افکار عمومی در حوزه خودی، تلاشهای حریف را خنثی میکند و با موضع دفاعی و مصونسازی و بعضاً با ایجاد محدویتهای قانونی و فنی در صدد نرسیدن پیام و جریان اطلاعات از سوی رسانههای تهدید کننده برمیآید و مبارزه خود را در ایجاد حصار و حفاظت کامل از عدم دسترسی رسانههای تهدید کننده به خودی از سرمیگیرد. گرچه با گسترش روزافزون فناوری اطلاعات و عدم کنترل کامل فضای سایبری در دنیای امروز این نوع مدیریت کارساز نیست، هنوز برخی از کشورها از جمله کره شمالی این نوع مدیریت تهدیدات رسانهای را اعمال میکنند و نمونه بارز این اقدامات تدافعی را در سطح اتحاد جماهیر شوروی قبل از فروپاشی شوروی شاهد بودهایم.
۵ – مدیریت تهدیدات رسانهای به صورت ترکیبیچنانچه هر کدام از رویکردهای مدیریت اعم از عمومی، کارکردی، تهاجمی و تدافعی نقاط قوت و ضعفی داشته باشد با بهرهگیری از نقاط قوت و کاهش ضعفهای آن، میتوان به نوعی مدیریت اقتضائی به صورت ترکیبی در برخورد با تهدیدات رسانهای اقدام کرد که ضمن بهرهگیری از الگوهای مدیریت و علمی با برنامهریزی و سازماندهی صحیح، شناخت تهدیدات رسانهای اعم از موضوع تهدید، حوزه تهدید و عامل تهدید و ایجاد زمینههای تدافعی در مقابل هجوم تبلیغات و جنگ رسانهای با جسارت و ابتکار لازم از فرصت جریان اطلاعات آزاد و بسترهای آن مثل اینترنت، ماهواره در رسانهها، تهدید رسانهای برای عامل تهدید در حوزه قلمرو خودش به وجود آورد و با همان شیوهها و روشها، جنگ رسانهای را علیه عامل تهدید تدارک دید و با هنر و خلاقیت جلب مخاطب به مبارزه عملی علیه آنها برآمد.
در این صورت مدیریت تهدیدات رسانهای و سه جبهه همزمان باید اعمال مدیریت کند:الف) در حوزه خودی برای خنثی سازی تهدیدات رسانهای دشمن با تنویر افکار عمومی، افشاگری و بیاعتبار کردن رسانههای آنها
ب) در حوزه حریف با بهرهگیری از شیوهها و روشهای تبلیغاتی و جنگ رسانهای و به چالش کشیدن سیاستها و اقدامات دشمن
ج) در حوزه بیطرف و یا به عبارتی در حوزههایی که حریف برای خودش هدف تبلیغاتی قرار داده و همانند حوزه خودی در صدد اعمال تهدیدات رسانهای، علیه دولت وملّتهای آن است که در این صورت ضمن ورود حوزه سوم مدیریت رسانهای، عامل تهدید را بسیار آزار میدهد و به عنوان رقیب به شمار میآید.
۹. نتیجه گیریفراگیری رسانههای جمعی گوناگون و پیشرفته در عصر کنونی که اذهان و افکار مخاطبان دشمن، خودی و بیطرف را هدف قرار داده، همراه با ویژگی دو سویه بودن آن، آثار منفی و مثبت فراوانی را به دنبال داشته است. بهره گیری نظام سلطه از ابزارها و فنون جنگ رسانهای در جهت کسب و حفظ منافع به کشف و اختراع و ساخت ابزارهای فرامدرن منجر شده است به گونه ای که طرفهای درگیر به جای جنگ سخت و نظامی به جنگ نرم، عملیات روانی و جنگ رسانه ای گرایش پیدا کردهاند.
بنابراین جنگ رسانه ای را در جهت تضعیف کشور هدف و بهره گیری از توان و ظرفیت رسانه ها برای به دست آوردن منافع تعریف میکنند.
جنگ رسانهای از برجسته ترین عوامل جنگ نرم به شمار می رود. با وجود اینکه جنگ رسانه ای بیشتر در میدان های نبرد نظامی کاربرد دارد از اهمیت آن در دیگر زمانها کاسته نمیشود؛ زیرا هدف جنگ رسانهای کنترل و تغییر اذهان و افکار عمومی مردم و تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان است.بهرهگیری نظام سلطه و در رأس آن امریکا از رسانه ها در جهت تسلط بر ملتها نمونههای فراوانی دارد که میتوان بر راهاندازی جنگ رسانهای در ویتنام، گرانادا، بالکان، کارائیب، افغانستان، جنگ اول و دوم خلیج فارس و… اشاره کرد و از حجم وسیع اقدامات رسانهای در جنگ اخیر به عنوان استراتژی نظام سلطه در به کارگیری روشها، شیوهها و ابزارهای نوین یاد کرد که در این خصوص می توان به استفاده از خبرنگاران همراه که بیش از پانصد تن از آنان در یگانهای عمل کننده همراه نیروها وارد جنگ شدند، اشاره کرد.
واقعیت این است که در پشت صحنه عملیات رسانهای، راهبردی به عنوان سیاست رسانهای قدرتها قرار گرفته است که به صورت رسمی و سازمان یافته اما پنهان با بودجههای سری از سوی سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و سرویسهای جاسوسی، رهبری میشود. فرماندهان جنگ رسانهای استراتژیستهای عملیات روانی و متخصصان تبلیغاتی و عملیات روانی و کارگزاران رسانهای بینالمللی هستند. جنگ رسانهای از ویژگیهایی همچون توجیه و اجرای عملیات روانی از طریق بحرانسازی، سیاهنمایی و تحریک افکار عمومی مخاطبان و جامعه در جهت رسیدن به اهداف برخوردار است. صاحبان قدرت برای اجرای سیاستهای خود روشهایی را در جهت انحصاری کردن رسانهها به اجرا میگذارند و در این رابطه از روشهای پنهانکاری، حمله و انهدام هدف، برچسبزدن، فرض و تصور پیشگیرانه، ظاهرسازی، کوچکنمایی، توازن نادرست و عدم پیگیری استفاده میکنند. رسانهها ویژگیهای خاصی نیز دارند؛ از جمله اینکه گفتگو را حیاتیترین حوزه و سلاح میدانند و متقاعد ساختن یک نفر برای پیوستن به خودی را بسیار ارزانتر از کشتن او میدانند و کلمات را کم هزینهتر از گلوله میپندارند.
ماهیت اصلی جنگ رسانه ای، نفوذ و تأثیر گذاری بر افکار، عواطف، تمایلات و در نهایت رفتار مخاطبان است که با ابزار قواعد فنی و تکنیکی با در نظر گرفتن هدف، سطح، وسعت و نوع عملیات خود را طرحریزی میکنند و به مرحله اجرا در می آورند. در این راستا از ابزارهای گوناگون و پیشرفته رسانه ای درگروههای مختلف دیداری، شنیداری و نوشتاری بهرهمند می شوند و نیز از ابزارهای شناخته شده و در دسترسی که امروزه با عناوین رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سایتهای اینترنتی، خبرگزاریهای بین المللی ماهواره و سایر وسایل ارتباط جمعی با آنها آشنا هستیم.به طور کلی در جنگهای نامتقارن و جدید، رسانه ها مهمترین ابزار تصویر سازی به شمار میروند و در فرایند تبدیل و تبدل یعنی ایجاد دنیایی که تصویر جای واقعیت را میگیرد، نقش اساسی ایفا میکنند و قبل از هرگونه اقدام فیزیکی اعم از جنگ نظامی، اقدام رسانهای و اقدام عملیات روانی را علیه کشور هدف خود اعمال میکنند تا ضمن نشان دادن قدرت خود، قدرت حریف خود را اندک نشان دهند.
سربازان این جنگ در ظاهر، نویسندگان، خبرنگاران، مفسران، تصویربرداران، تولید کنندگان خبری و مطبوعاتی، کارگردانان، تهیه کنندگان و عکاسان رسانهها هستند. سلاح و تجهیزات این سربازان نیز رادیو، تلویزیون و اینترنت، ماهواره، خبرگزاریها، دوربینها، کاغذ و قلم و دستگاههای چاپ و نشر و… است؛ اما واقعیت این است که در پشت صحنه عملیات رسانهای، سیاست رسانهای قدرتها و نظام سلطه به مثابه راهبرد این حرکت قرار گرفته است که به صورت رسمی و سازمان یافته اما پنهان با اختصاص بودجهای سری از سوی سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و سرویسهای جاسوسی و تشکیلات ویژه نظامی هدایت میشود.
بخش دیگری از متولیان و رهبران رسانهها صاحبان پول و سرمایهها هستند. آنان به منظور افزایش سرمایههای بی حد و حصر خود جنگ رسانهای به راه میاندازند و ملتها را برای مصرف کالای خود و یا گرایش به سوی خود راهبری میکنند.
آنچه مسلم است در جنگ رسانهای، مدیریت تهدیدات رسانهای در خنثی سازی و رویارویی با آن از اهمیت بسزایی برخوردار است و باید همکاری هماهنگ و نزدیک بخشهای نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، رسانه ای و عملیات روانی و تبلیغی یک کشور را در پی داشته باشد. با شناخت تهدیدات (موضوع تهدید، عامل تهدید، حوزه تهدید) و ابزارهای رسانهای با ایجاد ساز وکار مناسب در سه جبهه حوزه خودی، حوزه حریف (عامل تهدید) و حوزه بیطرف همزمان به جنگ رسانهای تهاجمی پرداخت و تأثیر تهدیدات رسانهای دشمن را به حداقل رساند.
در این راستا دستگاههای مسئول نظام مقدس جمهوری اسلامی در اجرا و رویارویی با جنگ رسانهای، باید اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار دهند:۱ – برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت در مورد رویارویی با جنگ رسانهای نظام سلطه و اجرای جنگ رسانهای علیه آن
۲ – توسعه کمی و کیفی دستگاههای مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز
۳ – شناسایی عوامل و امکانات داخلی و منطقهای مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز
۴ – شناسایی عوامل و امکانات داخلی، منطقهای و فرامنطقهای این جنگ
۵ – آموزش، توجیه و تربیت متخصصان مورد نیاز این نبرد
۶ – برگزاری همایش، نشستهای تخصصی و هماندیشی و ارتقاء سطح فعالیتهای رسانهای
۷ – بهرهگیری از فناوری برتر رسانهای و امکانات نوین ارتباطی در جهت رویارویی با هجوم رسانهای
منابع
۱ – افتخاری، اصغر؛ "کالبدشکافی تهدید” مرکز مطالعات دفاعی و امنیت ملی، تهران ۱۳۸۵
۲ – اشمیت، مایکل”بازشناسی اهداف ملی وراهبردپردازی” ترجمه علیرضا طیب فصلنامه راهبرد،شماره ۱۳۸۰،۲۰
۳ – الیاسی، محمدحسین”عملیات روانی رسانه ای برای کنترل اذهان”فصلنامه پژوهش وسنجش، شماره ۱۳۸۲،۳۴
۴ – ال کارترز، سوران”تبلیغات درصلح وجنگ”ترجمه محمدحسن زاده، فصلنامه پژوهش وسنجش، شماره۱۳۸۲،۳۴
۵ – بوزان، باری”مردم دولت وهراس″ ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران،۱۳۷۸
۶ – تافلر، الوین”جابجایی قدرت”ترجمه شهیندخت خوارزمی، انتشارات سیمرغ، تهران، ۱۳۷۵
۷ – تزو، سان”هنرجنگ”ترجمه حسن حبیبی، انتشارات قلم،تهران، ۱۳۵۹
۸ – سورین، ورنرجوزف ”نظریه های ارتباطات” ترجمه علیرضادهقان، دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات وچاپ، تهران،۱۳۸۱
۹ – شکرخواه، یونس "جنگ روانی، صورت شدیدانگاره سازی "فصلنامه پژوهش، شماره ۱۳۸۲،۳۴
۱۰ – شیرازی، محمد؛ "جنگ روانی و تبلیغات، مفاهیم و کارکردها” دبیرخانه همایش بررسی نقش تبلیغات در جنگ، تهران ۱۳۸۰
۱۱ – ضیائی پرور،حمید”جنگ نرم، ویژه جنگ رسانه ای”مؤسسه فرهنگی مطالعات وتحقیقات ابرارمعاصر، تهران ،۱۳۸۳
۱۲ – عبداله خانی، علی”تهدیدات امنیت ملی”مؤسسه فرهنگی مطالعات وتحقیقات ابرار معاصر، تهران،۱۳۸۶
۱۳ – کاستلز، مانوئل "عصراطلاعات، جامعه شبکه ای”ترجمه احدعلیقلیان وافشین خاکباز، طرح نو، تهران۱۳۸۰
۱۴ – گاتبرایت، جان "آناتومی قدرت "ترجمه محبوبه مهاجر، سروش، تهران،۱۳۷۱
۱۵ –گرمن،لین "رسانه ها،جنگ وروابط بین الملل "ترجمه عالیه شکوبیگی، فصلنامه پژوهش
۱۶ -مک کوئین، دیوید ”راهنمای شناخت تلویزیون”ترجمه فاطمه گرمعلی، اداره کل پژوهشهای سیما، تهران،۱۳۸۴
۱۷ – مولانا، حمید ”رسانه ها و انگاره سازی”فصلنامه رسانه، سال۷،شماره۱۳۷۵،۲
۱۸ – نصر، صلاح ”جنگ روانی” ترجمه محمودحقیقت کاشانی، سروش، تهران،۱۳۷۱
منبع:
psyop.ir