همزمان با آغاز اردوهای بازدید از مناطق عملیاتی دفاع مقدس (راهیان نور)، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در ویژهنامهای با عنوان "پلاك"، به مرور رهنمودهای حضرت آیتالله خامنهای درباره روایتگری سیره شهدا، خاطرات و روایت معظمله میپردازد.
متن بیانات و رهنمودهای رهبر انقلاب در دیدار مسئولان مؤسسه روايت سيرهى شهدا در تیرماه 89:
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
هم گزارشتان گزارش خيلى خوب و پرمغز و خوش لفظى بود - يعنى اين گزارش شفاهى شما از آن گزارش مفصلِ مكتوبى كه براى من فرستاده بوديد و من آن را خواندم، هم گوياتر بود، هم قشنگتر بود - و هم نفس كار بسيار كار خوبى است.
بيانى كه كرديد براى فلسفه اين كار بيان كاملاً درستى است؛
بنده هم به اين معنا معتقدم. بدون "تبيين" و "تبيين بليغ"، قطعاً هيچ فكرى و هيچ انديشه متقنى، توفيق رواج و اعتقاد عمومى را پيدا نخواهد كرد. شهدا عملاً كار بزرگى را انجام دادند. اين كار بزرگ را بايد تبيين كرد. خيلى كارهاى خوبى انجام گرفته، اما هنوز جاهاى خالى براى اين كار خيلى زياد است. بنابراين من كاملاً اين كار شما را تأييد ميكنم و احساس ميكنم شما داريد يك نيازى را برآورده ميكنيد و دعا ميكنم كه خداوند شما را موفق بدارد. انشاءاللَّه از ارواح طيبه شهدا هم مدد معنوى خواهيد گرفت و قطعاً انشاءاللَّه به شما از سوى پروردگار و از غيب، كمك معنوى خواهد شد. اين كار را دنبال كنيد.
سعى كنيد در تبيين، عنصر اتقان مطلقاً به دست فراموشى سپرده نشود؛ اتقان. اتقان خيلى مهم است. گاهى اوقات انسان خيال ميكند براى شيرين كردن يك قضيه در چشم مخاطبين، بايد آن را با پيرايهها و اغراقهایى بياميزد؛ بعد كه از يك افق بالاترى نگاه ميكند، مىبيند نه، اين پيرايهها - چون مصنوع ما بود - نه فقط بر ارزش آن عنصر حقيقى نيفزود، بلكه گاهى از آن كاست. اتقان را در نظر بگيريد و روايت را روايت صحيح قرار بدهيد؛ نگذاريد روضهخوانى براى شهدا، به سرنوشت روضهخوانى براى سيدالشهداء
عليه الصّلاة و السّلام - در دورههایى - دچار بشود. همان چيزى كه هست را بيان كنيد؛ منتها بيان هنرمندانه. ما ميخواهيم كمبودهاى هنرمندى خودمان را در تبيين حوادث عاشورا، با اضافه كردن افزودنىهاى غيرلازم پر كنيم؛ در حالى كه نه، اگر ما بلد باشيم و ما هنرمند باشيم، هيچ افزودنىاى لازم نيست.
ما در مشهد يك واعظى داشتيم،
مرحوم حاجى ركن؛ به او ميگفتيم آقاى ركن و حدود شايد چهل سال، چهل و پنج سال قبل از اين - يا بيشتر - ايشان از دنيا رفته. منبرى پيرمرد محاسن سفيدى بود، واعظ خوبى بود و منبر بسيار شيرين و جذابى هم داشت.
ميرفت منبر و روضه ميخواند؛ اين روضه مجلس را منقلب ميكرد؛ زير و رو ميكرد. در حالى كه مطلقاً - تعبير خودش اين بود و بارها در منبر ميگفت كه خاك بر دهانم اگر اسمى از نيزه و شمشير و خنجر بياورم - از اين چيزهایى كه متعارف است كه گفته بشود، هيچ نميگفت؛ اصلاً و ابداً.
حادثه را تصوير ميكرد؛
تصوير هنرمندانه. يك هنرمند غريزى و بالذات بود. واقعاً يك هنرمند بود. اگر اينجور هنرمندها شناخته بشوند و تربيت بشوند، خيلى باارزشاند. اينجورى است قضيه؛ ما اگر بتوانيم ابعاض و ابعاد حادثه را با نگاه هنرمندانه و با زبان هنرمندانه، ببينيم، تبيين و تصوير بكنيم، به افزودنى هيچ احتياج ندارد؛ اين افزودنىهاى مضر و رنگآميزىهاى غيرلازم هيچ لزومى ندارد.
در مورد شهدا هم همين كار را بكنيد. خوشبختانه ما به عهد شهدا نزديكيم، وصيتنامههاى اينها را داريم، پدر و مادرهاى اينها خيلىشان هستند و همرزمان اينها حضور دارند؛ آدم مىبيند.
كتابی از همين كتابهاى شهدا را من نگاه ميكردم كه با همرزمهاى او مصاحبه شده بود و جزئيات را ذكر ميكردند؛ بعضى از آن همرزمها خودشان شهيد شده بودند و بعضىها زنده بودند؛
انسان در هنگام خواندن كتاب به گريه مىافتاد!
هيچ لازم نبود كه كسى براى انسان نوحهسرائى كند. مسئله شهدا اينجورى است. مسئله شهدا خيلى مسئله بزرگى است، خيلى مسئله داغى است؛ ما كمتر پرداختهايم، كمتر ميپردازيم.
خب، شما حالا روحانيونى هستيد كه الحمدللَّه به اين نكته توجه كردهايد. خوشبختانه هم انگيزه داريد، هم آن طور كه از بيانات جنابعالى
1 استفاده شد، شيرينبيان و خوب هم هستيد، و ميتوانيد تصوير كنيد. ان شاءاللَّه كه همين رشته را دنبال كنيد. ان شاءاللَّه خداوند تأييدتان كند. نماينده هم اصلاً لازم نيست كه بنده نماينده بگذارم؛ هيچ لزومى ندارد. خب اينهایى كه هستند خودشان دارند كار ميكنند، خودتان داريد كار ميكنيد، نماينده نميخواهد؛ ديدار هم اشكالى ندارد؛ يك وقتى ان شاءاللَّه يك ديدار هم ميگذاريم. زنده باشيد ان شاءاللَّه.
1) رئیس هیئت امناء مؤسسه