گرداب- "هیچ چیز جای كتاب را نمیگیرد." شاید اعتقاد رهبر به همین موضوع است كه باعث میشود تقریبا هر سال میهمان ثابت نمایشگاه كتاب باشد. نمایشگاهی كه بیست و چهار سال پیش با پیگیریهای خودشان آغاز به كار كرده و حالا بازدید از آن تبدیل شده به یكی از برنامههای ثابت رهبری، تا هم در جریان تازههای نشر قرار بگیرد و هم مهمتر از آن، اهمیت كتاب و كتابخوانی را برای خیلیها یادآوری كند.
انجام این برنامه آنقدر قطعی است كه با شروع ایام نمایشگاه، همه منتظر تعیین زمان آن هستند تا برنامهشان را بر اساس آن تنظیم كنند. خیلی از غرفهدارها سعی میكنند طوری برنامه بچینند كه بالاترین مسئول انتشارات در آن روز در نمایشگاه باشد. خیلی از بازدیدكنندگان سعی میكنند هرطور شده از روز بازدید رهبر مطلع شوند تا بتوانند رهبر را هم در نمایشگاه ببینند. البته خیلیها هم هستند كه مطمئنند این كار نشدنی است و برنامهشان را جوری تنظیم میكنند كه حتما در آن روز به نمایشگاه نیایند تا درگیر مشكلات شلوغی، حفاظت و... نشوند.
امسال اما همه این برنامهها به هم ریخت.
بازدید رهبر تفاوتی اساسی با آنچه هرسال اتفاق میافتاد، داشت. سالنی در كنار نمایشگاه برپا شد تا هم فرصتی باشد برای ارائه گزارشی از وضعیت نشر و هم فرصتی برای ناشران مطرح و كتابهای مهم برای دیدهشدن.
بازدید رهبر از ساعت 10، همزمان با آغاز به كار نمایشگاه شروع شد. بهجز تعدادی بازدیدكننده حرفهای كه متوجه حضور رهبر شده بودند، همهچیز نمایشگاه مثل روزهای عادی پیش میرفت. دیگر مثل سالهای گذشته نه سالنی بسته بود و نه بازدیدكنندهای مشغول مباحث امنیتی. احتمالا این موضوع بیشتر به نفع شهرستانیهایی شده بود كه فرصت زیادی هم برای بازدید نداشتند.
اما
در گوشهای دیگر از مصلی، وزیر فرهنگ داشت گزارش فعالیتهای وزارتخانهاش را در حوزه كتاب ارائه میكرد. از افزایش عناوین منتشر شده، میگفت و رشد كتابهای تالیفی و كاهش كتابهای ترجمهای. به خاطر كاهش مجموع تیراژ كل كتابها مورد سوال قرار میگرفت و شاید زیرلب خدا را شكر میكرد كه رهبر از كاهش متوسط تیراژ هر كتاب سوال نكرده.
آمارها كه تمام شد، نوبت به تازههای نشر رسید و كتابهایی كه در سال گذشته مورد تقدیر قرار گرفته بودند. از بدشانسی وزیر بود یا از بدسلیقگی برگزاركنندگان؛ اولین غرفه مربوط به كتابهای كودك بود. رهبر نگاهی به چند كتاب انداخت و در آخر گفت: «چیزهای خیلی مفیدی نبود.»
اما جلوتر، وضع عوض شد. كتابهای حوزه جنگ نرم، علوم انسانی، دین و دفاع مقدس چهره رهبر را بشاشتر كرد. هرچند انتظار ایشان بیشتر از این حرفها بود، این را میشد وقتی فهمید كه اشارهای به جوایز جشنوارههای كتاب كردند: «جایزهای كه شما میدهید، كمتر از بقیه دنیا نیست. 110سكه و 200سكه و... پس چرا این طور؟»
بالاخره، سالن اول یا همان "سالن گزارش" تمام شد و نوبت به سالن ناشران رسید. ناشرانی كه در سال89 بیشترین كتابهای چاپ اول را منتشر كرده بودند. هرچند نام خیلی از این انتشاراتیها آشنا بود، اما خیلیهایشان در نمایشگاههای قبل فرصت دیدار رهبر را پیدا نكرده بودند و لابد حق هم داشتند كه بهعنوان فعالترین مجموعههای نشر، از این موضوع دلخور باشند.
با ورود به این سالن، فضای بازدید هم عوض شد. دیگر خبری از گزارشهای رسمی نبود. هر ناشری سعی میكرد آخرین تولیداتش را به بهترین شكل معرفی كند و به نحوی رهبر را بیشتر در غرفهاش نگه دارد. یك نفر از خاطراتش با رهبر صحبت میكرد و دیگری درد دلی در حوزه نشر داشت. خیلیها كتابهای جدیدشان را به رهبر هدیه دادند و خیلیها هم چفیهای از رهبر هدیه گرفتند.
بعد از دو ساعت و نیم، بازدید از نمایشگاه تمام شد و رهبر به سالنی در گوشه نمایشگاه رفت و ناشران هم پشت سر ایشان وارد شدند تا فارغ از گزارش و درد دل، چند دقیقهای هم حرف رهبر را درباره كتاب بشنوند: «
وقتی امروز را با 10-15 سال پیش مقایسه میكنم، كیفیت خیلی بالا رفته، علاوه بر كمیت. در گذشته خیلی عقب بودیم، زمان انقلاب وضعیت بهتر شد. در سالهای اخیر هم كه این پیشرفت كاملا محسوس شده؛ هم موضوعات متنوعتر شده و دایره دید نویسندگان متنوعتر شده، هم محتواها قویتر شده. كیفیت چاپ و صفحهآرایی، جلد و... هم پیشرفت كرده و چشمنواز شده.»
و بعد هم بشنوند از فلسفه توجه جدی رهبر به كتاب: «كتاب جایگزین ندارد. با این كه لوازم رسانهای متعددی اضافه شده، هیچكدام جای كتاب را نمیگیرد.»
اذان ظهر بود و قطعا پایان بازدید رهبر. بازدیدی كه با توصیهای به ناشران پایان یافت: «هرچه ممكن است به مقوله كتاب اهمیت بدهید. هم وزارت ارشاد و جاهای دولتی، هم شما ناشران. پیشرفت كشور بدون پیشرفت كتاب امكانپذیر نیست. ما هنوز خیلی عقبیم.»
خامنه ای دات ای آر