انسانى كه در ماه رمضان با كفِنفس خود، از خوردن و آشامیدن و مشتهیات نفسانى و جنسى روزه مىگیرد، باید زبان خود، چشم خود، گوش خود و همه اعضا و جوارح خود را روزهدار بداند و خود را در محضر خداى متعال و دورى گزیده از گناهان بینگارد.
گرداب- پایگاه اطلاعرسانی حضرت آيتالله العظمی خامنهای در ایام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصیههایی اخلاقی از رهبر معظم انقلاب را منتشر می كند. روز سوم: "روزه، ابزار تزكیه"
خداى متعال بشر را طورى آفریده است كه به تربیت احتیاج دارد. هم از بیرون باید او را تربیت كنند، هم از درون خودش باید خودش را تربیت كند. در مقوله مسائل معنوى، این تربیت، یكى تربیت فكر و قواى عقلانى اوست كه محلّ این تربیت، تعلیم است و یكى تربیت نفس و قواى روحى و قوه غضبیه و شهویه اوست كه نام این تربیت، تزكیه است.
اگر انسان تعلیم درست و تزكیه درست شود، همان مادّه مستعدّى است كه در كارخانه مناسبى شكل مطلوب خود را پیدا كرده و به كمال رسیده است. هم در این نشئه وجود او منشأ بركت و خیر و مایه آبادى جهان و آبادى دلهاى انسانهاست، هم وقتى وارد نشئه دیگر شد و به عالم آخرت قدم گذارد، سرنوشت او همان سرنوشتى است كه همه انسانها از اوّل تا امروز مشتاق آن بودهاند؛ یعنى نجات، زندگى ابدى سعادتمندانه و بهشت. لذا انبیا از اوّل تا نبّىِمكرّم خاتم صلّىاللَّهعلیه وآله سلّم، هدف خود را تعلیم و تزكیه معین كردهاند: «یزكّیهم و یعلّمهمالكتاب و الحكمة». انسانها را هم تربیت عقلانى و فكرى مىكنند و هم تربیت روحى.
تمام عبادات و تكالیف شرعىاى كه من و شما را امر كردهاند تا انجام دهیم، در حقیقت ابزارهاى همین تزكیه یا همین تربیت است؛ براى این است كه ما كامل شویم؛ ورزش است. همچنان كه اگر ورزش نكنید، جسم شما ناتوان، بىقدرت و آسیبپذیر خواهد شد و اگر بخواهید جسم را به قدرت، به زیبایى، به توانایى، به بروز قدرتها و استعدادهاى گوناگون برسانید، باید ورزش كنید. نماز، ورزش است؛ روزه، ورزش است؛ انفاق، ورزش است؛ اجتناب از گناهان، ورزش است؛ دروغ نگفتن، ورزش است؛ خیرخواهى براى انسانها، ورزش است. با این ورزشها، روح زیبا و قوى و كامل مىشود. اگر این ورزشها انجام نگیرد، ممكن است به ظاهر خیلى پسندیده به نظر بیاییم؛ اما باطنمان یك باطن ناقص و نحیف و حقیر و آسیبپذیر خواهد بود. روزه، یكى از این ورزشهاست.
كیمیای نیّت
روزه فقط این نیست كه انسان نخورد و نیاشامد. این نخوردن و نیاشامیدن، باید از روى نیت باشد، والاّ اگر شما یك روز بهخاطر گرفتارى و یا اشتغال به كار، دوازده ساعت، پانزده ساعت فرصت نكنید چیزى بخورید، هیچ ثوابى به شما نخواهند داد. اما همین امساك را وقتى با نیت انجام دادید -«اجعلنا ممّن نوى فعمل»؛ نیت كند و به دنبال آن، عمل انجام دهد- این همان گوهر درخشانى مىشود كه به شما ارزش مىبخشد و روحتان را قیمتى مىكند.
شرط روزه، نیت است. نیت یعنى چه؟ یعنى این عمل را، این حركت را، این امساك و تمرین را جهت دادن براى خدا، در راه خدا، بهخاطر انجام دستور الهى. این است كه به هر كارى ارزش مىبخشد؛ لذا در دعاى شب اوّل ماه مبارك مىخوانید كه: «اللّهم اجعلنا ممن نوى فعمل ولا تجعلنا ممن شقى فكسل». كسالت، بىرغبتى و بىنشاطى براى كار -چه كار معنوى و چه كار مادّى- شقاوت است.
روزه، یكى از بهترین كارهاست. با این كه به ظاهر اقدام نكردن است؛ اما در باطن اقدام است، عمل است، كار مثبت است. چون شما نیت این كار را دارید؛ لذا از هنگامى كه وارد صحنه روزهدارى مىشوید -یعنى از بعد از لحظه طلوع فجر- تا آخر روز بهطور دائم بهخاطر این نیت، در حال عبادتید. اگر هم بخوابید، عبادت مىكنید. همینطور راه بروید، عبادت مىكنید. این كه از قول نبّىاكرم علیه و علىآلهالصّلاة و السّلام نقل شده است كه فرمود: «أنفاسكم فیه تسبیح و نومكم فیه عبادة»؛ خوابیدن و نفس كشیدن شما عبادت است، خواب چطور عبادت مىشود؟ نفس كشیدن چطور "سبحاناللَّه" گفتن مىشود؟ این بهخاطر آن است كه شما بىكار هم كه باشید، هیچ اقدامى هم كه نكنید، چون با این نیت وارد این وادى شدهاید، یكسره در حال عبادتید.
در روایت دیگر مىفرماید: «نوم الصّائم عبادة و صمته تسبیح»؛ سكوت هم كه مىكنید، مثل این است كه "سبحاناللَّه" مىگویید. و «عمله متقبّل و دعائه مستجاب»؛ عمل شما مقبول و دعایتان مستجاب است. سكوت شما عبادت است، نفس كشیدن شما عبادت است، خوابیدن شما عبادت است. چرا؟ چون شما این امساك و این دست كشیدن از بخشى از لذّات جسمانى را براى خدا در یك مدّت سى روزه -ماه رمضان- تجربه مىكنید.
افساری برای نفس
همه این عبادت و دیگر عبادات، برگرد این محور مىگردد كه انسان با مشتهیات نفسانى و با لذایذى كه انسان را به پستى مىكشانند و برده مىكنند، مبارزه كند. افسارگسیخته كردن نفس انسانى، هنر نیست. هرچه در توان دارى لذّت ببرى، براى انسان كمال نیست؛ این از مقوله حیوانیت است. انسان هم یك جنبه حیوانى دارد؛ تقویت جنبه حیوانى است. البته جنبه حیوانى هم جزء ماست و نخواستند كه ما آن را نداشته باشیم. خوردن، آشامیدن، استراحت كردن، لذّت مباح بردن، جزء وجود ماست؛ اشكال هم ندارد و كسى آنها را منع هم نكرده است. آنچه ممنوع است، این است كه انسان در این جنبه غرق شود. مادّیگرى، انسان را به غرق شدن در این جنبه مىكشاند. ادیان و روشهاى عقلانى عالم -كه روش الهى، مبتنى بر پایههاى عقلانى است- جلوِ انسان را مىگیرد، تا در این سراشیب لذّتبرى از لذایذ و مشتهیات زندگى، اختیار خود را از دست ندهد و فرو نغلتد. هر دعوتى كه انسان را به لجامگسیختگى در لذّات بكشاند، دعوت به آتش و دعوت به بدبختى و هلاكت است. بهطور كلّى ، دعوت انبیا، دعوت حكما، دعوتهاى الهى، در جهت كفّنفس از این لذایذ است؛ كه روزه هم از این قبیل است. به همین خاطر است كه در روایات ما، ماه رمضان یك صحنه مناسب شمرده شده است؛ براى این كه انسان در این ماه تمرین كند و مجموعه گناهان را ترك گوید.
یك روایت از امام صادق علیهالصّلاة و السّلام است كه خطاب به "محمّدبن مسلم" مىفرماید: «یا محمّد! إذا صمت فلیصم سمعك و بصرك و لسانك و لحمك و دمك و جلدك و شعرك و بشرك». امام صادق به این یار و شاگرد نزدیك خودشان مىفرمایند كه وقتى روزه مىگیرى، باید شنوایى تو روزهگیر باشد، بینایى تو روزه بگیرد، زبان تو روزه بگیرد، گوشت و خون و پوست و موى و بشره تو روزهدار باشد؛ دروغ نگویى، انسانهاى مؤمن را دچار بلا نكنى، دلهاى ساده را اغوا نكنى، براى برادران مسلمان و جامعه اسلامى توطئه درست نكنى، بدخواهى نكنى، بددلى نكنى، تهمت نزنى، كمفروشى نكنى، امانتدارى كنى. انسانى كه در ماه رمضان با كفِنفس خود، از خوردن و آشامیدن و مشتهیات نفسانى و جنسى روزه مىگیرد، باید زبان خود، چشم خود، گوش خود و همه اعضا و جوارح خود را روزهدار بداند و خود را در محضر خداى متعال و دورى گزیده از گناهان بینگارد.دنباله روایت مىفرماید: «و لایكون یوم صومك كیوم فطرك»؛ روز روزه تو، مثل روز فطر تو نباشد؛ مثل روزهاى عادّى باشد. روز ماه رمضان هم همانگونه رفتار كنى كه در روزهاى عادّى رفتار كردى. باید به تربیت نفس توجّه كنى و این فرصت را مغتنم بشمارى.
در یك روایتى دیگر مىفرماید: «صوم النّفس امساك الحواس الخمس عن سائر المأثم». از امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام نقل شده است كه روزه نفس، غیر از روزه جسم و روزه شكم است. روزه نفس انسان این است كه همه حواس پنجگانه او از گناهان امساك كنند. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشّر»؛ دل از همه موجبات و اسباب شرّ و فساد خالى شود. با خداى متعال و با بندگان خدا، دل را صاف و بىغلّ و غش كنیم. در این جهت، روایات زیادى هست.