رحیم‌پور ازغدی:

فضای مجازی را همچون عرصه هسته‌ای فتح کنید

تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۹۰

در این عرصه رسانه فعال باشید و از حق دفاع کنید، از مظلوم و از دین خدا دفاع کنید و بگذارید به شما فحش هم بدهند!

حسن رحیم‌پور ازغدی خطاب به دانشجویان حاضر در اردوی بزرگ "ضیافت اندیشه " گفت: «باید مثل جوانانی که وارد عرصه فضایی و هسته‌ای شدند شما هم به عرصه مجازی وارد شوید و آن را فتح کنید.»

به گزارش گرداب به نقل از فارس، "حسن رحیم‌پور ازغدی"، با حضور در اردوی ضیافت اندیشه که در مشهد مقدس در حال برگزاری است به بررسی عواملی که باعث منحرف شدن افراد در فضای رسانه می‌شود پرداخته که متن کامل سخنرانی وی در جمع دانشجویان به شرح زیر است:

وقتی انسان خودسازی دینی نکند طبیعی است وقتی وارد عرصه قدرت و شهرت می‌شود چون نمی‌تواند نظرات درست را تشخیص دهد، سرگردان می‌شود و هویت انقلابی او مخدوش می‌شود بعد خود را با جو غالب تطبیق می‌دهد.

عده‌ای هم به خاطر منافع اقتصادی، خود را با جو غالب همراه می‌کنند. کسی که وارد جنگ و کار رسانه شد، برای دفاع از اسلام کم کم شک می‌کند. چون فقط الفبای مکتب را می‌دانست و فکر می‌کرد مکتب‌شناس است.

اگر می‌خواهید به طور حرفه‌ای در این قسمت کار کنید خودتان را قوی کنید و آثار مولفان اسلامی مثل شهید مطهری، آقای مصباح، آقای جوادی، علامه طباطبایی و علامه جعفری را بخوانید.

برنامه‌ریزی کنید هفته‌ای یک کتاب از آثار این بزرگان را بخوانید. بعد از چهار سال بیش از دویست کتاب خوانده‌اید. اگر این مطالعات نباشد شخص در رسانه‌های خود از مسائلی صحبت می‌کند که از آنها اطلاعی ندارد. این چهارشنبه بازار رسانه‌ای فوایدی هم دارد. سرعت اطلاع رسانی زیاد شده است اما ضرر‌های آن مثل این است که سطح زیاد باشد ولی عمق کم. وراجی زیاد ولی استدلال کم.

به لحاظ نظری باید کتاب‌های اسلامی را بخوانید و به لحاظ عملی باید التزام به ارزش‌ها داشته باشید و جان خود را برای این‌ها بدهید. اگر یک لحظه خودمان به خودمان استراحت بدهیم انقلاب تمام شده است. من کار روتینم را انجام دادم، کلاسم تمام شد اگر اینگونه باشد باختیم. انقلابی کسی است که شب و روز نشناسد. کسانی بودند که در جبهه‌ها سرپا می‌خوابیدند و کسانی که یک نفری نظر یک دانشگاه را عوض می‌کردند منتها با مطالعه.

حالا رسانه یک بوق است. چه چیزی باید در آن بگوییم؟ رسانه هدف نیست بلکه وسیله است. اینکه می‌گویند اقتضای ذات رسانه مربوط به رسانه نیست مربوط به نقصانیات ماست. اینکه می‌گویند رسانه ابزاری برای کارهای غیر دینی است و این اقتضای ذات آن است این غلط است. اما این طور نیست که هر چیزی بدون رسانه می‌گفتی حالا با رسانه می‌گویی با این تفاوت که مخاطبان و قربانیانش بیشتر‌اند.

خدا می‌فرماید: «فاذا فرغت فانصب.» از هر مرحله‌ای از این جنگ خلاص شدی، آماده مرحله بعدی شو. اگر یک لحظه غفلت کنید و این انقلاب به دست نا‌اهلان بیافتد، باید جواب خون چند هزار شهید را بدهید.

ابوسفیان رهبر دشمنان پیامبر و اسلام و پیامبر رهبر مسلمانان بود. بعد از چند دهه معاویه و یزید رهبر جهان اسلام می‌شوند و اهل بیت پیامبر را شهید می‌کنند. رسانه مهم‌ترین عامل این موضوع است.

باید مثل جوانانی که وارد عرصه فضایی و هسته‌ای شدند شما هم به عرصه مجازی وارد شوید و آن را فتح کنید.

بچه مسلمان‌هایی داشتیم که اوایل انقلاب می‌گفتند ما وارد عرصه سینما می‌شویم و آن را فتح می‌کنیم. اما بعد از مدتی به خاطر نداشتن بصیرت دینی و سلامت نفس جوگیر شدند و هویت انقلابی آنها مخدوش شد.

در عرصه رسانه دشمن از ما قوی‌تر است. این‌ها اول ظاهرشان را حفظ کردند باطنشان عوض شد. بعد رسانه و مقاله‌شان عوض شد. بعد حرف و شعار‌هایشان عوض شد و در انتها ظاهرشان عوض شد. چون نتوانستند توهین و هو کردن‌های دیگران را تحمل کنند. پیامبر می‌فرمایند هیچ پیامبری را به اندازه من اذیت نکردند؛ لذا آدم‌هایی داریم که در جنگ در آغوش مرگ می‌رفتند اما در برابر تهمت‌ها و توهین‌ها نتوانستند بایستند.

باید آشنایی دائمی با معارف اسلامی داشته باشیم. باید بیست - سی سال کار کرد. یک شبه نمی‌توان ملا شد.

رسانه وقتی زرد می‌شود که صاحب رسانه خود زرد شده باشد. آیا می‌توان گفت من شخص دینی‌ام ولی تفکر در دین ندارم؟ امام علیعلیه السلام می‌فرمایند: «ایها الناس لاخیر فی دین لا تفقه فیه»؛ تفقه یعنی درک درست از مسائل. دو نوع تفسیر می‌توان کرد: یکی اینکه خیری در دینداری بدون تفقه وجود ندارد و یکی اینکه در آن دینی که قابلیت تفقه در آن وجود ندارد خیری نیست. برای پیامبر هم مهم‌ترین چیز عقل بود. ایمان بدون عقل هم فایده‌ای ندارد.

فرمودند در مسیر حق از کمی تعداد وحشت نکنید. امیرالمومنین می‌فرمایند: «اگر تمام عرب یک طرف بایستند و من یک طرف، نمی‌ترسم و یک قدم عقب نمی‌روم.»

ایدئولوژی‌های بشری مثل مارکسیسم، کمونیسم و… پس از مدتی کهنه می‌شوند و حرفی از آنها در بین ما نیست. اما دین الهی هیچ وقت کهنه نمی‌شود. سنت ما در برابر مدرنیته نیست، بلکه دائما نو شونده است.

بعضی مکتب و قرآن را ابزار توجیه مطالب غیر مکتبی می‌کنند. امام علی‌علیه‌السلام می‌فرمایند: «جریانی است که مکتب و قرآن را تفسیر به رأی می‌کند اما جریانی دیگر دیدگاه‌های خود را بر اساس قرآن شکل می‌دهد. جریان اول اشتباهات خود را پای قرآن می‌نویسند و برای اثبات خود از قرآن سوء استفاده می‌کنند.»

کسی که منابع نظری‌اش درست است ولی منافع شخصی‌اش ایجاد می‌کند که اینطور باشد این‌ها دسته دوم هستند که مشکل نظری ندارند ولی منافع خودشان را بر هدایت ترجیح می‌دهند. برای عده‌ای هم هدایت الهی اولویت دارد و آن را حاکم می‌دانند بر نفسانیت خودشان.

آن خدشه به هویت انقلابی است در عرصه نظر و این خدشه به‌‌ همان هویت در عرصه عمل. به خاطر منافعشان حب و بعض دارند؛ یعنی بعضی از ارزش‌ها را قبول دارند و برخی را نه و برخورد گزینشی و ابزاری با ایدئولوژی انقلاب و با دین و با مکتب می‌کنند.

عده‌ای آمدند با ادبیات عرفانی، سکولاریسم را جا انداختند، آمدند با ادبیات به اسم دفاع از پیشرفت که اسلام هم آن را قبول دارد، ارزش‌های اصیل و معنوی اسلام را زیر سوال بردند؛ یعنی با بخشی از مکتب بخش دیگری را زدند. نمی‌آیند با آرم ضد مکتب این کار را بکنند بلکه از اجزاء ایدئولوژی انقلاب برای ضربه زدن به آن استفاده می‌کنند و از فروعش برای ضربه زدن به اصول آن استفاده می‌کنند.

هویت انقلابی یعنی آن لحظه‌ای که بین هوی و هوس، بین نفسانیت و هدایت، هدایت را انتخاب کند. اگر بین اصول ارزش‌های انقلاب با دیدگاه‌های خودت تضادی می‌بینی کدام را اصل می‌بینی و کدام را تبیین می‌کنی درحالی که به خوشامد گویی برخی افراد نباید کاری داشته باشی؟

حالا هدف چیست؟ هدایت یا هوی؟! که البته پوششی انقلابی نیز می‌تواند داشته باشد.

بسیاری تلاش‌ها علیه هویت انقلاب اسلامی در این سی سال شده است که الآن هم می‌شود و با ظاهر وفاداری به دین و مکتب علیه آن برنامه ریزی می‌شود؛ با ادبیات حقوق بشری و حتی فقهی برای زدن ریشه شریعت، با ادبیات عرفانی علیه ریشه‌های عرفان اسلامی و با ادبیات ظاهرا فلسفی علیه ریشه‌های عقلانیت اجتماعی موضع می‌گیرند. این کار‌ها بسیار پیچیده است و اگر معرفت دینی نداشته باشیم، موج‌های قوی ما را با خود خواهند برد.

نکته بعدی حضور انقلابی در رسانه و هزینه کردن برای دفاع از ارزش‌ها است.

پیامبر خدا می‌فرمایند: «کسانی که در صحنه هستند و در دفاع از ارزش‌ها و در مقابل ضد ارزش‌ها موضع می‌گیرند و‌ امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، این‌ها خلیفه خدا و رسولش بر روی زمین‌اند.»

کسانی که فساد را می‌بینند و موضع می‌گیرند این‌ها خلیفه خدا و رسول در روی زمین‌اند.

در روایت است که جبرئیل فرود آمد بر پیامبر تا اسلام را تبیین کند و گفت که اسلام ۱۰رکن دارد که یکی از آنها امر به معروف و دیگری نهی از منکر است.

امر به معروف و نهی از منکر در رسانه می‌شود دفاع از ارزش‌ها و علی الخصوص حمله به ضد ارزش‌ها که‌‌ همان معنی نهی از منکر است. کسانی که فساد را می‌بینند و حرف نمی‌زنند یا می‌ترسند که نانشان در خطر بیافتد و یا جانشان!

پیامبر اسلام می‌فرمایند که خدا تضمین کرده کسانی که در دفاع از حق در صحنه باشند بدانند که این نه مالشان را تهدید می‌کند و نه جانشان را.

یکی از خوبی‌های رسانه این است که خبر، خوب و سریع پخش می‌شود و بدی آن هم این است که برخی خبر‌ها دروغ پخش می‌شوند و یا تحریف می‌شوند. خود شما که در عرصه رسانه قرار می‌گیری فقط این نیست که بزنی بلکه جاهایی هم می‌خوری و باید از آبرویت هم مایه بگذاری؛ در موقع ضربه خوردن خیلی‌ها عقب نشینی می‌کنند عده‌ای هم ادامه می‌دهند ولی انگیزه و خلوصشان را از دست می‌دهند.

یک تعبیری یکی از بزرگان قم داشتند و می‌گفتند که ممکن است شما ضربه اول را برای رضای خدا بزنی و بعد آن طرف هم ضربه‌ای به شما می‌زند ولی ضربه بعدی که شما می‌زنی ممکن است دیگر برای خدا نباشد و بخواهی چون عصبانی شدی از طرف انتقام بگیری و آن اقلیتی که در صحنه می‌مانند کم کم خلوصشان را از دست می‌دهند و یادشان می‌رود که ما برای چه وارد عرصه شده‌ایم. این‌جا هم هدف می‌شود من و رسانه می‌شود وسیله‌ای برای تثبیت من!

بالا‌ترین جهاد این است که در برابر جریان‌های جور جهان کلمه حق را بگویی و ما این کلمه حقیم در برابر این جریان‌های جائر که واقعا کار سختی هم هست.
 
شما وارد عرصه رسانه‌ای و علمی شوید تا ببینید چقدر فحش و تهمت و دروغ و آبروریزی برایتان درست می‌کنند. انسان باید روی خودش کار کند و در این عرصه‌ها و مبارزات قوی شود. در این عرصه رسانه فعال باشید و از حق دفاع کنید از مظلوم و از دین خدا دفاع کنید و بگذارید به شما فحش هم بدهند!

خداوند بیزار و متنفر است از مومن ضعیفی که هویت و صلابت ندارد و پای حق نمی‌ایستد. در تعبیر دیگری می‌فرمایند مؤمن ضعیفی که دین ندارد؛ یعنی مؤمن ظاهری است. اگر دین داشته باشد که باید پای دین بایستد.

در زمان جنگ چگونه بود که جوان ۱۶ ساله به جبهه می‌آمد دستش قطع می‌شد و طحالش را در می‌آوردند و خون بالا می‌آورد، با این حال از بیمارستان فرار می‌کرد و خودش را به جبهه می‌رساند. مؤمنی که ضعیف است و دین ندارد به تعبیر حضرت کسی است که زشتی و حمله به دین را می‌بیند ولی هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دهد. (لاینهی عن المنکر) حضرت فرمودند: «مومنی که در عرصه نبرد یک روز مقاومت کند معادل با چهل سال عبادت است.» حضرت در جایی دیگر می‌فرمایند: «غیر از سیدالشهدا که لقب حضرت حمزه بوده است کسی سیدالشهدا است که در برابر ظلم و فساد و انحراف بایستد و در این راه کشته شود.»

نکته دیگری که در عرصه رسانه بسیار نفوذپذیر است بحث دنیاطلبی و اخلاص انقلابی است. کسانی را نمی‌شود خرید که به ماوراء الدنیا وابسته‌اند. اگر به این دنیا وابسته بودیم فروشی هستیم. حضرت فرمودند همه بشریت به این دنیا مبتلا هستند. هرکس هدفش دنیا بود آن هدف از دست رفتنی است. حضرت در ادامه فرمودند سعی کنید هر چه که به دنبالش می‌روید برای آخرت باشد. چون آنجا اقامت می‌کنید.

هرچه می‌خواهید از دنیا بگیرید برای غیر دنیا. قرآن تعبیری دارد می‌فرماید یک عده شهید می‌شوند عده‌ای دیگر "و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا" یک عده هم که مانند کسانی هستند که خط خودشان را عوض نمی‌کنند. یک راهی که فرد در بیست سال پیش جانش را در آن راه قرار داده الآن زیر آب آن را نمی‌زند. همه مظاهر دنیا را تعبیر می‌کنند حضرت که یک سایه است. الان این سایه‌ای که اینجا است یک ساعت بعد بزرگ و ساعت بعدی اصلا وجود ندارد. بعد می‌فرماید: «بندگان خدا تقوا پیشه کنید. فرصت‌ها را غنیمت بشمارید. آنچه را که موقتی است با آن آنچه را که ابدی (آخرت) است بخرید. آماده مرگ باشید. جزء آن مردمی باشید که وقتی به آنها نهیب زدند بیدار شدند و دانستند که دنیا منزل آنها نیست و خداوند شما را بیهوده نیافریده و شما به حال خودتان واگذار نشده‌اید.»
 
یکی از دلایلی که بعضی از انقلابیون عوض می‌شوند این است که با این مفاهیم فاصله می‌گیرند. دنبال منافع بودن با انقلابی بودن سازگار نیست.

پس در آخر دو نکته را دوباره عرض می‌کنم:

اول: شما زرد می‌شوید بعد رسانه شما. چگونه زرد نشوید؟ معرفت دینی‌تان را بالا ببرید و هفته‌ای یک کتاب دینی مطالعه کنید.

دوم: اینکه در عرصه عملی هم قوی باشید که با یک سایت یا وبلاگ به جنگ با صد‌ها سایت بروید.