به گزارش
گرداب به نقل از کیهان، سايت اصلي جريان فتنه سبز پس از 2 سال همكاري همه جانبه با سازمان تروريستي منافقين و استفاده از اين سازمان در آشوب هاي خياباني، عليه منافقين موضع گرفت!
سايت كلمه كه از سوی ميرحسين موسوي راه اندازي شد و اكنون به وسیله فرارياني چون اميرارجمند، مزروعي و برخي عناصر داخلي مديريت مي شود، براي رهايي سايه سنگين منافقين نوشت: در تاريخ معاصر ايران، هيچ حزب، سازمان و حتي هيچ فرقه اي به اندازه سازمان مجاهدين خلق در نزد ملت ايران بدنام نيست. هنوز ملت ايران، فراموش نكرده است كه بهترين فرزندانش، به دست سازمان مجاهدين خلق به فجيع ترين شكل ممكن ترور شدند و به شهادت رسيدند و هنوز هزاران خانواده و فرزندان كساني كه به دست اين سازمان ترور شده اند زنده و شاهد بر اين جناياتند. ملت ايران فراموش نمي كند كه اين سازمان در كنار صدام حسين، به جان و ناموس ايرانيان طمع كرد.
كلمه در آستانه بررسي خروج سازمان منافقين از فهرست گروههاي تروريستي آمريكا مي نويسد: سازمان مجاهدين خلق، "نماد خشونت و ترور" در ايران است و هر كشور و نهادي كه از اين سازمان حمايت كند، خود را در ميان مردم ايران بدنام مي كند و در اذهان تاريخي مردم ايران به دفاع از خشونت و خيانت مشهور مي شود. دولتمرداني كه فريب حمايت از اين سازمان را مي خورند تنها ديوار بي اعتمادي ميان ملت ها را بالا مي برند و خاطرات تلخ سياست هاي ضدايراني همچون كودتاي 28 مرداد را در اذهان مردم زنده مي كنند.
اكنون با اين اعترافات بلندبالا جا دارد بپرسيم پس چرا همين سازمان خائن، آدم كش، مزدور صدام و آمريكا و منفور ملت ايران، بارها به طور علني از فتنه سبز حمايت كرد و غير از حمايت هاي لفظي، تمام بقاياي خود را براي همراهي با فتنه گران در اغتشاشات خياباني و تحركات ضدانقلابي فراخواند كه تعدادي از آنها در بحبوحه اغتشاش بازداشت شدند؟ چرا فتنه گران تا زماني كه دچار هزيمت كامل شدند يك كلمه عليه منافقين سخن نگفتند هيچ، كه امثال اردشير اميرارجمند ارتباط ارگانيك خود را با راس اين سازمان حفظ كردند؟
از طرف ديگر بايد پرسيد چگونه است كه دولت آمريكا هم از گروهك تروريستي منافقين حمايت مي كند و درصدد است آنها را با وجود جنايت هاي بي شمار از فهرست گروههاي تروريستي خارج كند و هم حمايت مشابهي را به طور گسترده از فتنه سبز انجام داد؟
آيا جز اين است كه هر دو سازمان در هم پوشاني با يكديگر، در خدمت هجمه استكبار جهاني قرار داشتند و قرار بود هر يك بخشي از اردوگاه تهاجم استكبار را پر كنند؟! اگر سخن از عدم استقلال و مزدوري بيگانه است كه مگر سران و گردانندگان فتنه كمتر از سران منافقين با مطامع آمريكا و انگليس و اسرائيل پيوند خورده اند؟
عليه جمهوري اسلامي و ولايت فقيه و امام و رهبري و قانون اساسي موضع نگرفته اند كه گرفته اند. به صف آرايي و اردوكشي خياباني توام با خشونت در برابر قانون و جمهوريت متوسل نشده اند كه شده اند. در پايتخت هاي آنها مورد تيمار و سازماندهي و حمايت مالي و لجستيكي قرار نگرفته اند كه گرفته اند. پس اگر آنها به تصريح "كلمه" منافق مسلم هستند، چرا فتنه گران را منافق به توان 2 تلقي نكنيم؟