وبلاگ "اسکالپل"؛

طنین زنگ سیلی اسلام در گوش اسرائیل

تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۰

آنها که تا دیروز حرکت مردم منطقه را "بهار عربی" می‌نامیدند، نمی‌دانند حرکت جوانان مصری را که به نام "الله" و به رسم شهادت طلبی پرچم اسرائیل را کندند و به زیر انداختند چه بنامند؟

گرداب- مهم نیست که رسانه‌های غربی او را چه بنامند؛ مرد عنکبوتی مصری یا هر چیز دیگر. او دومین نفری بود که بعد از "احمد شحات" پرچم رژیم صهیونیستی را از بام سفارت اسرائیل به زیر کشید. او که هنوز نامش را نمی‌دانم، بعد از اینکه پایین آمد، در مقابل دوربین‌های تلویزیونی گفت: من از خدا خواستم که کمکم کند و من آن بالا به حفظ جان خودم فکر نکردم.

آن یکی هم با خشم در مقابل دوربین فریاد می‌زد که "مبارک عزت ما را در برابر اسرائیل پایمال کرد." طنین سیلی اسلام که بعد از جوانان حزب اللهی لبنان در جنگ ۳۳ روزه این‌بار به‌دست جوانان مصری به گوش اسرائیل خوابانده شد، هنوز در گوش "شیمون پرز"، "نتان یاهو"، "ریچارد هلمن"، "هیلاری کلینتون" و "اوباما" زنگ می‌زند. این زنگ در گوش رسانه‌ها خاصه امپراتور صهیونیست رسانه، "رابرت مورداک" بلندتر است. آنها که تا دیروز حرکت مردم منطقه را "بهار عربی" می‌نامیدند، نمی‌دانند حرکت جوانان مصری را که به نام "الله" و به رسم شهادت طلبی پرچم اسرائیل را کندند و به زیر انداختند چه بنامند؟ آه! داشت یادم می‌رفت، گویا قرار است سرنگونی آل سعود هم در مصر کلید بخورد.

رسانه‌های جهان هنوز نمی‌دانند "بیداری اسلامی" یعنی چه؟ و هنوز از اینکه رهبر جمهوری اسلامی این حرکت را "بیداری اسلامی" نامیده گیجند. آنها در بهت کامل به‌سر می‌برند. رسانه‌ها که تا دیروز داشتند خبر مطالبه جوانان مصری مبنی بر خروج سفیر رژیم صهیونیستی از اسرائیل را توی اخبار دیپلماتیکشان پخش می‌کردند، از پخش خبر تسخیر سفارت این رژیم به‌دست همان جوانان عاجز مانده‌اند و آشکارا دری وری می‌گویند!

تحلیلگر صدای آمریکا در حالی که نمی‌دانست باید چه بگوید، با وقاحت می‌گفت: این کار در هر نقطه جهان محکوم است. چرا که سفارتخانه هر کشور خاک آن کشور محسوب می‌شود و مصون است.

دوست داشتم لجنی به دستم می‌رسید تا بر دهان او بزنم تا صحبت از خاک نکند که خاک فلسطین، ۶۰ سال است که در اشغال رژیم صهیونیستی است. وب‌سایتها هم در مقابل این اتفاق هنوز خاموشند و در بهت مطلق به انعکاس تصاویر و ویدئو‌های حادثه ۱۱ سپتامبر با محوریت تبلیغ علیه مسلمانها مشغولند. البته اینها همیشه اینطور بوده‌اند. به قول "سید شهیدان اهل قلم"، سپهر اطلاعاتی غرب فرو ریخته است و ماهواره‌ها دیگر به داد حاکمیت جهانی غرب نمی‌رسند و هرکس که حاکمیت ماهواره‌ها را با حاکمیت جهانی غرب مترادف گرفته، اشتباه کرده است. او وقتی در مورد وقوع انقلاب اسلامی در درون این سپهر اطلاعاتی می‌نویسد از بهت و عجز رسانه‌های غرب در برابر انقلاب اسلامی یاد می‌کند و بعد می‌گوید اتفاقی اینچنین باز در هر نقطه دیگر عالم قابل تکرار است و به عکسی اشاره می‌کند که در بوسنی گرفته است، جوانی اروپایی که با موهای بلند و عینک رمبویی پیشانی بند "الله اکبر، جهاد" بسته است.

هر چند حرکتهای انقلابی و جهادی با وجود سیطره رسانه‌ای غرب - که علی الظاهر ده سال است که علیه مسلمانهاست - در هر کجای عالم می‌تواند اتفاق بیفتد اما این حرکت در مصر خیلی دیر اتفاق افتاد. نفرین به مبارک که سی سال این حرکت را به تأخیر انداخت. بغض فرو خفته مردم مسلمان مصر، بعد از سرنگونی مبارک، دو شب پیش ناگهان سر باز کرد و حرکتی رخ داد که هیچ کم از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران نداشت و اگر تسخیر سفارت اسرائیل انقلاب دوم مصری‌ها نامیده شود، باز هیچ بیراه نیست. دیشب به یاد خطبه‌های امام خامنه‌ای روحی له الفداء در نماز جمعه و بعد از آن در حسینیه امام خمینی رحمة الله علیه افتاده بودم که می‌فرمودند: بازار تحلیلها در مورد وقایع منطقه به‌ویژه مصر داغ است اما ریشه انقلاب مردم منطقه به‌ویژه مصر بر باد رفتن کرامت آنها به‌دست حکام خیانتکار آنهاست و آنها بر علیه خیانت حکامشان در قضیه فلسطین و پایمال شدن عزتشان در برابر آمریکا و اسرائیل است که بپا خواسته‌اند.

دیشب یک بار دیگر دلم شهادت داد که امام خامنه‌ای روحی له الفداء به حق رهبری جهانی است که خود در رأس همه، از آنچه ما را به داشتن آن می‌خواند - بصیرت - برخوردار است. به یاد ندارم جز او هیچ‌کس دیگری انقلاب مصر را به این صورت تحلیل کرده باشد. اگر هم دیگرانی بودند که این حرف را زدند بعد از ایشان بود که زدند.

خون فرزندان اسلام که به‌دست اسرائیل و خدمتگذارانش ریخته شده، خون "عزالدین قسام"، خون "فتحی شقاقی"، خون "شیخ راغب حرب"، خون "سید عباس موسوی"، خون "احمد قصیر"، خون "خالد اسلامبولی" و خون "عماد مغنیه" به ثمر نشسته است. کجایند آنهایی که عماد مغنیه را با ناجوانمردی به شهادت رساندند و بعد از آن عربده کشیدند که انتقام این خون پس چه شد؟ کورند آنهایی که نمی‌بینند که انتقام خون شهید را خداست که می‌گیرد و دست خدا فقط از آستین حیدر کرار است که بیرون می‌آید. دست حیدر کرار برای کندن در خیبر یک بار دیگر از آستین بیرون آمده است؛ یا مرتضی علی مددی! فریاد حلقوم مجروح جهان اسلام این است و جز این نیست. وعده خدا محقق شده و عباد خدا بعد از سفارت اسرائیل به درون تک تک خانه‌‌های اسرائیلی هم خواهند رفت... فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا.

اسکالپل