Gerdab.IR | گرداب

ایران قربانی همیشگی تبلیغات سیاه رسانه‌های غربی؛

تحریم‌هاي غرب عليه ايران نقض حقوق بشر است (3)

تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۰

تحریم‌ها آرزوهای میلیون‌ها ایرانی را که برای ایرانی بهتر، مدرن‌تر و توسعه یافته تلاش می‌کنند نقض می‌کنند؛ با این حال، ایرانیان تلاش دارند تا کشورشان را به قطب علمی، اجتماعی، اقتصادی و فناوری در منطقه تبدیل کند.

گرداب- رسانه‌های غربی همیشه از موضوع حقوق بشر برای تحت فشار قرار دادن ایران استفاده ابزاری کرده‌اند و این در شرایطی است که تحریمهای کنونی اعمال شده علیه ایران خود نقض آشکار حقوق مردم این کشور است.

پایگاه تحلیلی کهنه سربازان آمریکا "وترنز تودی" در مصاحبه‌ای از سوی کورش ضیابری با "ریچارد جواد حیدریان" ضمن بررسی رفتار دوگانه آمریکا و غرب در برخورد با بهار عربی و موضوع حقوق بشر، به بررسی رابطه بین ایران، آمریکا و اروپا می‌پردازد.

به نظر ریچارد جواد حیدریان مهم‌ترین مانع بین ایران و آمریکا بیش از هر چیز لابی اسرائیل و نیروهای سیاسی جناح راست اند که مخالف هرگونه مصالحه بزرگ میان ایران و آمریکا هستند. همچنین اروپا عمدتا با عملیات نظامی علیه ایران به عنوان یک منبع مهم انرژی در مقابل روسیه، مخالف است و تمامی این تحریم‌ها راهی برای فرو نشاندن عناصر تندرو در داخل و خارج این قاره است.
 
غیرایرانی‌های دارای دانش حقیقی از ظرافت جامعه ایران انگشت شمارند
از زمان انقلاب 1979، ایران یکی از قربانیان اصلی تبلیغات سیاه بوده است. تنها تعداد انگشت شماری از افراد غیر ایرانی که عمدتا از جوامع فلسفی و محافل لیبرال هستند، دارای دانش حقیقی از پیچیدگی‌ها و تفاوت‌های ظریف جامعه ایران هستند. تفاوت‌های سیاسی و انزوای نسبی ایران نیز مانع تبادل اجتماعی و فرهنگی فزاینده بین محققان و مردم ایران از یک سو و افراد غربی از سوی دیگر است.
 
دستاوردهای ایران در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و علمی چشمگیر است
ستودن دستاوردهای ایران نه تنها باعث ایجاد اختلافات روانی برای مخاطب غربی می‌شود (با توجه به برداشت‌های منفی پیشین از ایران)، بلکه مغایر خط مشی رسمی بسیاری از دولت‌های غربی است که به دنبال تضعیف ایران و یا تغییر کامل آن هستند؛ بنابراین، برای بسیاری از رسانه‌ها از لحاظ تجاری سودآورتر و از لحاظ سیاسی آسان‌تر است تا همچنان از همان خط مشی تثبیت شده پیروی کنند که در آن ایران به عنوان کشوری عقب مانده، غیر منطقی و خشن که مخالف ارزش‌های اساسی مدل (ظاهرا جهان شمول) غربی است، به تصویر کشیده شده است.
 
ترکیبی از جهل نهادینه و سیستماتیک از یک سو و منافع عمیق سیاسی در منزوی کردن ایران از سوی دیگر باعث تقویت و تداوم تلاش‌ها در بی اعتبار نمودن و انتقاد ثابت از ایران شده است؛ بنابراین، به رغم دستاوردهای چشمگیر ایران در عرصه ‌های اجتماعی- اقتصادی و علمی، تعداد بسیار کمی از مردم دیدگاه متعادلی از ایران دارند.
 
کورش ضیابری:  نظر شما در مورد تحمیل تحریم‌های یک جانبه علیه ایران از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا چیست؟ همراه با تحریم‌های شورای امنیت، این اقدامات تنبیهی اقتصاد ایران را هدف قرار داده‌اند و زندگی روزمره شهروندان عادی ایرانی را فلج کرده‌اند. مقامات ایرانی غرب را به خاطر اعمال این تحریم‌های فلج کننده علیه این کشور که به شدت زندگی مردم ایران، به ویژه در بخش پزشکی و صنعت حمل و نقل هوایی را تحت تاثیر قرار داده‌اند محکوم کرده‌اند. آیا این تحریم‌ها بر خلاف رسالت سازمان ملل متحد نیست؟ آیا نشانه نوعی از نقض حقوق بشر نیست؟
 
هیچ مدرکی از نقص ان پی تی توسط ایران وجود ندارد
ریچارد جواد حیدریان: اول از همه، ما باید سازمان ملل متحد را به عنوان یک نهاد جهانی برای توسعه و صلح از یک سو و شورای امنیت سازمان ملل متحد را که عمدتا یک ساختار سیاسی است که از کشورهای قدرتمند با منافع خاص تشکیل شده است از سوی دیگر جدا کنیم.
 
دوم، تقریبا تمام بخش‌های جامعه ایران، در سراسر طیف سیاسی، از تلاش ایران برای دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته‌ای با توجه به قدر و منزلت و منافع اقتصادی بسیار زیاد آن حمایت می‌کنند.
 
سوم، ما باید بین قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، از یک سو و تحریم‌های یک جانبه از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا، از سوی دیگر، تمایز قائل شویم. قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل به جای آنکه مظهر واقعی نگرانی‌های به حق در مقابل برنامه هسته‌ای ایران باشند، بیشتر تابع منافع سیاسی برخی کشورهای خاص هستند. تا اکنون، هیچ آژانس بین‌المللی نتوانسته است شواهد معتبری مبنی بر نقض معاهده عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) از سوی ایران ارائه دهد که به معنای حدس و گمان هر گونه اشاره به "نظامی" بودن برنامه ایران است.
 
ایران با پیشبرد پروژه‌های بزرگ خود به مرکز و قطب علمی، اجتماعی - اقتصادی و تکنولوژیکی در منطقه نزدیک‌تر می‌شود

متاسفانه، تحریم‌های یک جانبه (بیش از قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل) مانع بهره‌برداری کامل ایران از پتانسیل‌های اقتصادی بسیار زیاد آن شده است، اما مهم‌تر اینکه آنها فشار بسیار زیادی بر روی مردم ایران وارد آورده اند. تحریم‌ها باعث افزایش هزینه‌های معاملات و واردات و نیز محدود نمودن واردات کالاهای اساسی و قطعات حساس پزشکی و فناوری‌های حساس شده و حتی واردات قطعات یدکی برای صنعت حمل و نقل هوایی ایران را نیز تحت تاثیر قرار داده است. در نتیجه، ایران با مشکلات بسیار زیادی در زمینه ایمنی حمل و نقل هوایی، دسترسی به مواد غذایی ارزان قیمت و مقرون به صرفه و دیگر کالاهای اساسی، ایجاد کانال‌های پایدار و در حال رشد ارتباطی در حوزه فرهنگ، آموزش و پرورش و همکاری‌های علمی مواجه شده است.
 
در پایان، تحریم‌ها تنها در حال صدمه زدن به مردم ایران هستند، اما موفق به تغییر اساسی سیاست خارجی ایران و پیکربندی اجتماعی آن نشده‌اند. با محدود کردن دسترسی مردم به کالاها و خدمات اساسی، این تحریم‌ها در حال نقض حقوق مسلم مردم به غذا، سرپناه، ایمنی و سلامت هستند. با محدود نمودن توانایی ایران در بهره برداری کامل از پتانسیل‌های اقتصادی عظیم خود، این تحریم‌ها آرزوهای میلیون‌ها ایرانی را که برای ایرانی بهتر، مدرن‌تر و توسعه یافته تلاش می‌کنند نقض می‌کنند. با این حال، حکومت ایران دست نخورده باقی مانده است و با پیشبرد پروژه‌های بزرگ در سراسر کشور، تلاش دارد تا ایران را به مرکز و قطب علمی، اجتماعی، اقتصادی و فن‌آوری در منطقه تبدیل کند.

گفتگو، تنها راه برای حل اختلافات فی مابین

به جای تحریم، غرب باید بر روی "راه حلی" کار کند که نگرانی‌های عمیق اقتصادی و تکنولوژیکی ایران در عرصه فن‌آوری هسته‌ای و همچنین اقتصاد غیر نظامی را مد نظر قرار دهد. اما مهم‌تر این است که غرب با تمرکز بر طیف وسیعی از مشکلات امنیتی و سیاست خارجی خود با ایران، آنها را مرتفع و شفاف نماید. تنها راه رو به جلو یک "مصالحه بزرگ" است که در آن ایران و غرب به امید حل و فصل اختلاف، طیف وسیعی از مسائل فی مابین را در کلیه ابعاد بررسی نمایند. سیاست‌های محدود، بدون برنامه و بدبینانه راه به جایی نمی‌برند.
 
عدم انجام اقدامات لازم برای عادی سازی دوباره روابط و اعتماد سازی با تهران

کورش ضیابری: پیش بینی شما برای آینده روابط ایران و غرب چیست؟ آیا مقدر شده است تا آنها برای همیشه دشمن باقی بمانند؟ آیا ما شاهد ادامه تلخی و تندی بین ایران و آمریکا در آینده خواهیم بود؟ راه حل دو طرف برای خروج از این ضدیت بی پایان چیست؟ آیا فکر نمی‌کنید که آمریکا اقدامات لازم را برای عادی سازی دوباره روابط و اعتماد سازی با تهران انجام نداده است؟
 
تمایز بین دیدگاهها در قبال ایران در مراکز متعدد غربی 
ریچارد جواد حیدریان: پیش بینی مستلزم شناسایی همه متغیرهای مربوطه و درک روشنی از تعامل آنها با هم است. در مورد امور بین‌المللی با توجه به تعداد متغیرها و روابط متقابل پیچیده و اغلب غیر قابل پیش بینی آنها این کار تقریبا غیر ممکن است. با این حال، می‌توان از حالات ممکن در مورد روابط ایران و غرب در آینده پیش بینی‌های معین و مشروطی داشت. اول از همه، باید بین مراکز "متعدد" در غرب تمایز قائل شد. اساسا غرب به اروپا و آمریکا مربوط می‌شود. برای سهولت بحث می‌توان گفت که با وجود انتقادات متناوب از سیاست‌های داخلی و خارجی ایران، کانادا، استرالیا و زلاند نو ارتباط خود با ایران را عملا تا حدی حفظ کنند. 
 
اروپا با عملیات نظامی علیه ایران مخالف است

ماهیت روابط ایران با اروپا با توجه به وابستگی عمیق متقابل بین دو طرف از نظر کیفی متفاوت است. با وجود همه تحریم‌ها، خروج سرمایه‌ها و تشدید تنش‌های سیاسی - دیپلماتیک، تجارت ایران با اروپا همچنان باثبات و نیرومند است و در واقع در سال‌های اخیر رشد کرده است. ایران سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در اروپا دارد و روابط عمیق فرهنگی، علمی و سیاسی دو طرف را همچنان به یکدیگر نزدیک نگه می‌دارد. با وجود اظهارات اغلب خصومت‌آمیز سیاستمداران آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی علیه ایران، تهران هنوز هم به عنوان یک قدرت بزرگ، ملت مهم و یک شریک اجتناب ناپذیر در یک منطقه بسیار راهبردی، ملاحظه می‌شود. به همین دلیل اروپا خواهان حل و فصل مشکل هسته‌ای ایران از طریق دیپلماسی است.
 
اروپا عمدتا با هرگونه گزینه نظامی علیه ایران مخالف است و می‌توان استدلال نمود که تمامی این تحریم‌ها در واقع راهی برای خشنود ساختن عناصر تندروتر در داخل و خارج این قاره است. با توجه به افزایش تدریجی و قابل توجه احزاب محافظه‌کار و جنگ طلب در کشورهای اروپایی این نکته قابل فهم است. با این حال، با توجه به ارزش بسیار زیاد ژئواستراتژیک ایران برای اروپایی‌ها، همواره یک دلیل منطقی برای ایجاد روابط حسنه و نزدیکتر با ایران وجود خواهد داشت. علاوه بر این، روسیه هنوز هم به عنوان یک تهدید بالقوه ملاحظه می‌شود و انحصار تقریبی مسکو در واردات انرژی به اروپا به این معنی است که ایران با در اختیار داشتن دومین ذخایر بزرگ گاز جهان، می‌تواند یک جایگزین قوی برای تامین انرژی باشد. با توجه به ناتوانی لیبی در تامین انرژی اروپا به دلیل درگیری‌های جاری این مسئله اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. با توجه به روابط قوی و رو به رشد ایران با ترکیه و چشم انداز ایجاد خط لوله قاره‌ای که آسیای میانه و ایران را به اروپا متصل می‌کند، امنیت انرژی و اقتصادی همواره اروپایی‌ها را بر آن خواهد داشت تا رابطه مسالمت‌آمیزتری با ایران داشته باشند.
 
ایران، بازاری رو به رشد برای صنایع اروپایی
برای صنایع و شرکت‌های اروپایی که در حال مبارزه با رکود اقتصادی و رقابت رو به رشد با اقتصادهای نوظهور مانند چین و برزیل هستند، ایران نیز یک بازار بزرگ و رو به رشد است. منابع هیدروکربن گسترده و عمدتا دست نخورده ایران نیز شرکت‌های چند ملیتی اروپایی را که به دنبال افزایش سرمایه‌گذاری و سهم خود در بازار کشورهای غنی از هیدروکربن هستند، اغوا می‌کند. به نوبه خود، بریتانیا به طور کلی سیاستی را اتخاذ کرده است که بازتابی از روابط ویژه آن با آمریکا است. با این حال بریتانیا عمل‌گرایی و خویشتن‌داری بیشتری نسبت به واشنگتن نشان داده است. ایران از این واقعیات آگاه است و قدر شرایط موجود در برقراری روابط با ثبات و قوی با اروپا را می‌داند. بنابراین، تحریم‌ها تنها به صورت لکه‌ای در صفحه روابط اروپا و ایران ظاهر خواهند شد و قدرت گسستن کامل این دو را ندارند.
 
تنش‌ها با تهران در لابی ضد ایرانی در واشنگتن همچنان ادامه دارد

رابطه ایران با آمریکا منحصر به فرد و بسیار پیچیده‌تر است. دو طرف در زمینه‌های اقتصادی به سختی به یکدیگر وابسته هستند، در حالی که روابط سیاسی، فرهنگی و دیپلماتیک آنها تیره است. همچنین روابط امنیتی رسمی و نهادینه به طور کلی وجود ندارد. با این حال، متغیر مهم در اینجا حضور قوی لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا است. با توجه به عمق و شدت اختلافات ایران با اسرائیل، نمی‌توان انتظار داشت که تنش‌ها در لابی ضد ایران در واشنگتن به طور قطع، زدوده شود. تهران نیز به نوبه خود، همچنان به آمریکا سوءظن دارد. ناتوانی اوباما در ایجاد یک تغییر الگویی در سیاست آمریکا - ایران تقریبا هرگونه حسن نیتی را که اوباما در پیغام خاص نوروزی خود داشت، از بین برده است. همچنین در مورد مسئله هسته‌ای، علیرغم مخالفت آمریکا با معاهده ترکیه، برزیل و ایران (بیانیه تهران) که امید می‌رفت تا با استفاده از آن پیشرفت چشمگیری در مذاکرات هسته‌ای به دست آید، آمریکا هیچ گونه امتیاز محسوس سیاسی و تکنولوژیکی برای تشویق اعتماد سازی بیشتر و چند جانبه ارائه نداده است.
 
لابی اسرائیل و نیروهای سیاسی جناح راست، عامل اصلی تنش ها میان تهران و واشنگتن

انقلاب های عربی روابط دوجانبه را پیچیده‌تر کرده‌اند، زیرا آمریکا و ایران دارای موقعیت‌های راهبردی واگرا در قبال این تظاهرات‌ها در منطقه هستند. در این مقطع زمانی، نیروهای سیاسی داخلی در هر دو کشور، علاقه کمی در ترمیم روابط نشان داده‌اند. با وجود تحریم‌ها، فشار ثابت بر ایران و معلق بودن مذاکرات هسته‌ای، دلیل کمی وجود دارد تا باور کنیم که رابطه دوجانبه رنگ و شکل جدیدی به دست آورد.
 
همیشه امکان وقوع اتفاقات غیرمنتظره و بزرگ در روابط ایران با آمریکا و یا حتی اروپا وجود دارد، اما روند داخلی و بین‌المللی فعلی با چشم انداز تنش زدایی و ایجاد روابط حسنه بین ایران و آمریکا در کوتاه مدت و میان مدت در تعارض است. با این حال، تنش فزاینده بر سر برنامه هسته‌ای ایران و نگرانی‌های شدید به خاطر خروج قریب‌الوقوع آمریکا از عراق و افغانستان ممکن است منجر به ایجاد دلیل و منطق لازم برای تعامل معقول بین هر دو طرف شود. مهم‌ترین مانع بین دو کشور بیش از هر چیز لابی اسرائیل و نیروهای سیاسی جناح راست هستند که مخالف هرگونه مصالحه بزرگ میان ایران و آمریکا هستند.
 
منبع: فارس