گرداب- ديروز دندونم شكست.
گفتم: حيف دندونم... اونقدر فندق سفت بود كه خودش نشكست، ولي دندون من رو شكست!
پدرم گفت: اين درست نيست كه بگی با يك فندق دندونت شكسته؛ بلكه دندون تو اون قدر پوسيده و خراب شده بود كه در برابر ضربه يك فندق به اين روز افتاد.
تدريج، موضوع مهميه. اگه حواست نباشه به هزار گوشه زندگيت دست مي بره.
تدريج اثر محكمي به جا مي ذاره. مثل محبت هاي كوچيك و آروم و هر روزه كه آدم متوجهش نيست. اما در اثر اين محبت ها يه عشق محكم ايجاد ميشه كه ممكنه فكرشم نكنيم!تدريج اثر خودشو مي ذاره. نفوذ يه فكر مثل لغزش هاي تدريجي، مثل گمراه شدن تدريجي، مثل تغييراتي كه به تدريج زندگي آدمو زير و رو ميكنه و اگه كسي بخواد به ذهن و فكر و احساس كسي رخنه كنه مي تونه با استفاده از معجزه تدريج، به خواستهاش برسه. خواه اين هدف تربيت و پرورش يه فرد مؤمن و مسلمون باشه؛ خواه به هدف منحرف كردن از مسير اصلي يا جدا كردن او از هويت، دين، اعتقادات، آرزوها و خونه و خونوادهاش...
يه رابطه يه شبه تموم نميشه، يه دفعه به بن بست نمي رسه. اينكه ميشنوي يه زن و شوهري سر يه قابلمه دعوا كردند و كار به طلاق كشيد براي يه قابلمه نيست. در واقع قابلمه بهانه ست. اولين دليل نيست، بلكه آخرين ضربه است. از قابلمه شروع نشده، بلكه صد بار، هزار بار، به دلخوري هاي هم بي اعتنايي كرده اند و فاصله ها هر روز بيشتر شده و اينطوريه كه يه قابلمه مي تونه رابطه اي رو پايان بده.
بي توجهي به احساسات، به خونه و زندگي، به همسر، فرزند، پدر و مادر، دوستان و... ممكنه بار اول و دوم به چشم نياد اما به تدريج هواي رابطه رو سرد ميكنه و دل ها از هم دور ميشن. در دامنه كوهي، تنه تو خالي درخت غول پيكري هست كه طبيعي دانان عمرش را 400 سال تخمين زده اند.در اين مدت طولاني اين درخت 14 مرتبه گرفتار برق آسمان شده و صاعقه و بهمن هاي سنگين بر آن وارد شده اما در برابر تمام اين مصائب استقامت كرده تا اينكه به تدريج حشرات و كرم هاي خيلي ريز در آن نفوذ كرده، ذره ذره مغزش را خورده و استقامت داخلي آن را نابود كرده اند. تا آنجا كه آن درخت تنومند كه آن همه صاعقه و بهمن هاي عظيم و هولناك را به هيچ ميگرفت امروز در برابر كرم هاي كوچك كه مي توان آنها را با دو انگشت له كرد، از پاي در آمده!