گرداب- شنوندگان و بینندگان در سراسر جهان میتوانند رادیو یا تلویزیون خود را بر روی برنامهای که در لندن، پکن، پاریس، دوحه یا واشنگتن و یا هرجای دیگری تولید شدهاند، تنظیم کنند، به زبان محلی خود یا هر زبان خارجی به انتخاب خود گوش دهند و از تماشای آن لذت ببرند. بنابراین به نظر میرسد جهان توانسته است به مکانی مفرح در قالبریزی مذاکرات و مشاورههای عقلانی و پذیرش بردبارانه سیاستها و نقطه نظرات دیگر کشورها موثر باشد، ولی تا آنجا که ما میدانیم هنوز این چنین نشده است.
بنگاههای خبری بین المللی، دیپلماسی عمومی و امپراتوری
ریشههای بنگاههای سخنپراکنی بینالمللی در استعمارگری و حفظ امپراتوری است (یا اگر شما این واژه را می پسندید، در "امپریالیسم" است.)
در سالهای ۱۹۲۸و ۱۹۲۷ شرکت "داچ فیلیپس" بنگاه سخنپراکنی خود در "هند شرقی هلند" (تا سال ۱۹۴۹ نام کشور اندونزی، هند شرقی هلند بود)که در نوع خود جزء اولینها بود را تاسیس کرد. بیست سال بعد رادیو تازه تاسیس "Wereldomroep" هلند (رادیو "جهانی هلند” امروزی) این سنت منقطع را پی گرفت. در حال حاضر این رادیو برنامههایی به زبانهای خارجی نیز دارد.
در میان نخستین بنگاههای سخنپراکنی که شنوندگانی را در فراسوی مرزها و به زبان محلی آنها هدف قرار دادهاند، رادیو مسکو است که در سال ۱۹۲۹ تاسیس شد و یک سرویس تبلیغاتی بسیار قوی است که کار خود را به تجلیل از دستاوردهای کمونیسم اختصاص میداد. آلمان هم ایستگاه رادیویی خود را با نام "Weltrundfunksender" در همین سال راه اندازی کرد.
اندک زمانی پس از به قدرت رسیدن نازیها در سال ۱۹۳۳، این ایستگاه رادیویی نام خود را به "Deutscher Kurzwellensender German Short-Wave Service" تغییر داد و به یک دستگاه تبلیغاتی رژیم دیکتاتوری تبدیل شد.
"Poste Colonial" فرانسه (سیستم رله مخابراتی مستعمراتی) در سال ۱۹۳۱ کار خود را آغاز کرد (جانشین کنونی آن با نام "رادیو بین المللی فرانسه" فعالیت میکند).
بنگاه سخن پراکنی پادشاهی بریتانیا "BBC" فعالیتهای جهانی خود را در سال ۱۹۳۲آغاز کرد. نخستین برنامههای رادیویی این بنگاه به یک زبان خارجی، به زبان عربی در سال ۱۹۳۸ به منظور مقابله با قیامهای ضد انگلیسی در مناطق عربی امپراتوری بریتانیا پخش شد (که نسبتا از سوی برنامههای تبلیغاتی آلمان جواب داده شده و میسوخت). با افول دوران امپراتوری بریتانیا در سال ۱۹۶۵، نام این سازمان به "سرویس جهانی بی بی سی” (BBC World Service) تبدیل شد.
شبکه ژاپنی "HōsōKyōkai" که در سال ۱۹۲۶ تاسیس شده بود، فعالیت بینالمللی خود را در بحبوحه فوران احساسات میهنپرستانه افراطی و توسعه طلبانه تهاجمی در سال ۱۹۳۵ آغاز کرد.
ایالات متحده امریکا که از این بازی که امواج رادیویی مرزهای آن بود و خودنمایی بینالمللی، تبلیغات و ضد تبلیغات و سخنوری عمومی برای یک جنگ روانی عرصه آن، عقب مانده بود، در سال ۱۹۴۲ در بحبوحه جنگ جهانی دوم "صدای امریکا" را تاسیس کرد.
با آغاز جنگ سرد رادیو "اروپای آزاد" یا رادیو آزادی در جدال ایدئولوژیکی علیه شوروی همکاری کرد و مفهوم "دیپلماسی عمومی" همسو با [اهداف سیاسی آن] در ایالات متحده امریکا به عنوان ابزار خودنمایی در زمینه خصومت فزاینده به کار گرفته شد. به میدان آمدن حریفان جدید در دهههای بعد، ایالات متحده را به تاسیس شبکههای رادیویی و تلویزیونی از قبیل "Radio/TV Martí" رادیو "آسیای آزاد"، "رادیوساوا"، "تلویزیون الحورا" مجاب کرد که این خود الهام بخش دیگر بنگاههای خبری در تاسیس شبکه هایی شد.
از قبیل دومین تلاش اخیر بریتانیا در تاسیس یک شبکه انگلیسی در خاورمیانه (بعد از ناکام ماندن در نخستین تلاش BBC در بین سالهای ۱۹۹۴-۹۶ که منجر به ایجاد شبکه قطری "الجزیره" شد که از تمام شبکههای غربی موفقتر عمل کرده است) که به ایجاد شبکه تلویزیونی BBC عربی در سال ۲۰۰۸ منتهی شد، پخش برنامه به زبان عربی در شبکه "فرانس ۲۴"، تلویزیون عربی "دویچه وله" آلمان و یا شبکه عربی "الروسیه الیوم" وابسته به "راشا تودی".
قدرت نرم، ارتباطات راهبردی و مفهوم گفتگو
این طرح کلی و عاری از ژرفا از تاریخ بنگاههای سخنپراکنی بین المللی به آثار و سنتهایی اشاره دارد که در حال محو شدن هستند. تنها عده کمی از مخاطبان که تمایلی به دانستن هدف بنگاههای سخن پراکنی بینالمللی ندارند، به عنوان ابزار دیپلماسی عمومی در جهت قالب دادن و بازی دادن ذهن و قلب مردم در نظر گرفته میشوند و در اینجاست که این موضوع تبدیل به قدرت نرم و یا توانایی پی ریزی رجحانهای دیگران میشود.
بنگاههای سخنپراکنی بینالمللی ذاتا میتوانند فرصتطلبانه و سطحی باشند و البته در تمام آنها اینگونه است. (شبکه جهانی BBC معیارهایی را برای بسیاری دیگر در این زمینه ایجاد کرده است). در موارد دیگر بدیهی است که با یک رویکرد خبری فرصتطلبانه حقایق گردآوری شده درست جلوه داده نشده است، اما در عوض بر تلقین و تکوین افکار و باقی نگذاشتن هیچ فضایی برای بازنگری مخاطبان تاکید دارد. اگر چه رسالت خبری و تبلیغاتی این بنگاهها به عنوان سیاستمداران مردمی [صداقت] تلقی میشود، اما هرگز موضوعاتی که از سوی چنین ارگانهایی پوشش داده میشوند، کاملا بیطرفانه نیست، زیرا آنها تقریبا ناچار به بازتاب خواستهای سیاسی گروههای ملی خودشان و منافع راهبردیشان هستند. این آن چیزی است که ممکن است به عنوان "غرضورزی ساختاری" نامیده شود یا به طور ساده نمونهای از" ارتباطات راهبردی" باشد. این رویکرد کم و بیش از بالا به پایین در مورد بنگاههای سخن پراکنی در ماهیت نسبتا یکطرفه "medium’s monologic" آن منعکس شده است که به نوبه خود از سوی دستگاه اجرایی یک سویه آن تعیین میشود. دستیابی به گفت و گوی دوسویه در یک فضای متقارن که در آن نقش پیامدهنده و گیرنده پیام قابل جابهجایی باشد و پیامها ملزم نباشند که خود را به دست یافتن به موفقیت به یک روش "هابرماسی" محدود کنند، از طریق بنگاههای سخنپراکنی دشوار است. بر خلاف این دورنما، بنگاههای سخنپراکنی بینالمللی به عنوان ابزار دیپلماسی عمومی بیانی از قدرت است که نمیتوان کاملا آنرا به قول نای "نرم” دانست، بلکه باید آن را تقاعد و دستیابی به اهداف از پیش گزیدهای در نظر گرفت که نوعدوستانه نیست.
ظهور امپراتوری های جدید و فناوریهای نوین
حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نقطه عطفی در سیاست جهان مشخص کرد. جدال میان غرب و اسلامگرایی که در مرکز این نزاع، از مفهوم دویست ساله "سرزمین" که با نام دولت- ملت نامیده میشد، انفصال ایجاد شده بود و در عوض قدرت های هژمونیک محاط در قلمروی سنتی، اکنون در جنگ با ایدئولوژی هایی هستند که نامعلوم، غیرمتمرکز و دارای سازماندهی نامعین هستندکه به راحتی میتوانند به کمک رسانهها در سراسر جهان گسترش یابند. این جنگ تصاویر و ایده ها، دیپلماسی عمومی سنتی را ناکارامد کرده و بنگاههای سخن پراکنی فرا مرزی، که از سوی نهاد دولت-ملت سازماندهی میشد را درمانده، گیج و سردرگم نموده یا حداقل این چنین به نظر می رسد.
ظهور تهدیدات جدید از سوی ایدئولوژیهای مخالف که جایگزینی آن با دشمن سرزمینی که به طور شفاف تعریف میشود، قدری دشواراست و پیچیدگیهای فزاینده آن که با استفاده از شبکههای ارتباطاتی اینترنتی بیشتر میشود، با افول تدریجی قدرت پیر بلوک غرب و ظهور مراکز قدرتهای جدید که گه گاه وحشتآفرین است همزمان شده است. بارها درخواست این چنین آگاهی بازنگری شدهای در مورد اهمیت بعضی قالبهای دیپلماسی عمومی به عنوان عرصه مبادلات بین فرهنگی در شرایط برابر شده است.
به هر صورت به نظر میرسد آنچه که در مورد مخاطبان سراسر جهان وجود دارد یک فهم قدیمی و شاید هم بی محتوا از بنگاههای سخن پراکنی بین المللی به عنوان یک ابزار دیپلماسی دولتی است که در تعقیب اهداف ملی و ساز وکارهای هژمونیک است: به عنوان یک ابزار ملی و یا صدای امپریالیسم. به نظر میرسد که نوعی فقدان اعتبار که با دیپلماسی عمومی و بنگاههای سخن پراکنی بین المللی همبسته است، وجود دارد. ناکارآمدی که تنها عده بسیار کمی از بنگاهها برای اینکه آن را کم و بیش از بین ببرند مدیریت کرده اند.( بیبیسی به طور اشکارا یک مدل خبری فرصتطلبانهای را بازی میکند و الجزیره نیز که به عنوان یک شبکه فراملی شناخته میشود، یک بنگاه خبری "پان عرب" است که نسبتا مبتنی بر کشور قطر و از سوی خانوداه پادشاهی تامین مالی میشود.)
جنبشهای اعتراضی اخیر و قیامهای مردمی در تونس، مصر و دیگر نقاط، اهمیت فزاینده سیستم غیرملی، غیر متمرکز و مرزبندی نشده ارتباطات و سازمانهای تودهای را که نمونههای آن" Facebook" و "Twitter" است را پررنگتر کرده است. با قدری خیالپردازی این شبکههای کاربردی با عملکرد دوسویه خود احتمالا میتوانند "ملتهای” جدید عصر "پساملی" نامیده شوند. این به نوبه خود مستلزم یک دیپلماسی عمومی نوین است و به درک جدید از بخشی ازابزار بنگاههای سخنپراکنی بینالمللی که میتواند فراتر از یک تقلیدگر صرف از facebook و Twitter در وبسایتهای بنگاههای خبری باشد کمک میکند فقط آنها را منوط به آن ساختارهای قدرت پسا ملی کند که از سوی شرکتها اقتصاد اینترنتی تقویت میشوند.
یک سپهر عمومی نوین
همانگونه که "مانوئل کاستلز" بارها اظهار کرده است پروژههای ضمنی که در پشت ایده دیپلماسی عمومی نهفته است، باید گفت وگو میان مجموعههای اجتماعی و فرهنگهایشان را به امید ایجاد فضای درک و فهم از یکدیگر را مهیا کند و به ایجاد یک حوزه عمومی جدید یا یک جامعه مدنی جهانی که در آن صدای مخالفان علی رغم منشاء آنها، ارزشهای بومییشان و منافع متضاد آنها شنیده شود، کمک نماید.
در حال حاضر این جای شک است که جامعه جهانی، سیاستمداران مردمی و بنگاههای خبری بینالمللی از یک سو و جنبشهای فعال محلی و دیگر جلوههای جامعه مدنی ازسوی دیگر، میدان را برای حیات دیگری خالی بگذارند. جامعه مدنی جهانی که به یک دیپلماسی عمومی صادقانه و یا یک بنگاه خبری راستگو بسیار نیازمند است، هنوز به عنوان یک بخشی از معادله گفتگو دوجانبه قرار نگرفته، این در حالی است که سنت امپراتوری و تبلیغات دولتی در حال محو شدن است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی عملیات روانی و جنگ نرم