Gerdab.IR | گرداب

بلوغ جنسی زودرس با شاهزاده‌خانم‌های والت‌دیزنی

تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۳۹۰

کمپانی والت دیزنی در پس نقاب شاهزاده خانم‌های جذاب و شهوت انگیز داستان‌های خود به دنبال ترغیب دختر بچه‌های زیر 12 سال به "جذاب" شدن است و هدفی جز بلوغ زودرس جنسی در دختران را ندارد.

گرداب- "کریستین ساینس مانیتور" در مقاله‌ای به قلم "استفانی هینز"، می‌نویسد: با نگاهی دقیق به الگوهایی که داستان‌های دیزنی به بچه‌ها معرفی می‌کنند می‌فهمیم که چگونه جنسی کردن شخصیت دختر بچه‌ها در رسانه‌ها، پدر و مادران را به فکر بازبینی الگوی شاهزاده خانم‌های کارتون‌ها انداخته و اینکه آیا با این الگوها دختر بچه‌هایشان زودتر از معمول به سمت بالغ شدن پیش نمی‌روند.
 
دختر بچه 3 ساله دست از بازی کشید و به انتظار شاهزاده آرزوها جلوی در خانه به انتظار نشست
 چند سال پیش "مری فینوکین" تغییراتی در نحوه بازی دختر 3 ساله‌اش احساس کرد. این کودک نوپا دست از دویدن و بالا و پایین پریدن برداشته بود و اصرار داشت که فقط پیراهن تنش کنند. ساکت روی پله جلوی خانه می‌نشست و می‌گفت در انتظار شاهزاده‌اش است. بی‌خیال‌تر، بی‌روح‌تر و به دنیا بی‌علاقه‌تر شده بود. خانم "فینوکین" معتقد است که این تغییرات از وقتی حاصل شد که دخترش "کیوا" با شاهزاده خانم‌های کارتون‌های دیزنی آشنا شد، با آن قهرمانان خوش آب و رنگ و کمر باریک و در همه جا حاضر قصه‌های خیالی.

وقتی که خانم "فینوکین" از تردیدهایش با والدین دیگر حرف زد، بیشترشان فقط شانه بالا انداختند. او می‌گوید: «همه‌شان می‌گفتند که چنین حالتی اجتناب‌ناپذیر است. از 2 تا 5 سالگی شاهزاده خانم‌ها، بعد شخصیت‌هایی مثل"هانا مونتانا" و بعد هم قهرمانان موزیکال‌های دبیرستانی الگوی دختران می‌شوند. اما به نظرم عجیب می‌آمد که اینها مسیر جدید کودکی دختران را تعیین کنند.»
 
چالش‌هایی چون خود شی‌پنداری تا استثمار اینترنتی در پی علاقه اولیه به شاهزاده خانم‌ها می‌آید
 او تصمیم گرفت که درباره پدیده شاهزاده خانم‌ها پژوهشی انجام دهد و یافته‌هایش بیشتر نگرانش کرد. او فهمید که امپراطوری 4 میلیارد دلاری شاهزاده خانم‌های دیزنی تازه نخستین پله به سوی چالش‌های دهشتناک‌تر بود، چالش‌هایی چون خود شی‌پنداری تا تحت استثمار اینترنتی قرار گرفتن و آرزوی داشتن بدنی که با هیچ کدام از قواعد سلامتی سازگار نیست. "فینوکین" که پیشینه کار در درمان با بازی را دارد، وب سایتی درست کرد و نامش را گذاشت: "دوره نقاهت از بیماری شاهزاده خانم‌های دیزنی: شاهزاده خانم جذاب را پس می‌دهیم و پولمان را کامل پس می‌گیریم"، تا این وبگاه گاه‌شمار تلاش‌های او برای رها شدن از بند "سیندرلا"، "بل"، "آریل"، و دیگر شاهزاده خانم‌های داستان‌ها در خانه خودش باشد.

در عرض چند ماه، هزاران گل دریافت کرد. او می‌گوید: «اینکه والدین بسیاری دچار همان حس من شده بودند به نوعی روی عقایدم صحه می‌گذاشت. این نیروی بزرگی که با چنان قدرتی از همان نخستین سال‌ها وارد زندگی‌مان می‌شود، مرا بیشتر نگران آینده ساخته بود.»
 
بسیاری از والدین در مقابل این "حملات فمینیستی" از جنبه‌های آموزشی داستان شاهزاده خانم‌ها دفاع می‌کنند
نظریه فینوکین درباره شاهزاده خانم‌های دیزنی به هیچ وجه جنبه همگانی ندارد. بسیاری از والدین و مفسران از این داستان‌های با پایان شاد در مقابل آنچه بسیاری منتقدان "حملات فمینیستی" می‌نامند، دفاع می‌کنند و این بانوان زیبایی را که ارزش‌هایی چون مهربانی، خواندن، عشق به حیوانات و استقامت را به ما می‌آموزند باارزش می‌شمارند. اما اگر تردیدی در مورد بحث و جدل‌های پیرامون این موضوع هست، بهتر است نگاهی به کتاب روزنامه‌نگاری به نام "پگی اورنستاین" به نام "سیندرلا دخترم را خورد" بیندازیم که از دل آتشی زاده شد که با مقاله سال 2006 مجله نیویورک تایمزش، با عنوان "ایراد سیندرلا چیست؟"، روشن شده بود.
 
دیزنی مدعی است که این داستان‌ها تخیل بچه‌ها را گسترش می‌دهد
دیزنی هم برای نشریه مانیتور، همان اظهارات همیشگی‌اش در مورد این موضوع را تکرار کرد: الآن 75 سال است که میلیون‌ها دختر بچه و والدینشان در سراسر جهان عاشق شخصیت‌های متفاوت و داستان‌های غنی و کاملی بوده‌اند که برای شاهزاده خانم‌های دیزنی درست شده... دختر بچه‌ها خیال‌پردازی و تصویرسازی‌هایی را که این داستان‌ها در اختیارشان می‌گذارند به عنوان بخشی از رشد کودکی تجربه می‌کنند.
 
هر چه می‌گذرد کنترل اتفاقی که برای دختر بچه‌ها می‌افتد بیشتر از دست والدین در می‌رود
با این حال، نقدی که فینوکین و اورنستاین به این داستان‌ها وارد می‌دانند برای بسیاری منطقی است، بسیاری که آشنا به دختر بچگی مدرن آمریکایی هستند و می‌بینند که "دختر شهوت‌انگیز" جایگزین دختر صورتی پوش ساده می‌شود و به دست آوردن شاهزاده حالتی شوم‌تر به خود می‌گیرد. والدین و مربیان مدام به پژوهشگران گوشزد می‌کنند که نمی‌توانند پیام‌های اجتماعی روزافزونی را که شکل دهنده زندگی دختران و دانش‌آموزانشان است، کنترل کنند. "دایان لوین"، کارشناس کودک در کالج ویلاک در بوستون است و اخیراً در نوشتن کتاب "چه زود همه چیز جنسیتی می‌شود" شرکت داشته است؛ او می‌گوید: «والدین در کشمکش با این مشکل دوران سختی را سپری می‌کنند. آنها می‌گویند راه‌هایی که بلدند دیگر جواب نمی‌دهد و هر چه می‌گذرد کنترل اتفاقی که برای دختران کوچکشان می‌افتد بیشتر از دستشان در می‌رود.»
 
دختر بچه‌ها در لباس زنانه؛ نوجوانان در معرض پورنوگرافی
کافی است نگاهی به برخی از پژوهش‌های اخیر بیندازیم تا بفهمیم چرا والدین در عذابند:

- نظرسنجی دانشگاه مرکز "فلوریدا" نشان می‌دهد که 50 درصد دختر بچه‌های 3 تا 6 سال نگران این هستند که مبادا چاق باشند.

- یک چهارم دختران و پسران 14 تا 17 سالی که در نظرسنجی خبرگزاری "آسوشیتدپرس" و "ام‌تی‌وی" در سال 2009 شرکت کرده بودند، گفتند که یا تصویر برهنه خود را برای کسی می‌فرستند، یا تصویر برهنه کس دیگری را دریافت می‌کنند.

- گروه بازاریابی "ان‌پی‌دی فشن ورلد" در سال 2003 گزارش کرد که سالانه بیش از 1.6 میلیون دلار هزینه لباس‌زیرهایی می‌شود که به سبک لباس زیرهای بزرگسالان برای دختران 7 تا 12 سال درست می‌شود.

- بچه‌ها اغلب بدون اینکه خواسته باشند با پورنوگرافی اینترنتی مواجه می‌شوند: پژوهشگران دانشگاه "نیوهمپشایر" در سال 2005 دریافتند که یک سوم کاربران اینترنتی بین 10 تا 17 سال در معرض موضوعات جنسی ناخواسته قرار می‌گیرند و در پژوهش سال 2004 دانشکده اقتصاد لندن مشخص شد که 60 درصد از کودکانی که به شکل مداوم از اینترنت استفاده می‌کنند با پورنوگرافی برخورد می‌کنند.
 
اکنون گروهی از مربیان، والدین و خود دختران تشکیل شده که در مقابل فشار بازار مقاومت می‌کنند
و این قصه سر دراز دارد. شاید تا همین جا هم کافی باشد تا خیال جمع‌ترین والدین را هم نگران کنیم. اما همان‌طور که پروفسور "لوین"، "فینوکین" و "اورنستاین" هم نشان دادند، اکنون روند دیگری نیز به جریان افتاده که شاید کمتر رسانه‌ای شود، اما تأثیرش امیدبخش‌تر است. گروهی روز به روز قدرتمندتر از مربیان، والدین، مؤسسه‌ها و خود دختران تشکیل شده که در تلاش برای ساخت محیطی امن‌تر و سالم‌تر برای دختران در مقابل فشار روزافزون بازار، چالش‌های جدید اینترنتی و این جنسی شدن همه چیز که مجمع روانکاوی آمریکا تحمیل جنسیت به کودکان می‌نامد، مقاومت می‌کنند.
 
برخی برای مقاومت در مقابل این جریان بازی‌های بچه‌ها را متنوع می‌سازند و برخی با سیاستمداران لابی می‌کنند
برخی تلاش می‌کنند که در این جریان مؤثر بیرونی مداخله کنند، مانند "فینوکین" که طرفدار منع بچه‌ها از تماشای شاهزاده خانم‌ها نیست اما در شیوه‌هایی که آنها بازی دختر بچه‌ها را محدود می‌سازند، مداخله می‌کند (مثلاً استفاده از رنگ‌های بیشتری یا خط داستانی متفاوت‌تری را پیشنهاد می‌کند). برخی دیگر به بینش‌ها و توانایی‌های دختران بزرگ‌تر متوسل می‌شوند و البته خودشان آنها را راهنمایی می‌کنند. دیگران هم نگرانی خود را به حیطه‌های عمومی می‌کشانند، با سیاستمداران و مدیران لابی می‌کنند تا تغییراتی نظام‌مندتر، مانند محدودسازی تبلیغات جنسی برای دختران، به بار آورند. همه با هم در تلاشند که همان‌طور که فینوکن هم خواسته، شاهزاده خانم جذاب را بدهند و پولشان را پس بگیرند.
 
آمار نشان از موفقیت دختران و زنان در عرصه‌های گوناگون دارد، پس چرا باید نگران این مسائل باشیم؟
برخی معتقدند که گام نخست این است که بفهمیم چرا این مسائل مهم است. با هر معیاری هم که حساب کنیم، وضع دخترانمان زیاد هم بد نیست. طبق مرکز واشنگتن برای سیاست‌گذاری آموزشی، دختران دبیرستانی در آزمون‌های ریاضی و علوم به خوبی پسرانند و در زمینه خواندن از همتایان مذکرشان بهتر هم هستند. اکنون در مقابل هر دو مرد، سه زن از کالج فارغ‌التحصیل می‌شوند. اکنون زنان بیشتری ورزش می‌کنند، که به معنی تصویر بدنی خوب‌تری داشتن، پایین‌تر آمدن بارداری در دوران نوجوانی و عملکرد علمی بهتر است. "استفانی کونتز"، یکی از رؤسای شورای غیرانتفاعی خانواده‌های معاصر می‌گوید که به نسبت 50 سال پیش، که مدرسه‌ها اجازه شلوار پوشیدن یا پرچم بالا بردن به دختران نمی‌دادند، امروزه فرصت‌های گسترده‌تری در اختیار دختران است؛ لازم است تمامی این موارد را لحاظ کنیم.
 
ورزش نمی کنم چون زشت می‌شوم
با این حال، نشانه‌هایی از پیشرفت نابرابری جنسی به چشم می‌خورد. مثلاً عرصه رقابت‌های ورزشی را در نظر بگیرید. "شارون لم"، استاد آموزش و سلامتی ذهنی در دانشگاه ماساچوست بوستون می‌گوید: «دختران دبستانی در سطحی بسیار بالاتر نسبت به گذشته ورزش می‌کنند.» اما می‌افزاید که در دوره راهنمایی که می‌فهمند ورزش کردن از زنانگی و جذابیت جنسی زنانه به دور است، کم‌کم از ورزش فاصله می‌گیرند. یافته‌های بنیاد ورزش بانوان نشان می‌دهد در انتهای دوره دبیرستان در مقابل هر یک پسری که از ورزش فاصله می‌گیرد، 6 دختر دست از ورزش می‌کشند و یکی از پژوهش‌های اخیر سازمان پیشاهنگی دختران نشان می‌دهد که 23 درصد دختران بین 11 تا 17 سال ورزش نمی‌کنند، چون تصورشان این است که وقت ورزش بدنشان ظاهر خوبی ندارد و به قول خانم "لم" خوب دیده شدن دلیل ورزش کردن است. ستاره‌های ورزشی بانوان اغلب برهنه یا نیمه برهنه روی مجلات مردان ظاهر می‌شوند؛ دختران گروه‌های دخترانه مشوق ورزشکاران (با کارهای به شدت شهوت‌انگیز) را بیشتر از زنان تیم بسکتبال یا دیگر تیم‌ها در تلویزیون می‌بینند.
 
اکنون زنان شهوت‌انگیز بر زنان موفق ارجحیت دارند
در زمینه تحصیلات دانشگاهی نیز با همین تأثیر روبه‌رو هستیم. اوایل امسال، پژوهشی از دانشگاه پرینستون نشان داد که بین دختران و پسران مقطع کارشناسی شکاف رهبری روزافزونی مشاهده می‌شود. "ننرل کیوهین" که سرپرست کمیته مشاوران پرینستون است در مصاحبه‌ای ایمیلی نوشت: اواخر دهه 1990 و دهه گذشته جو متفاوتی حاکم بود.

او این یافته‌ها را با تغییراتی در فرهنگ عامه مرتبط دانست، تغییراتی از جمله فرونشستن موج دوم هیجانات و تعهدات فمینیستی، عقب‌نشینی در برخی زمینه‌ها، تغییر جهت انتظارات زنان جوان بر اساس آنچه در نسل مادرانشان دیده‌اند، تغییر جهت عمیق فرهنگ عامه که اکنون به جای گاهی نشان دادن زنی موفق بدون برجسته ساختن جنسیتش، دختران شهوت‌انگیز را دائماً ستایش می‌کند.
 
دختران به این نتیجه رسیده‌اند که هر کاری می‌توانند بکنند، به شرطی که جذاب به نظر برسند
این مد "دختران جذابگ هم مشکل بزرگی شده است. خانم "کونتز" می‌گوید: «حالا دیگر برای زنان جوان جذبه جنسی شدن جایگزین جذبه زنانه شده است. حالا دیگر دختران حس نمی‌کنند که چون دخترند نباید کاری را بکنند یا کاری را نمی‌توانند بکنند، بلکه شدیداً بر این باورند که اگر قرار است آن کارها را بکنند باید از لحاظ جنسی جذاب به نظر برسند.» مثلاً در برنامه‌های تلویزیونی زنان را در نقش‌های متفاوتی چون وکیل، دکتر و سیاستمدار نشان می‌دهند. اما همین زنان همواره از لحاظ جنسی جذابند. ممکن است زنی در رقابت‌های انتخاباتی یک منصب سیاسی سطح بالا شرکت کند، اما این جذابیت جنسی اوست که همواره مورد تحلیل قرار می‌گیرد.
 
جنسی کردن به عملکرد ذهنی پایین‌تر و نارضایتی جسمی بیشتر منجر می‌شود
مجمع روانکاوی آمریکا (APA) در سال 2010 گزارشی درباره جنسی کردن دختران منتشر کرد که نشان می‌داد ارزش دختر را صرفاً بابت جذابیت جنسی او می‌دانند. این گزارش نشان می‌داد که جنسی کردن همه چیز در نشریات به وسیله بازاریابان در ترانه‌ها و در تلویزیون افزایش یافته است. پدیده‌ای که برای افراد جنسی شده، روابط بین شخصیشان و برای جامعه مضر است. این گزارش نشان می‌داد که جنسی کردن به عملکرد ذهنی پایین‌تر و نارضایتی جسمی بیشتر منجر می‌شود. مثلاً در پژوهشی که این گزارش به آن اشاره کرده بود مقایسه‌ای صورت گرفته بود بین توانایی دختران کالج برای حل مسائل ریاضی؛ یک گروه در حالی که (تنها در اتاق رختکن) ژاکت به تن داشتند مسائل را حل می‌کردند و گروه دیگر در حالی که مایو تنشان بود. آنها که ژاکت به تن داشتند بسیار بهتر از آنها که لباس زیادی به تن نداشتند مسائل را حل کردند.
 
جنسی شدن به سوءتغذیه، افسردگی و مشکلات جسمی نیز مرتبط است
این پژوهش جنسی شدن را به سوءتغذیه، افسردگی و مشکلات جسمی نیز مرتبط می‌سازد. حتی آن زنان جوانی که ادعا می‌کنند تبدیل شدن به یک شیء جنسی به آنها قدرت می‌بخشد (و تعدادشان هم رو به افزایش است) از تأثیرهای منفی جنسی شدن لطمه می‌بینند. در گزارش مجمع روانکاوی آمده است که جنسی کردن شخصیت دختران نه تنها نشانگر نگرش‌های جنسی، جامعه‌ای سرشار از خشونت جنسی و استثمار دختران و زنان است، بلکه این پدیده را تقویت نیز می‌کند.
 
این دنیای شلوغ کار والدین را برای متوقف ساختن این جریان و زیر سؤال بردنش دشوارتر کرده است
البته شی کردن زنان پدیده جدیدی نیست. "لین مایکل براون"، استاد آموزش کالج کولبی در واترویل، ایالت مین، می‌گوید: «آنچه تفاوت کرده میزان بسیار بالای پیام‌هایی است که دختران دریافت می‌دارند و شیوه کارآمدی که برای رساندن این تصاویر به دست دختران جوان و جوان‌تر به کار می‌رود. این پیام‌ها به شکل بی‌رحمانه‌ای به دستشان می‌رسد و این دنیای شلوغ کار والدین را برای متوقف ساختن این جریان و زیر سؤال بردنش دشوارتر کرده است. دختران مثل ماهی در این آب غوطه می‌خورند و این فضا چون آب، چون هوا دورشان را گرفته است.»

منبع: فارس