گرداب- غربیها همواره به جمهوری اسلامی ایراد میگیرند که چرا رفراندوم برگزار نمیکند تا روشن شود مردم، جمهوری اسلامی را قبول دارند یا نه! اکنون با توجه به اتفاقهای دنیای سرمایهداری و بعد از گذشت سالها از حاکمیت نظام لیبرال دموکراسی بر غرب، آیا وقت آن نرسیده است که نظام لیبرال دموکراسی به رأی مردم گذاشته شود؟
حجتالاسلام "قاسم روانبخش"، دبیر سیاسی هفته نامه پرتو و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیرحمتاللهعلیه در گفتگو با برهان، با تحلیلی از چالش هایی که آمریکا با آن درگیر است، برگزاری رفراندوم تحت نظارت نهادهای معتبر بین المللی از جمله ایران را پیشنهاد کرد. متن گفتگو بدین شرح است:
در جریان سفر رهبر انقلاب به کرمانشاه، در رصد رسانهها دو رویکرد عمده محسوس بود، البته این رویکردها مسئله جدیدی نبودند، ولی فعال شدن مجدد آنها جای سؤال است. اول این که خط تخریب و سیاه نمایی از نظام اکثرا به صورت مستقیم شخص رهبر انقلاب را هدف گرفته بود؛ یعنیرهبر انقلاب در این برهه کوتاه کمتر از یک ماه به شدت مورد هجمه قرار گرفتند. به عنوان مثال "تاجزاده" که همواره از درون زندان نامه و یادداشت مینویسد، این بار نامهای خطاب به رهبری نوشت، "ابراهیم نبوی" مستقیم رهبر انقلاب را مورد خطاب قرار داد و...
نکته دوم استفاده از تعبیر نظامی کردن فضا در ایران بود و این که نظام وجه دیپلماتیک ندارد و به سمت نظامی شدن پیش میرود. این بحث پس از طرح مسئله نظام پارلمانی و بزرگ کردن افراطی و بیجهت آن، بیشتر خود را نشان داد. تحلیل شما نسبت به این رویکرد جدید چیست و این رویکرد با کدام هدف به پیش میرود؟
دشمن همیشه با چشم باز مسائل را نگاه میکند و نشانهگیری آن غالباً دقیق است، ولی خدا نمیخواهد نشانههایش به هدف بخورد.
دشمن مانند دزدی میماند که مراقب ماست ولی ما مراقب او نیستیم. در این مراقبت نگاه میکند که ببیند اکنون در چه فرصتی میتواند ضربهاش را بزند؟ کجا را باید نشانه برود؟ چه چیزی را باید هدف بگیرد؟ دشمنان هم اتاق فکر دارند و کسانی نیستند که بی گدار به آب بزنند و همین طور دیمی کار کنند.
دهها اتاق فکر دارند و صدها اندیشمند نشستهاند، طرح میریزند تا جلوی صدور این انقلاب با عظمت را بگیرند. این طور نیست که شب بخوابند و صبح بلند بشوند بگویند که ما باید چه کار کنیم. آنها میبینند که امروز اتفاق بزرگی در دنیا افتاده و یا در حال افتادن است و در جهان غرب برای اولین بار نظام لیبرال دموکراسی و سرمایهداری دچار چالش شده است. مانند گذشته نیست که مثلاً عدهای برضد حزب دموکرات شعار بدهند و عدهای دیگر نیز برضد حزب جمهوری خواه شعار بدهند.
امروز مردم برضد نظام سرمایهداری و نظام لیبرال دموکراسی شعار میدهند. این اتفاق، اتفاق بزرگی است و زنگ خطری جدی است. در این شرایط چه باید کرد؟ این از کجا پیش آمده است؟ این فکر از کجا شکل گرفته است؟ منشأ آن کجاست؟ چه کسی یا چه چیزی مردم را هوشیار کرده است؟ غربیها وقتی دنبال پاسخ میگردند، مشاهده میکنند این اتفاق از سوی بلوک مثلاً کمونیستی نیست، چون چیزی از آن بلوک نمانده است. خاستگاه این فکر انقلاب اسلامی ایران است. آقای "گورباچف" به تازگی حرف قشنگی زد، گفت: «اتفاقهایی که در غرب و آمریکا روی میدهد دقیقاً شبیه اتفاقهایی است که در دوران من در شوروی افتاد و من پیش بینی میکنم که فروپاشی نزدیک است.» گورباچف آدمی ساده و عادی نیست، شرایط را خوب میفهمد.
نسخه جدیدی که میخواهد پس از فروپاشی جهان غرب، جایگزین لیبرال دموکراسی شود، چیست؟ چه مکتبی میخواهد جایگزین بشود؟ آیا مسیحیت تحریف شده میتواند نسل جوان دنیای غرب را قانع کند و نظامی را ارائه دهد که بتواند جایگزین لیبرال دموکراسی شود؟ مسیحیت تحریف شده جامعیت ندارد. مسیحت تحریف شده فقط میگوید وارد کلیسا شوید، یک ربع دعا بخوانید و بلند شوید بیایید بیرون؛ نه نظام سیاسی دارد، نه نظام اقتصادی و نه نظام فکری. مارکسیسم و کمونیسم هم که به عنوان یک نظام در دنیا مطرح بود، مکتبی رایج در دنیا به شمار میآمد که برای خود ادعاهایی داشت و اکنون فانی شده است. امام فرمودند: «کمونیسم به موزههای تاریخ رفت.»
تنها چیزی که غرب داشت، خود لیبرال دموکراسی بود که اکنون دچار چالشی جدی شده است و آثار شکست آن پیداست که گورباچف هم از آن سخن میگوید. پس از فروپاشی این مدل، کدام مدل میتواند در دنیا جایگزین نظام لیبرال دموکراسی شود؟ تنها مدلی که میتواند این کار را انجام دهد، مدل انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی است؛ چیزی که رهبر انقلاب در کرمانشاه از آن به موج سوم اسلام خواهی تعبیر کردند. در اندیشه ایشان موج اول انقلاب اسلامی ایران بود، موج دوم فروپاشی نظام شوروی بود و موج سوم چیزی است که اکنون در غرب و در قالب بیداری اسلامی در منطقه شکل گرفته است.
رهبر انقلاب فرمودند اندیشمندان ما دست به کار بشوند، شروع کنند و این مدل را تبیین کنند. فکر از این جا و از انقلاب ماست، 32 سال جنگیدند که این فکر صادر نشود، ولی صادر شد! این موج بیخ گوششان رفته و چیزی طول نخواهد کشید که آنها فرو خواهند پاشید و این فکر اسلامی در غرب نفوذ خواهد کرد و آن اتفاق بزرگ ان شاءالله خواهد افتاد. منشأ این فکر کیست؟ رهبر این جریان فکری کیست؟ امروز بسیار واضح است که آن کسی که فکر امام و گفتمان انقلاب را رهبری و تبیین میکند و به جوامع بشری کانال کشی مینماید، رهبر انقلاب است.
به خصوص وقتی که رهبری به صراحت به علما و روحانیون پیام داده است که نظام جایگزین اسلامی را بررسی و معرفی کنند، از سوی دشمن بیشتر مورد هدف قرار میگیرد!
بله، گاهی خود آمریکاییها و انگلیسیها مستقیم رهبری را مورد هدف قرار میدهند. مانند مستندی که "بی.بی.سی" ساخت که در آن مثلاً از پسر "شیخ علی تهرانی" که دشمن امام و انقلاب است و "بنی صدر" خائن و... مستند تهیه میکند. این نشان میدهد چه قدر کارد به استخوانشان خورده که سراغ چنین آدمهایی که ملت ایران حاضر نیست به اینها یک نگاه هم بکند، میروند. هم اینها این مستند را برضد شخص مقام معظم رهبری پخش میکنند و هم در داخل کسانی که در فتنه 88 که برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بود، نقش داشتهاند، در این اوضاع احوال میآیند برای رهبری نامه مینویسند و میخواهند در این نامه مثلاً رهبری را به چالش بکشانند.
مستند بی.بی.سی و نامه تاجزاده و نامهی دیگران و حرکتی که آمریکاییها میکنند همه در راستای یک هدف است و به ظاهر درست هم انجام میدهند ولی «و مکروا مکرالله والله خیرالماکرین». آیا در طی 32 سال عمر انقلاب کم توطئه کردهاند؟ هر توطئهای که کردهاند برضد خودشان تمام شد و موجب رشد و تعالی انقلاب اسلامی ایران گردید اشخاصی هم که این کارها را میکنند، عرض خود بردهاند و بیشتر خواهند بود.
بحث نظامیگری هم در راستای همین رویکرد است. اینها چون میدانند حرکت ما یک حرکت فکری است میخواهند به مردم خودشان چنین القا کنند که انقلاب اسلامی ایران دارای اندیشه و فکر نیست و یک حرکت نظامی است و ایران میخواهد با زور سپاه قدس و مثلاً اسلحه و... بر دیگران غلبه کنند! یعنی میخواهند آن اتفاق بزرگی را که میافتد، منحرف کنند.
یعنی میخواهند الگو بودن ایران را از بین ببرند؟
بله، الگو بودن ایران را از بین ببرند و بگویند مدل ایران یک حرکتی شبیه مثلاً قذافی و طالبان و چیزی در این حد است. برای همین در این اوضاع یک دفعه بحث ترور سفیر عربستان را مطرح میکنند. اینها میدانند که ما دنبال این کارها نیستیم خودشان هم میدانند افکار عمومی هم میداند، ولی چه کار بکنند؟ باید بگویند ایران تروریست است. باید اتهام تروریست بودن به ایران بزنند و در شبکههای مختلف پخش بکنند و به طور دائم عکس سفیر عربستان و یا آن ایرانی را که آن جا دستگیر کردهاند، نشان بدهند و بمباران فکری بکنند تا بگویند ایران تروریست است و یک کشور دارای منطق و استدلال نیست پس سراغ این مدل نروید ولی باز هم این کار به ضررشان تمام میشود زیرا افکار عمومی را فعال میکنند که آنها به شبکهها مراجعه میکنند تا ببینند اینها چه میگویند. کسانی که در غرب زندگی میکنند آدمهایی ساده لوح نیستند که هر چیزی در گوششان کردید، بپذیرند. معلوم میشود که این حرکتهایی که ما کردهایم بیتأثیر نبوده است که جنبش 99 درصد راه افتاده است. اگر آنها برضد ما تهاجم فرهنگی راه میاندازند، ما هم تهاجم فرهنگی میکنیم. آنها میخواهند ما را به چالش بکشانند ما هم فرهنگ غرب را به چالش میکشانیم. عصر، عصر جنگ نرم است و ما موفق شدیم جنبش 99درصدی را در غرب راه بیندازیم.
با توجه به جنبشی که بر ضد نظام لیبرال دموکراسی در حال شکلگیری است و مردم به طور رسمی میگویند ما نظام سرمایهداری را نمیخواهیم، آیا میتوان انتظار داشت که در آمریکا و دنیای غرب برای نظام لیبرال دموکراسی رفراندوم برگزار شود؟
اگر غربیها راست میگویند که آزادی بیان و آزادی سیاسی دارند و در کشورشان دموکراسی برقرار است، ما پیشنهاد میکنیم حاکمیت این یک درصد را به رفراندوم بگذارند. وقت آن رسیده است که بعد از سالها که نظام لیبرال دموکراسی بر غرب حاکم است، اجازه دهند این نظام به رأی مردم گذاشته شود. مردم پای صندوق حاضر شوند تا معلوم شود چه قدر نظام لیبرال دموکراسی را میخواهند و جواشان آری است یا خیر. آنهایی که خودشان فقط یک درصد مردم هستند میگویند در ایران دموکراسی نیست. سالهاست ملت ایران با خون از این نظام حمایت کرده، سالی چند بار کف خیابان میآیند و از نظام حمایت میکنند. در سر صندوق 86 درصد حضور پیدا میکنند ولی همان یک درصد غربیها به ما میگویند که رفراندوم برگزار کنید تا روشن شود مردم جمهوری اسلامی را قبول دارند یا نه! آیا حالا برای خودشان این طرح را میپذیرند؟ ما پیشنهاد میکنیم که زیر نظر گروههای معتبر بین المللی از جمله نظارت ایران رفراندومی تشکیل بدهند تا معلوم شود که نظام لیبرال دموکراسی نظام مورد قبول هست یانه. اگر این 99 درصد رأی دادند که نظام لیبرال دموکراسی غربی نمیخواهند، این نظام را تغییر دهند، مگر آنها طرفدار دموکراسی نیستند؟ چرا شما یک درصد میخواهید با زور به 99 درصد حکومت کنید؟