گزارش یک پرونده(3)؛

"گاو وحشی وال استریت" از ظهور تا سقوط + تصاویر

تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۰

از وال استریت چه می دانید؟ در پشت پرده این نماد مالی عظیم یهودی چه می گذرد؟ آیا بحران در وال استریت به معنای فروپاشی نظام کاپیتالیستی آمریکاست؟

به گزارش گرداب، وال استریت (Wall Street)  که يك واژه با ريشه هلندي- آلماني است، نام خیابان بسیار معروفی در محله منهتن کلان‌شهر نیویورک در ایالات متحده آمریکا است كه ساختمان اصلی‌ترين بورس‌های فعال در اين كشور را در خود جای داده است. به همين دليل  به مرور زمان واژه "وال استريت" به بازارهاي مالي ايالات متحده اطلاق شد.

بزرگ‌ترین مراکز اقتصادی ایالات متحده آمریکا و چند بورس مهم اقتصادی این کشور از جمله "بازار بورس نیویورک" (NYSE)، "بازار بورس نزدک" (NASDAQ)، "بازار بورس آمریکا" (AMEX)، "بازار بورس تجاری نیویورک (NYMEX)" و "میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) "نیز در این منطقه قرار دارند.

در طول زمان، نام وال‌استریت به عنوان "مکان افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا" مشهور شده‌است. واژه "وال" احتمالا از نخستين مهاجران هلندي‌تباري كه در اين منطقه ساكن شدند، يعني "والون‌ها" (Walloon) نشات گرفته است.

البته روایات دیگری نیز در مورد عنوان وال‌استریت دهان به دهان می‌چرخد. در سپتامبر 1653 ساکنان محلی که اکنون نیویورک نامیده می‌شود خود را در معرض تهدید بومیان محلی و تهاجم ارتش "اولیور کرامول" (Oliver Cromwell) می‌دیدند و به منظور حفاظت از خود یک دیوار (Wall) بزرگ به طول حدود 800 متر در جزیره منهتن احداث کردند. با گذشت زمان و توسعه منهتن خیابانی در امتداد آن دیوار با همان نام کشیده شد (Wall st) و بعدها این نام روی آن باقی ماند. در آن زمان نیویورک، "نیو آمستردام" خوانده می شد.

از اواخر قرن 17 ميلادي تاجران و معامله‌گران و بورس‌بازان، زير يك درخت چنار در خيابان وال استريت را پاتوق خود کرده و در آن محل به خريد و فروش می‌پرداختند. در سال 1792 اين معامله‌گران با امضاي موافقتنامه "چنار" (Buttonwood Agreement)  به فعاليت خود رسميت بخشيدند، تشكلي كه سرمنشا تشکیل "بازار سهام نيويورك" (New York Stock Exchange) شد.

در سال 1789 جرج واشنگتن، نخستین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا در "عمارت فدرال" (Federal Hall) در خیابان وال‌استریت، به عنوان اولین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، قسم یاد کرد. در اين مكان همچنين واقعه تاريخي تصويب "لايحه حقوق" ( Bill of Right) رخ داده و در قبرستان "كليساي ترينيتی" (Trinity Church) نيز جسد "الكساندر هميلتون" نخستين وزير خزانه‌داري و معمار نظام مالي ايالات متحده دفن شده است.کلیسای تاریخی در تقاطع خیابان "برادوی" و وال‌استریت در "دان‌تاون" منهتن قرار دارد.


مراسم سوگند جرج واشنگتن در وال‌استریت به عنوان نخستین رئیس‌جمهور آمریکا

از اوايل قرن نوزدهم ميلادي به تدريج ساكنان بومي خيابان وال استريت جاي خود را به تجار و معامله‌گران دادند. به تدريج وال‌استريت به مركز پولي آمريكا تبديل شد، مركزي كه منافع فعالان آن به لحاظ تاريخي در تقابل با منافع دولت آمريكا بوده است. جنگ‌هاي داخلي آمريكا نيز در توسعه شهر نيويورك از لحاظ اقتصادي نقش مهمي داشت كه وال‌استريت نيز از اين مزيت، بهره‌مند شد. تشكيل شركت‌هاي انحصاري "جي.پي.مورگان" و "جان راكفلر" در نيويورك در همين دوره رخ داد.

روزنامه مشهور اقتصادی "وال استریت ژورنال"، نام خود را از "خیابان وال استریت" وام گرفته‌است كه در سال 1889 جايگزين بولتن گزارش معاملات سهام شد كه تا آن زمان انتشار  می‌یافت. وال‌استريت ژورنال از سال 1896 انتشار فهرست قيمت سهام شركت‌هاي مهم را آغاز كرد كه يك قرن بعد به ميانگين قيمت 30 سهام مهم بدل گشت.


نخستین شماره روزنامه وال‌استریت ژورنال به تاریخ 8 جولای 1889

در قرن 20 ميلادي كه دوره اوج گرفتن وال استريت به حساب مي‌آيد، ساختمان شماره 23 اين خيابان - ساختمان مركزي بانك جي.پي.مورگان – به مركز جغرافيايي و استعاري بازارهاي مالي آمريكا و حتي جهان تبديل شد.

با اوج گرفتن وال‌استريت در قرن 20، تقابل‌هاي آن با دولت آمريكا هم شدت گرفت. نخستين نمونه آن در سال 1913 رخ داد كه به دنبال مصوبه دولت براي اخذ ماليات 4 دلاري از تبادل سهام، كارگزاران سهام دست به اعتراض زدند. به تدريج از اوايل قرن 20 فرهنگ تجاري وال‌استريت گسترش يافت و ساخت برج‌هاي بزرگ يكي از نمادهاي آن به شمار مي‌رفت.

در حالي كه وال استريت مقر ثروتمندترين تجار آمريكا به حساب مي‌آيد، محله همسايه آن يعني "Bowling Green" كه "حيات خلوت وال‌استريت" ناميده شده، منطقه‌اي بسيار فقيرنشين بوده كه ساكنان آن بدترين شرايط زندگي را در سطح نيويورك دارند. اين تناقض آشكار در همسايگي مقر مالي آمريكا نمادي روشن از بي‌توجهي نظام سرمايه‌داري به كاهش نابرابري‌هاي اقتصادي و اجتماعي است.

وال‌استريت در اثر ركود عظيم سال 1929 به شدت دچار ركود شد و به مرداب اقتصادي آمريكا بدل شد. اين وضعيت تا دهه 1940 نيز ادامه داشت و توجه به وال‌استريت و بازار مالي به ويژه به علت مقررات سختي همچون ممنوعيت خريد قسطي سهام كه دولت دولت تصویب کرد، به شدت افت پيدا كرد. البته اين مقررات سخت به تدريج تا دهه 1960 كاهش پيدا كرده و وال استريت در اين دهه تحت تاثير رونق مناسب اقتصاد آمريكا، دوباره رونق گرفت.

 در اوايل دهه 1970 به علت جنگ ويتنام، وال‌استريت يك دوره كوتاه‌مدت ركود را تجربه كرد. از سال 1973 دولت آمريكا اصلاح مقررات بازارهاي مالي را كليد زد كه حذف كارمزدهاي ثابت و رقابتي كردن كارمزدها براي كارگزاران از جمله آنها بود. از سال 1975 امكان مبادلات الكترونيكي سهام مهيا شد که در نتيجه اين اصلاحات، قيمت‌هاي سهام‌ها پايين آمده و اين امكان برای اقشار بيشتري از مردم آمريكا فراهم آمد که وارد بازار سهام شوند.


مردمی که پس از شوک 1929 در خیابان‌های وال‌استریت و براد تجمع کرده‌اند.

گاو وحشی وال استریت
مجسمه ای که به گاو وال‌استریت شهرت یافته است، 3200 کیلوگرم وزن داشته و از برنز ساخته شده است.
سازنده آن، هنرمندی به نام "آرتور دی‌مودیکا" است. این مجسمه در "بولینگ گرین‌پارک" در نزدیکی وال‌استریت قرار دارد و 11 فوت ارتفاع و 16 فوت طول داشته و با عضلات تنومند و سر پائین خود که نشانه آمادگی برای حمله است، به ظاهر گفته می‌شود تمثیل‌ موفقیت و خوش‌بینی در زمینه مالی است. گرچه به اعتقاد بسیاری دیگر از باطن خشن و بی رحم معاملات مالی خبر می دهد. همه‌ساله هزاران توریست از این مجسمه دیدن می‌کنند و نام آن با نیویورک و وال‌استریت گره خورده است.



به اعتقاد بسیاری "گاو وال استریت" از باطن خشن و بی رحم معاملات مالی خبر می دهد

یهودیان: پدرخوانده‌های وال‌استریت
در میان حوزه‌های اقتصادی که یهودیان و صهیونیست‌ها در آن به فعالیت جدی مشغول هستند، باید به وال‌استریت اشاره کرد. جائی که نه تنها دستی در اقتصاد و شبکه‌های اقتصادی پیچیده دارد، بلکه حتی بر هالیوود و رسانه‌های جمعی نیز مسلط است.

داستان به سال‌ها پیش بازمی‌گردد. از قرن هجدهم میلادی جمعی از خانواده‌های بانکدار آلمانی- یهودی مهاجر در آمریکا از جمله خانواده‌های "سلیگمنز"(Seligmans)، "لیمانز"(Lehmans)، "گلدمنز"(Goldmans)، "ساکس"(Sachs)، "واربرگز"(Warburgs)، "شیفز"(Schiffs) و "لوئبز"(Loebs)   تسلط و نفوذ خود را در حوزه‌های اقتصادی گسترش داده بودند.

نسل جدید این خانواده‌ها نیز راه پیشینیان خود را ادامه داده و همچنان تسلط خود بر اقتصاد آمریکا را حفظ کردند. نسل تازه خانواده‌های مهاجر یهودی، پس از جنگ جهانی دوم همان نوادگان ایتالیایی، ایرلندی، لهستانی و دیگر اروپائیان یهودی و غیرآنگلوساکسون بودند.

چنین گذشته‌ای نزد یهودیان آمریکایی آنان را بیش از پیش به گسترش نفوذشان در جهان ترغیب نمود. در سال 1999، برای مثال گلدمن و ساکس حوزه نفوذ خود در جهان را گسترش داده و به بزرگترین و در عین حال تنها سهامدار اصلی بزرگترین بانک کره جنوبی به نام "کوکمین"  (Kookmin) تبدیل شدند. مثال‌های این چنینی بسیارند که در اینجا مجال پرداختن به آنها وجود ندارد، اما نکته‌ حائز اهمیت، نفوذ فوق‌العاده این گروه یهودیان در شریان‌های اصلی اقتصادی آمریکا و‌ جهان همچون وال‌استریت است. این گروه به شدت دارای نفوذ بوده و تعیین‌کننده بسیاری از اتفاقات در جهان هستند.

یهودیانی که در وال‌استریت صاحب نفوذ هستند، بیشمارند. از آن جمله: "سنفورد آی. ویل" (Sanford I. Weill) که یک امپراطوری دلالی به را انداخت و در نهایت نیز رئیس "آمریکن اکسپرس" شد؛ "جان گاتفروند"(John Gutfreund) که بعدها رئیس شرکت "سولومون" یکی از بزرگترین شرکت‌های فعال در زمینه خرید و فروش اوراق بهادار در غرب  شد؛ "فلیکس روهاتین" (Felix Rohatyn) که ظهورش را باید محصول ادغام‌‌های بسیار متعدد شرکت‌ها در آمریکا  که منجر به شکل‌دهی دوباره به تجارت در این کشور برای دهه‌ها شد، دانست؛ "سنفورد سی. برن‌اشتاین" (Sanford C. Bernstein)، که شرکتی به همین نام و به ارزش 3.5 میلیارد دلار، با دارایی 90 میلیارد دلار دارد و یکی از نزدیک‌ترین افراد به مدیران پولی آمریکا است. مدیریت 55 میلیارد دلاری موسساتی چون بنیادها و صندوق‌های بازنشستگی مختلف برعهده این شرکت است. این شرکت همچنین مدیریت 35 میلیارد دلار پول افراد ثروتمند را نیز برعهده دارد.



سنفورد آی. ویل
(Sanford I. Weill)    
    


فلیکس روهاتین
(Felix Rohatyn)



جان گاتفروند
(John Gutfreund)    
    
نقش‌آفرینان یهودی بانفوذ در وال‌استریت در نقش‌های دیگری نیز همچون کارشناس مالی، وام‌دهنده، قرض‌گیرنده، مشاور، وکیل و غیره ظاهر می‌شوند.

از جمله این افراد می‌توان به "آلن گرینبرگ" (Alan Greenberg)، "آیرا هریس" (Ira Harris)، "بروس واسراشتاین" (Bruce Wasserstein)، "جرومه کولبرگ" (Jerome Kohlberg)، "هنری کراویس" (Henry Kravis)، "پیتر کوهن" (Peter Cohen)، "جوزف فلوم"  (Joseph Flom)، "مارتین لیپتون" (Martin Lipton)، "ویکتور پوسنر" (Victor Posner)، "نلسون پلتز" (Nelson Peltz)، "بلزبرگ‌ها" (the Belzbergs)  و بسیاری افراد دیگر اشاره کرد.

آلن گرینبرگ رئیس شرکت سهامی "بیراستیرنز" (Bear Stearns) بود." استفان شوارزمان" موسس گروه "بلک‌استون" (Blackstone Group) ، یک شرکت سرمایه‌گذاری عمده، است.

 از بانک‌های قدیمی یهودی باید به "لیمانز برادرز" (Lehman Brothers)، "لازارد فررس" (Lazard Freres)، "گلدمن ساکس" (GoldmanSachs)، "سالومون برادرز" (Salomon Brothers)، شرکت "باک" (Bache & Co) و "کانتور-فیتزجرالد" (Cantor/Fitzgerald) اشاره کرد.



آلن گرینبرگ
 (Alan Greenberg) 




مارتین لیپتون
 (Martin Lipton)    



جرومه کولبرگ
 (Jerome Kohlberg)   



بروس واسراشتاین
 (Bruce Wasserstein)
    
    
یهودیان در دهه 60 پیشروترین گروه از لحاظ اقتصادی در آمریکا شدند. آنها توانستند با استفاده از تکنیک‌های نوین در زمینه سرمایه‌گذاری‌ و بانکداری به ادغام شرکت‌ها بپردازند. ادغام شرکت‌های یهودی در صنعت بیمه این امکان را فراهم ساخت که در تمام سطوح این صنعت، فرصت‌های شغلی با درآمد بالا ایجاد کنند: تحلیل‌گری بیمه، مدیریت مالی، سهام، اوراق قرضه و واسطه‌گری بازرگانی. به همین دلیل هم‌اینک در وال‌استریت شاهد میلیونرهای یهودی و متنفذ بسیاری هستیم.

هیولای یهودی به نام KKR
از کتاب‌های مفید چاپ شده دراین حوزه‌ها باید به کتابی تحت عنوان "ماشین پول" (The Money Machine) که درباره ادغام سه شرکت بزرگ یهودی است، اشاره کرد. این شرکت وال‌استریتی هم‌اینک و پس از ادغام، یکی از امپراطوری‌های مالی در جهان می‌باشد.

نام این شرکت "کلبرگ، کراویس و رابرتس" (KKR) "بوده و در سال 1976 از سوی سه یهودی و تنها با چند میلیون دلار شکل گرفت.
 این شرکت تنها پس از گذشت ده سال از تاریخ تاسیس خود، به حکمرانی در جهان پرداخت. شرکت مذکور تا 1999 کنترل 23 شرکت دیگر را در اختیار داشت.

از جمله این شرکت‌ها می‌توان به شرکت "آمفنول" (Amphenol Corporation)، شرکت "بوید" (Boyd's Collection Inc.)، شرکت "آیدکس" (Idex Corporation)، "مراکز آموزشی کایندرکر" (Kindercare Learning Centers)، "شرکت پریمدیا" (Primedhia Inc) و "ژیلت" (Gillette) اشاره کرد. شرکت مادر، در طول 12 سال از فروشگاه‌های زنجیره‌ای غذایی خود که در آمریکا رتبه دوم را دارد، 5.9 میلیارد دلار سود کرد.

تا دهه 1980 این هیولای یهودی قدرت خریدی معادل 45 میلیارد دلار داشت؛ یعنی بالاتر از کل تولید ناخالص داخلی پاکستان یا یونان.


    
کلبرگ و رابرتس     



کتاب "ماشین پول"


قسم‌خوردگان "آرمان اسرائیل"  در وال‌استریت
یهودیانی که هم‌اینک در وال‌استریت مشغول فعالیت هستند، به شدت نسبت به همبستگی یهودیان و تداوم نفوذ اقتصادی‌شان حساس هستند. این مساله برای آنها فراتر از مساله حتی اسرائیل است و درست به همین دلیل هم هیچ‌گاه اسرائیل را رها نخواهند کرد.

استفان آیزاکس در کتاب خود در سال 1974 چنین می‌نویسد: "گوستاو لوی" یکی از مدیران گلدمن‌ساکس است. بسیاری وی را که یک یهودی است، متنفذترین شخص حال‌حاضر وال‌استریت می‌دانند. وی می‌تواند شرکتی را درهم‌بشکند و یا به اوج برساند. او به تنهایی مدیریت میلیاردها دلار را در دست دارد. او نسبت به مساله یهودیان به شدت حساس است. او در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، دیوانه‌وار برای اسرائیل پول می‌فرستاد. وی قادر بود به تنهایی هزینه کل جنگ را بپردازد. او در آن زمان می‌گفت "اگر به گلدمن‌ساکس نیاز دارید باید بگویم که من هم امروز به شما نیاز دارم. اگر امروز به من کمک نکنید، من هم فردا به یاری شما نخواهم شتافت. به همین سادگی!"



گوستاو لوی: اگر امروز به من کمک نکنید، من هم فردا به یاری شما نخواهم شتافت. به همین سادگی!

برنامه «حق تولد»

در سال 1995 یکی از سرمایه‌داران یهودی وال‌استریت به نام "مایکل اشتاین‌هارت"، شرکت خود با نام "شرکای اشتاین‌هارت" (Steinhardt Partners) را تعطیل کرد. دلیل این کار این بود که وی می‌خواست باقیمانده عمر خود را عمیقا وقف آرمان خود نماید که همانا اعتلای یهودیان و هویت اسرائیل در جهان است.


مایکل اشتاین‌هارت

وی با هزینه شخصی و با مبلغی معادل 400 میلیون دلار عضو یک کنسرسیوم شد. این کنسرسیوم اقدام به خریداری بانک "هاپوآلیم" (Bank Hapoalim) و بانک "ماریتایم" (Maritime Bank) نمود. یکی از طرح‌های عظیم او "حق تولد" نام داشت. در این طرح قرار بود کودکان یهودی آمریکایی به طور رایگان به اسرائیل برده شده و با ریشه‌های فرهنگ یهودی و صهیونیستی خود آشنا شوند. وی این کار را در سنینی که شخصیت کودک در حال رشد بود انجام می‌داد. در ادامه، وی ساختمانی هم در منهتن خریداری نمود تا در آنجا به بازسازی هویت یهودیان بپردازد. در آنجا از کمپ‌های یهودی که جوانان را به برنامه‌هایی که در مراکز کمپ ملی "هیلل" می‌کشاندند، حمایت می‌شد.

تا 1999 پروژه حق تولد هزینه‌ای بالغ بر 210 میلیون دلار دربرداشت. هدف انتقال 50 هزار یهودی در سال به اسرائیل بود تا آنها با اعتقادات و انگاره‌های صهیونیسم آشنا شوند.

"طمع"؛ بیماری وال‌استریت  
از نکات دیگری که در مورد وال‌استریت باید بدان توجه کرد مساله "طمع" است. به قول رئیس کمیسیون سهام نیویورک در سال 1986 "طمع هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد". "ساموئل کلاگزبان"، روان‌پزشکی در نیویورک معتقد است کلیه مشاوران و وکلای فعال در وال‌استریت "بیمار" هستند. برای آنها "تجارت نقش خدا را بازی می‌کند." بانک‌های سرمایه‌گذاری، معادن طلای عصر حاضر هستند. ادغام‌های گوناگون و بی‌حدوحصر با استفاده از تاکتیک‌های متنوع، سودهای کلانی را نصیب این وکلا و بانکداران سرمایه‌گذار کرده است، اما همانطور که در اقتصاد همه می‌دانند سودهایی که در بلندمدت تنها نصیب یک سری افراد خاص و محدود شود، در نهایت به ضرر سیستم اقتصادی کشور خواهد بود.

در سال 1986 "دنیس لوین"، دلالی که در درکسل بورنهام لمپارت فعالیت می‌کرد و به دلیل سوءاستفاده از اطلاعات محرمانه شرکت‌ها به نفع خود، دستگیر شد منجر به افشای بزرگترین رسوایی تاریخ وال‌استریت شد. رسوایی‌ای که در بین جامعه یهودی باعث ایجاد نگرانی‌های جدی شد.

کمی بعد، فردی به نام "مارتین سیگل" نیز دستگیر شد و هرچه پیش می‌رفت حضور پررنگ و باورنکردنی یهودیان در آن رسوایی بیشتر مشخص می‌شد. جنایت‌کاران ثروتمند این رسوایی، در اکثر موارد یهودی بودند.

یکی از بزرگترین متهمانی که در طول رسیدگی به این رسوایی دستگیر شد، سوپر میلیاردر یهودی، "مایکل میلکن" (Michael Milken)، "شاه کثیف اوراق قرضه" بود که به اخاذی و فریب‌کاری در زمینه بیمه متهم شده بود. داستان این شخص خود حکایتی جدا می‌طلبد که در این مقال نمی‌گنجد.
 


مایکل میلکن، سوپر میلیاردر یهودی ملقب به "شاه کثیف اوراق قرضه"

در دهه 1980 نام یک تاجر یهودی آمریکایی دیگر اهل وال‌استریت نیز بر سر زبان‌ها افتاد.  این فرد "مارک ریچ" (Marc Rich) نام داشت. البته نام پدری او "مارک رایش" بود. او سرمایه‌داری ظالم، تاجری کینه‌توز و درعین حال فروشنده‌ای فریبنده بود. از او غالبا تحت عنوان فاسدترین مرد در میان کاپیتالیست‌ها نام برده می‌شد، اما مهم‌ترین ویژگی وی مرموز بودن و داشتن روابطی خاص با سرویس‌های اطلاعاتی بود. ریچ با اسرائیل روابط بسیار عمیقی داشته و در مذاکراتی که برای بازگرداندن سربازان به گروگان گرفته‌شده اسرائیلی صورت می‌گرفت، شرکت داشت. نفوذ این فرد تاحدی بود که "بیل کلینتون" در سال 2001 و به هنگام ترک کاخ سفید، تمام جرائم ریچ را مورد بخشش قرار داد. این اقدام اعتراض بسیاری را در آن زمان برانگیخت اما برخی از مقامات اسرائیل اقدام کلینتون را ستودند.

منبع: مشرق