اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل آمریکا؛

نفوذ ایران در منطقه، آمریکا و اسرائیل را به چالش کشیده است

تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۳۹۰

تلاش‌های ایران برای گسترش دامنه نفوذ خود در خاور نزدیک، مصر و اردن یکی از جنبه‌های محوری رقابت راهبردی این کشور با آمریکاست.

به گزارش گرداب، اندیشکده "مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل" آمریکا در یکی دیگر از سلسله گزارش‌های رقابت راهبردی ایران و آمریکا با عنوان "جنگ سرد نیابتی در خاورنزدیک، مصر و اردن" به قلم "آنتونی کوردزمنگ و "آرام نرگوئیزیان" با اشاره به رقابت راهبردی و تنگاتنگ ایران و آمریکا در منطقه می‌نویسد: رقابت ایران و آمریکا به مثابه یک بازی شطرنج 3 بعدی شده است، با این تفاوت که هر یک از طرفین بازی می‌تواند با هر حرکت، قوانین را به نفع خود تغییر دهد. رقابتی که از 3 دهه گذشته آغاز شده و تاکنون در جریان است و بدیهی است که گفتگوهای مسالمت آمیز و درک متقابل طرفین نیز به پایان این رقابت کمکی نخواهد کرد.
 
بررسی رقابت آمریکا و ایران در 5 جبهه سوریه، لبنان، اسرائیل، فلسطین، مصر و اردن
این گزارش به واکاوی منافع اصلی آمریکا و ایران در خاورنزدیک، مصر و اردن و تشریح ابعاد نظامی متعارف و نامتقارن رقابت آمریکا و ایران و اهرم‌های اجتماعی و اقتصادی‌ای که آمریکا و ایران برای پیشبرد منافع ملی و تثبیت حلقه‌های ارتباطی خود در منطقه به کار می‌گیرند، می‌پردازد. در این گزارش رقابت آمریکا و ایران در 5 جبهه محوری سوریه، لبنان، اسرائیل، فلسطین اشغالی، مصر و اردن و چگونگی پیشبرد منافع این دو کشور در هر یک از این جبهه ها بررسی و ارزیابی شده است.
 
مقابله با نفوذ روزافزون ایران در منطقه، به‌کارگیری جنگ نیابتی و نامتقارن این کشور
تلاش‌های ایران برای گسترش دامنه نفوذ خود در خاور نزدیک، مصر و اردن یکی از جنبه‌های محوری رقابت راهبردی این کشور با آمریکاست. با گذشت نزدیک به 20 سال از تهاجم اسرائیل به لبنان در سال 1982 میلادی و 5 سال از جنگ 2006 اسرائیل و حزب الله، آمریکا و متحدانش همچنان در حال مقابله با نفوذ روزافزون ایران در منطقه و به‌کارگیری عوامل نیابتی و جنگ نامتقارن این کشور هستند.
 
روابط مستحکم ایران با سوریه و بازیگران غیردولتی منطقه نظیر حزب الله و حماس
جمهوری اسلامی روابط مستحکمی با سوریه و بازیگران غیردولتی منطقه نظیر حزب الله و جنبش اسلام‌گرای فلسطینی حماس برقرار کرده است. گروه‌هایی که رهبران ایران و سوریه از آن به عنوان "محور مقاومت" یاد می‌کنند. ایران همچنان به بهره برداری از تنش میان اعراب و اسرائیل ادامه می‌دهد به گونه‌ای که آن را تبدیل به سدی موثر در برابر برقراری صلح میان اعراب و اسرائیل کرده است، این در حالی ست که آمریکا از سوی دیگر باید با خصومت اعراب نسبت به مشارکت راهبردی این کشور با اسرائیل دست و پنجه نرم کند.
 
ناپایداری سیاسی منطقه بر تمامی ابعاد رقابت ایران و آمریکا تاثیر می‌گذارد
در عین حال آمریکا و ایران در خاورنزدیک و دیگر مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا با سطح جدیدی از ناپایداری سیاسی مواجه هستند که بر تمامی ابعاد رقابت منطقه‌ایشان تاثیر می‌گذارد. در حال حاضر هیچ کس نمی‌تواند نتیجه این ناپایداری را پیش‌بینی کند. نه حتی تاثیر کوتاه مدت تغییر رژیم‌ها، بلکه اینکه آن تغییرات چگونه بر محرک‌های اصلی تنش‌های منطقه ای تاثیر می‌گذارند، غیرقابل پیش‌بینی است.
 
سوریه، چالشی دیرین برای سیاست‌گذاران آمریکایی
با وجود آنکه سوریه طی چندین دهه برای سیاست‌گذاران آمریکایی چالش آفرین بوده، وضعیت بی‌سابقه و ناپایدار کنونی در این کشور برای آمریکا آنقدر قابل پیش‌بینی نیست که بتواند راهبردی مستمر و مداوم را در کوتاه مدت برنامه‌ریزی و در پیش بگیرد. از این رو آمریکا باید گزینه‌های زیر را مورد ملاحظه قرار دهد:
برخی از تحلیل‌گران این طرح را پیشنهاد کرده‌اند که به تشکیلات امنیتی و اقلیت علوی‌ها توجه بیشتری شود و جدا از رژیم اسد در نظر گرفته شوند. اگرچه این رویکرد از نظر تئوری درست و منطقی است اما آمریکا باید بپذیرد که احتمال موفقیت این طرح بسیار کم است. گذشت زمان و افزایش سطح خونریزی‌ها، تصور سوریه‌ای عاری از اقدامات انتقام‌جویانه علیه اقلیت علوی‌ها پس از سرنگونی اسد را دشوارتر کرده است.

اگرچه ممکن است بسیاری از علوی‌ها به اسد علاقه‌ای نداشته باشند یا از وی حمایت نکنند اما امکان از دست دادن استقلال سیاسی و اقتصادیشان یکی از موانع اصلی پشت کردن آنها به اسد است. اسد و دیگر اقلیت‌هایی حامی این رژیم می‌دانند که حتی اگر حزب مخالف پس از به دست گرفتن قدرت نسبت به رژیم پیشین بخشنده و باگذشت باشد چنین سرانجام مطلوبی به دست نخواهد آمد.
 
سوریه، شمشیری دولبه برای آمریکا
افزایش اعمال خشونت از سوی عناصر مخالف به احتمال قریب به یقین رژیم اسد را با این توجیه که در حال مبارزه با شورش تحت حمایت و رهبری بیگانگان است، وادار به افزایش واکنش‌های شدیدتر نظامی و امنیتی خواهد کرد. آمریکا هیچ پاسخ و راهکار مشخصی برای این فاز روزافزون و خطرناک ناپایداری در سوریه ندارد. حمایت‌های مادی و اساسی به نیروهای مخالف احتمالا توجیهی برای سرکوب شدیدتر و متحد و نزدیک تر شدن نیروهای حامی رژیم خواهد شد. کمک‌های مخفیانه و علنی آمریکا و غرب نیز همچنین ممکن است با واکنش منفی روسیه، چین و دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل که نمی‌خواهند مجددا شاهد اقداماتی که در لیبی صورت گرفت باشند، مواجه شود.
 
سایه افکندن عواقب مبهم و پیش‌بینی نشده بی‌ثباتی در سوریه بر منطقه
اگر سوریه بیش از این بی‌ثبات شود آمریکا نباید از تاثیر سرایت این بی‌ثباتی در منطقه غافل شود و به همین منظور نیاز به اتخاذ راهبردی دارد تا بتواند ناپایداری در سوریه را مهار و کنترل کند. اینکه این رویدادها تا چه حد تا پایان در سوریه  ادامه پیدا کنند یا نکنند، عواقبی پیچیده و پیش‌بینی نشده بر توازن حزبی متزلزل لبنان، امنیت اسرائیل در امتداد مرزهای شمالی و شرقی، ثبات اردن مواجه با ناآرامی داخلی و فشار بر جنوب ترکیه که آنکارا در تلاش است گروه‌های مدعی سوری و کردهای عراق را مهار کند، به همراه خواهند داشت.

فروپاشی رژیم سوریه، هم شکسته شدن حلقه ارتباطی ایران با خاورنزدیک را به ارمغان خواهد آورد و هم  متحدان راهبردی آمریکا را در سال‌های آتی در معرض امواج بی‌ثباتی قرار خواهد داد. آمریکا باید در صورتی که اوضاع سوریه بیش از پیش وخیم‌تر شد، برای به حداقل رساندن این فشار با متحدان راهبردی‌اش همکاری و تلاش کند.
 
تغییر رژیم در سوریه متضمن تغییر سیاست این کشور نخواهد شد
اگرچه ممکن است آمریکا دلایل کافی برای حمایت از نیروهای معترضی که دموکراتیک یا نماینده نیروهای مردمی سوریه هستند داشته باشد اما این مسئله متضمن سوریه‌ای باثبات که در کوتاه یا بلند مدت با همسایگانش در صلح باشد، نخواهد بود. هیچ مبنایی در دنیای واقعی وجود ندارد که بتوان بر اساس آن این استدلال را عنوان کرد که سوریه بعد از اسد با اسرائیل صلح خواهد کرد؛ از مطالبه خود برای بازپس‌گیری بلندی‌های جولان صرف‌نظر کند یا دست از حمایت و کمک به عناصر فلسطینی که در داخل و خارج از سرزمین‌های اشغالی فلسطین فعالیت می‌کنند، بردارد.
 
مداخله نظامی در سوریه در دستور کار واشنگتن و متحدانش قرار ندارد
وتوی روسیه و چین این پیام را در خود نهفته دارد که آمریکا نمی‌تواند آنها را نادیده بگیرد و اگر امیدوار به جلب حمایت بیشتر در جامعه بین‌الملل است باید منافع و اولویت‌های دیگر قدرت‌های پیشتاز و در حال ظهور را در نظر بگیرد. واشنگتن باید به صورت تنگاتنگ با متحدانش بکوشد تا کشورهای "بریک" ( برزیل، روسیه، هند و چین) را از اینکه سوریه به سرنوشت لیبی گرفتار نخواهد شد و اینکه مداخله نظامی در اوج منازعه اعراب با اسرائیل در دستور کار قرار ندارد، خاطر جمع کند.
 
چگونگی رقابت آتی میان آمریکا و ایران در سوریه دستخوش تغییر خواهد شد
در حالی که رویدادهای سوریه برای آمریکا و غرب چالش‌آفرین هستند، سیاست خارجی ایران را نیز پیچیده و بغرنج می‌کنند که در نتیجه، کیفیت و چگونگی رقابت آتی میان آمریکا و ایران در سوریه دستخوش تغییر خواهد شد. ایران همچنان از سرکوب اعتراضات از سوی رژیم اسد حمایت می‌کند. با این حال این حمایت با پذیرش اینکه بازگشت سوریه به اوضاع پیش از ناآرامی‌ها انتظار و امیدی زودگذر است تا اینکه سرانجامی محتمل باشد صورت می‌گیرد. جایگاه ایران در خاورنزدیک به خودی خود متغیر است و این امکان وجود دارد که به آسانی منجر به افزایش جایگاهش یا مقابله با آمریکا و غرب در سوریه، عراق، لبنان و فلسطین شود.
 
لبنان، کودک مشکل‌آفرین سیاست خارجی آمریکا
در حالی که لبنان در خلال خیزش‌های کنونی اعراب نسبتا باثبات بوده است، احتمال خطر بی‌ثباتی و نیز فرصت‌هایی برای امور سیاسی امنیتی در خاورنزدیک وجود دارد که واشنگتن نباید از آنها غافل شود.

آمریکا باید سیاست خود را بر این حقیقت که لبنان کودک مشکل‌آفرین سیاست خارجی آمریکا خواهد بود و نیاز به مراقبت و مواظبت واشنگتن دارد، متمرکز کند و خطراتی را که از جانب حزب‌الله و دیگر نیروهای متخاصم به منافع آمریکا در خاورنزدیک متوجهش می‌شود، مهار کند. آمریکا باید از این واقعیت بهره‌برداری کند که اگرچه ایران تنها با حزب‌الله ارتباط دارد اما واشنگتن می‌تواند با طیف گسترده‌تری از نهادها و نیروهای سیاسی ارتباط برقرار کند.

سقوط دولت "سعد حریری" در ژانویه 2011 این نگرانی را در واشنگتن به وجود آورده که این کار کودتایی از جانب حزب‌الله بوده و قدرت‌های متخاصم با آمریکا که رابطه نزدیکی با ایران و سوریه دارند در حال افزایش قدرت در لبنان هستند. چرخه بی‌ثباتی منطقه‌ای و ناآرامی‌های ادامه‌دار در سوریه کمک شایانی به فروکش کردن اثرات این تغییرات در بیروت کرده است. آمریکا نباید فرصت کنونی برای ایجاد ارتباط با نیروهایی که اگرچه با سوریه رابطه دارند اما اعتمادشان نسبت به حزب‌الله در حال افول است را از دست بدهد. واشنگتن به بی‌ثباتی بیشتر در لبنان نیازی ندارد و باید با کمک متحدان کنونی و بالقوه جدید، بی‌ثباتی لبنان را مهار و کنترل کند.
 
آمریکا باید به حمایت خود از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و نیروهای مسلح لبنان ادامه دهد
آمریکا باید به حمایت خود از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و نیروهای مسلح لبنان ادامه دهد. این بدان معناست که اولا نقش نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به عنوان کیسه بوکسی منطقه‌ای برای اسرائیل و لبنان موجب ایجاد ثبات در منطقه شمالی اسرائیل خواهد شد. دیگر اینکه اگرچه نیروهای مسلح لبنان نیرویی غیرحزبی نیست که بسیاری از آمریکایی‌ها امیدوار بودند که غیرحزبی می‌بود اما برای سرپوش گذاشتن بر بی‌ثباتی لبنان عاملی حیاتی است.
 
اتخاذ دیپلماسی نظامی بلندمدت آمریکا برای حفظ نفوذ در لبنان و حفظ جایگاه خود
ایران برخلاف روابط آمریکا با نیروهای مسلح لبنان، 25 سال زمان برای شکل دادن و تقویت رابطه خود با حزب‌الله داشته است. با توجه به ضعف‌های متحدان سیاسی آمریکا در لبنان و محدودیت‌های سیاست واشنگتن در این کشور، اتخاذ دیپلماسی نظامی بلندمدت برای حفظ نفوذ آمریکا در لبنان و حفظ جایگاه آمریکا در سیاست امنیتی در خاورنزدیک همچنان حیاتی و ضروری خواهد بود.

کنگره باید به واشنگتن اجازه دهد تا کمک‌های نظامی مشروط سلاح‌های مرگبار را که از سوی نیروهای مسلح لبنان درخواست شده، ادامه دهد. وزارت خارجه با کمک کنگره باید 100 میلیون دلار تخصیص داده شده جهت کمک و همکاری امنیتی آمریکا  به لبنان را واگذار کند.
 
دادگاه بین‌المللی وی‍ژه پرونده ترور "حریری"، ابزار سیاسی‌ غرب برای تضعیف سوریه و ایران در خاورنزدیک
آمریکا باید به گونه‌ای از دادگاه بین‌المللی وی‍ژه پرونده ترور حریری حمایت کند که منجر به افزایش تعابیر منفی نسبت به آمریکا نشود. آمریکا با توجه به عمق اختلاف‌ها در لبنان، در صورتی که دادگاه ویژه ترور حریری نتواند این برداشت را که این دادگاه تبدیل به ابزار سیاسی‌ غرب برای تضعیف سوریه و ایران در خاورنزدیک شده، از بین ببرد، آمریکا در رقابت خود با ایران هیچ امتیازی کسب نخواهد کرد.

منبع: فارس