گرداب- چگونگي صدور ارزشهاي انقلاب اسلامي و نحوه الگوگيري ديگر ملل مسلمان و مستضعف جهان از انقلاب اسلامي همواره به يكي از معضلات دستگاههاي جاسوسي نظام سلطه تبديل شده و آنها براي يافتن پاسخي مناسب براي آن، طي سه دهه گذشته با گمانهزنيها و اعلام فهرست بلندي از اتهامات
كوشيدهاند تا با طرح ادعاي دخالت ايران در مسائل ديگر كشورها، به نوعي با سادهسازي و به تبع آن محكوم کردن نظام اسلامي از گسترش تفكر انقلاب اسلامي جلوگيري كنند.
شايد آخرين نمونه اين پروندهسازي را بتوان آن سناريويي دانست كه ماه گذشته امريكاييها و سعوديها مشتركا در زمينه دخالت نيروي قدس سپاه در اتهام رسواي ترور سفير عربستان در امريكا مطرح كردند كه حتي با تمسخر رسانهها و انديشهورزان اين كشور و ديگر آزادانديشان جهان مواجه شد.
در اينكه گسترش تفكر انقلاب اسلامي و ارزشهاي والاي آن در جهان يكي از اهداف اصلي حضرت امامرحمتاللهعلیه و خلف صالح ايشان امام خامنهاي بوده و هست، ترديدي نيست، اما به رغم تصور سران نظام سلطه، انقلاب اسلامي براي ترويج پيام خود هيچگاه نياز ندارد تا از الگوهاي رايج دوران جنگ سرد نظير تروريسم يا كودتا يا انقلابهاي بلشويكي استفاده كند چرا كه اين الگوها به رغم تأثيرات مقطعي، ماندگار نيستند و همانگونه كه ديده ميشود در فاصله كوتاهي به دليل نداشتن بنيانها و ريشههاي مردمي، دچار فروپاشي شده و حمايت دو ابرقدرت قادر به حفظ آنها نبوده و نيست.
براي بررسي چگونگي گسترش تفكر انقلاب اسلامي ميتوان روند تحول در نهضت مقاومت فلسطين يا مقاومت مردم لبنان را مورد بررسي قرار داد.
نهضت مقاومت فلسطين از زمان شكلگيري تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي به رغم حمايت برخي كشورهاي عربي در طول پنج جنگ از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۸۲ همواره شكست را تحمل كرده و در هر جنگ نيز بخشي از سرزمين فلسطين يا خاك كشورهاي عربي به تصرف رژيم صهيونيستي درآمده بود، اما با پيروزي انقلاب اسلامي و گسترش امواج آن و الگوگيري مردم مسلمان فلسطين، لبنان و... از آن، موفق به بيرون راندن رژيم صهيونيستي از لبنان و شكست آن رژيم در انتفاضه اول و دوم و جنگهاي ۳۳ روزه و ۲۲ روزه شد و اين روند به گونهاي تثبيت شده كه آرمان از نيل تا فرات صهيونيسم بينالملل تنها به حفظ موجوديت اين رژيم جعلي تبديل شده و در مقابل آرمان از "بحر تا نهر" اركان اين رژيم جعلي را به لرزه درآورده است.
در شناخت ريشههاي اين تحول شاخصههاي مكتب امام نظير اسلامخواهي، ايثارگري و شهادتطلبي، سازشناپذيري، استكبارستيزي و... در يك كلام مظهر آن يعني تجلي "تفكر بسيجي" را ميتوان ديد كه منشأ اين تحول عظيم در جهان كنوني شده است.
مقام معظم رهبري در سخنانشان در اجتماع هزاران نفر از اقشار بسيج در روز يكشنبه 90.9.6 با تأكيد بر اينكه بسيج تفكري است كه در خارج عينيت يافته و به واسطه فرهنگ و خصوصياتش ميتواند تعيينكننده سرنوشت ايران و فراتر از ايران باشد، به درستي حقيقت الهامبخش انقلاب اسلامي را تبيين كرده و يادآور شدند: «كساني كه با حقيقت الهامبخش انقلاب اسلامي آشنا بودند، ۳۰ سال در انتظار اين خيزش پربركت به سر ميبردند و مستكبران عالم نيز ۳۰ سال از تصور بروز برخي خيزشهاي الهام گرفته از انقلاب اسلامي به خود لرزيدند و در وحشت به سر ميبردند، اما اكنون جمهوري اسلامي به كانون اصلي حركت بيداري اسلامي ملتها تبديل شده و همين واقعيت دشمنان را خشمگين كرده است.»
كلام آخر اينكه آيا اين عرصه تجلي اراده آن حكيم، رهبر بزرگوار و امام عظيمالشأن نيست، آنگاه كه فرمود: «بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد و حكمت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران نيست. بايد هستههاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد.»
عباس حاجينجاري/ منبع: جوان