گرداب- با گفتن یک خاطره فوتبالی، گریزی می زنم به دروازه به شدت سوراخ کاخ سفید با این وزیر خارجه زپرتیاش که صدرحمت (بخوانید لعنت!) به آلبرایت و اون یکی… خدایا! اسمش چی بود؟! آهان! کاندولیزا رایس.
القصه! بچهتر از این حرفها که بودیم، با توپ پلاستیکی از نوع ۲ لایهاش فوتبال بازی میکردیم. کوچه ما ۲ تا تیم داشت که مثل اغلب کوچهها، نامشان "عقاب" و "شاهین" بود. محل بازی ما هم جایی به جز خیابان نبود. هنوز خیلی مانده بود که مثل الان شهرداری، گله به گله، زمین چمن مصنوعی درست کرده باشد. از روی ناچاری، در خیابان فوتبال بازی میکردیم و خطرش را به جان میخریدیم و هر وقت ماشین رد میشد، آن که توپ زیر پایش بود میگفت: استپ! یعنی که هر کسی هر کجا هست، نباید از جایش تکان بخورد تا ماشین رد شود، الا آن که وسط خیابان بود و اگر از جایش تکان نمیخورد، میرفت زیر ماشین! این فرد باید اندکی یعنی به حدی از جایش جابهجا میشد که ماشین زیرش نکند.
یادش به خیر! سر همین استپهایی که به بازی میدادیم، چقدر جرزنی میکردیم و چقدر بچهبازی درمیآوردیم! من یکی که اگر هنگام اعلام استپ، وسط خیابان بودم به بهانه آمدن کمی این طرفتر، دقیقا -شاید هم حتی المقدور!- آنجایی قرار میگرفتم که به نفع تیم ما و شرایط توپ و میدان باشد!!
این البته همه آن جری نبود که ما میزدیم. خوب یادم هست که تا چند وقت، به جای دروازه گل کوچک، آجر می گذاشتیم و هر وقت که می شد یواشکی از فاصله ۲ تا آجر دروازه خودمان کم میکردیم؛ ولو شده چند سانت! حریف البته بدتر از ما بود! خندهدار اینکه اگر مثلا فاصله ۲ تا آجر دروازه هر تیم میبایست اندازه طول ۴ تا کف پا باشد، وسطای بازی به طرز حیرتآوری این فاصله، کم و زیاد میشد!!
این جرزنی اما آنقدر تابلو شده بود که دست آخر، عقل کردیم و یکی را کردیم مسئول مراقبت از فاصله آجرها! بگذریم که گاهی با رشوهای در حد یک بستنی یخی، همین فرد را هم میخریدیم و بنده خدا مجبور میشد وسطای بازی، آجرهای دروازه تیم ما را به هم نزدیکتر کند؛ یواشکی!!
آری! اینجور جرزنیها البته که کار درستی نبود اما عالم کودکی را با همین شیطنتهایش میشناسند. ما حالا جملگی قد کشیدهایم اما گاهی که در رفتار و گفتار "هیلاری کلینتون" دقیق میشوم، میبینم که چقدر هنوز بچه است! در مواجهه با انقلاب اسلامی، شده عینهو دختربچهها که گیس میکشند!
زورش به انقلاب اسلامی نمیرسد، زورش به بیداری اسلامی نمیرسد، زورش به جنبش تسخیر والاستریت نمیرسد، برمیدارد سفارتخانه مجازی درست میکند!! انگار که با جابهجا کردن آجرهای مجازی، میتواند فاصله حق و باطل را کم کند. بازی گرفته این جنگ را و مجازی گرفته این واقعیت را.بخواهم اگر مدد از مولای عاشورا بگیرم، باید به سبک و سیاق اباعبدالله الحسین
علیه السلام جمله ای بگویم: "ملتی مثل ملت ما، هرگز با دولتی مثل دولت آمریکا کنار نخواهد آمد."
ما که از سفارت واقعی آمریکا بالا رفتیم، تاسیس سفارتخانه مجازی دیگر چه صیغهای است؟! این دیگر چه بچهبازیای است؟! وانگهی! تو که میگویی سفارتخانه مجازی، یادت رفته که عقلای قوم کاخ سفید، همین چند وقت پیش یعنی بعد از فتنه ۸۸ اعتراف کردند که در جنگ سایبری و در فضای مجازی، هزینهای که کردند اصلا برنگشت؟!
دم جمهوری اسلامی گرم که طیاره جاسوسی و فوق مدرن آمریکا را اگر شکار میکند، واقعی شکار میکند نه مجازی و نه بچهبازی. دم جمهوری اسلامی گرم که بی آنکه اراده مستقیمی کرده باشد، بیداری اسلامی را بلای جان کاخ سفید کرده.
دم جمهوری اسلامی گرم که روی طیاره جاسوسی دشمن، جملات خمینی بتشکن را بدل به تیری در قلب دشمن می کند؛ "ما آمریکا را زیر پا میگذاریم" و "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند".اصلا میخواهم بگویم دم رهبر عاشورایی و حسینی تبار ما گرم که با آمریکا و اسرائیل در میدان واقعیتها نبرد میکند و علی الدوام پوزه کثیفشان را بر خاک میمالد. دم بسیج و دانشجوی بسیجی و سپاه و سپاه قدس و ارتش و دولت و مجلس و این ملت و این حکومت گرم که ریگی و پژاک و منافقین را در فضای مجازی شکار نمی کند، بلکه در فضای واقعی به دامشان می اندازد.
دم حاج "قاسم سلیمانی" گرم که درب و داغان کرده اعصاب سران صهیونیسم را. دم خون شهدای هسته ای گرم که خوب دارد میجوشد.
دم خون "تهرانی مقدم" و دیگر شهدای غدیر گرم که چه زود با کنترل طیاره جاسوسی دشمن، جوشش مطهرش را به رخ ابلیس کشید.واقعا نمیشود نوشت که چه حماسه بزرگی انجام دادند فرزندان غیور این ملت. طیارهای که شکار شد، سالها جلوتر از تکنولوژی روز بود و هنوز به شکل انبوه به بهرهبرداری نرسیده بود. لابد همین طور است که شنیدهایم و میدانیم
کشورهای رقیب آمریکا، در به در دنبال ایراناند که برایشان اگر ممکن است شرح دهد که: اولا، چگونه این علمک جاسوسی را شکار کردند و ثانیا، اجازه دهند که این هواپیما را از نزدیک ببینند.شکار ریگی کار بزرگی بود، بسیار بزرگ؛ اما فتح الفتوح اخیر جمهوری اسلامی یعنی به دام انداختن طیاره جاسوسی دشمن، از آن کارهایی است که فقط و فقط جمهوری اسلامی میتواند در برابر آمریکا انجام دهد.
***
آهای زنی که هنوز خیلی بچهای! دوره جابهجا کردن آجرها گذشته! تو دیگر بزرگ شدهای! این همه جر نزن! گیس نکش! دعوا با جمهوری اسلامی، بازی نیست، مجازی نیست، بچهبازی نیست. سفارتخانه مجازی دیگر چه صیغهای است؟! یعنی خیلی چیز جدیدی است؟! یعنی "بالاترین" و "جرس" و "کلمه" و… در فتنه ۸۸ سفارتخانه مجازی آمریکا نبودند؟! یادت رفته همین "بالاترین" از بس که گند زد، چو انداختند که سپاه دارد میگرداندش؟!! خانم هیلاری! شما پس کی میخواهی بزرگ شوی زن؟!! من که میدانم؛ پس فردا میخواهی ادعا کنی؛ سپاه قدس دارد سفارتخانه مجازی آمریکا را می چرخاند!! آدم باش خب!
قطعه26