به گزارش گرداب، روزنامه صهیونیستی "هاآرتص" دوشنبه 16 ژانویه (26دی) در مقاله ای نوشت: اگر ایران دانشمندان هسته ای ما را بکشد، چه اتفاقی می افتد؟
در این مقاله آمده است: اسرائیل به طور رسمی هفته گذشته در سکوتی شکننده خبر کشته شدن (ترور) "مصطفی احمدی روشن" دانشمند هسته ای ایران را دریافت کرد.
این ترور در مجامع رسمی با نوعی شگفت زدگی مواجه شد. درست یک روز قبل از آن رئیس ستاد ارتش با چهره ای نیمه خندان از بروز حوادث غیر مترقبه و غیر طبیعی که موجب ایجاد اخلال در برنامه هسته ای ایران خواهد شد سخن گفت. منظور این مقام اسرائیلی واضح بود.
اسرائیلی ها در مواجهه با مسئله ترور دانشمندان ایرانی، سخت نمی گیرند و عادت همیشگی آنها است. این عدم سخت گیری، نشان دهنده خیانت آنها به موضوع تقدس امنیت مطرح در فرهنگ و بینش اسرائیلی است. اگر ترور با موفقیت انجام شود و دانشمند از پای در بیاید و قاتلین نیز پنهان شوند، نسبت به آن سخت گیری نمی کنند.
ولی "هیلاری کلینتون" وزیر خارجه آمریکا اصرار داشت تاکید کند تمام راهکارها روی میز قرار دارد. وی هر گونه مشارکت آمریکا در ترور را منکر شد بلکه اعلام کرد ایالات متحده به شدت با ترور دانشمندان مخالف است. این اعلام کلینتون در اسرائیل با تعصب و بیشتر از آن با احساس توهین روبرو شد.
چه حکمتی در این گونه اعلام وجود دارد. هر کسی هر چیزی گفت بماند. در هر حال این گفته منافقانه بود، زیرا "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا بیشتر از روسای پیشینش در کشتن تروریست ها از آسمان (بمباران به وسیله هواپیما) استفاده می کند.
برای آنکه انتقاد آمریکا از ترور دانشمندان هسته ای را درک کنیم، بر ماست که باب بحث و گفتگو را در مورد سوال هایی که اسرائیلی ها سعی در عدم طرح شدن آنها دارند، باز کنیم. از جمله این سوال ها:
_آیا حقیقتا این ترورها موجب خسارت های سنگین در پیشرفت برنامه هسته ای ایران می شود؟
_نتایج سیاسی این ترورها چه خواهد شد؟
_آیا صحیح است وضعیتی پیش بیاید که در آن دانشمندان، حیوانات آزمایشگاهی جنگ ترور و پاسخ ترور (که در ابتدا از دانشمندان هسته ای شروع و بعد از آن تمام دانشمندان و اشخاص دارای توانایی های بخصوص را در بر می گیرد) بشوند؟
در مورد آن چیزی که به فایده ترور بر می گردد می گوئیم؛ برنامه هسته ای ایران که مرکز آن "نطنز" است، یک پروژه وسیعی است که صدها دانشمند و هزاران تکنسین در آن مشغول فعالیت هستند. خطور این فکر در ذهن که ترور یک دانشمند با بیشترین توانایی و دارا بودن جایگاه مهم، موجب ضربه سنگین و حقیقی به این طرح بزرگ و به تاخیر انداختن آن می شود، سخت است.
پروژه فعالیت هسته ای ایران خیلی وقت پیش از مرحله ای که سرنوشت یک شخص بر سرنوشت کل پروژه تاثیر بگذارد، گذشته است.
این موضوع نباید باعث شود که امیدوار باشیم به اینکه فقط ترور افراد موجب ایجاد تاخیر زیاد در پروژه شود و یا باعث شود مسئولین پروژه اهداف سیاسی و استراتژیکی را تعدیل کنند. بلکه برعکس تاکید شده است ترورها نتایج برعکس خواهد داشت و موجب تصمیم ایرانی ها مبنی بر ارتقاء و استمرار با حجم گسترده تری می شود.
برای از بین بردن و کاهش روحیه معنوی دانشمندان، ایرانی ها همه کاری خواهند کرد که این وعده را باور کنند، انتقام حتمی است.
اگر ترورها از جانب یک طرف انجام می شود، باید فرض کرد که طرف دیگر نیز تلاش هایی را برای ترور انجام می دهد. اگر دانشمندان ایرانی در امان نیستند، دانشمندان کشورهایی که احتمال می رود در ترور نقش داشته باشند نیز در امان نیستند.
این در حالی است که ایرانی ها در گذشته در این گونه حوادث اظهار نظر نمی کردند و فقط اظهار نظر منوط به مقام رسمی دولت بود. اما
اسرائیل در حقیقت از شنیدن خبر ترور خوشحال شد. ولی جالب است نظر بزرگان قشر علمی ایران به ویژه دانشمندان هسته ای را در این بار هم دولت و هم رسانه های جمعی ظرف چند ساعت انگشت اتهام را به سوی اسرائیل و آمریکا نشانه رفتتند تا این دو را مسئول اصلی این ترور معرفی کنند و وعده دادند انتقام خواهند گرفت.
مورد ترور دانشمندانی که در دانشگاه های مشهور دارای منصبی بوده اند را بدانیم. (بیشتر دانشمندان هسته ای ایران در دانشگاه های مشهور دارای شغل بوده اند.) بدون شک آنها نسبت به ایده گسترش جنگ سایه ها (پنهانی) تا حیطه دانشمندان حساسیت داشتند.
کسی که ترور دانشمندان هسته ای در تهران را تبدیل به یک طرح و پروژه می کند، امنیت دانشمندان را در جانب دیگر به خطر می اندازد.
این مسئله در آینده موجب می شود جنگ ترورها به صحنه های علمی کشیده شده و کنفرانس های علمی تبدیل به میادین کشتار خواهد شد.
به طور حتم ممکن است خسارت های ترور بیشتر از فواید آن باشد.
نویسنده مقاله فوق یک استاد دارای کرسی در مرکز تحقیقات منع انتشار سلاح هسته ای در دانشکده تحقیقات بین المللی در مونتریه کالیفورنیا و نویسنده کتاب "اسرائیل و بمب هسته ای" است.
منبع: جام نیوز