گرداب- "عبدالرحیم سعیدیراد" شعری سروده است برای میهن عزیزمان ایران و کشوری که بیخیال تحریمها و قطعنامههای استوار ایستاده است و خم نمیشود جز برای نماز. این شعر خواندنی و زیبا به شرح زیر است:
۱
-
بی خیال تحریمها و قطعنامهها
استوار ایستادهای
و خم نمیشوی
جز برای ادای نماز
2-
تو آن پرندهای
که تمام صیادها
برایت قفس ساختهاند
۳-
تو آن نخل تناوری
که با موریانههای هیچ تحریمی
از پای در نمیآید
۴-
قطعنامهها و تحریمها
لطیفههای بیمزهای هستند
که تنها
سطلهای زباله را پر میکنند.
۵-
تو آن قدر خوشبو هستی
که بوی گند قطعنامههای سازمان ملل
مشامت را نمیآزارد.
۶-
به تو تکیه میکنم
که بزرگتر از تاریخی
و میشود
در سایه سارت بزرگ شد.
۷-
دنیا تعظیم کرده است
تو قد افراشتهای
میهن گلهای محمدی!
۸-
شب اندیشان
چراغ خانهات را خاموش میخواهند
«میهن آفتابی» من!
۹-
به تماشای سربلندیات آمدهاند
سر بزیران تاریخ
که از گورهای خویش فراری شدهاند.
۱۰-
در خیزشی شگرف
میسازمت
باشکوهتر از شهر آفتاب
با قدرتی
به همت مردان انقلاب
۱۱-
روبروی نامت
گل سرخی شکفته میشود
وقتی
پرچم خوش رنگ تو بالا میرود
۱۲-
هر برگی میشکفد
پرچمی ست
که سربلندی بیبدیل تو را
فریاد میکشد.
۱۳-
خورشید فردا
از شانههای تو طلوع میکند
ایران من!
۱۴-
نامت را که میشنوم
کلاهم را صاف میکنم
و به احترامت میایستم
در صفی از موجهای از جنگ برگشته
۱۵-
تنها نه من
از شکوه تو میگویم
که این
میراث تمام عاشقان میهن است...
شاعرانه