گرداب- اندیشکده انگلیسی "روسی" در گزارشی به قلم "شاشانک جوشی" مینویسد: ایران و آمریکا درگیر بازیای بیحاصل هستند و نه اقدامات قهری و نه مذاکرات، هیچکدام نمیتوانند ثبات پایدار را فراهم سازند. اندیشکده سلطنتی روسی، موسسه مستقل انگلیسی است که در زمینه تحقیقات پیشرفته دفاع و امنیت فعال است. این اندیشکده، که در سال 1831 افتتاح شد، مظهر دو قرن تفکر پیشرو، بحث آزاد و تامل دقیق در زمینه مقولات دفاع و امنیت است.
وعده اوباما برای آشتی با ایران عملی نشد4 سال قبل، دولت "اوباما" با وعده مذاکره بدون قید و شرط با جمهوری اسلامی وارد قدرت شد: رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی افتتاحیه گفت که "اگر شما مشت گره کردهتان را باز کنید، ما نیز دستمان را به سوی شما دراز میکنیم." ماه گذشته یک دانشمند هستهای ایران، در خودرو شخصیاش به قتل رسیده، و به آخرین قربانی جنگ مخفی و طولانی بین ایران و ائتلاف مخالفانش بدل شده است. این ماه- پس از سالها از سیاست طفره و دوازده ماه پس از تحولات منطقه، دولت در آخرین سال دوره اولش، با شدیدترین فشار چندجانبهای که تا به حال بر ایران اعمال شده وارد عمل شده است. اروپا و آمریکا با تحریمهایی بیسابقه در زمینه بانک مرکزی و صادرات نفت، در حال فشار آوردن به ایران هستند و سعی دارند در آستانه انتخابات مجلس در ماه مارس اقتصاد این کشور را فلج کنند. اما ایران و آمریکا بازی بینتیجهای را دنبال میکنند و نه تحریمهای شدیدتر و نه مذاکرات بیشتر، هیچکدام نمیتوانند ثبات طولانی مدت را به ارمغان آورند.
آژانس انرژی اتمی هرگز نظامی بودن برنامه ایران را تایید نکرده است"آژانس بینالمللی انرژی اتمی" (IAEA) هرگز تصریح نکرده که ایران در حال ساخت سلاح هستهای است؛ اما همیشه به این نکته اعتراض داشته که ابهام ایران، اثبات این نکته را غیرممکن ساخته است. دور اخیر بحران طولانی در نوامبر گذشته آغاز شد، که آژانس انرژی اتمی گزارشی را در مورد برنامه هستهای ایران منتشر کرد و اخطار داد که ارائه تضمین معتبر در مورد عدم وجود مواد و فعالیتهای هستهای اعلام نشده در ایران غیرممکن است و بنابراین نمیتوان نتیجه گرفت که تمام مواد هستهای ایران در فعالیت صلحآمیز به کار گرفته میشوند.
غنیسازی 20 درصدی ایران، نزدیک شدن به انرژی هستهای تسلیحاتیدر فوریه سال گذشته، ایران اعلام کرد که غنی سازی بیست درصدی بخشی از ذخایر اورانیومش را آغاز خواهد کرد. برخلاف انتظار همگان، این بخش اصلی (نود درصد) مسیر دستیابی به اورانیوم مناسب سلاح هستهای است: "72 درصد تلاش برای تولید اورانیوم نظامی در زمانی که اورانیوم تا میزان 3.5 درصد غنی شده باشد، به دست میآید. زمانی که اورانیوم تا حد 20 درصد غنیسازی شود، نه دهم تلاش برای انرژی هستهای نظامی انجام شده است.
اگرچه تمام مواد اتمی به وسیله آژانس بررسی شده است، این روند باعث کوتاه شدن مسیر زمانی _تماماً فرضی_ ساخت بمب میشود. سپس، در آغاز سال جاری، ایران اعلام کرد که میزان بالاتری از غنیسازی را در تاسیسات فردو آغاز کرده است که هم میتواند برای چنین غنیسازیای بهتر باشد و هم در مقابل حملات هوایی از حفاظت بهتری برخوردار است (اگرچه این تاسیسات از اکتبر 2009 تاکنون 10 بار بازرسی شده است).
واکنش تند غرب در مقابل پیشرفت هستهای ایرانآمریکا و متحدان اروپاییاش (که مشخصاً برخی از آنها همچون فرانسه موضعی تندتر از واشنگتن اتخاذ کردهاند) به شدت در مقابل این پیشرفتها واکنش نشان دادهاند. پس از مذاکرات بینتیجه، تحریمهایی در هفت قطعنامه متفاوت بین 2006 تا 2011، اعمال شدند. شدیدترین تحریم در تابستان 2010 طرح شد که تحریم نظامی کامل و منزوی کردن حکومت را در دستور کار قرار داد. ب
ه نظر میرسد که اسرائیل، احتمالاً با همکاری آمریکا و دیگران، آغاز به مبارزهای از طریق ترور دانشمندان هستهای، خرابکاری در تاسیسات هستهای و نظامی، و جنگ نرم علیه سانتریفیوژهای ایران کرده است، که بارزترین شکل آن پخش ویروس "استاکسنت" بود.شکست غرب در حل ابهام هستهای ایراناما این کشورها هرگز موفق به حل ابهام اصلی موجود در وضعیت برنامه ایران نشدهاند. در دسامبر 2007، دولت "بوش" بخشی از برآوردهای اطلاعات ملی (NIE) خود را اعلام عمومی کرد که نظر مشترک جامعه اطلاعاتی آمریکا را نشان میداد. سند بحثبرانگیز "مقاصد و تواناییهای هستهای"، اذعان میکرد که "ما در پاییز 2003 با اعتماد بالا نتیجه گرفتیم که تهران برنامه هستهای خود را متوقف کرده است؛ همچنین با اعتماد متوسط تا زیاد نتیجه گرفتیم که احتمال باز گذاشتن گزینه دستیابی به سلاح هستهای از سوی تهران بسیار کم است".
سردرگمی آمریکا در پرونده هستهای ایراندر فوریه 2011، "جیمز کلاپر"، مدیر اطلاعات ملی به کنگره گفت که "ما همچنان معتقدیم که ایران احتمال دستیابی به سلاح هستهای را برای خود مفتوح گذاشته است" و افزود که "به هر حال، ما نمیدانیم که ایران نهایتاً تصمیم به ساخت سلاح هستهای خواهد گرفت یا خیر". حتی در گزارش نوامبر 2011 آژانس که موجب آخرین تنشها شد، تصریح شده بود که اقدامات مستند تسلیحاتی از سال 2003 یا قبل از آن آغاز شده است.
انرژی هستهای، ذاتاً دارای ابهام استبخش بالایی از این ابهام، مختص شرایط طبیعی موضوعات هستهای است. به زبان ساده، "کاربرد صلحآمیز انرژی هستهای شامل مراحلی است که میتواند تا حد زیادی زمان لازم برای دستیابی به سلاح هستهای را کوتاه کند". در مورد ایران، رآکتور تحقیقاتی تهران (که در زمان حکومت شاه به وسیله آمریکا ساخته شده بود) برای فعالیت به اورانیوم غنی شده 20 درصد نیاز دارد اما همین اورانیوم را میتوان برای مقاصد تسلیحاتی نیز به کار گرفت. آژانس انرژی اتمی میتواند به موارد خلاف قاعده، مثل تاسیسات مخفی ایران یا نگهداری اورانیوم در حجمی کمتر از آنچه برای تولید انرژی قابل استفاده است، اشاره کند اما این موارد نیز به طور قطع نشانگر هدف ایران نخواهند بود. در مورد ایران، این کشور هر گونه ارتباط نظامی با برنامه هستهای و بنیانهای مشکوک ویژه فعالیتهای اتمی خاص را که باعث شده بسیاری از دولتها برنامه هستهای ایران را نظامی ارزیابی کنند، رد کرده است.
حتی با وجود اورانیوم لازم، ساخت کلاهک اتمی بسیار مشکل استبا این حال هر چه میزان اورانیوم غنی شده 20 درصد ایران بیشتر باشد، بسیار سادهتر میتواند- به طور فرضی- بازرسان را اخراج کرده، اورانیوم را در تاسیسات ایمن خود به میزان لازم برای تسلیحات غنی ساخته و یک بمب تولید نماید. به هر حال، تولید یک کلاهک با اندازه مناسب و نصب آن بر یک موشک به لحاظ فنی بسیار مشکل است. "یوجین هابیگر"، ژنرال آمریکایی و فرمانده سابق فرماندهی راهبردی آمریکا، در سال 2004 اعلام کرد که "کوچک سازی یک کلاهک هستهای، احتمالاً مهمترین چالش در زمینه تولید سلاح اتمی است".
احتمال حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران وجود داردخطر حمله نظامی تا چه حد بر نحوه تفکر ایران اثر خواهد گذاشت؟ تغییر وضعیت ایران از حالت فعلی، تا حالتی که بتواند میزان اورانیوم غنی شده لازم برای تولید بمب را فراهم کند، نیازمند زمان خواهد بود. اگر ذخایر مخفی اورانیوم و تاسیسات مخفی وجود نداشته باشند، چنین تغییری (که اصطلاحا فوران نامیده میشود) بدون اطلاع بازرسان یا بدون اخراج تحریک آمیز بازرسان غیرممکن است. بنابراین آمریکا و/یا اسرائیل زمان لازم (و احتمالاً بیش از اندازه) برای آمادهسازی و آغاز یک حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران، حتی اگر ایران از پوشش درگیریهای منطقهای (مثل حمله غافلگیرانه حزب ا... به اسرائیل) برای جلوگیری از این واکنش نظامی استفاده کند، را خواهد داشت. حتی اگر ایران، با اطلاع بازرسان اقدام به غنی سازی اورانیوم تا حد نظامی کند، باز هم احتمال حمله این کشورها وجود دارد.
حمله نظامی به ایران تاثیرات مخربی بر منطقه داشته و برنامه هستهای ایران را نیز متوقف نمیکندخطرات چنین حملهای، جنگ وسیعتر، تلافی ایران از طریق حزبالله و حماس، بستن موقت تنگه هرمز، تخریب تاسیسات نفتی عراق، گسیختگی سیاسی در عراق، حملات به کشورهای غربی، بمباران اسرائیل و...، کاملاً واضح است. اما از سوی دیگر، محدودیتهای عملی حملهای که فقط برنامه را به تاخیر انداخته (طبق نظر لئون پانتا، نهایتاً مدت دو سال به تاخیر خواهد افتاد) و به آن پایان ندهد نیز به همان اندازه مهم است. همانطور که "جاشوآ پولاک" میگوید: «شما میتوانید تاسیسات غنیسازی را بمباران کنید، اما نمیتوانید برنامه غنیسازی را بمباران کنید (یا حداقل برنامه پیشرفتهای چون برنامه ایران را نمیتوان بمباران کرد). این مانند یک رآکتور، با میلیاردها دلار سرمایه انباشته در یک محل در طی چندین سال نیست که گردآوری دوباره آن مشکل باشد، بلکه این مجموعهای از هزاران قطعه قابل تعویض است که میتوان آنها را در هر جایی گردآورده و به کار گرفت...
باید به نحوی ظرفیت ایران برای مهندسی ابزار دقیق را بمباران کرد. این مسئله تنها یک راهحل مشخص ندارد.»
دستیابی به بمب اتمی، هزینههای بالا و مزایای اندکی برای ایران خواهد داشتداشتن گزینه ساخت بمب، به جای داشتن خود بمب، "پوشش اتمی"، یا "نهفتگی اتمی" یا "گزینه ژاپن" نامیده میشود. احتمالاً این مسیر برای تهران مطلوبتر است. سوابق هستهای شدن آشکارا یا به عبارت دیگر، مزایای هستهای شدن مختلط است: بدون شک "پیونگیانگ" به یک عامل بازدارنده قوی دست یافته اما همچنان تحت تحریمهای شدید حکومت میکند. هند، که سلاحش را در 1998 پس از دوره نهفتگی هستهای طولانی آزمایش کرد، نهایتاً معافیت ویژه از تحریمها را کسب کرد؛ ایران به چنین معافیتی دست نخواهد یافت. درک آنکه دستیابی یا آزمایش یک بمب چه سودی برای ایران خواهد داشت سخت است مگر اینکه حکومت در خطر جدی سقوط باشد. ایران با داشتن ابزارهای فنی، به اعتبار و قدرت بازدارندگی دست مییابد یا آن گونه که چرچیل در 1951 بیان کرد، "به جای قانون به تکنیک دست خواهد یافت".
تحریم نفتی سست و بیاثر بوده و موجب افزایش بهای جهانی نفت استهمانطور که "رابین میلز" میگوید،
"تحریم نفت، چه عملی شده و چه شکست بخورد، ایده بدی است" دولت ایران قبلاً ثابت کرده که تحریمها بسیار سست و ضعیف هستند، زیرا برخی واردکنندگان نفت ایران از زیر بار آن شانه خالی کرده و چین نیز از ایران تخفیف میگیرد. یونان، با اقتصاد بسیار آسیبپذیر، یک چهارم نفت مورد نیازش را از ایران وارد میکند. ایتالیا 13 درصد و اسپانیا اندکی کمتر از 10 درصد نفت خود را از ایران میگیرند. کره جنوبی و ژاپن هر کدام برای حداقل 10 درصد از واردات نفت خام خود به ایران وابستهاند. ذخایر نفتی عربستان صعودی بین بازارهای اروپایی و شرقی پخش شده و بنابراین افزایش قیمت نفت اجتنابناپذیر است.
ایران در دوره جنگ با عراق در مقابل فشارهای مالی شدیدتری نیز مقاومت کرده است"سوزان مالونی" خاطر نشان میکند که "طی دوران اوج جنگ ایران و عراق، درآمد نفتی سالانه ایران به کمتر از 6 میلیارد دلار_ کمتر از ده درصد درآمد سال 2010 این کشور_ رسید". این حکومت همیشه در انداختن مسئولیت مشکلات داخلی به گردن کشورهای خارجی موفق نبوده است، اما همیشه از تغییر سیاستهایش برای تخفیف تحریمها سرباز زده است.
آمریکا نشانهای از تمایل به همکاری با ایران را نشان نمیدهدهمانطور که "ری تکیه" و سوزان مالونی اشاره کردهاند، دیدگاه آمریکا از تحریمها آسیبپذیری ایران را افزایش داده و نه تنها تمایل به هستهای شدن را کاهش نمیدهد بلکه احتمالاً آن را افزایش میدهد:
"تا زمانی که رهبران ایران خودشان را در خطر دشمنان همیشگی خود ببینند، ممکن است نسبت به مذاکره جدی و قوی با جامعه بینالمللی، به ویژه در زمینه برنامه هستهای، که آن را به عنوان ابزار اصلی امنیت حکومت و دولت میبینند، بیمیل باشند". این گفتهها نشان میدهد که تحریمها باید طوری تعیین شوند که بدون تهدید حکومت موجب مشکل شوند و یا اینکه چنان شدید باشند که بدون ایجاد وقفه طولانی و دادن فرصت هستهای شدن، موجب سقوط حکومت شوند؛ تحریمهای فعلی هیچ یک از این اهداف را فراهم نمیآورند.
مذاکرات باید به دنبال یافتن آستانه تحمل ایران باشدبه نظر میرسد که با توجه به بحث باید چنین نتیجه گرفت که پاسخ در مذاکره نهفته است. شاید، اما درک چگونگی پیشرفت این مذاکرات سخت است. اگر کسی با این فرضیه منطقی (و غیرقابل اثبات) که ایران به دنبال نهفتگی هستهای است مذاکره را آغاز کند، فرضی که با توجه به جریان منطقهای و فشار غرب منطقیتر جلوه میکند، آنگاه باید نهایتاً به آستانه هستهای رسیده، اما از آن عبور نکند. این آستانه نقطهای است که در آن نقطه ایران میتواند، با چهارچوب زمانی منطقی، اورانیومش را در مقیاس تسلیحاتی غنی ساخته و یک بمب قابل استفاده بسازد.
غرب باید به دنبال ارائه پیشنهادی مناسب برای مذاکره با ایران باشدمطمئناً، ایران نمیتواند با درخواست اصلی غرب، یعنی توقف کامل غنی سازی، بدون ترک دوره نهفتگی موافقت کند. چگونه میتوان توافق کرد؟ "مارک فیتزپاتریک" معتقد است که "راهکار خارج ساختن اورانیوم غنیشده ایران از کشور (به منظور بازگرداندن سوخت پایه برای رآکتور تحقیقاتی تهران) و کاهش ذخیره اورانیوم ایران، هنوز به قوت خود باقی است". البته این روش ارزش امتحان را دارد. اما این نوع معامله، که اولین بار در 2009 مطرح شده و در 2010 به وسیله برزیل و ترکیه عملی شد، میتواند مانع رسیدن ایران به آستانه انفجار شده (اگر تمام اورانیومش را خارج کند) یا فقط روند آن را کند سازد (اگر اورانیوم کافی را نگه دارد). به علاوه، حتی فرد مصلحتگرایی همچون "علی لاریجانی"، سخنگوی مجلس ایران و مسئول قبلی مذاکرات هستهای نیز با این معامله مخالف بودند.
پیشنهاد مناسب غرب میتواند سازش را تسهیل کنداگرچه این فرض همچنان پابرجاست که با پیشنهادی سخاوتمندانه از سوی غرب بین گروههای مختلف ایران اختلاف نظر به وجود آید (مخالفت داخلی اندکی با پیشنهاد تبادل سال 2010 صورت گرفت)، اما این احتمال نیز وجود دارد که در انتخابات قریبالوقوع مجلس، حکومت سازش را نوعی اشتباه سیاسی تلقی کند.
افزایش فشار بر ایران غیرمنطقی و خطرناک استمشکل اصلی آن است که این یک بازی سیاسی بی نتیجه است و هردو طرف به سلاحی کشنده بدل شدهاند و بنابراین احتمال تعابیر نادرست وجود دارد. غنی سازی مترادف تولید سلاح هستهای تلقی میشود و تحریمها معادل تلاش برای تغییر حکومت تعبیر میشوند. در عین حال، تهران به وضوح با سوءنیت وارد مذاکره شده اما آمریکا نیز تمایل اندکی به خطر کردن و پیشنهاد گزینههای مناسب نشان داده است. بنابراین، جامعترین پیشنهادات آمریکا، که به ذهن خطور میکند مانند تضمین عدم حمله از سوی حکومت فعلی جدی گرفته نخواهند شد.
اعمال فشار برای تحول سیاسی در ایران، هم غیرمنطقی و هم با توجه به شرایط موجود خطرناک است. دولت اوباما، در کمتر از یک سال آینده انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو دارد، و احتمالاً مجموعه نامزدهای جمهوریخواه متخاصم، حتی اگر مایل به تخفیف فشارها بر ایران باشند، به دلایل سیاسی چنین اقدامی نخواهند کرد.
این شرایط فعلی ماست: سیاستی که بی نتیجه مانده، تحریمهایی که تاثیرشان غیرقابل پیش بینی است و هر دو طرف نیز محکمتر از قبل بر نظرات خود تاکید میکنند.
منبع: فارس