گرداب- فتنهگران سبز حالا که دیگر همه چیز از پرده برون افتاده است چرا چیزی را به گردن نمیگیرند؟ چرا فریادشان بلند نمیشود که پول دستبندهای سبزش را شاهزادههای سعودی میدادهاند؟
"عطاالله مهاجرانی" وزیر فرهنگ دولت سید "محمد خاتمی" چندی قبل در اجلاس "الجنادریه" در عربستان سعودی شرکت کرد و همراه با "نوری زاده" ضد انقلاب، ضمن عرض ارادت به محضر شاه سعودی، مقادیری دلار را به عوض خوش خدمتیهای خود دریافت کردند.
تصاویر و فیلم این میهمانی و به ویژه حضور این دو مهره سوخته عضو ستاد مدیریت فتنه سبز در این مراسم نیز در عمده رسانههای جهان منتشر شده است.
البته اقدام این دو نفر که تا قبل از این مورد توجه ویژه شبکههای خبری صهیونیستی و سرویسهای جاسوسی دولت آل سعود بودهاند، چندان غیر منتظره نبود و تنها وجه خبری آن حضور علنی آن ها در این برنامه و لو رفتن خبر دریافت دلارهایی است که این دو چهره ضد نظام جمهوری اسلامی ایران از آل سعود دریوزگی کردهاند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که به نظر میرسد بیش از هرچیز آن هایی که سنگ امثال مهاجرانی چند زنه را به سینه میزدند و جان به قربان سیاستهای غلطی مثل تساهل و تسامح او بودند، هماکنون باید پاسخگو باشند.
پاسخگوی اینکه چرا در مقابل سرسپردگیها، نقابها و پهن کردن فرش قرمز در پیش پای دشمنان مردم و نظام ایران سکوت میکردند و حتی شاید با خوش بینی نیز به آن ها نگاه میکردند.
اکنون و هنگامیکه امثال مهاجرانی و نوری زاده در حال مزمزه پولهای حرام آل سعود هستند، طبل رسوایی آن هایی به صدا درآمده است که هنوز هم از راههای رفته شده به وسیله اینان، ره میسپارند.
اکنون آیا نوبت پاسخگویی آن هایی نیست که هنوز هم حرفهای نوریزاده و مهاجرانی را به صورتهای مختلف بلغور میکنند، هنوز هم مثل آنها نظام ایران را مورد هجمه قرار میدهند و هنوز هم مثل آن ها مدعای آزادی و روشنفکری و حقوق بشر را دارند...؟!
همه آن هایی که در طول سالهای رفته به نوعی با عینک خوش بینی به فتنه و فتنهگران مینگریستهاند. آیا اکنون متوجه شدهاند که آبشخور تمام حرفها و نامههای اینان در کاخ آل سعود و کاخ سفید است یا هنوز هم خود را به خواب زدهاند؟!
دیگر بر همه واضح شد که اگر اصلاحطلبانی همچون مهاجرانی، "کدیور"، "مزروعی" و غیره و غیره از سیاست دم میزنند یا از فرهنگ یا از تغییر و یا از انتقاد و مبارزه؛ منظورشان از این عبارتها چیست و انرژی خود را برای بیان آن ها از کجا قرض میگیرند؟
فرقه سبز اکنون به دست نمایندگان خود و در منطقه الجنادریه در حالی دلارهای سعودی را دریوزگی کرد که باید اذعان کرد این پولهای حرام، رنگ را از قلم امثال "تاجزاده"، نوری زاد و "محتشمیپور" خواهد برد.
حالا نوریزاد میتواند نامههای بیشتری هم بنویسد. او حالا 18 هزار دلار پول سبز رنگ دارد و میتواند برای بیش از 75 میلیون هموطن خود بنویسد که چرا برای خوش خدمتی بیش از این به حکام آل سعود لهله میزند.
محشتمی پور و تاجزاده که جگر شهدای فتنه زیر دندانشان سنگ شد، حالا خوب است در نامههای عاشقانه خود به یکدیگر از این هم بنویسند که سرمنشأ تمام فکرهای سیاسی و فرهنگیشان چیزی غیر از دوستداشتههای سعودیان نیست. و حالا این شاهزادههای خوشگذران سعودی هستند که نامههای در ظاهر عاشقانه اما در باطن، خرابکارانه این زن و شوهر را با پیمانههای شراب برای یکدیگر میخوانند.
امثال خاتمی، "مهدی خزعلی" و بقیهای که هنوز هم گریبان نظام را گرفتهاند و با قلم و قدم و زبانشان به جان کشور زخم میزنند بهتر است جواب بدهند که آیا نمی دانستند که در خاتمه ماجرای دلخوش کردن به رضایت مقامات سعودی و اردنی و آمریکایی صحنهای غیر از حضور وزیرالوزرای سیدمحمد خاتمی در کاخ آل سعود متصور نبود...؟!
و ای بسا که چند روز دیگر شاید تصاویر کسان دیگری هم در کاخ سعودی منتشر شود که در حال پر کردن پیمانه برای شاهزادههای بی اصل و نسب سعودی هستند...!
فتنه سبز و تمام زعمایش، حالا که دیگر همه چیز از پرده برون افتاده است، چرا چیزی را به گردن نمیگیرد؟
چرا فریادش بلند نمیشود که پول دستبندهای سبزش را شاهزادههای سعودی میدادهاند؟
مهاجرانی که یک عمر با لفّاظیهای ظاهراً فرهنگی جان کشور را میخست، باید اعتراف کند که سرخط رفتارهای خود را از حکومتی میگرفت که شیعه میکشد، با شمشیر گردن میزند، علیه کشورهای دیگر توطئه میکند و مصداق بارزی از مفهومی به نام "دیکتاتوری" است.
و بدبخت آن هایی که چند سال تمام و حتی تا هنوز، افسار خود را به دست اینانی سپرده بودند که در حسرت خوش خدمتی به کاخ سفید ماندند و به نانهای حرام آل سعود بسنده کردند.
و صد البته این مسئله را باید از برکات خون شهدا و مجروحان فتنه دانست که سبب شدند زمستان برود و روسیاهی چهره زغال بر همگان عیان شود.
ترنج آنلاین