گرداب- اخیرا "گوگل" نام "خلیج فارس" را از روی سرویس گوگل مپ خود پاک و اعلام کرد "دلیلی برای نامگذاری همه مناطق جهان نمی بینید(!)"
با توجه به اعتراضات مسئولین و مردم کشورمان به حذف نام خلیج فارس از نقشه گوگل، این شرکت با بی توجهی به این جریان به اعتبار خود به عنوان بزرگترین موتور جستجو بیش از پیش لطمه می زند. در واکنشهای صورت گرفته با حجم زیادی از طرح ها و متن های اعتراض آمیز در مواجهه با این اقدام رو به رو هستیم که تنها با یک وبگردی ساده می توان دریافت پایگاه های رسمی و غیررسمی در فضای سایبر به اعتراض گسترده علیه این اقدام پرداخته و تصمیماتی از جمله عدم پوشش خبری فعالیت های گوگل را جامه عمل پوشانده اند.
گوگل در واکنشی عجیب دلیل اقدام خود را وارد نشدن به بازی های سیاسی عنوان کرده است اما این طور به نظر می رسد که تعریف گوگل از بازی سیاسی با تعریف عرف بین الملل از این مقوله کاملا متفاوت است. واضح است که اقدام مذکور در راستای اهداف دولت آمریکا و تکمیل کننده پازل دشمن برای تفرقه افکنی در خاورمیانه است.
دفاع مردمی؛ بهترین راه حلدر همین راستا سخنگوی وزارت امورخارجه، "رامین مهمانپرست" علاوه بر محکوم کردن این اقدام عنوان کرد که دفاع مردم ایران در فضای مجازی از کیان میهن تاثیر بسزایی در دیپلماسی عمومی دارد. به نظر می رسد غرب برای تکمیل جنگ روانی خود علیه ایران در فضای سایبر دست به دامان گوگل شده و تا آنجا پیش رفته که حتی ارزش های مسلم خود در عرف بین الملل را زیر پا می گذارد.
استاد دانشگاه امام صادق
علیه السلام، دکتر "حسام الدین آشنا" معتقد است که مردم باید ایمیل و موتور جستجوی گوگل را تحریم کرده و به سراغ آن نروند. نظر کارشناسان مبنی بر اینکه جبهه مردمی فضای سایبر باید در این زمینه فعال باشد تنها به اینجا ختم نمی شود. برخی دیگر معتقدند که باید موج وبلاگی در اعتراض به این حرکت گوگل شکل بگیرد و برخی دیگر نیز نقش رسانه های برون مرزی صداوسیما را پررنگ می کنند.
اقدام رسمی و غیررسمی علیه این حرکت غیرحرفه ای گوگل باعث افزایش هزینه های اینگونه حرکات برای این شرکت و سایر شرکت ها و موسساتی که قصد این کار را دارند، می شود. دور از نظر نیست که عدم برخورد با این گونه گستاخی ها، این جرئت را به دیگران می دهد که در فردای نزدیک در مورد تمامیت ارضی ایران هم اظهارنظر کنند؛ همانطور که کشور 200 ساله امارات متحده عربی در پازل دشمن به خوبی ایفای نقش می کند.
امارات که در این بین از زیرمیزی های دوستان غربی اش نمی تواند بگذرد، بودجه ای یک و نیم میلیون دلاری به برگزاری سمیناری با عنوان "خلیج بدون نام" اختصاص داده است.
خلیج فارس؛ مستندات به روایت تاریخاین حرکت غیرحرفه ای نمونه بارز تلاشی بیهوده برای حرمت شکنی و بی اعتبار کردن ایران است گرچه استفاده از نام جعلی برای خلیج تا ابد فارس به اذعان تاریخ به پیشینه استوار و قدمت طولانی آن خللی وارد نمی کند.
پروفسور "اشتاین کلر"، استاد دانشگاه هاروارد معتقد است نام خلیج فارس در عمده متون علمی آمریکا و اروپا مورد تایید است. وی همچنین خلیج فارس را از حیث روابط تجاری و بین المللی و فرهنگی حائز اهمیت می داند و بیان می کند که خلیج فارس عنوان علمی ای است که هرگز نمی توان آن را تغییر داد مگر اینکه بتوان تاریخ را تغییر داد.
به اعتراف مصوبات سازمان ملل تنها نام صحیح برای این خلیج، خلیج فارس است و بنا بر مستندات کنفرانس 2002 این سازمان استفاده از نام خلیج ع ر ب ی یک اشتباه است.
برخی دیگر از مستندات تاریخی و جهانی، اطلس های قدیمی و معروف دنیاست که در آن ها نام خلیج فارس به وضوح دیده می شود. از آن جمله می توان به نقشه پارس و افغانستان در سال 1854 اشاره کرد. همچنین این نام در بیش از 30 کتاب جغرافیایی، تاریخی، ادبی و یا کتاب های تفسیر اصول اخلاقی و حقوقی که به دست دانشمندان مسلمان و اعراب نوشته شده است، دیده می شود؛ کتبی مانند البلدان، تاريخ يعقوبي، المغاري، فتوح الشام، فتح العجم نوشته محمد بن عمر (70 هجري قمري)، تاريخ مقيمي، تاريخ بلعمي، مسعودي، قزويني، ناصرخسرو، شمسالدين دمشقي، ابن يعقوب، شهريار رامهرمزي، ادريسي، حاجي خليفه (چلبي)، جرجی زيدان و... در زمره این مستندات قرار دارد.
همچنین 50 نقشه و سند رسمی و غیررسمی مربوط به سال 1507 به بعد در موزه های پرتغال موجود است که نام خلیج فارس بارها در آنها برده شده است. البته اسامی دیگری هم بر آن اطلاق می شده از جمله ماره دو پرسيا (Mare de Persia)، پرسيكو سينوس (Persico Sinus)، ماره پرسيو (Mare Persio)، سينوس پرسيكو (Sinus Persico)، ماره پرسيكو (Mare Persico)، ماره پرسيانو (Mare Persiano)، پرسيو پرسيسكي زاليو (Persio – Persiski Zaliv)، پرزيشر گلف (Persischer Golf)، درياي پارس، بحر فارس، پرزا اوبول (Perza Obol)، پرسيسته هابوگت (Persiste Habught).
البته تاریخ خلیج فارس آن قدر متواتر و متقن است که نیازی به شاهد مثال ندارد.
گوگل؛ صحنه نمایش دولت آمریکابه اذعان شخص "اوباما"، گوگل بدون کمک دولت حتی وجود خارجی نداشت. این عبارت، تاییدی بر حلقه های سفت و محکم پشت پرده بین گوگل و دولت آمریکاست؛ شرکتی که در خدمتگزاری به این دولت حتی از مایکروسافت هم پیشی گرفت و به شریک استراتژیک دولت آمریکا تبدیل شد.
همچنین می توان به هک اندیشکده "استراتفو"ر به وسیله هکرهای ناشناس اشاره کرد که بخش تازه ای از همکاری های روسای گوگل با این اندیشکده را علنی کرد. این اسناد حاکی از آن است که "جرد کوهن" مدیر ایده های گوگل و "مارتی لو" مدیریت امنیت و ایمنی گوگل از جمله افرادی هستند که در پروژه های گسترش دموکراسی و تغییر رژیم در خاورمیانه به طور گسترده همکاری داشته اند. جرد کوهن یکی از اعضای ارشد اندیشکده شورای روابط خارجی و شورای سیاستگذاری وزیر امور خارجه آمریکاست.
قابل توجه است که شاهد حضور مقامات ارشد دولت آمریکا در سطح مدیریت گوگل هستیم که از آن جمله می توان به "راب پینتر" مدیر ارزیابی فناوری شرکت "این کیو تل" اشاره کرد که از سیا به گوگل پیوست.
"رجینا دوگان" رئیس سابق سری ترین دپارتمان پنتاگون؛ "دارپا" که به تولید سلاح های پیشرفته نظامی می پردازد، از این سازمان جدا شده و به عنوان یکی از مدیران ارشد اجرایی در گوگل فعالیت می کند.
با عنایت به مطالب پیش گفته و صدها مستند دیگری که با یک جستجوی ساده در فضای مجازی قابل مشاهده بوده و بیانگر ارتباط تنگاتنگ گوگل با کاخ سفید است، می توان به وضوح از مسائل پشت پرده سیاستهای استبدادی و کدخدامنشانه آمریکا در عرصه جهان آگاه شد.
آیا این حرکت سیاسی گوگل، لزوم توجه بیش از پیش به اجرایی شدن بحث "موتور جستجوی ملی" را آشکار نمی کند؟