آیا با فیس‌بوک می‌توان انقلاب راه انداخت؟

تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۱

شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید در قامت یک کاتالیزور و شتاب‌دهنده به موجی که به دلایل گوناگون و متعدد در خاورمیانه ایجاد شده، ظاهر شده‌اند.

گرداب- "انقلاب فیس بوکی" و "انقلاب توئیتری" عناوینی هستند که به تحولات اخیر خاورمیانه و انقلابهای صورت گرفته در شمال آفریقا از سوی برخی رسانه‌ها اطلاق شده‌اند، اما مهمترین چیزی که عامل انقلاب بوده فقدان امنیت انسانی است که نبود آزادیهای دینی نیز از رهگذر آن قابل بررسی است.

"توماس فریدمن" در تازه ترین مطلب خود برای نیویورک تایمز می نویسد: با فیس بوک می توان موج انقلابی به راه انداخت اما نمی توان به این موج پس از رسیدن به ساحل مسیر بخشید.

نگارنده سطور بر آن است که شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید در قامت یک کاتالیزور و شتاب دهنده به موجی که به دلایل گوناگون و متعدد در خاورمیانه ایجاد شده ظاهر شده‌اند.

نقش اینترنت و به خصوص شبکه‌های اجتماعی در اعتراضات مخالفین دولت در کشورهای مختلف شمال آفریقا و خاورمیانه در رسانه‌ها مطرح شده است. به گونه‌ای که در برخی موارد از شبکه‌های اجتماعی مانند توئیتر یا فیس‌بوک با عنوان عامل‌های انقلاب یاد شده است و اصطلاحاتی مانند انقلاب توئیتری یا انقلاب فیس‌بوکی بر سر زبان‌ها افتاده است. اینکه به چه میزان رسانه‌های جدید در تحولات اخیر تأثیرگذار بوده شاید محل مناقشه باشد ولی موضوع تأثیر این رسانه‌ها بر این تحولات و نقش کاتالیزوری آنها در روند شکل گیری و تداوم تحولات محل تردید باقی نگذاشته است.

با آغاز نخستین جرقه‌های انقلاب در تونس، نقش رسانه‌ها به ویژه ماهواره‌های محلی در همراهی با آنها کاملا مشهود بوده است. زیرا بسیاری از شبکه های ماهواره ای داخلی این کشورها، تصاویر اعتراض‌ها و تغییر زندگی مردم در جریان انقلاب و سپس استقرار ثبات و امنیت را به تصویر کشیدند. نقش این شبکه‌ها هنگامی روشن شد که سران سیاسی و رهبران انقلابی در صدد تشریح برنامه‌ها و مواضع خود و اعلام بیانیه‌ها و اظهارات مهم خود برآمدند و این شبکه‌ها به منبع اصلی ارائه اخبار و تحولات و آگاهی رویکردها و افکار عمومی تبدیل شدند.

علاوه بر تحول رویکردهای رسانه‌ای در جریان انقلاب‌های مردمی اخیر در برخی کشورهای عربی، تعداد شبکه‌های ماهواره‌ای و نیز فعالیت و تأثیرگذاری آن نیز دو چندان شد. بیشتر این ماهواره‌ها با پوشش حوادث انقلاب، مشروعیت یافته و خود را به عنوان عامل تأثیرگذار در صحنه حوادث معرفی کردند تا جایی که برخی از این شبکه‌ها نامهای خود را از نامهای انقلابی و حوادث آن یا نام میدانهایی که صحنه تظاهرات داغ و پرشور مردم بود، انتخاب کردند.

باید توجه داشت که شبکه اجتماعی نمی تواند به خودی خود منشأ تحولات محسوب شود و آنقدر بزرگ و برجسته نیز نیست که بتواند به تنهایی عامل پدیداری بزرگ چون انقلاب یا تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی باشد.

بی شک تجزیه و تحلیل تحولات اخیر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نیز از این زاویه باید نگریسته شود. به همین دلیل و با نگاهی کلی به بهار ع ر ب ی می‌توان گفت که در ایجاد و شروع تمامی انقلاب‌های عربی، شبکه‌های اجتماعی نقشی در آنها نداشته‌اند و این مردم آن کشورها بوده‌اند که به دلیل یک اتفاق (ضرب و شتم، بازداشت، شکنجه و قتل)  تصمیم به تغییر گرفته‌اند.

در تونس خودسوزی یک جوان میوه‌فروش، در مصر ضرب و شتم و قتل یک جوان از سوی پلیس مصر، در لیبی دستگیری یک وکیل و در بحرین قتل یک پسر نوجوان توسط نیروهای امنیتی باعث شعله‌ور شدن و شروع اعتراضات مردمی شده است.

آنچه رخ می‌دهد سرعت تکثیر این پدیدارها در رسانه های جدید و نقش این رسانه‌ها در برجسته‌سازی این پدیده‌هاست. از سوی دیگر این رسانه‌ها مرزهای تعیین شده به وسیله رسانه‌های سنتی را درمی‌نوردند و اگر رسانه‌های غالب به دلایل مختلف درون‌سازمانی و یا برون‌ سازمانی از پوشش رویدادی خودداری کنند و یا به‌گونه‌ای نامناسب انعکاس دهند، رسانه‌های جدید، نامتمرکز و کوچک قادر خواهند بود به‌ سادگی هدایت جریان خبری را به عهده گیرند و رسانه‌های غالب را در وضع بغرنجی قرار دهند.

این رسانه‌ها شیوه تولید، توزیع و اَشکال اصلی رسانه‌های معمول را به مبارزه ‌طلبیده‌اند. نیازهای تولید این رسانه‌ها ناچیزتر از آن است که احتیاج به یک سازمان متمرکز یا محل معین (مانند رادیو و تلویزیون) داشته باشند و به طور متمرکز هم کنترل نمی‌شوند. رسانه‌های جدید، این توانایی را دارند که توازن قوا را به نفع گیرنده برگردانند و انواع بسیاری از محتواها را در دسترس استفاده ‌کنندگان قرار دهند، بی‌آنکه به سامانه‌های میانجی یا کنترل‌کننده نیازی داشته باشند. از این جنبه، رسانه‌های جدید می‌توانند چالش یا فرصت بزرگی برای رسانه‌های بزرگ و متمرکزی مانند رادیو و تلویزیون تلقی شوند.

بر این اساس باید توجه داشت که شبکه‌های اجتماعی ابزاری مناسب برای ارتباط میان مردم هستند. اما شبکه‌های اجتماعی ابزاری برای تغییر سیاسی در یک جامعه نیستند که بتوانند در آن کشور انقلاب کنند، زیرا انقلاب و هر تغییر سیاسی در فضای حقیقی یک جامعه روی می‌دهد نه در یک فضای مجازی. در واقع آنچه باعث انقلاب می‌شود در حالت کلی فقدان "امنیت انسانی" است. در واقع بخشی از شیوه اطلاع رسانی رسانه‌های سنتی در جهت تقویت "امنیت دولتی" است. بر این اساس می توان رسانه‌های جدید را بخشی از فرایند توجه و تأکید بر پدیده امنیت انسانی به شمار آورد.

جواد حیران‌نیا/ منبع: مهر