به گزارش
گرداب، سال گذشته پس از پخش مستند "الماسي براي فريب"، "عليرضا نوري زاده" در گفتگو با بي بي سي فارسي که در تاريخ 1390.4.16 انجام شد گفت: «من تصورم اين است که مدحي هنوز در تايلند است و با نگاه به دکوراسيون و مبلمان مي شود حدس زد آن فيلم که در تايلند گرفته شده است.»
مجري بي بي سي فارسي در آن برنامه با رد ضمني صحبت هاي نوري زاده گفت: «دکوراسيون را همه جا مي توانند درست کنند.»
نوري زاده که توقع ديدن مدحي در تهران را هرگز براي خود و همفکرانش تصور نمي کرد در پاسخ عنوان کرد: «نمي توانند دکوراسيوني درست کنند که شبيه تايلند بشه؟ آن مبلمان آقاي مدحي را افرادي که آنجا رفتند ديدند.»
نوري زاده که به شدت تحت تاثير حرف ها و اظهارات ضد و نقيضش در خصوص وضعيت مدحی بود در ويژه نامه صداي آمريکا درباره مستند الماسي براي فريب اذعان مي كند: «اعتقاد دارم فيلم گرفته شده در ايران نيست بلکه در ازمير ترکيه گرفته شده است.»
مصاحبه هاي نوري زاده با شبکه هاي ضد انقلاب بعد از تبعات گسترده پخش مستند الماسي براي فريب همچنان ادامه دارد. نوري زاده با شرکت در برنامه ديگري در يک شبکه ضد انقلاب در خصوص اظهاراتش در مورد خانه اي که مدحي در آن حضور دارد مي گويد: «فضاي خانه اي که مدحي درآن صحبت مي کند به نظر نمي رسد فضاي يک خانه ايراني باشد.»
حالا با گذشت چيزي حدود يک سال از پخش مستند الماسي براي فريب فرد ديگر بر روي اين صندلي تکيه مي زند؛ خواه اين فرد در پايتخت ايران افشا گري کند خواه در قلب جغرافياي ضد انقلاب.
او حالا لب به سخن گشوده است و از دکوري آشنا در ذهنش مي گويد: «اين دکور با اين مبلمان و چيدمان و اثاث به احتمال زياد يادآور شخص ديگري است که سال گذشته در همين برهه افشاگري بزرگي را عليه ضد انقلاب انجام داد. البته بر همه روشن است که جغرافيا و مکان اين اتاق ودکوراسيون اهميت چنداني ندارد؛ بلکه نکته مهم مطالبي است که در اين اتاق گفته مي شود.»
در افشاگري جديد عليه ضد انقلاب انبار باروت معاندان يک بار ديگر منفجر مي شود تا اين فرد جديد انبار باروت را به آتش بکشد.
"رضا دنياديده شيران" از قلب ضد انقلاب به ايران آمده تا اينگونه دوباره اردوگاه متزلزل غرب ر ا از هم بپاشد: «هم اکنون من تلاش مي کنم در همان جايگاه پرونده تازه اي را بازگشايي کنم که فکر مي کنم نقش بزرگي در افشاگري ها، عليه ضدانقلاب داشته باشد.»
رضا دنياديده شيران انبار باروتي در بيروت است که قرار بود محل جديد آتش افروزي فتنه گران باشد؛ فردي که شهرتش را پيش از اين بايد در مقالاتش که به زبان عربي جستجو کرد.
شيران در تهران بر همان صندلي که مدحي تکيه زده بود تکيه زده خود را اينگونه معرفي مي كند: «سيدرضا دنياديده شيران هستم، داراي مدرک فوق ليسانس از دانشکده بين المللي و دکتراي فلسفه از دانشگاه لبنان، مدت 24 سال است که در بيروت ساکن هستم.»
شيران با قرار گرفتن در مقابل دوربين نقاب از صورت برمي کند و خودش را اينگونه توصيف مي کند: «تماس گسترده با چهره هاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي در لبنان و ايران به صورت همزمان اين موقعيت را براي من فراهم کرده بود که از سوي چهره هاي ايراني و لبناني از من به عنوان کوريدور و گذرگاه تماس ميان خودشان ياد کنند و به طور عملي مفهوم سفارت خانه مجازي در مورد من مصداق خارجي پيدا مي کرد.»
دنياديده شيران از ورودش به بازي باخت - باخت فتنه 88 اینگونه عنوان داشت : «اين قابليت ها همزمان من را در کانون توجه چند مولفه قرار داد که اگر بخواهيم آنها را رده بندي كنيم مي توان به نوري زاده، فردی به نام ع_ب، حزب مشارکت، آمريکايي ها و سعودي ها اشاره كرد که به طور مشخص درسالهاي 88 و 89 به شکل همزمان تماس خود را با من حفظ کردند.»
لازم به ذکر است اين سفارت خانه مجازي در اوج حوادث سال 88 به پل ارتباطي براي غائله سازان داخلي و جريان سازان آمريکايي و انگليسي تبديل شده بود، به گونه اي که او مسئول ارگان رسمي فتنه در بيروت هم مي شود.
شيران عنوان مي کند ع_ب قبل از انتخابات 88 با او تماس مي گيرد و در خصوص اين تماس که با او گرفته شده بود مي گويد: «با توجه به سابقه دوستي که بين ما وجود داشت، ب از من خواست که دفتر روزنامه کلمه را در بيروت افتتاح کنم و تحقيقي در مورد هزينه ها داشته باشم و همچنين نحوه احداث يک شبکه تلويزيوني در بيروت را براي اپوزيسيون به نام سايت کلمه پيگيري کنم.»
شيران مقدمات تلويزيون هميشه برفکي فتنه را برپا مي کند: «ما رفتيم به حومه جنوبي بيروت در منطقه "قبيري" روبروي مسجد قبيري. شرکتي به نام موسوي در آنجا وجود دارد كه براي احداث شبكه پهناي باند کرايه کرديم و کار انجام شد. طي پيگيري هايي که به عمل آمد معلوم شد كه پهناي باند کار مي کند.»
لازم به ذكر است مقدمات افتتاح شبکه فتنه با نشان دادن گوشه دلارهاي ستاد فتنه در تهران شکل گرفته، اما اين پروژه هم سرنوشتي جز شکست نداشت.
شيران با اشاره به اينكه ع_ب از من خواست تا يک حسابي را در بانک هاي لبناني به منظور راه اندازي دفتر روزنامه كلمه و شبكه تلويزيوني باز کنم،گفت: «دادم و حسابي را در بانک لبنان المهجر باز کردم که پولي به مبلغ پنجاه هزار دلار بلافاصله به حساب واريز شد.»
وي در ادامه بيان داشت: «بعد از اينکه جريان فتنه در ايران با شکست مواجه شد و محدوديت هايي که براي آقاي ع_ب در تماس با من ايجاد شد شخص ديگري به نام حسين گلشن براي برقراري رابطه با من فعال شد.»
اما ريزش فتنه همه چيز را به هم مي ريزد و اپوزيسيون را از تشکيل تلويزيون در بيروت منصرف مي کند. از طرف ديگر نفوذ اين فرد در بين سياستمداران 14 مارس لبنان يعني جريان مخالف مقاومت فرصت خوبي است که نبايد از دست برود.
شيران درباره ارتباطش با گلشن تشريح كرد: «شخص ديگري به نام حسين گلشن به عنوان رابط بين من و ع_ب فعال شد كه در ايميلي به من گفت به زودي عازم لبنان مي شود. گلشن در اين ديدار صراحتا به من ابلاغ کرد که بنده نماينده رسمي روزنامه کلمه در بيروت هستم. هدفش از اين سفر اين است كه جمعي از روزنامه نگاران و نخبه هاي مطبوعاتي لبنان را در دفتري در لبنان سامان دهد که کار اين مجموعه پيگيري اخبار فتنه و انعکاس روزنامه و يا هفته نامه آن در جرايد لبنان باشد.»
وي همچنين افزود: «گلشن طي تماس هاي بعدي از من خواست پيام یکی از سران فتنه به مناسبت نخستين سالگرد جريان فتنه در ايران را به زبان عربي ترجمه کرده و در روزنامه هاي لبنان منتشر کنيم که اين کار انجام شد و با هماهنگي "جهاد الزّين" در روزنامه النهار بيروت درتاريخ مقرر منتشر شد.»
جهادالزّين نام رابطي بين اين فرد و جريان ضد مقاومت در لبنان است که اقدامات ضد انقلاب ايران در انعکاس تحرکات فتنه را تسهيل مي کند.
عامل فتنه گران در بيروت در ادامه گفت: «يکي ديگر از دلايل پيگيري من براي احداث تلويزيون در بيروت، توانايي ارتباط و ارتباط بالفعل من با جريان 14 مارس يا جريان همسو با آمريکا و انگليس بود.»
اما امثال جهادالزّين در دايره دوستان شيران کم نيستند؛ افرادي که در جريان سياسي 14مارس لبنان حضور داشتند و حالا شيران درباره ارتباطش با جريان 14 مارس لبنان اينگونه مي گويد: «مي توان به رابطه من با آقاي "روژه اده"، از سياستمداران و سرمايه داران بزرگ مسيحي ماروني اشاره کرد که در خط 14 مارس يا قواي همسو با سياست آمريکا و انگليس در لبنان قرارداشتند و همچنين خانم "ايزل خوري"، بيوه سمير قصير روزنامه نگار لبناني از افراد مرتبط با اين طرح است که از گويندگان مشهور تلويزيوني در لبنان به شمار مي آيد و هم اکنون هم در شبکه العربيه برنامه خاصي را مديريت مي کند.»
وي همچنين افزود: «از ديگر افراط مرتبط با اين پروژه مي توان به دكتر سامي نادر از اساتيد برجسته دانشگاه اشاره کرد که رول مشاور سياسي آقاي عده را بازي مي کند.»
افراد اشاره شده صحنه گرداناني بودند که بايد شاخه فتنه در لبنان را به حرکت در مي آوردند و پوششي را براي جريان منحله به نام مشارکت تعبيه مي کردند تا مشارکت بتواند در بيرون فعاليت پررنگي داشته باشد.
شيران در ادامه افشاگري هاي خود مي افزايد: «پس از اينکه متوجه شد من با روژه اده آشنا هستم به من اصرار کرد که به دليل توانمندي هاي بالفعل با سامي نادر سامي آشنا شوم، چرا که حزب مشارکت در لبنان مي خواهد فعاليت هاي سياسي خود را آغاز کند و نياز به يک پوشش سياسي مالي مناسب براي اين موضوع دارد.»
ايجاد دفتر مشارکت در بيروت استراتژي قطعي ضد انقلاب داخلي مي شود ولي زمين گير شدن فتنه در ايران اين مجال را از فتنه گران گرفته و کسي حاضر نمي شود بر روي مهره هاي سوخته داخلي سرمايه گذاري کند.
نيمه دوم سال 89 مقارن با موج بيداري اسلامي و از دست رفتن يک به يک مهره هاي غرب در منطقه، آمريکا و انگليس راهي را جز هدف قرار دادن مقاومت يعني لبنان و سوريه پيش روي خود نمي بينند و از طرفي ديگر حفره اطلاعاتي ايجاد شده در فتنه 88 نمي تواند چشم طمع سرويس هاي اطلاعاتي را بر روي تخريب ايران ببندد و آنها را بر آن مي دارد تا طرحي نو تدارک ببينند و به بازماندگان فتنه هديه دهند؛ هديه اي که شايد با آن بتوانند جلوي فرو ريختن دو مينوي قدرت در منطقه را بگيرند.
شيران اصليترين هدف آمريكايي ها و انگليسي ها را از تمركز دادن تلاشهايشان عليه مقاومت در لبنان عمق دادن به جريان فتنه در ايران دانست و اظهار داشت: «ايران از عمق منطقه لازم برخوردار نبود و مناسبترين منطقه از سوي آمريكاييها لبنان تشخيص داده شد.»
اين كار ميتوانست دو هدف را برآورده كند: هدف اول تاثير منفي بر جريان مقاومت در برابر پيش برنده آن در لبنان و هدف بعدي تضعيف جريان حاميان مقاومت كه در راس آن جمهوري اسلامي ايران بود. نكته سومي كه ميشود به اين دو نكته اضافه كرد در اول بزنگاه سياسي در لبنان است که مي توانست از تمركز يافتن جريان فتنه عليه جمهوري اسلامي در انتخابات مجلس نهايت استفاده را ببرند.
انتخابات مجلس ايران در پيش است و بايد اين استراتژي پياده شود آن هم با طراحي يك كودتاي بينالمللي به نام هديه شصت يا (60 Gift) كه شاخه جريان فتنه در بيروت بايد آن را پياده كند، اما چرا بيروت به عنوان قلب مبارزه براي ضربه زدن به ايران انتخاب ميشود؟
شيران در اين خصوص مي گويد: «ناكامي تلاش سناريو انگليس ها و آمريكاييها در جريان انتخابات سال 1388 باعث شد كه آنها به طراحي تازهاي روي بياورند كه ستون فقرات اين برنامه پيوند دادن و متحد سازي اپوزيسيون ايران در بطن برنامههايشان بود و ماجراي هديه 60 از آنجا شروع شد كه در ارتباط بين اپوزيسيون مستقر در پاريس و لبنان اين اصطلاح از طرف آنها عنوان شد كه من متوجه وجود چنين پروژهاي شدم.»
اما فارغ از جزئيات هديه 60 اين سناريو چه چيزي را دنبال ميكرد؟
شيران با اذعان به اينكه در صورت پيشرفت و پيشبرد اهداف فتنه گران، شيعيان لبنان به خاطر حمايت و احساس مسئوليتشان در قبال جمهوري اسلامي ايران در برابر جريان فتنه به طور حتم واكنش نشان ميدادند بيان داشت: «واكنش شيعيان لبنان به اين معنا بود كه شيعه در مقابل شيعه صفآرايي ميكند و اين هدف كاملا پنهاني گردانندگان فتنه بود و دواير اطلاعاتي غربي اين قضيه را به جديت دنبال ميكردند.»
وي در ادامه افزود: «به دليل ارتباطي كه با هر دو طرف اين جريان داشتم مي توانستم عامل وصل كننده فتنه گران باشم و اين درست نكتهاي بود كه جريان فتنه را عملا به جريان فتنه شيعي - شيعي در داخل لبنان تبديل ميكرد و به دنبال آن اهل تسنن در قالب كنفرانس 14 مارس عملا در برابر مقاومت واكنش نشان ميداد و صفآرايي شديدي صورت ميگرفت.»
بنا به اين گزارش اين پروژه اسم رمز يك برنامه مفصلي بود كه از سوي دواير اطلاعاتي آمريكا و انگليس و حاميان منطقهاي و تجربي كاملا مورد حمايت و پشتيباني قرار گرفته بود.
شيران در خصوص مراحل پروژه 60 اظهار داشت: «اين پروژه دست كم سه مولفه اساسي دارد: يكي اپوزيسيون خارجنشين ايران، ضدانقلاب و ديگري هم دواير اطلاعاتي و سرويسهاي اطلاعاتي غربي و اسرائيل كه كمك بيدريغي در اين رابطه براي اين اپوزيسيون تدارك ديده بودند.»
البته عليرضا نوريزاده كه پاي ثابت و صحنهگردان اصلي اين پروژه است، سعوديها را متقاعد ميكند تا در مرحله مقدماتي اين طرح در آبان ماه يعني چندي پيش از مراسم حج، گردهمايي ضدانقلاب داخل و خارج را در رياض برپا كنند.
شيران با اشاره سفرش به عربستان تصريح كرد: «با نوري زاده تماس هايي داشتيم. او طي تماس هايي که در آن برهه با من داشت از من خواست تا براي ملاقات با او به عربستان بروم و همه مقدمات سفر از جمله هتل و بليت هواپيما را فراهم كرد.»
وي در ادامه افزود: «طبق درخواست نوري زاده به عربستان رفتم و ضمن ملاقات با شخصي به نام ابوموسي كه يکي از مأموران امنيتي سفارت خانه عربستان بود بليت firstclass و ويزاي سفر به جده را از وي گرفتم.»
شيران با تکيه زدن بر صندلي firstclass پرواز 26.37 ساعت 21:20 دقيقه وارد خاک سعودي مي شود تا عمليات فاز اول 60 کليد بخورد.
شيران در خصوص اجراي فاز اول پروژه هديه 60 مي گويد: «نوري زاده به همراه عوامل امنيتي سعودي در فرودگاه جده منتظر بود و با ورود من به فرودگاه سوار ماشيني که از قبل آنجا آماده شده بود شديم و وي در داخل ماشين به برخوردهاي سخاوتمندانه ملک عبدالله که البته بعدها متوجه شدم که منظورش از به کار بردن اصطلاح سخاوتمند و دست و دلباز چيست تاكيد فراوان داشت، كه يک مقدمه آن را در رسانه ها شاهد بوديم که در قالب هديه اي به نوري زاده و مهاجراني نشان داده شده است.»
البته نمونه اين سخاوتمندي حاکمان سعودي چندي بعد در رسوايي "الجنادريه" که نوري زاده و مهاجراني با دريافت ميليونها دلار پذيرايي شدند و خبرش فاش شد تجلي پيدا مي کنند.
شيران در خصوص جزئيات سفرش به عربستان بيان داشت: «ساعت 4 بعد از ظهر نوري زاده به اتفاق شخصي به نام ابو احمد وارد اتاق من شد و تأکيد کرد فرد همراه از مقامات استخباراتي عربستان است و بعدا هم پوشه اي را تحويل اين شخص داد که دربر دارنده جزئيات طرح احداث شبکه تلويزيوني در بيروت بود. آنها به من ابلاغ کردند که بنده به عنوان مسئول و عامل پيگيري اين طرح در بيروت تعيين شدم.»
نوري زاده که ميزبان شيران در عربستان است او را به گردهمايي بزرگ ضد انقلاب هم فرا مي خواند، ولي به يک باره لو رفتن خبر اين گردهمايي مقامات استخبارات را بر آن مي دارد که نوري زاده را از ادامه کار منع کنند.
شيران در خصوص لغو جلسه اپوزسيون در عربستان اينگونه مي گويد: «فردای همان روز حوالي بعدازظهر نوري زاده با من تماس گرفت که بهتر است فردا شب به بيروت برگردي. بعدها متوجه شدم علت اين عجله و تغيير برنامه وي اين است كه قرار بود نشستي از اعضاي اپوزيسيون ايران در عربستان به ابتکار آمريکايي ها و عربستاني ها و نوري زاده در عربستان شکل بگيرد كه بنده هم به عنوان يکي از مدعوين آن جلسه بودم.»
انتشار اين خبر آنقدر براي نوري زاده سنگين تمام مي شود که دست به دامان رسانه سيا يعني صداي آمريکا هم مي شود تا با هر ترفندي که شده حضورش در عربستان را تکذيب کند. تلويزيون صداي آمريکا در 14 آبان ماه 1389 با ترفند نخ نماي تلويزيوني پرده آبي نوري زاده را در خارج از مرزهاي عربستان نشان مي دهد و نوري زاده در مصاحبه اي در استوديويي واقع در رياض براي براي انکار واقعيت تلاش مي كند و اظهار مي دارد: «سلام به دکتر چالنگي عزيزم و دکتر سازگاراي عزيز و تمامي بينندگان و شنوندگان صداي آمريکا به ويژه درخانه پدري. من فکر کردم شما الان به جاي اينكه بگوييد برويم لندن مي گوييد برويم عربستان چون قرار بود من و آقاي سازگارا الآن با اسکورت MI6 وارد عربستان شويم. چون در خبرها نوشته مدتي است بنده و آقاي سازگارا پس از يک توري که در کشورهاي عربي داشتيم با اسکورت MI6 و با کيسه هاي پول وارد عربستان شديم.»
شيران در رابطه با اظهارات نوري زاده در تلويزيون صداي آمريکا مي گويد: «با لو رفتن جزئيات سفر نوري زاده به عربستان پيش از وقت موعود و واکنش عجولانه و وحشت زده وي در بازگشت به لندن و شناسايي نفوذي ها در داخل جريان اپوزيسيون در داخل کشور عواملي بود که باعث شد وحشت و سردرگمي در رفتار دواير اطلاعاتي و تقويت و بازيابي جريان فتنه در خارج از کشور بروز کند.»
با اين تفاسير فاز نخست هديه 60 با هدف ايجاد اختلال و اغتشاش در حج 91 شکست مي خورد به دنبال آن سعودي ها هم از طرح پرهزينه تلويزيون که شيران مسئول آن بود انصراف مي دهند.
شيران در خصوص بازگشتش از عربستان به بيروت گفت: «بعد از بازگشت به بيروت فردا يا روز بعد از آن شخصي به نام ابوهادي با من تماس گرفت و تأکيد کرد از طرف ابواحمد با من تماس گرفته و خواستار ديدار با من شد. درطي ملاقات کوتاهي برآورد طرح شبکه تلويزيوني در بيروت را كه تدوين کرده بودم از من گرفت و بلافاصله محل را ترک کرد.»
وي همچنين تصريح كرد: «ملاقات ديگري پس از مدتي در بيروت صورت گرفت و ابوهادي در ابتداي ملاقات تأکيد کرد از قول اکثر تحليل گران عربستاني و محافل دست اندرکار منطقه اي نمي توان اميدي به جريان فتنه سبز داشت. با پيروز شدن سريع و به دست گرفتن قدرت در ايران از سوی نظام جمهوري اسلامي ايران برآوردها حاکي از آن است که حاکميت مرکزي توانسته اين فتنه را مهار کند؛ لذا با توجه به اين مقدمه احداث يک شبکه تلويزيوني با توجه به رکود کامل و ريزش کامل بدنه فتنه کار بي حاصلي است.»
اما طرف آمريکايي که تاکنون چک هاي زيادي را براي اين هديه به اپوزيسيون متقبل شده قصد ندارد که از مصوبات آن دست بردارد؛ بنابراين ستاد مستقر در پاريس به سرکردگي امير ارجمند فعاليتش را دو چندان مي کند تا شايد از استراتژي پاريس_بيروت_تهران درآستانه انتخابات نتيجه اي گرفته شود.
اما مشکل اصلي نکته ديگري است که سعودي ها به آن پي برده بودند؛ يعني Data Hole يا حفره اطلاعاتي.
شيران در ادامه تصريح مي کند: «بعد از اينکه سعودي ها از پيگيري طرح شبکه تلويزيوني در بيروت منصرف شدند و اين انصراف خود را به من تفهيم کردند با ناراحتي عنوان شد که ميزان آلودگي اطلاعاتي در رابطه با فتنه سبز که از سوي آنها جنبش سبز ناميده مي شد فوق العاده بالا رفته است تا جايي که ابوهادي با لحن تمسخرآميزي گفت دستگاه اطلاعاتي ايران، اپوزيسيون ايران را به هر شکلي که بخواهد بازي مي دهد.»
لازم به ياد آوري است كه در جلسه محرمانه مدحي، جهانشاهي و خوانساري در پاريس با هدف اعتمادسازي ديديم كه مدحي رو به دوربين بيان داشت: «رو به دوربين بايستيد آقايان، ما سه نفر متحديم شما هم با ماييد و ما هم با شما هستيم و فقط خواهش مي کنم ما را پيش دوستان بدقول نکنيد و مي دانم اين كار را نمي کنيد، از دوستان هم خواهش مي کنم ما را پيش شما بدقول نکنند و مي دانم اين کار را نخواهند کرد.»
قابل توجه است كه براي مبادله امن اطلاعات طرح تماس 2 بين اعضاي شبکه طراحي و به کار گرفته مي شود تا حفره اطلاعاتي پوشيده شود.
شيران با اشاره به اينكه بعد از مدتي با کمك متخصصان خارجي اشکالات طرح تماس تا حدود زيادي برطرف شد عنوان كرد: «قرار شد پارامترهاي امنيتي آن تقويت شود به صورتي که به دنبال ايجاد آن تغييرات طرح تماس 2 شکل گرفت که داراي مرکزيت رايانه اي فوق العاده پيشرفته اي بود. مهمترين ويژگي و تفاوت اين طرح يا طرح قبلي اين است که اعضا خيلي محدود هستند و کاملا براي تشکيلات شناخته شده هستند. به هر حال قرار بر اين شد که تغييرات مهمي در تشکيلات انجام شود و ابتدا هم از اخراج دو عضو اين تشکيلات که مشکوک به نفوذي بودند شروع شود.»
وي افزود: «تغييرات به اين شکل شروع شد که اعضاي اصلي از اعضاي خودي و مرکزيت فتنه سبز تشکيل شد و هر يک داراي کد مشخصي بودند و هر يک از اين اعضاي کد دار به نوبه خود شخص ديگري را معرفي کنند که براي تشکيلات شناخته شده است. به همين ترتيب يک تشکيلات کاملا هدفي مورد اطمينان و عظيم ايجاد مي شود که قادر است تغذيه فکري و ارتباط ميان اعضا و کادر را به شکل بسيار امني فراهم کند. انتخابات مجلس شوراي اسلامي نزديک است و همه دستها براي برهم زدن فضاي اين انتخابات به حرکت در آيد.»
ولي پيش از آنکه دشمن باروت تهيه شده در بيروت را به آتش بکشد چک هاي هديه 60 برگشت مي خورد. البته هديه 60 تنها اخلال در انتخابات را دنبال نمي کرد، بلکه شامل فرايندهاي پيچيده و رسانه اي امنيتي است که ابعاد مختلفي دارد.
خبر برگزاري کنفرانس "گذر به دموکراسي" واشنگتن هم علي رغم طرح تماس 2 و تمهيدات محرمانه بودنش بر روي خروجي خبرگزاري هاي داخلي افشا مي شود.
شيران هدف اصلي هديه 60 را احياي مرکزيت و مديريت اغتشاش در جمهوري اسلامي دانست و گفت: «در راستاي اجراي انتخابات دور نهم مجلس ابزارهاي مختلفي به کار برده مي شد که بيشترين آنها و متمرکزترين آنها تحت تأثير و برنامه ريزي دواير اطلاعاتي آمريکا و هم پيمانان با آمريکا در سطح منطقه شکل گرفت. من هم به خاطر ارتباطي که با اپوزيسيون ايران داشتم در جريان اين ماجرا قرار گرفتم ولي با شکست پروژه هديه 60 عملا سردرگمي و وحشت زيادي براي طراحان اين پروژه حاصل شد.»
شيران با اشاره به کنفرانس گذر به دموکراسي عنوان کرد: «اين كنفرانس قرار بود در واشنگتن برگزار شود، اما به دليل لو رفتن و فاش شدن مفاد آن در رسانه ها قبل از برگزاري موجبات شکست اين پروژه را فراهم کرد.»
با وجود طرح تماس 2 و تمهيدات انديشيده شده براي مخفي بودنش خبر برگزاري آن بر روي خروجي خبرگزاري هاي ايران دست به دست مي شود. جزئيات هديه آمريکايي حالا عريان شده است و اختلافات ضد انقلاب باز محور اصلي رسانه هاي آن سوي مرزها مي شود.
در برنامه اي در شبكه سازمان سيا يعني صداي آمريکا مجري برنامه اذعان دارد: «اپوزيسيون خارج از کشور تا حالا نتوانسته اند با وجود داشتن هدف مشترک به يک ائتلاف و يا اتفاق نظر براي فعاليت هايشان برسند.» و مهمان آن برنامه تاكيد مي كند: «33سال است که اين معضل وجود دارد.»
يكي از تحليلگران صداي آمريكا در خصوص عملكرد نوري زاده مي گويد: «به نظر من در کار سياسي ديگر اين دو دوزه بازي ها را بايد خاتمه داد و اين فرصت طلبي هاي تاريخي بايد خاتمه پيدا کند و باز و شفاف به مردم گفت ما عرضه نداريم.»
ضد انقلاب در ادامه اعتراف هاي خود مي گويد: «من کاملا ضد صحبت هاي آنها بودم و اگر مي دانستم به هيچ وجه از اول شرکت نمي کردم. هنوز به نظر مي رسد که سازمان هاي سياسي پروژه خود را مشخص نکردند و هنوز روي پروژه ها بحث جدي صورت نمي گيرد.»
مجري صداي آمريکا در اعلام يك نظر سنجي مي گويد: «اين پروژه ها از چه حکايت دارد؟ همانطور که در نظرسنجي فيس بوک برنامه افق مي بينيد اکثريت اين گزينه را انتخاب کردند که از تداوم بي برنامگي اپوزيسيون حکايت دارد. اين گزينه اي است که کاربران فيسبوک افق تا اين لحظه انتخاب کرده اند.»
عامل فتنه گران در بيروت با اشره به لو رفتن پروژه مي گويد: «بعد از لو رفتن اين طرح به مدت يک ماه همه ساکت بودند و هيچ تحليلي در ارتباط با علت لو رفتن هديه 60 مطرح نشد، ولي بعد از يک ماه حرف و حديث ها از اين طرف و آن طرف شروع شد و يکي از تئوري هايي که مطرح شد منتسب به دستگيري آقاي سعيد مدني و مطالبي بود که ممکن است دربازجويي ها گفته شود.»
همچنين رسوايي ديگري دراين پرونده سياه ثبت مي شود تا مردم شيريني و حلاوت سيلي وعده داده شده خود را در کام خود بچشند و کدهاي افشاگرانه اين فرد مطلع شکست ديگري مي شود به رسوايي ضد انقلاب.
شيران در پايان خاطر نشان كرد: «از مطالبي که بيان شد کاملا مي شود استنباط کرد که من در بسياري از گام ها دچار اشتباه و خطا و تزلزل شده ام. اکنون در اين جايگاه از پيشگاه ملت و نظام تقاضاي بخشش و عفو دارم تا با ارائه خدمات خود گذشته را جبران كنم.»
منبع: باشگاه خبرنگاران