نفوذي هاي اطلاعات چند نفرند؟ 1، 2، 3...

تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۰

ماجراي اينكه چه كساني نفوذي وزارت اطلاعات در ميان اپوزيسيون مقيم خارج هستند و چه كساني نيستند، تمامي ندارد.

به گزارش گرداب به نقل از کیهان، در اين زمينه انتشار نامه اي با صد امضا كه نفوذي بودن احمد باطبي را تكذيب مي كرد، باعث واكنش هاي گسترده عليه اين نامه شد. معترضان حرف هاي جالب توجهي درباره نامه و امضاها زده اند.

سايت سبزنامه ايرانيان وابسته به طيف اميرعباس فخرآور -كسي كه ارتباطات گسترده اي با باطبي داشته- در واكنشي نوشت: ارواح شخصيت هاي خيالي با امضاي نامه اي 102 نفره، خبرچين بودن باطبي را تكذيب مي كنند. در اين ميان ورود مشكوك محسن سازگارا به اين ماجرا در برنامه تفسير خبر صداي آمريكا و انتشار نامه معروف به "نامه 102 نفر از فعالين سياسي و حقوق بشري" از سوی حسن زارع زاده، محسن سازگارا و احمد باطبي بسياري از دستها را رو كرده است و به حل معماي قديمي نفوذ وزارت اطلاعات در اپوزيسيون نزديك تر شده ايم.
 
گروه تحقيق خبرگزاري رسمي كنفدراسيون دانشجويان ايراني سبزنامه ايرانيان، به بررسي نامه موسوم به 102 نفر پرداخته است. در بين اين اسامي بسياري از اسم هاي تخيلي كه هيچ وجود خارجي ندارند، همچنين استفاده از شگرد اطلاعاتي نخ نما شده تشابه اسمي و يا جعل امضاي افرادي كه روحشان هم از اين نامه باخبر نبوده است، ديده مي شود. تيم تحقيق ما در تماس با درويش رنجبر ديپلمات سابق، شيخ محمد هدايتي، آرش سبحاني، علي و حسين طبرزدي دريافت كه هيچ يك از اين افراد از اين نامه و استفاده شدن نامشان در پاي اين نامه خبر نداشت و حتي به دليل سوء استفاده از نامشان بسيار عصباني شدند. نام هايي كه در این نامه وجود خارجي ندارند و هيچ سابقه فعاليت حقوق بشري و سياسي در هيچ كجا هم ندارند عبارتند از بهاره ايراني، حامد تهراني، محمد حسين درويش، محسن دليري، علي ساعدي، غلام عباسي، بابك عباس زادگان، كيان كاوياني و بسياري ديگر.

اين سايت وابسته به اپوزيسيون همچنين نوشت: اما از همه جالبتر امضاي حسن زارع زاده اردشير براي اثبات خبرچين نبودن احمد باطبي است. خانم تارا نيازي متن ايميلي را از زارع زاده منتشر كرد كه سندي غيرقابل انكار در اثبات خبرچيني باطبي و زارع زاده براي وزارت اطلاعات است. مرحوم اكبر محمدي در كتاب "خاطرات 18تير" بيش از 20 بار مستقيما اشاره مي كند كه احمد باطبي خبرچين وزارت اطلاعات است. در زمان چاپ اين كتاب خانواده محمدي تصميم مي گيرند تا نام احمد باطبي را حذف كرده و از عبارت "الف-ب" استفاده كنند. دست نوشته هاي اكبر محمدي اين قهرمان مقاوم جنبش دانشجويي ايران كه در سال 1385 در اثر اعتصاب غذاي طولاني مدت در زندان اوين جان سپرد، موجود است و با مراجعه به خانواده ايشان به راحتي قابل دسترسي است. سبزنامه ايرانيان عميقا به باطبي و زارع زاده خبرچين هاي خرده پاي وزارت اطلاعات توصيه مي كند به جاي سندسازي، جعل امضا، فرافكني و دست به دامن بنيانگذار سپاه پاسداران [سازگارا؟!] شدن، شرمگينانه براي يك دهه خبرچيني وزارت اطلاعات از همگان عذرخواهي كنند.

سايت بالاترين نيز در مطلبي به قلم يكي از مخالفان كه در لندن اقامت دارد و مدعي است 10 سال سابقه زندان داشته، نوشت: «اين روزها در عالم اينترنت عريضه اي به امضاي صد و چهار نفر منتشر شده كه در آن شهادت داده اند احمد باطبي نفوذي وزارت اطلاعات در ميان محافل اپوزيسيون حكومت نيست. اين يكي از اتهاماتي هست كه رفقاي سابق احمد باطبي اكنون به وي وارد مي كنند.

از صد و چهار نفري كه پاي اين استشهاد محلي را امضا كرده اند، بيست نفرشان فعال اينترنتي و مبارز فيس بوكي - و عموماً بدنام و معروف به شيادي و [...] بازي و خل وضعي - هستند و مابقي شان هم يك عده جوان جغله علاف و بيكار و گرسنه و گمنامي هستند كه اخيراً به خارج از كشور آمده و پناهندگي سياسي گرفته اند و يا همچنان در مقابل دفتر پناهندگي سازمان ملل در تركيه لحاف پهن كرده اند و منتظرند تا از يكي از كشورهاي اروپايي و آمريكايي جواب قبولي و پذيرش پناهندگي بگيرند. سه چهار نفر آدم موجه و ساده دل هم ظاهرا از سر رفاقت يا ترحم، اسمشان را زير اين عريضه نوشته اند. احمد باطبي اين نامه را با نام واقعي خودش در سايت بالاترين هم گذاشت اما جز خودش، تنها 7 نفر به آن جواب مثبت دادند.»

وي همچنين با بيان اينكه امضاكنندگان در واقع خواسته اند بگويند نفوذي و خبرچين نيستند، نوشت: «من واقعا نمي دانم آيا جمع كردن اين امضاها و نوشتن يك چنين استشهاد محلي، به قصد تحقير هر چه بيشتر اپوزيسيون حكومت بوده است يا واقعاً از سر دلسوزي براي آدمي كه در اذهان عمومي متهم به مزدوري و [...] بازي و همسر آزاري شده است؟ شريعتي مي گويد "مرد پاك را زندگي اش از او دفاع مي كند و تاريخ تبرئه اش"، اما ظاهرا باطبي اعتماد و اعتقادي به تاريخ و زندگي اش نداشته و جهت دفاع و تبرئه خود، دست به دامان حضراتي شده است كه خودشان -عموماً- نه در مظان اتهام، بلكه در يقين جرم و فساد و بدنامي هستند. من مدتها پيش عرض كرده بودم كه دوستي و رفاقت ميان باندهاي مافيايي موسوم به فعالين حقوق بشر، فعالين حقوق زنان، روزنامه نگاران تبعيدي و امثال اينها به درازا نخواهد كشيد و اين جماعت دير يا زود اختلاف پيدا خواهند كرد و به زد و خورد با يكديگر مي پردازند و به سادگي به روي هم چاقو كشي كرده و پته همديگر را روي آب خواهند انداخت.»

بالاترين افزود: استشهاد محلي و عريضه اي كه علي افشاري و مادر زنش براي تبرئه احمد باطبي نوشته اند- و عده اي بدنام و يا گمنام و هيچكاره هم زيرش را امضا كرده اند- اولين عريضه حقارت بار در نوع خودش هست اما قطعا آخرين استشهاد محلي حضرات نخواهد بود. شيادها و شارلاتانها و تبهكاراني كه در خارج از كشور به نام دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان و حقوق اقوام ايراني و روزنامه نگاران تبعيدي و امثال اينها دكان دو نبش باز كرده اند، چاره اي ندارند جز اينكه دير يا زود براي دفاع از خود در برابر ماهيت هاي افشا شده شان از فرط استيصال و بدبختي، راه احمد باطبي را در پيش بگيرند و با تحقير كردن بيش از پيش خود و نوشتن اين قبيل عريضه هاي خفت بار و نوميدانه و غم انگيز، به جاي دفاع از حقوق بشر، به دفاع از خود در برابر اتهاماتي از قبيل همدستي با گروه هاي مسلح و تروريستي، كلاهبرداري، مزدوري سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي، خريد و فروش موادمخدر، توطئه براي كشتن منتقدين خود، و امثال اينها بپردازند.