آمریکا به واسطه حادثه یازده سپتامبر توانست ساختارهایی را برای جاسوسی از داخل و خارج آمریکا تعریف کند تا به وسیله اطلاعاتی که از سازمانهای جاسوسیاش در تمام دنیا بدست میآورد بتواند چشمی جهانبین در فضای الکترونیک و سایبر داشته باشد.
به گزارش گرداب، ظاهراً مسابقه برای دسترسی به تکنولوژی پیشبینی جرم، پیش از وقوع آن؛ هنوز نیز در حال سرعت گرفتن است. در این میان شرکتهایی همچون آیبیاِم و مایکروسافت نیز شریک دزد و رفیق قافله شدهاند تا آخرین میخ را بر تابوت آزادی انسانی بزنند.
بودجه دولتهای اروپایی
و آمریکا (بر اساس قانون ایندکت و خصوصا
نمونه بهروز شده آن INDECT 2013) و همچنین آژانسهای ملّی آنها (ظاهرا)
بر روی ایجاد شبکهای در مقابل «تهدیدات» متمرکز شدهاند. اما باید ببینیم تعریق واقعی تهدید چیست و تهدیدی که آنها آن را معنی میکنند کدام است؟
تهدید در واقع هر چیزی که بر ضد منافع ملتها باشد را گویند، حال چه اقتصادی، چه اجتماعی و چه سیاسی باشد.
ولی تهدید داخلی و بین المللی در تعریف آنها؛ تهدیدی است که منافع سران دولتهای آنها را به خطر بیاندازد. از منظر آنها تهدید، زمانی القاعده است، زمانی ونزوئلا، زمانی ایران، کره شمالی، فلسطین، کوبا، لبنان و کشورهای قاره آفریقا و غیره.
البته در نگاه آنها دوست هم بر همین مبنا تعریف میشود یعنی تا زمانی که در اصول تعریف شده از جانب آنها خدشهای وارد نشود و نیز تعاریف آنها مورد سوال قرار نگیرد آن کشور، دوست آنهاست؛ امّا زمانی که همان کشور اصول تعریف شده آنها را مورد سوال قرار دهد، تبدیل به دشمنی نابخشودنی میشود.
در این میان سازمانهای جاسوسی این دولتها از قاعده سرانشان پیروی میکنند. به طور مثال ناتو که دیگر به یک نیروی نظامی بدون دشمن تبدیل شده است؛ همچون سگی دستآموز با سازمان سیا، MI6 انگلیس و دیگر آژانسهای جاسوسی همکاری میکند تا شبکهای از دادههای مشترک اطلاعاتی داشته باشند.
اما به چه دلیل باید این سازمانها با یکدیگر همکاری اطلاعاتی داشته باشند؟ جواب ساده است، به خاطر ایجاد دنیایی از بایدها و نبایدها. آنها با همکاری هم در جهت تبدیل شدن به یک ساختار سراسربین* (Panopticon) جهانی هستند، جایی که هیچ سری در آن پوشیده نیست و هیچ کسی در آن نمیتواند مخفی شود. ایدهای که پشتپرده آن در تفکر ماسونی، قابل شهود است یعنی رسیدن به همان ساختار چشم جهان بین، ولی این بار در فضای سایبر.
برای سالها، همواره مانعی (ظاهرا) قانونی – عقلانی بر سر جمعآوری اطلاعات و جاسوسی از افراد مختلف وجود داشت؛ اما حادثه ساختگی یازده سپتامبر این بهانه را به دست آژانسهای مختلف جاسوسی داخلی و خارجی آمریکا داد که بتوانند به جمعآوری هر گونه اطلاعات از مردم جهان بپردازند به این بهانه که آنها با استفاده از تکنولوژیهای جدید، بتوانند بنابه ادعای خودشان با پیشبینی جرایم، کاهشی چشمگیر در وقوع تهدیدات بوجود آورند.
حادثه یازده سپتامبر به آمریکا این بهانه را داد تا سازمانهایی همچون NSA، CIA و FBI در زمینه داخلی و خارجی به جمعآوری اطلاعات در پایگاهدادهای عظیم بپردازند، پایگاهی که نه فقط اطلاعات داخلی بلکه اطلاعات اکثر کشورهای جهان را در اختیار دارد ولی حتی به دوستان اطلاعاتی سابقاش، همچون کانادا و انگلیس نیز اجازه دسترسی محدود میدهد.
در سال 2012 اتحادیه اروپا با ایالات متحده آمریکا به این توافق رسید که آمریکا بتواند تا 15 سال اسامی مسافران را ثبت کند؛ بدینصورت که هر شهروند اتحادیه اروپا و همین طور هر فردی که به عنوان مسافر به این کشورها سفر کند، اطلاعات فردیاش (PNR) توسط آنها ثبت شود.
دادههای PNR، همچون مشخصات شناسایی ملّی؛ کلیدی برای دسترسی به اطلاعات بیشماری درباره هر فرد است. پیانآر، راهی ارتباطی به سوی دیگر اطلاعات مسافر یعنی؛ وضعیت سلامت جسمانی، اعتقادات مذهبی، ریز تماسها، ایمیلها و حتی ریزترین اطلاعات، یعنی قومیت و حزبگرایی فرد است.
آژانس امنیت ملی آمریکا مرکز داده یوتا را در "بلوفدل"، مکانی
که وسعت آن به اندازه 17 برابر زمین فوتبال است تاسیس کرد تا بتواند تمامی اطلاعات
و دادههای ارتباطی و نیز جابهجاییهای مالی، مسافرتها و اطلاعات بهداشتی میلیاردها
انسان را در سرتاسر دنیا در آنجا ذخیره کند.
*ساختار سراسربین: در واقع گونه ویژهای از معماری بود که اواخر سده هجدهم توسط فیلسوف انگلیسی "جرمی بنتهام" طراحی شد تا به زندانبانها اجازه دهد که تمامی زندانیها را زیر نظارت خود داشته باشند بدون اینکه آنها بتوانند مطمئن شوند که در کدام لحظه تحت نظارتاند.