به گزارش
گرداب، اینترنت و فضای مجازی فقط مجموعهای از سخت افزارها نیست بلكه مجموعهای از تعاریف نمادین است كه شبكهای از عقاید و باورها را در قالب داد و ستد، رد و بدل میكند.
ظهور فضای مجازی در واقع درست بعد از پایان جنگ جهانی دوم و با راه افتادن موج فناوریهای جدید كامپیوتری، در فرم اولیه آن اتفاق افتاد.
این اصطلاح نخستین بار به وسیله "ویلیام گیبسون" به کار گرفته شده است، دیدگاه گیبسون در این رابطه به صورت خودجوش به وجود نیامده بود و دگرگونیهای مبتنی بر فناوری انجام شده در دهه های 1980 و 1990 نقش زیادی در ظهور این اصطلاح نوین داشت.
فرهنگ مجازی از دیگر اصطلاحاتی است که دركنار اصطلاح فضای مجازی به آن برخورد میکنیم؛ مسائلی كه برای نظریهپردازان در حوزه فرهنگ در فضای مجازی مطرح میشوند شامل موضوعاتی همچون شكلگیری فرهنگ جدید، بازنمائی و درك از واقعیت مجازی و هویت میشوند.
جماعتهای مجازی فرهنگ خاص خود را دارند و هویتها هم در این جماعتها دوباره تعریف میشوند؛ نكته مهم در باره این هویتهای مجازی این است كه در فضای مجازی چنین هویتهایی به شدت انعطافپذیر و فریبنده میشوند و فرهنگ مجازی هم در چنین فضای شکنندهای شكل میگیرد.
"هوارد رینگولد" از نظریه پردازان اجتماعات مجازی معتقد است، عامه مردم در برخورد با فضای مجازی همان كاری را خواهند كرد كه با بقیه فناوریهای ارتباطی كرده بودند؛ یعنی متخصصان ارتباطات را شگفت زده خواهند كرد.
یکی از اصطلاحاتی که در ارتباط با فرهنگ فضای مجازی به کار میرود، "سایبر فمینیسم" میباشد، "پلنت" از نظریهپردازان سایبر فمینیسم ادعا میکند که ذهنیت زنانه میتواند منطق فناوری را دگرگون كرده و خسارات ناشی از آن را كم كند، وی معتقد است باید از فضای مجازی برای همهگیر كردن گفتگو در مورد اموری مانند هویت، ارتباط، قدرت و جنسیت استفاده كرد.
پلنت این كار را به عنوان روشی برای باز تعیین نقش زنان در ابتدای قرن بیستم معرفی میكند؛ وی انقلاب دیجیتالی را همراه با فرایند انقلاب زنان یا زنانه شدن میبیند و زنانه شدن را این طور معنی میکند که آزادی اجتنابناپذیر زنان، برجستهترین و غالبترین تجلی شبکههای اطلاعاتی است.
سایبر فمینیسم به زعم خود به این مساله میپردازد که چگونه از فناوری نوین در جهت توانمند سازی زنان بهرهبرداری کند و در این راستا برخی از زنان شروع به استفاده از وب برای نشان دادن شاخصههای جنسی خود نمودند.
به اعتقاد سایبر فمینیستها، زنان از طریق وبلاگهای شخصی و اتاقهای چت میتوانند درباره مسائلی مانند هویت، نژاد پرستی، دانشگاه و روابط جنسی، از دید خودشان بحث و گفتگو کنند.
آنها حوزه دیجیتالی را به مثابهی راهی برای زنان میدانند که قدرت تولیدکنندگی و انتشار عقایدشان را بدون میانجیگری سلطه مردان نشان دهند.
نکته حائز اهمیت در بررسی و واکاوی عقاید سایبر فمینیستها این است که آیا مسائل مطرح شده در بالا جزء نگرانیهای زنان در جوامع کنونی است یا اینکه فضای مجازی با عرصهی نمایش جنسی زنان برای تامین مقاصد و منافع تبلیغاتی غرب، مخاطراتی سهمگین برای فرهنگهای بشری به دنبال داشته است؟
علاوه بر اینها مشکل دیگری که زنان در جامعه اطلاعاتی با آن روبرو میشوند، مساله سوءاستفاده از هویت آنان است.
اگرچه فمینیستهای سایبر تلاش دارند فضای سایبر را به یک محیط غیر جنسیتی تبدیل کنند، اما همپای بهره برداری تجاری جامعه صنعتی از زنان، جامعه اطلاعاتی نیز به این سمت کشیده شده است.
این مسئله تا بدانجا پیش میرود که، اخیرا گروهی از زنان که متوجه این تغییرات و سوءاستفادههای هویتی و جنسیتی به وجود آمده شدهاند، لغت" Grrl" را به جای "Girl" برگزیدهاند، چراکه جستجوی لغت Girl در اینترنت غالبا کاربران را به سوی سایتهای مستهجن هدایت میکند.
"هاوثورن" از دیگر نظریه پردازان فرهنگ مجازی، تردیدهای دیگری هم درباره ارزش اینترنت برای زنان بیان کرده است و تأکید میکند که "اتصال، همه چیز نیست"؛ به اعتقاد وی در پس دعوت از زنها برای برقراری ارتباط، انگیزهای بیرونی، یعنی کسب منفعت هم وجود دارد.