به گزارش
گرداب، فراگير شدن اينترنت در طول دهه ۱۹۹۰، انفجار اطلاعات را به قدري عميق كرد كه امنيت در دنياي مجازي از حالت نمادين به شكلي واقعي بروز كرد. اگر در اوايل دهه ۱۹۹۰ اينترنت به عنوان ابزار يا كالايي فرهنگي و به مثابه اسب ترواي غرب در مشرق زمين تلقي ميشد، حملات تروريستي ۱۱سپتامبر اين وضعيت را به شدت تغيير داد.
امروزه اينترنت فقط ابزاري فرهنگي نيست كه بتوان گفت رنگ و بوي امنيتي و نظامي ندارد، بلكه دولتها و سازمانهاي امنيتي، نظامي و اطلاعاتي، اينترنت را زمينه نفوذ به قلب دشمنان خود محسوب ميكنند. به خاطر همين، امروز بيشتر از آنكه از واژه "فضاي مجازي" استفاده كنند، اصطلاح "فضاي سايبر" را به كار ميگيرند.
امروزه روند تحول در دنياي مجازي به شكلي چند بعدي دچار تحولهاي بنيادين شده است. از چشمانداز كاركردي، اگر در ابتداي دهه ۱۹۹۰ اينترنت به عنوان ابزاري با صبغه فرهنگي تلقي ميشد، امروز به جرأت ميتوان گفت كه صبغه امنيتي آن بر چهره فرهنگياش غلبه پيدا كرده است. در واقع با اشباع جهاني شدن در حوزه فرهنگ، به نظر ميرسد دولتهاي ملي در حال بازگشت به مفاهيم بدوي و تبديل دنياي مجازي به عرصه روياروييهاي خودشان هستند. بعد بسيار مهمتر تحول در دنياي مجازي، تقويت سطح پيوند خوردن آن به دنياي واقعي است تا جايي كه شايد بتوان گفت كه امروزه ديگر نميتوان بين فضاي سايبر و محيط واقعي تفكيك قائل شد و به عبارت دقيقتر، مرز بين فضاي سايبر و محيط واقعي حوزه سياست، اقتصاد، جنگ و امنيت شكسته شده است. اگر زماني گفته ميشد كه جنگ در فضاي سايبر بر عالم سياست اثرگذار است، امروز ديگر نميتوان بين عالم سياست و فضاي سايبر تفكيك ايجاد كرد و بايد از توصيف اين دو از مفاهيم "اين هماني" مدد گرفت. به عبارت روشنتر، نميتوان هيچ تفكيكي بين برنده شدن در يك انتخابات در دنياي واقعي و دنياي مجازي برقرار كرد. بايد پا را از اين هم فراتر گذاشته و بگوييم كه اگر زماني از كار انداختن سيستم رايانهاي يك مجموعه نظامي ـ صنعتي يا فلج كردن مجموعههاي مالي دشمن براي وارد كردن ضربه غيرمستقيم به حريف بود، امروزه تفاوتي بين انفجار در صحنه نبرد و فضاي سايبر وجود ندارد و به عبارتي تسامحآميز اين قابليت وجود دارد كه از فضاي سايبر در يك مجموعه صنعتي- نظامي ايجاد انفجار كرد.
ظاهراً به همين دليل است كه در آخرين نسخه استراتژي امنيت سايبر امريكا كه اواسط ژوئن ۲۰۱۱ از سوی پنتاگون منتشر شد، ايالات متحده به صراحت اعلام كرده كه به خود حق ميدهد حملات در فضاي سايبر را به صورت نظامي در فضاي واقعي پاسخ دهد. استراتژي جديد پنتاگون تأكيد كرده است كه حملات سايبر جزء مهمي از هر گونه كشمكش در آينده محسوب ميشود و ايالات متحده بايد خود را آماده كند كه به اين تهديدها با قواي نظامي پاسخ دهد. سند امنيت سايبري امريكا تأكيد كرده: «ايالات متحده حق خود را براساس قوانين كشمكشهاي مسلحانه محفوظ ميداند كه به حملات سايبري جدي پاسخي متناسب و نظامي در زمان و مكاني كه انتخاب ميكند، بدهد.»
محققان امنيت ملي امريكا چندين سال است كه جنگ سايبر را جزو مهمترين تهديدهاي امنيت ملي امريكا در آينده محسوب ميكنند. ريچارد كلارك در كتاب «جنگ سايبر: تهديد بعدي امنيت ملي و الزامات آن» كه آوريل ۲۰۱۰ منتشرشده، هشدار ميدهد كه تهديدهاي سايبر در آينده براي امريكا مخاطرهآميزتر از تروريسم خواهد بود.
رويدادهاي دنياي واقعي سياست و اقتصاد و جنگ و كشمكش به ما طعنه ميزنند كه دنياي سايبر ديگر به طور غير مستقيم بر دنياي واقعي تأثير نخواهد گذاشت، بلكه واقعيتهاي اين دو از هم تفكيكناپذيرند. نمونههاي زيادي در اين باره وجود دارد. بسياري معتقدند كه حمله اسرائيليها به نيروگاههاي سوريه يك حمله سايبري بوده است. در دنياي سياست نيز نقش فزاينده فضاي اجتماعي در اعتراضات عربي نشان داد كه در دنياي آينده نميتوان بين تحولات فضاي مجازي و دنياي واقعي تفكيك قائل شد. در چنين فضايي، سخن گفتن از ارتش سايبر، سايبر تروريسم، حمله سايبر، انقلابهاي توئيتري و... نه تنها بيراه نيست، بلكه واقعيت سياست، امنيت، اقتصاد و فرهنگ را رقم خواهد زد.
منبع: جوان